پنج شنبه
روز آمدن هـــاے بی هواست


ثابت ڪن هوایم بےهــــوا
به سرت می زند



#ملیحه_سمواتی
#پ

گشتیم فراموش و فراموش نکردیم

در کنج قفس یک نفس همنفسی را

#اشرف_تبریزی
#گ

سر سودا زده بسپار به خاک در دوست


که از این خاک توان یافت سر و سامان را

#فروغی_بسطامی

#سین

گر چه در چنگ غمت عود صفت میسوزم

هیچ نقشی بجز از درد تو ننوازد دل...

#حسین_خوارزمی

#گاف

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

هــر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گل‌رخانش دیده نرگسدان کنند

#حافظ

#شین

حال شبهاى مرا همچو منی داند و بس...


تو چه دانى که شب سوختگان چون گذرد؟!

#مولانای_جان

#ح

نقطه اغاز #عشق درمن کنج چشمان توبود

بی هوا عاشق شدم عیب از #چشمان تو بود


#محمد_امین

#نون

کام دل جسـتن از تو دشوار است

گر تو مستی ،کرشمه بیدار است


#میروالهی_قمی

#کاف

‏لاله‌ء دشت و غزالِ خُتَن و نرگسِ باغ

همہ مستند ولی چشمِ تو مستِ دگر است


#طالب_آملی

#لام

چه نشئه ای‌ست بنازم میِ نگاہ تو را

هنوز شیشه به طاق است و مردمان مست‌اند


#طالب_لاهوري

#چ

ظلم است که بيرون کني ام از قفس اکنون

کز جورِ توام ريخته شد بال و پر آنجا


#درويش_مجيد_طالقاني

#ظ

چه خیال است کند مست تُرا باده ناب

مستی چشم ترا آب خمارست شراب


#صائب_تبریزی

#چ

منم و دلی که دائم،به دو دست دارم او را

اگرش نگاه داری، به تو می‌سپارم او را


#صبری_اصفهانی

#میم

زین پس آن چشم ندارم که مَرا خواب آید

مگر آن شب که در آغوش و کنارم باشی


#اوحدی

#ز

اى برده دلم را تو بدان شكل و شمــايل

پرواى كَسَت نيست جهانى به تو مايل


#حافظ

#الف

ز جان شيرين‌تری ای چشمهء نوش

سِزَد گر گيرمت چون جـان در آغوش


#نظامی
#ز

حال شبهاى مرا همچو منی داند و بس...

تو چه دانى که شب سوختگان چون گذرد؟!

#مولانای_جانم
#ح