ای صخره ی شکسته گلایه نکن به موج
برخیز کار سنگ صبور ایستادن است
از دور زل بزن به رقیبت کنار او
گاهی تمام عشق به دور ایستادن است ..
#سعید_صاحب_علم
#الف
برخیز کار سنگ صبور ایستادن است
از دور زل بزن به رقیبت کنار او
گاهی تمام عشق به دور ایستادن است ..
#سعید_صاحب_علم
#الف
کجاست بارشی
از ابرِ مهربان صدایت؟
که تشنه مانده
دلم در هوای زمزمه هایت
به قصه ی تو
هم امشب درون بستر سینه
هوایِ خواب ندارد
دلی که کرده هوایت ...
#حسین_منزوی
#ک
از ابرِ مهربان صدایت؟
که تشنه مانده
دلم در هوای زمزمه هایت
به قصه ی تو
هم امشب درون بستر سینه
هوایِ خواب ندارد
دلی که کرده هوایت ...
#حسین_منزوی
#ک
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم بچشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لب هایم هوس ریخت
زاندوه دل دیوانه رستم
فرو خواندم بگوشش قصه عشق:
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
#فروغ_فرخزاد
#گ
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم بچشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لب هایم هوس ریخت
زاندوه دل دیوانه رستم
فرو خواندم بگوشش قصه عشق:
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
#فروغ_فرخزاد
#گ
Zire Baroon
Naser Zeynali
✝✝𝓜𝓮𝓱𝓻𝓼𝓪.𝓷𝓲𝓴𝓸𝓸✝✝
ننوازی به سرانگشت مرا ساز خموشم
زخمه بر تار دلم زن که در آری به خروشم
من زمین گیر گیاهم، تو سبک سیر نسیمی
که به زنجیر وفایت نکشم هرچه بکوشم
تو و آن الفت دیرین، من و این بوسه شیرین
به خدا باده پرستی، به خدا باده فروشم
#سیمین_بهبهانی
#ن
زخمه بر تار دلم زن که در آری به خروشم
من زمین گیر گیاهم، تو سبک سیر نسیمی
که به زنجیر وفایت نکشم هرچه بکوشم
تو و آن الفت دیرین، من و این بوسه شیرین
به خدا باده پرستی، به خدا باده فروشم
#سیمین_بهبهانی
#ن
پیکی بزنم به عشق تو، ساقی من
تا رام شود روحیهی یاغیِ من
باید که شبی در بغلم باشی تا
آتش بکشد تنِ تو را داغی من
#زهرا_موسی_پور_فومنی
#پ
تا رام شود روحیهی یاغیِ من
باید که شبی در بغلم باشی تا
آتش بکشد تنِ تو را داغی من
#زهرا_موسی_پور_فومنی
#پ
يادگار عشق داغی در دل ديوانه ماند
شمع رفت از انجمن،خاكستر پروانه ماند
گريهام در دل گره شد، نالهام بر لب شكست
وای بر قفلی كه مفتاحش درون خانه ماند
زير سقف آسمان نتوان نفس را راست كرد
در دل ما آرزوی نعره ی مستانه ماند
#صائب_تبریزی
#ی
شمع رفت از انجمن،خاكستر پروانه ماند
گريهام در دل گره شد، نالهام بر لب شكست
وای بر قفلی كه مفتاحش درون خانه ماند
زير سقف آسمان نتوان نفس را راست كرد
در دل ما آرزوی نعره ی مستانه ماند
#صائب_تبریزی
#ی
آن انگورِ سرخ ،
آویخته از شاخه ی تاکِ سیاهِ باغِ عدن ،
به انتظار چیده شدن ،
از دستانِ تـــــــــــــوست منم ،
تا شراب شوم،
به هرمِ گرمایِ جامِ دستانت ،
و بهشتی مست شود.... از این مِی،
و جهنمی محضرِ حق.... از این نوش ،
مرا بچین ..... .
#عارف_اخوان
#الف
آویخته از شاخه ی تاکِ سیاهِ باغِ عدن ،
به انتظار چیده شدن ،
از دستانِ تـــــــــــــوست منم ،
تا شراب شوم،
به هرمِ گرمایِ جامِ دستانت ،
و بهشتی مست شود.... از این مِی،
و جهنمی محضرِ حق.... از این نوش ،
مرا بچین ..... .
#عارف_اخوان
#الف