Deli | @musicir
Hamid Hiraad
🔥حمید هیراد - دلی
مهربانی هم دخیل است ای نگار ماه رو
خال و خط و زلف و رخ تنها ندارد دلبری
بیتو هم خون شد دلم،هم دیدهام خونبار گشت
در غمت دل یاریَم بنمود و چشمم یاوری
#بلنداقبال_شیرازی
#م
خال و خط و زلف و رخ تنها ندارد دلبری
بیتو هم خون شد دلم،هم دیدهام خونبار گشت
در غمت دل یاریَم بنمود و چشمم یاوری
#بلنداقبال_شیرازی
#م
واژه بهانه بود
با بند بند وجودم نوشتمت
خواندی
ورق زدی
حواست به پاورقی ها نبود
مـن
پای هر ورق عاشقت شدم ....
#كامران_رسول_زاده
#و
با بند بند وجودم نوشتمت
خواندی
ورق زدی
حواست به پاورقی ها نبود
مـن
پای هر ورق عاشقت شدم ....
#كامران_رسول_زاده
#و
تو فصل مشترک عشق و شعر من بودی
که با جدایی تو بین شان طلاق افتاد
هوای تازه تو بودی، نفس تو و بی تو
دوباره بر سرم آوار اختناق افتاد
به باور دل ناباورم نمی گنجد
هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد
#حسین_منزوی
#ت
که با جدایی تو بین شان طلاق افتاد
هوای تازه تو بودی، نفس تو و بی تو
دوباره بر سرم آوار اختناق افتاد
به باور دل ناباورم نمی گنجد
هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد
#حسین_منزوی
#ت
شب است ،
شبی بس تیرگی دمساز با آن .
به روی شاخ انجیر کهن
وگ دار می خواند ،
به هر دم
خبر می آورد طوفان و باران را .
و من اندیشناکم .
شب است،
جهان با آن ،
چنان چون مرده ای در گور.
و من اندیشناکم باز .
اگر !
باران کند سرریز از هر جای؟
اگر !
چون زورقی در آب اندازد جهان را ؟
در این تاریکی آور شب
چه اندیشه ولیکن ،
که چه خواهد بود با ما صبح؟
چو صبح از کوه سر بر کرد ،
می پوشد ازین طوفان رخ آیا صبح؟
#نیمایوشیج
#شبتون بی غم
شبی بس تیرگی دمساز با آن .
به روی شاخ انجیر کهن
وگ دار می خواند ،
به هر دم
خبر می آورد طوفان و باران را .
و من اندیشناکم .
شب است،
جهان با آن ،
چنان چون مرده ای در گور.
و من اندیشناکم باز .
اگر !
باران کند سرریز از هر جای؟
اگر !
چون زورقی در آب اندازد جهان را ؟
در این تاریکی آور شب
چه اندیشه ولیکن ،
که چه خواهد بود با ما صبح؟
چو صبح از کوه سر بر کرد ،
می پوشد ازین طوفان رخ آیا صبح؟
#نیمایوشیج
#شبتون بی غم