📝🦋دل نوشته های ديوانگی...
684 subscribers
1.12K photos
7 videos
3 files
11 links
كم و بيش مينويسم بر صفحه ي روزگار…
شايد قلمي از ما بماندبه يادگار …
#مليكا_سهرابي
Download Telegram
عشق برای یک نویسنده هیچوقت تموم نمیشه.
همین معشوق من، موهاش که کوتاه بود، داستان کوتاه می‌نوشتم.
دیشب بعد از مدت‌ها که دیدمش، موهاش حسابی بلند شده بود.
فکر کنم باید رمان بنویسم.
#آیدین_قریشی
در تابستان سال ۱۹۷۰ یک خانواده شدیم
و خنده‌ی او خانه‌ام شد.
#مرید_البرغوثی
اگه دیگه هیچوقت روبه‌راه نشدیم چی؟
اگه هواش از سرمون نیفتاد، اسمشو گذاشتیم رو بچه‌مون و با هربار صدا کردنش صدبار مردیم چی؟
اگه لبامون لبای هرکی جز اونو پس زد چی؟
اگه موهامون دستای هرکی جز اونو رد کرد چی؟
اگه تا آخر عمر هیشکی مثل اون قشنگ صدامون نکرد چی؟
اگه دیگه هیشکی مثل اون نگامون نکرد چی؟
اگه شب تولدش انقدر بغض کردیم که از چشمامون غم بارید چی؟
اگه شب عروسیمون آهنگی که واسمون میخوند پخش شد و پاهامون سست شد چی؟
اگه رفتیم پاتوق همیشگی‌مون، با دلبر جدیدش دیدیمش و رنگ از رخمون پرید چی؟
اگه انقدر اون لباس سفید نرمه که از حراجی های بغل پارک لاله واسمون خریدو پوشیدیم که پوسید چی؟
اگه عطرش از لباسی که جاگذاشته پرید و بوی تنشو یادمون رفت چی؟
اگه یهو زد به سرمون رفتیم عکس چشماشو خالکوبی کردیم رو مچ دستمون بعد هی زل زدیم بهش گفتیم: "خیلی میخوایمت دلبر" چی؟
حالا اینارو ول کن خانم دکتر.
اگه دیگه قرص آبی‌ها هم صورت قشنگشو از جلو چشمامون نبرد و همه‌جا دیدیمش چی؟
اگه تا آخر عمرمون دیوونه‌ش موندیم چی؟
#عطیه_احمدی
در دست‌های چه کسی اسراف می‌شوی تو
اکنون که من به ذره ذره‌ات محتاجم؟
#ییلماز_اردوغان
من بيماری جديدی گرفته‌ام؛
چيزی شبيه دل‌تنگی دائم.
#حسام_نیک_فال
اگر روزی گذشت و فراموشم شد
که بگویم: «صبحت بخیر»
و مثل کودکان
مشغول خط خطی کردن دفتر بودم
از بهت و سکوتم دلگیر نشو
و فکر نکن چیزی میان ما عوض شده است؛
وقتی نمی‎گویم: «دوستت دارم»
یعنی: «بیشتر دوستت دارم»
#نزار_قبانی
در رو به آرومی باز کردم …
باریکه نور افتاد توی اتاق تاریک…
چشام به سیاهی مطلق اتاق عادت نداشت…
طول کشید تا بتونم گوشه ی اتاق تشخیصش بدم…
سرشو روی زانوش گذاشته بود و توی خودش جمع شده بود…
آروم به سمتش قدم برداشتم…
صداش زدم ولی حتی ی میلی مترم سرشو تکون نداد…
کنارش آروم نشستم….صورتمو به سرش نزدیک کردم و دوباره صداش کردم…
سرشو ی وری بلند کرد… چشماش گریون بود و متورم…
پوزخند کجی روی لبش خود نمایی میکرد: چی شد بلاخره به مام سر زدی…
حرفش انگار سیلی محکمی بود روی صورتم…
شرمگین نگاش کردم: ببخشید بی معرفتیامو…
پوزخندش پررنگ تر شد: اره دیگه من نبخشم کی ببخشه؟ همیشه معرفتات واسه دیگرونه به ما که میرسی کاسه چه کنم چه کنم دستت گرفتی که بازم بیا منو ببخش…
کی‌یاد من میفتی؟ دِ اخه بی معرفت کدوم یکی از اونایی که براشون معرفت گذاشتی پات موندن به جز من؟
کی ته تهش برات دل سوزونده جز من…
دلت بسوزه یکم برا من ،بسوزه چی میشه مگه؟
مگه من جز توام…؟
به عقب هلم داد…
چشمام باز شد، سرم را از روی زانوم برداشتم…چار دست و پا به سمت آینه قدی رفتم…
جلوی آینه چیزی به چشمم نیومد به جز چشم های قرمز و متورمم…
دستی به خاک آینه کشیدم و تصویرم رو پاک کردم…
تصویر کدرم بی معرفتیای خودمو برای خودم به رخ میکشید… همون قدر این روزا برای خودم کدر شده بودم…
برای روحم… برای کسی که بودم…
احساسم احساس قایقیه که از ساحلش دور شده… خیلی دور..
خیلیامون دریای دلمون برای دیگران آرومه و برای خودمون مواج
یکم کاش بیشتر قدر خودمونو بدونیم…
کمترین کاریه که میشه برای جهان ناآروم این روزا برای خودمون انجام بدیم…

#مليكا_سهرابي
من بودم و مخروبه‌ای از درد...
غم را که نشان داد؟
بلا را که خبر کرد؟!

#حسن_دهلوی
این‌سان که با هوای تو در خویش رفته‌ام

گویی بهار در نفسِ مهربانِ توست

#حسین_منزوی
فرقی نمی کند کجایِ جهان باشید
فقط کافیست
یک نفر عاشقانه دوستت داشته باشد
حالا می خواهد
رویِ صندلیِ یک پارک باشید ،
یا خیابانی بی انتها !
هر جا که باشد ،
آنجا بهشت است.

#احسان_کرمی
چه خوب
که میان اینهمه دل آشوبی
تو هستی
که هنوز
خوب می خندی...

#مهین_رضوانی_فرد
ای که گفتی جان بده
تا باشدت آرام‌ جان
جان به غم هایش سپردم...
نیست آرامم هنوز....

#حافظ
هیچوقت قرار نیست کوه کج بشه تا به قله‌اش صعود کني، قرار نیست از آسمون طلا بباره، قرار نیست یه شبه بشي مدیرعامل بزرگترین شرکت و... یا هرچیز دیگه قراره از شکست‌هات درس بگیري و بلند شي تا برسي به خواسته دلت!

#دکتر_هلاکويي
مهــربان باش
چون هر کس را که می بینــی درگــیر نبردی دشـوار است...
اگر کسی را دارید که هوای بی‌قراری‌های مدام و بغض‌های مزمن و ادامه‌دارتان را داشته‌باشد، خوشبختید.
اگر کسی را دارید که دلش برای نگاه شما، حرف‌های شما، و صدای شما تنگ بشود، که برایش تکرار پذیر و تکرار شونده نباشید، که خسته نشود از حضور ممتد شما، که از نظرش با تمام جهان فرق داشته‌باشید، خوشبختید.
اگر کسی را دارید که شما را ترجیح بدهد به همه چیز، به همه جا، به همه، که اولویت اولش باشید و بدون جایگزین و مشابهی، خوشبختید.
اگر کسی را دارید که برای شما وقت می‌گذارد، که دریغ نمی‌کند، که حالتان را می‌پرسد، که دردهاتان را می‌فهمد و بذر انگیزه و آرامش به لحظه‌هاتان می‌پاشد، خوشبختید.
خوشحال باشید برای این حس و حال خوب. در دنیا آدم‌های زیادی‌‌اند که هستند، که کسانی را کنارشان دارند، اما خوشبخت نیستند...

#نرگس_صرافیان_طوفان
دوست داشتن تو فنجان چاي دم كشيده اي بود محصور شده ميان انگشتان خسته يك كارگر
چيزي شبيه چارقدِ گلدار مادربزرگ گوشه ي صندوقچه ي خانه يا همرنگِ حالو هواي بعد از آخرين امتحان خرداد ماه...
تو برايم بگو...
دوست نداشتن زني كه بيشتر از هر كسي عاشق تو بود چه لذتي داشت؟

#مهسا_گلدي_پور
گل پاسخ داد: ابله! گمان می کنی شکوفا شدن من، برای دیده شدن است؟
من برای خود می شکفم و نه برای سایر افراد. شکوفایی، مرا خوشحال می کند. منشا شادی من، در وجود و شکوفایی خودم است.
آهسته
آرام، دستت را بر من بگذار
و همچون روزگارت
مرا سخت مفشار
که در میان انگشتانت در هم می شکنم
بیش از این نزدیک میا
بیش از این دور مرو...

#غاده_السمان
اوج لذت در این است که با شخصی که از تو متنفر است و بسیار غیبتت می‌کند، هم‌نشین شوی؛ با این حال [در جوار تو] به گونه‌ای دیگر جلوه کند. همین کافیست که درنماید، حضور تو چنان هیبتی دارد که قادر است او را به شخصی منافق و ترسو تبدیل کند.


#جبران_خلیل_جبران