بخت جوان دارد آن ڪه با تو قرینست
پیر نگردد ڪه در بهشت برینست

دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت ڪنے ڪه قبله چنینست

گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌اے نیست
گوشه چشمت بلاے گوشه نشینست

#حضرت_سعدے
#ب

جان و تنم اے دوست فداے تن و جانت
مویے نفروشم به همه ملک جهانت

گر راه بگردانے و گر روے بپوشی
من می‌نگرم گوشه چشم نگرانت ...

#سعدی

#جیم

اے ز تو صد ڪام دلم یافته

می‌طلبد دل ز تو ڪامے دگر

#ناشناس

#الف

چترے ازحوصله ے ماه بگیرم بسرت
تا بجز من نشود هیچڪسے دربدرت


پیله از تن بدرَد این شب وپروانه صفت
صبح رامثل حریرے بڪشم روے پرت

#اڪرم_نورانی

#چ

⭐️علیرضا طلیسچے - دل به دل

🌿🕊🌿🕊🌿

باید ڪه تو باشے و تو باشے و تو باشی


تا در دل تاریک شبم نور بپاشی

#ارس_آرامی

#ب

در سر ڪار تو شد
دانش و صبر و خِرَد
اے خرد بخردان،
شیفته در ڪار تو

#ادیب_صابر

#دال

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 
مرا به غیر هواے ٺو.....،
هیچ در سر نیسٺ.....

بجز وصال رخ ٺو......
خیال دیگر نیسٺ.....


#جهان_ملڪ_خاتون

#میم

ترک لذات جهان باید گرفت
دامن صاحب دلان باید گرفت



در پے لذات نفسانے مباش
دوست دار عالم فانے مباش

#عطار

#ت

نَگردم گِرد معشوقے

ڪه گِرد دل نمے گردد!

#صائب_تبريزي‌

#نون

نمے ڪَـیرد ڪــسے
همچــون "نفس"
در سینه جایت را ...!

چہ باشـــے ..
چہ نباشـــے ..
دائماً دارم هوایت را ...!!

#جـواد_منفــرد

#نون

بیقرارم مست مست از برق آن چشمان تو
دل به آتش میڪشد آن گرمے دستان تو

مے ڪشم درهرغزل وصف تو زیبا با قلم
تا ڪه زیبایے ببینم در رخ خندان تو


ُ#مسعود_اردلان
حضورتون سبز🌹

#ب

مَقصدَت دیدنِ مَن بود ولے در راهَت


آن‌قَدَر بود شبیهَم ،ڪه مَرا یادَت رفت

#فرانڪ_فردوسی

#میم

#الف



اے ڪه گفتے جان بده....

تا باشدت آرامِ جان

جان بـه غم‌هایش سپردم

نیست آرامم هنوز

#حافظ

محرابِ ابرویت بنما تا سحرگهی


دستِ دعا برآرم و در گردن آرمت

حافظ

#م

خوشا به بختِ بلندم که در کنارِ منی


#حمید_هیراد
#خ

دل تنگم حریف درد
و اندوه فراوان نیست

امان ای سنگدل از
درد و اندوه فراوانت

#شهریار


#د

M💙

غروب آفتاب
است و، هواے سرد دلتنڪَی
دوباره سایہ ے یادتو بر دیوار افتاده

#‌‌‌‌مهنازنجفی
#غ

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌

‌چه کنم با غم خویش؟
گه گهی بغض دلم می‌ترکد
دل تنگم
ز عطش می‌سوزد؛

شانه‌ای می‌خواهم؛
که گذارم سر خود بر رویش.
و کنم گریه
که شاید کمی آرام شوم،
ولی افسوس که نیست

#هوشنگ_ابتهاج

#چ