حالِ من حالِ اسیری است که هنگامِ فرار....


یادش آمد که کسی منتظرش نیست، نرفت!


#حسین_عباسی_فر

#ح

ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی

که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد

#صائب_تبریزی
#ز

دیشب در انتظار تو جانم به لب رسید
امشب بیا که نیست به فردا تقبلی...

#شهریار

#دال

شبی "سوری" به دنیا می زنم تا عشق من باشی


به گوش مردم ما عاقبت این "صور" می پیچد!!!



#احمد جم

#شین

من آن وجود شریفم که در قلمرو عشق
کمینه خاک رهت جان نازنین من است

به شادی دو جهانش نمی‌توان دادن
غمی که از تو نصیب دل غمین من است

#فروغی_بسطامی

#میم

دلِ تنگم ز عطش مے سوزد
«شانه اے مے خواهم»
ڪه گذارم سرِ خود
بر رویش
و ڪنم گریه ڪه شاید
ڪمے آرام شوم
«ولے افسوس ڪه نیست»

#هوشنگ_ابتهاج

#دال

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرا بہ وجدانت بسپارو اگر بیدار بود

بپرس چگونہ شبها راآسوده مے خوابد ...!؟


#فروغ_فرخزاد

#میم

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
ڪاین سر پرهوس شود
خاڪ در سراے تو...


#حافظ

#شین

ز هر کَس ...
بیشتر مهر تو دارم ..؛
وین دلیلم بس که هر کس را ...
فزونتر مِهر ، حسرت بیشتر دارد..

#وحشی_بافقی

#ز

‌‌‌

"عشق" یعنی
نقطهِ ضعف
دلِ ڪــــسی باشی

#ریحانه_تحویلی
#ع
‌ ‌‌

گر به بالینم نیامد بر مزار آمد مرا

جانسپاری در رهش آخر به کار آمد مرا!


#یغمای_جندقی
#گ

آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟

عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ!!!



#شفایی اصفهانی
#الف

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت




#افشین_یداللهی

#ی

شب زِ نورِ ماه
رویِ خویش را بیند سپید

من شبم تو ماهِ من
بر ‌آسمانْ بی‌ من مَرو

#مولانا ‌
#ش

بگذر زِ نقش و صـورت،

جانش خوش است ،
جانش

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎
#مولانا
#ب

از روز من و بخت من ای دوست چه پرسی


بی روی تو و موی تو،این تیره شد آن تار




#قاآنی


#الف

ای که همه نگاه من ، خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن ، پا نکشم ز کوی تو
گر چه‌به شعله‌میکشی،‌قلب‌مرا به عشوه ات
بر دوجهان نمی‌دهم یک سر تار موی تو

#حسین _منزوی
#الف

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفاحالا که من افتاده ام ازپاچرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن باماچرا


#شهریار
#الف

در رَهت دادیم عقل و هوش و عُمر و زندگی

ای غمِ دنیا چه می‌خواهی دگر از جانِ ما!

#واعظ_قزوینی

#دال

میان عاشق و معشوق
یک کِرشمه بَس است

بیانِ حال به کام و زبان نمی‌باشد

#وحشی_بافقی
#میم

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎

عاشق آن نیست کو به بویِ وصال
هستیِ خود به دلسِتان بخشد

عاشق آن است کو به تَرکِ مراد
هرچه هستی است رایگان بخشد

#خاقانی
#ع