می گشایی دکمه و
  دینم به غارت می بری
  چه شود سینه ی مرمر
  لب تب دار برسد....

    #سارا_صحرا

#م

زنی بود
در تمام کافه‌ها
دونات تمشک سفارش می‌داد
نمی‌دانست
پاییز یعنی چه
عشق بی‌فرجام یعنی چه
مدام عاشق می‌شد
و همیشه خیال می‌کرد
بار اول است
دونات تمشک سفارش داده‌



#سارا_محمدی‌اردهالی

#ز

‍
باتـو بودن را دوسـت دارم
مثـل ڪَل بہ وقـت بهـار
مستـانہ‌هاے تاڪ بہ مـوسم تابستـان
خنڪاے غـروب‌هاے پاييـز
و سپيـدے برف زمستـان ...
با تـ♡ـو بودن را دوست دارم
ڪہ چشـمانت سـرآغـاز عشـق
و انحنـاے لبخنـدت ابديـت مـن اسـت
معجـزه‌ے زندڪَی‌ام!
آغـوشت را بہ روے عاشـقانہ‌هايـم باز ڪن
ڪہ حال لحظہ‌هايـم با تــو
نـاب نـاب اسـت..!!



#سارا_قبادے

#ب

عبور مے كنم
از تنِ خسته ے شب ،
قدم به قدم !
بے تاب آغوش توأم
چشمانت را ببند ،
بگو كه منتظرے

#سارا_قبادی


#ع

‌
"باران ڪه میزند
در خیابان ها
بیش از بوے خاڪِ باران خورده
بوےِ تازهِ شدن خاطرات به مشامـ میرسد...!"👌

#سارا_اسدے

#ب

کوتاه نمی‌آیند فاصله‌ها...!
بگذار بر اندام برهنه‌ی این شعر
پیراهنی بدوزم از قاصدک‌
شاید که نفس‌های باد
مرا به آغوش تو برسانند ..

#سارا_رضایی

#ک

گاهی نوازشم کن
با گرمی نگاه و ‌
عطر لبخند
وَ گاهی با حلاوت بوسه ای

#سارا_صحرا

#گ

#دلتنگم
بيا تا " #دلتنگی ام" را
در گهواره ی " #دستانت" تاب دهم
و تنهايی ام  را
در بستر  
#آغوشت خواب كنم ...

بيا مرا #آغوش_باش


#سارا_قبادی

#د