مڹ با صداے نفس ڪشیدنٺ هم
عاشقۍ مۍڪنم
حٺۍ اڪَر آرام و بۍصدا
خودم را بڪَذارم در دسٺهایٺ
و بروَم
حٺۍ وقٺۍ از ڪنارٺ رد شوم
براے پرٺ نشدڹِ حواسٺ
بوے ٺنَٺ را پُڪ بزنم
نہ!
ٺو را با هیچ چیز عوض نمۍڪنم
حٺۍ با زندڪَۍ !
#عباس_معروفی
#م
عاشقۍ مۍڪنم
حٺۍ اڪَر آرام و بۍصدا
خودم را بڪَذارم در دسٺهایٺ
و بروَم
حٺۍ وقٺۍ از ڪنارٺ رد شوم
براے پرٺ نشدڹِ حواسٺ
بوے ٺنَٺ را پُڪ بزنم
نہ!
ٺو را با هیچ چیز عوض نمۍڪنم
حٺۍ با زندڪَۍ !
#عباس_معروفی
#م
یک متر و هفتاد صدم افراشت قامت سخنم
یک متر و هفتاد صدم از شعر این خانه منم
یک متر و هفتاد صدم پاکیزگی، ساده دلی
جان دلارای غزل، جسم شکیبای زنم
#سیمین_بهبهانی
#ی
یک متر و هفتاد صدم از شعر این خانه منم
یک متر و هفتاد صدم پاکیزگی، ساده دلی
جان دلارای غزل، جسم شکیبای زنم
#سیمین_بهبهانی
#ی
رڪعتِ چَندم..ڪجا بودَم... نمیدانَم، ولی...
بُرد نامَتـــــ را ڪسے، یادَت نَمازم را شڪست!!!
#محمد_بزار
#ر
بُرد نامَتـــــ را ڪسے، یادَت نَمازم را شڪست!!!
#محمد_بزار
#ر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ظهرزمستانیتون_بخیر❤️⛄️❄️🌨💦☔️🌫
به کَنعانَم مَبر ای بَخت، مَن یوسف نِمیخواهَم
ببَر آنجا که کویِ اوست، در زندان وچاهَم کُن
#وحشی_بافقی
#ب
ببَر آنجا که کویِ اوست، در زندان وچاهَم کُن
#وحشی_بافقی
#ب
یکی فرهاد را در بیستون دید
ز وضع بیستونش باز پرسید
ز شیرین گفت در هر سو نشانی ست
به هر سنگی ز شیرین داستانی است
فلان روز این طرف فرمود آهنگ
فرود آمد ز گلگون در فلان سنگ
فلان جا ماند گلگون از تک و پو
گردن بردم او را تا فلان سوی
غرض کز گفت و گو بودش همین کام
که شیرین را به تقریبی برد نام
#وحشی_بافقی
#ی
یکی فرهاد را در بیستون دید
ز وضع بیستونش باز پرسید
ز شیرین گفت در هر سو نشانی ست
به هر سنگی ز شیرین داستانی است
فلان روز این طرف فرمود آهنگ
فرود آمد ز گلگون در فلان سنگ
فلان جا ماند گلگون از تک و پو
گردن بردم او را تا فلان سوی
غرض کز گفت و گو بودش همین کام
که شیرین را به تقریبی برد نام
#وحشی_بافقی
#ی
میسوزم از تبی که دماسنجِ عشق را
از هُرمِ خود گداخته زیرِ زبانِ من
تشخیصِ دردِ من به دلِ خود حواله کن
آه ای طبیبِ درد فروشِ جوانِ من
#حسین_منزوی
#م
از هُرمِ خود گداخته زیرِ زبانِ من
تشخیصِ دردِ من به دلِ خود حواله کن
آه ای طبیبِ درد فروشِ جوانِ من
#حسین_منزوی
#م