.
ﮔﺮ ﺯ ﺧﯿﺎﻝ ﭼﻬﺮﻩ ﺍت
عکس ﻓِﺘﺪ به جاﻡ می
ﻣﺴﺘﯽ ﭼﺸﻢ ﻣﺴﺖِ تو
ﻣﺴﺖ ﮐﻨﺪ ﭘﯿﺎﻟﻪ ﺭﺍ
۲۱ اسفند، بزرگداشت
#نظامی_گنجوی گرامی باد🌷
#گ
ﮔﺮ ﺯ ﺧﯿﺎﻝ ﭼﻬﺮﻩ ﺍت
عکس ﻓِﺘﺪ به جاﻡ می
ﻣﺴﺘﯽ ﭼﺸﻢ ﻣﺴﺖِ تو
ﻣﺴﺖ ﮐﻨﺪ ﭘﯿﺎﻟﻪ ﺭﺍ
۲۱ اسفند، بزرگداشت
#نظامی_گنجوی گرامی باد🌷
#گ
.
چون جاده به
زخمِ رفتن آراست مرا
یک سینه تپش
نفس نفس کاست مرا
این بود تمامِ
ماجرایِ من و او ،
میخواستمش ولی
نمی خواست مرا
#ایرج_زبردست
#چ
چون جاده به
زخمِ رفتن آراست مرا
یک سینه تپش
نفس نفس کاست مرا
این بود تمامِ
ماجرایِ من و او ،
میخواستمش ولی
نمی خواست مرا
#ایرج_زبردست
#چ
تو همانی ڪه بہ قصر دل من سلطانی
حاڪم قلب منی خوب خودت
می دانی ...
#آنجلا_راد...
#ت
تو همانی ڪه بہ قصر دل من سلطانی
حاڪم قلب منی خوب خودت
می دانی ...
#آنجلا_راد...
#ت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ظهرتون بخیر ❤️
#تــــو...
خودت نویسندهی قصہی
هر روز منی...
با نگاهی ،،
ڪہ پر از لبخند است
بنویس #صبـحبخیــر...
#محمدبشیری
#ت
#تــــو...
خودت نویسندهی قصہی
هر روز منی...
با نگاهی ،،
ڪہ پر از لبخند است
بنویس #صبـحبخیــر...
#محمدبشیری
#ت
و خوب می دانی
هر جایِ دنیا که باشی
حواسِ دلم پرتِ توست
گریزی نیست از عشق
از حسِ خواستنت
از من
اینچنین که دوستت دارم
#باران_قیصری
#و
هر جایِ دنیا که باشی
حواسِ دلم پرتِ توست
گریزی نیست از عشق
از حسِ خواستنت
از من
اینچنین که دوستت دارم
#باران_قیصری
#و
من احتیاجی به بهار ندارم!
برای نو شدن برای تازه شدن
تنها کافی ست...
تبِ داغِ آغوشِ تووو را لحظه ای
داشته باشم؛
تا بغل بغل،
شکوفه شکوفه،
جوانه بزنم...
#فرزانه_طالبی_پور
#م
برای نو شدن برای تازه شدن
تنها کافی ست...
تبِ داغِ آغوشِ تووو را لحظه ای
داشته باشم؛
تا بغل بغل،
شکوفه شکوفه،
جوانه بزنم...
#فرزانه_طالبی_پور
#م
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بىاسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بى رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
سیدتقی_سیدی
#د
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بىاسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بى رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
سیدتقی_سیدی
#د