گیتار عصر را
برمی دارم
می نوازم
با سرانگشتان قلبم
نُتِ زیبایِ
دوست داشتن را
با شعر دلنشین شروعی دوباره
خواهم ساخت
موسیقی
بی تکرار "عشق" را ...
#اشرف_رودکی
#گ
برمی دارم
می نوازم
با سرانگشتان قلبم
نُتِ زیبایِ
دوست داشتن را
با شعر دلنشین شروعی دوباره
خواهم ساخت
موسیقی
بی تکرار "عشق" را ...
#اشرف_رودکی
#گ
.
می شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
وادی عشق بسی دور و درازست ولی
طی شود جادهٔ صد ساله به آهی گاهی
#اقبال_لاهــوری
#م
می شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
وادی عشق بسی دور و درازست ولی
طی شود جادهٔ صد ساله به آهی گاهی
#اقبال_لاهــوری
#م
در دل من چيزی است ،
مثل يک بيشه نور ،
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت ،
بروم تا سر کوه
دورها آوايی است
که مرا می خواند...
#سهراب_سپهری
#د
مثل يک بيشه نور ،
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت ،
بروم تا سر کوه
دورها آوايی است
که مرا می خواند...
#سهراب_سپهری
#د
ديدن روی تو و
دادن جان مطلب ماست
پرده بردار زِ رخسار
كه جان بر لب ماست
بت روی تو پرستيم و
ملامت شنويم
بت پرستی اگر این
است كه اين مذهب ماست
#فرصت_شيرازی
#د
دادن جان مطلب ماست
پرده بردار زِ رخسار
كه جان بر لب ماست
بت روی تو پرستيم و
ملامت شنويم
بت پرستی اگر این
است كه اين مذهب ماست
#فرصت_شيرازی
#د
از میان پلکهای نیمه باز
خسته دل نگاه می کنم:
مثل موجها تو از کنار من
دور می شوی
باز دور می شوی
روی خط سربی افق
یک شیار نور می شوی...
#فروغ_فرخزاد
#الف
خسته دل نگاه می کنم:
مثل موجها تو از کنار من
دور می شوی
باز دور می شوی
روی خط سربی افق
یک شیار نور می شوی...
#فروغ_فرخزاد
#الف
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبتون عاشقانه ❤️❤️
صبح است و شروعِ عشقبازی هایت
آیینه اسیرِ دلنوازی هایت
این دل نَرَوَد به هیچ اقلیم مَگر
در عرصه ی ناز یکّه #تازی هایت
#محمد_بزاز
#ص
آیینه اسیرِ دلنوازی هایت
این دل نَرَوَد به هیچ اقلیم مَگر
در عرصه ی ناز یکّه #تازی هایت
#محمد_بزاز
#ص
نمیدانم
عاشقِ توام
یا عاشقِ
صبح بخیر هایت ...
هر چه هست باز هم ،
عاشق تر از هر روز شده ام ...
#لیلا_صابری_منش
#ن
عاشقِ توام
یا عاشقِ
صبح بخیر هایت ...
هر چه هست باز هم ،
عاشق تر از هر روز شده ام ...
#لیلا_صابری_منش
#ن
صبح کز چشم فلک اشک ثریا میریخت
مهر دل آب رخم ز آتش سودا میریخت
آن سهی سرو خرامان ز سر زلف سیاه
دل شوریدهدلان میشد و در پا میریخت
#خواجوی_کرمانی
#ص
مهر دل آب رخم ز آتش سودا میریخت
آن سهی سرو خرامان ز سر زلف سیاه
دل شوریدهدلان میشد و در پا میریخت
#خواجوی_کرمانی
#ص