This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عصر یعنے
بودنت
نشستن در ڪنارت و
شاعر چشمانت شدن
عصر یعنے
همنشین ڪَل رز باغچہ شدن
و در عطرش مست شدن
و قند دل
را ڪنار یار آب ڪردن ...
#پـریـسا_سیـــروس
#ع
بودنت
نشستن در ڪنارت و
شاعر چشمانت شدن
عصر یعنے
همنشین ڪَل رز باغچہ شدن
و در عطرش مست شدن
و قند دل
را ڪنار یار آب ڪردن ...
#پـریـسا_سیـــروس
#ع
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیر
وسعت غمهای ما را نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان شب بخیر
از نگاهت شور و مستی می تراود چون شراب
شور و مستی را از این مستان تو مستان شب بخیر
لحظه ای دیگر بمان ای بانوی شعر وغزل
میزبان، اکنون تویی ما نیز مهمان شب بخیر
برف می بارد هوا سرد است بیرون می روی
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
#مهدی_ناصری
#ی
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیر
وسعت غمهای ما را نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان شب بخیر
از نگاهت شور و مستی می تراود چون شراب
شور و مستی را از این مستان تو مستان شب بخیر
لحظه ای دیگر بمان ای بانوی شعر وغزل
میزبان، اکنون تویی ما نیز مهمان شب بخیر
برف می بارد هوا سرد است بیرون می روی
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
#مهدی_ناصری
#ی
تیرهبختم آنقدَر کز طالعِ من میشود:
نور ظلمت، روز شب، گوهر حجر، دریا سراب
چون گرفتم دامنش، مُردم ز ناکامی، که بود:
دست لرزان، دل تپان، من منفعل، او در حجاب
#محتشم_کاشانی
#ت
نور ظلمت، روز شب، گوهر حجر، دریا سراب
چون گرفتم دامنش، مُردم ز ناکامی، که بود:
دست لرزان، دل تپان، من منفعل، او در حجاب
#محتشم_کاشانی
#ت