من از دوره ای آمدم که جهان مثنوی بود
فقیر درِ خانه در، مکتب مولوی بود
و شمس شریف عزت مقصدش شهرمان بود
و هر کودکی در صف آب و نان قهرمان بود
#علیرضا_اذر
#میم
فقیر درِ خانه در، مکتب مولوی بود
و شمس شریف عزت مقصدش شهرمان بود
و هر کودکی در صف آب و نان قهرمان بود
#علیرضا_اذر
#میم
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ، ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ...
ُ#ژولیده_نیشابوری
#دال
ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ، ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ...
ُ#ژولیده_نیشابوری
#دال
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
#چ
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
#چ
به من گفتند پدر را برای من شعر کن
هر چه قلم زدم نتوانستم
چگونه بنویسمش
که دفتر قلبم
از رفتنش هزاران هزار تکه شده است..
#ثریا_شجاعی_اصل
#ب
به من گفتند پدر را برای من شعر کن
هر چه قلم زدم نتوانستم
چگونه بنویسمش
که دفتر قلبم
از رفتنش هزاران هزار تکه شده است..
#ثریا_شجاعی_اصل
#ب