⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
599 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
عشق، شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد
داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد
از خمستان جرعه‌ای بر خاک ریخت
جنبشی در آدم و حوا نهاد
#عراقی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎
شوق من قاصد بیدرد کجا می داند؟
آنقدر شوق تو دارم که خدا می داند!

#صائب _تبریزی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌
يڪ دل داشتم
امّا
بہ اندازه صد دل فرياد زدم
دوست داشتنت را



#ميسا_دورقی


ساکتم چیزی نمیگویم وپابندم به عشق




معنی فریاد را در بی ڪلامی دیده ام

#فرشته_خدابنده

آتش زدی در عود ما

نظاره کن در دود ما....

#مولوی
#الف
دینم ببرد آن بت و گوید که جان کجاست

ناصح که کرد منع دلم، این زمان کجاست

#اهلی_شیرازی
#دال
تب بوسه‌ایم از آن لب، به غنیمت است امشب




که نه آگهم که فردا چه نشسته درکمینم

#حسین_منزوی
از دیدن رویت
دل آیینه فرو ریخت

هر شیشه دلی
طاقت دیدار ندارد...


# صائب تبریزی
#الف
.

ز زلفت گرچه کافر می‌توان شد
زعکس رویَت ایمان می‌توان یافت

بهر موئی از آن زلف پریشان
دل جمعی پریشان می‌توان یافت

از آن با درد می‌سازم که دل را
هم از درد تو درمان می‌توان یافت

#خواجوی_کرمانی
.

صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
این دل خسته مجروح مرا جان آرند

خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند

بت پرستان رخ خورشید تو را گر بینند
بر قد و قامت زیبای تو ایمان آرند

#مولانا
.

جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو

ای باقی و بقای تو بی‌روز و روزگار
شد روز و روزگار من اندر وفای تو

صد روز و روزگار دگر گر دهی مرا
بادا فدای عشق و فریب و ولای تو

جان چیست نیم برگ ز گلزار حسن تو
دل چیست یک شکوفه ز برگ و نوای تو

#مولانا
چنان که از قفس هم دو یاکریم به هم
از آن دو پنجره ما خیره می‌شدیم به هم

به هم شبیه، به هم مبتلا، به هم محتاج
چنان دو نیمه‌ی سیبی که هر دو نیم به هم

من و توایم دو پژمرده گل میان کتاب
من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم

شبیه یکدگریم و چقدر دلگیر است
شبیه بودن گل های بی شمیم به هم

من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم
من و تو کوه شدیم و نمی‌رسیم به هم

بیا شویم چو خاکستری رها در باد
من و تو را برساند مگر نسیم به هم

#فاضل_نظری
گر بساطِ می و معشوق نباشد به میان
به چه امید توان هر سحر از جا برخاست؟

#فروغی بسطامی
غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

#حافظ
Nameh (Ft Saba)
Midya Farajnejad
آهنگساز و نوازدنده تار : میدیا فرج نژاد
خواننده : صبـــــــــــا
شعـر : انسیه هاشمی


https://t.me/Mohamad_ehsan12
صبح
ادینه شد و
باز دلم عطر#تو
خواست چشم من
کور به راه #توو این
عطرت باد

#هما_کشتگر
صبح ادینه قشنگ است کنارم باشی ،

همدم بی کسی و یار و نگارم باشی ،




تو این سرمای جاسوز زمستان گل من ،

تو بیایی و هــــوا ی چون بهارم باشی ،

#حمیدشاهسنایی
صبح "ما"
با"تو"
حیاتی گیرد
محو دیدارت
شده ادینه ام

#هما_کشتگر