⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
650 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
هر ڪسی در حرم #عشق نشد محرم راز

عاشقی سوخته دل باید و اخلاص و نیاز

#همایون_کرمانی

ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تو راست

بر دل و جان پادشاهی هم دل و هم جان تو راست

#سـنـایی_غزنوی

#الف

آنان ڪه به #سرمستی_ما #طعنه_زنانند

بگذار بمانند به خماری، که ز ما هیچ ندانند

#شیخ_بهایی

این چه حرفی ست ڪه در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد همان جاست بهشت

#صائب_تبریزی

#الف
سایه دیگرڪار چشم و دل گذشت از اشک و آه

#تیغ_هجران است اینجا،موج موج خون ببین

#هوشنگ_ابتهاج

#سین
ز دسٖتم بر نمی‌خیزد ڪه یک دم بی تو بنشینم

بجز رویت نمی‌خواهم ڪه روی هیچ کس بینم

#حضرت_سعدی

ڪاش #تعجیلی_شود، روزی خدا قسمت ڪند

یک #ملاقات_خصوصی، دستِ من با موی تــو

#فخرالدین_عراقی

#کاف
گر بدانی چقدر #تشنه دیدار تـوام

خواهی آمد عرق آلود به آغوش مرا

#صائب_تبریزی

#گاف
هزار عاشق دیوانه در من است، ڪه هرگز

به هیچ #بند و فسونی نمی ڪنند رهایت

#حسین_منزوی

آن #عشق ڪه در #پرده بماند به چه ارزد

عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ

#شفایی_اصفهانی

هان ره عشق است و کج رفتن ندارد بازگشت

جرم را اینجا عقوبت هست و استغفار نیست

#عرفی_شیرازی

گاه دلسوز است، گاهی سخت می‌سوزاندم

عشق،گاهی مادر است وگاه هم نامادری است

#حسین_دهلوی

#گاف
در ره #عشق ڪه از سیل بلا نیست گذار

ڪرده‌ام خاطر خود را به تمنای تـو خوش

#حضرت_حافظ

#دال
در ڪوی عشق بازی از نام و ننگ بگذر

با یڪدگر نزیبد رندی و پارسایی...👌🍃

#هلالی_جغتایی

#دال
به روز حشر که خلقی ز دستِ غمزه‌ی شوخت

فغان ڪنند، من آن روز #شرمسار_تــو باشم

#نجم‌الدین_امیرحسن_دهلوی

تـو نه مثل آفتابی ڪه حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان ڪه‌ هستی

#حضرت_سعدی

سبک‌تر چارهٔ من کن ڪه بی‌حد تشنهٔ وصلم

به این تمکین تـو تا آیی دلِ من آب می‌گردد..

#اشرف_مازندرانی

#سین
گفتمش پیر خرد ، تفسیر ڪن از حال عشق

گفت او در ذات باید، عشق گفتن راچه سود

#راحم_تبریزی
#گاف
همچون #انار خون دل از خویش می خوریم

#غم_پروریم و حوصله ی شرح قصه نیست

#فاضل_نظری

کامیاب آن تن ڪه تنها با تـو در بستر بخفت

نیکبخت آن سر ڪه شبها بر سر بالین توست

#فروغی_بسطامی

#کاف
از شب عاشق نگو ڪاین خفته بختان را به چشم

سایه‌ی سنگین و سردِ مرگ هست و خواب نیست

#معینی‌_ڪرمانشاهی

#الف