⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
873 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
بہ ݢجا روم ز دسٺٺ

ݢہ نمی‌دهی مجالی؟


#سعدے
‌‌
چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
من و از دور تماشای تماشایی تو

#صائب_تبریزی
بغل وا کرده این جمعه
یقینا وقت شیدایی ست
دلی مجنون صفت خواهم
که عشق "او"را نلرزاند

#هما_کشتگر


جمعہ هــــــــــا
تعطیل است؛
من هیـــــــــــچ ڪارے
جز دلتنڪَــــۍ
با دوست داشتنِ
عمیــــــــــق ترِ
ُ
ندارم ...!



#سمیرا_آنالویـے


.
ڪَشٺم بلانوش ِ دلٺ،
بنڪَر دلِ دیوانه را
آٺش بزن بر سازِ دل،
آنڪَه شڪن پیمانه را......


#آریامهر

رود راهے شد به دریا، ڪوه با اندوه گفت

مے روے امابدان دریا ز من پایین‌تر است

#فاضل_نظری

#عصر_جمعه_تون_بخیر

🌸از خـدا میخواهم
🍓خـوشی و شـادی را
🌸نصیبتان کنـد
🍓عافیـت و تندرستی
🌸را بـه شمـا بپوشـاند
🍓و موفقیت وکامیابی را
🌸در مسیرتان قرار دهـد

🍓عصر آدینتـون
🌸سرشـار از عـشق و محبت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو زلفانت بود تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
ته که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم

باباطاهر

• محمدرضا شجریان
• همایون شجریان
• محمدرضا لطفی
دلتنگ و دلسپرده، دل‌آرام و دل‌فریب
ما را چنین بخواه و
خودت آنچنان بمان



#مجید_ترکابادی

‌‌‌‌‌ 

سهم من از تو
هیاهوے پنجره اے دلتنگ است

#الهام_عسڪری

#سین
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را
تا زمانی کم کنم این زهد رنگ آمیز را

ملکت آل بنی آدم ندارد قیمتی
خاک ره باید شمردن دولت پرویز را

#سنایی
#سین
شهر خالی‌ست ز عشاق،
بوَد کز طرفی
مردی از خویش برون آید
و کاری بکند؟

#حافظ

#شین
شهیدِ خصلت پروانه‌ام که بر دلِ او
نکرد خنده‌ی شمشیر، کار گریه‌ی شمع

#قدسی_مشهدی

#شین
‏لب گشودم، سخن از یادم رفت

چه بهشتی‌ست فراموشی‌ها...


اسیر_شهرستان
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است


شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است

#حافظ‌

لبش میبوسم و در میکشم می
به آب زندگانی برده ام پی


نه رازش را توانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید با وی

#حافظ

لذت نمانده است در آینده‌ی حیات


از عیش‌های رفته دلی شاد می‌کنیم

#صائب_تبریـــزی