.
چنان
چشمانش به من
شباهـت داشـــت
ڪه در آینه یڪدیڪر را ڪَم میڪردیم ...

#احمدرضااحمدے

...🧚‍♀

°
ڪنار عطر ریحان
زندڪَی را می‌بوسم
و روز و پنجره را
با مقدارے از آفتاب
ڪه از ڪنار ابرها از آسمان می‌چڪد
ستایش می ڪنم
من هنوز هستم ...

#احمدرضااحمدے
#صبحتون‌دلنـــواز
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌⊱✾♡✾⊰

ღღ : ღღ

صف़رع़اشق़ی

بوسیدمش
دیڪَر هراس نداشتم
جهان پایان یابد
من از جهان سهمم را ڪَرفته بودم ...

#احمدرضااحمدے
💞💞::💞💞

°
من از خواب برڪَی ریحان آورده‌ام
ریحان را به لبانم نزدیک می‌ڪنم
صبح می‌شود
ڪنار عطر ریحان زندڪَی را می‌بوسم
و روز و پنجره را با مقدارے از آفتاب
ڪه ازڪنار ابرها ازآسمان می‌چڪد
ستایش می‌ڪنم
من هنوز هستم....!

#احمدرضااحمدے
♡჻ᭂ࿐✰

°
درے بہ زمستان باز ڪن
تا سپیدےِ برف‌ها
بہ ما امیدِ زنده‌ماندن بدهد
ما ڪَرما نمی‌خواهیم
ما امیــد می‌خواهیم...

#احمدرضااحمدے
♡჻ᭂ࿐✰

°
همان‌ڪَونہ ڪہ ڪَفتہ بودم
تمامِ شب راخیره بہ در بودم
ڪَیسوان تو در شب ڪوتاهیِ
جملہ‌هاے من آنقدر بہ آسمان
نزدیڪ بود،
ڪہ بہ خانہ آمدم

#احمدرضااحمدے
#سھمتون‌ازشب‌آرامش
♡჻ᭂ࿐✰

°
و ما با بوسہ
درختان را بهار ڪردیم...


#احمدرضااحمدے
♡჻ᭂ࿐✰

°
جهان ناڪَهان غرق در شڪوفہ‌ها،
ڪَل‌هاے شقایق و بنفشہ است
پنجره را باز می‌ڪَذارم
باران می‌بارد...
در باران می‌ڪَویم
بهــار را یافتم
بهــار آمد.

#احمدرضااحمدے
♡჻ᭂ࿐✰

°
صبح است
سبو را از آب پر ڪرده‌ام
ڪتاب‌ها را با شراب شسته‌ام
میدانستم تو ڪتابهاے سفید
را دوست دارے
و پارچه‌هاے آغشته به ابر را
به تو تعارف میڪنم


#احمدرضااحمدے
♡჻ᭂ࿐✰