Ye Baroon
Ali Lohrasbi
یه بارون
علی لهراسبی
علی لهراسبی
ناز چشمان تو و امروز و فردا کردنت
میکشد آخر مرا اینپا و آنپا کردنت
میپسندی بیتو بنشینم در آتش روز و شب
یا که یادت رفته با عاشق مدارا کردنت
میدهی دلتنگیام را در شب مستی به باد
غنچههای باغ لبها را شکوفا کردنت
گرچه رسوای توأم ناچار بنشین با دلم
تا ببینی نیستم در بند رسوا کردنت
چشمهایم را بهدست آور نگاهم را ببین
سرد مهریهاست حتی در تماشا کردنت
#شهریار
#ن
میکشد آخر مرا اینپا و آنپا کردنت
میپسندی بیتو بنشینم در آتش روز و شب
یا که یادت رفته با عاشق مدارا کردنت
میدهی دلتنگیام را در شب مستی به باد
غنچههای باغ لبها را شکوفا کردنت
گرچه رسوای توأم ناچار بنشین با دلم
تا ببینی نیستم در بند رسوا کردنت
چشمهایم را بهدست آور نگاهم را ببین
سرد مهریهاست حتی در تماشا کردنت
#شهریار
#ن
ميگذارمت روى چشمانم...
و اين شهر را با تو قدم مي زنم
مجبورشان مي كنم
تا براى دوست داشتنمان اسپند دود كنند!
كور شود چشم حسودان...
لال شود زبان بدخواهان...
#علي_قاضي_نظام
#م
و اين شهر را با تو قدم مي زنم
مجبورشان مي كنم
تا براى دوست داشتنمان اسپند دود كنند!
كور شود چشم حسودان...
لال شود زبان بدخواهان...
#علي_قاضي_نظام
#م
.
با خیالت میزنم بیرون !
یک خیابان دورتر از خود
زیر باران ؛ خیس ِ حس ِ پرسه خواهم شد.
خوب میدانم ؛
وزن ِ عشق ِ من به تو بالاست.!
...و دلم
- در تار وُ پود ِ غربت ِ پیراهنم تنگ است...
#گویا_فیروزکوهی
#ب
با خیالت میزنم بیرون !
یک خیابان دورتر از خود
زیر باران ؛ خیس ِ حس ِ پرسه خواهم شد.
خوب میدانم ؛
وزن ِ عشق ِ من به تو بالاست.!
...و دلم
- در تار وُ پود ِ غربت ِ پیراهنم تنگ است...
#گویا_فیروزکوهی
#ب
موهایت را می بویم
لبهایت را می چِشَم
نفس هایت را می شنوم
خیالت را لمس میکنم
و عشقت را می بینم...
تا حواس پنجگانه
شاهدان عینی
دوست داشتنم باشند،
و دیگر چیزی
برایم باقی نماند
که فدای تو نباشد ...
#شیوا_میثاقی
#م
لبهایت را می چِشَم
نفس هایت را می شنوم
خیالت را لمس میکنم
و عشقت را می بینم...
تا حواس پنجگانه
شاهدان عینی
دوست داشتنم باشند،
و دیگر چیزی
برایم باقی نماند
که فدای تو نباشد ...
#شیوا_میثاقی
#م
لبش را هر چه بوسیدم، فزونتر شد هوای من
ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من
دوای عاشق دلخسته را معشوق میداند
کسی تا درد نشناسد نمیداند دوای من
#فروغی_بسطامی
#ل
ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من
دوای عاشق دلخسته را معشوق میداند
کسی تا درد نشناسد نمیداند دوای من
#فروغی_بسطامی
#ل
.
یا بپوش آن
روی زیبا در نقاب
یا دِگر بیرون
مرو چون آفتاب
بند کن زلفِ
جهان آشوب را
گر نمیخواهی
جهانی را خراب
#اوحدی_مراغهای
#ی
یا بپوش آن
روی زیبا در نقاب
یا دِگر بیرون
مرو چون آفتاب
بند کن زلفِ
جهان آشوب را
گر نمیخواهی
جهانی را خراب
#اوحدی_مراغهای
#ی