آرامش در طوفان، داینامیک مدیتیشن💕
874 subscribers
215 photos
135 videos
8 files
864 links
لطفا روی لینک بزنید و همراه مان باشید💜 تماس برای #مشاوره 09121839679💡این پست را برای دوستان تان ارسال کنید🖌مازیار تهرانی موسس و مربی #کارگاه های "آرامش در طوفان، داینامیک مدیتیشن"
http://Instagram.com/MaziarTehrani_ArameshDarToofan

@MaziarTehrani
Download Telegram
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃

همراهان عزیز و دوست داشتنی
بهترین خودمان را در رسانه های مجازی هدیه تان می کنیم

🌻🌻🌻شماره کارت بانک
به نام مازیار تهرانی
6274 1211 7690 2419

حمایت مالی شما ر ا به روی چشم می پذیریم
هر مبلغی که در توان تان بود
سپاس از مهرتان
🙏🏻♥️🙏🏻
@MaziarTehrani

همراه مان باشید 🌻


❣️در کانال آرامش در طوفان - داینامیک مدیتیشن

https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan

❣️در کانال کتابخوانی قصه شب

https://t.me/gheseye_shab

کانال مدرسه ریکی - آرامش در طوفان

https://t.me/reiki_arameshdartoofan

🙏🏻♥️🙏🏻


ما را در اینستاگرام دنبال کنید:

مدرسه ریکی

https://www.instagram.com/Reiki_ArameshDarToofan


آرامش در طوفان - داینامیک مدیتیشن

https://www.instagram.com/MaziarTehrani_ArameshDarToofan

🙏🏻♥️🙏🏻

ما را در یوتیوب سابسکرایب (دنبال)کنید

http://youtube.com/c/ArameshDarToofan


🙏🏻♥️🙏🏻

این هم آدرس وب سایت آرامش در طوفان

https://arameshdartofan.ir/

🙏🏻♥️🙏🏻
آیا خدا با پیامبران ارتباط بر قرار کرده یا پیامبران با خدا؟؟؟

🏀 *نگاهی به تلاش خردگرایانه ی خانم دکترصدیقه وسمقی* ( پیله ای در حال پروانه شدن)

نگرش و نگاترش؛ دکترمحمدرضاذوالفقاری

بانوصدیقه‌ وسمقی'صاحب نظر در فقه و مبانی اسلامی فارغ التحصیل دکتری از دانشکده الهیات دانشگاه تهران اخیرا به نقد و بررسی کتابش با عنوان"مسیر پیامبری"پرداخت.

او بطور تحلیلی ثابت کرده و معتقد است که هیچ پیامبری از سوی خدا برگزیده نشده و وحی و فرشته و بعثت رسولان واقعیت ندارد.

اُمّهات مدعیات این پژوهشگر و استاد دانشگاههای آلمان و سوئد این‌گونه بیان شد:

رابطه‌ی انسان و خدا هرگز از سوی خدا آغاز نشده و خدا کسانی از انسان ها را به عنوان فرستاده‌ خویش برنگزیده‌ است و پیامبران حاملان وحی و پیام‌ آورانی از آسمان به زمین نبوده‌اند!!
خانم وسمقی ضمن ذکر دلایلی ذیلا اثبات کرده که این رابطه معکوس است و رابطه بین خدا و بشر اتفاقا از زمین به آسمان بوده‌ است و این انسان است که در جستجوی خداست و برای رابطه با او جهد و تلاش نموده‌ است.

به تعبیر ایشان؛  انسان' مبتکر رابطه با خداست !
و این انسان است که با خدا رابطه برقرار می‌کند نه خدا با انسان‌...

از این رو پیامبر همان شخص "مبتکر و خلّاقی است که خدا را برمی‌گزیند و با او رابطه برقرار می‌کند و درک خود از خالق هستی و رمز آفرینش و حاصل این رابطه را به عنوان پیام خود به میان مردم می‌برد.

وحی نیز انکشاف فهم انسان از خدا و هستی است و نه کلام خدایی که فرشتگانی بالدار از آسمان و از سوی خدا و با صدای عجیب بر رسول نازل کرده است.

نویسنده‌ی کتاب "مسیر پیامبری" معتقد است که هیچ دلیلی برای این باور'جز ادعای خود پیامبر برای برگزیده شدن از سوی خدا وجود ندارد.

کسی از لبان خدا چنین چیزی را نشنیده و تنها کسی که مدعی ست از لبان فرشتگان و از سوی خدا بعثت بر او موکد و موظف شده'خود رسولان بودند..

خانم دکتر وسمقی با این استدلال دست کم چهار دلیل برای ادعای خود مطرح کرده که با طرح نفی ارسال رسل از سوی خداوند، به حل معضلات فکری و عملی دینداران می پردازد و آنها را به چالش میکشد.

*مهم‌ترین دلایل خانم وسمقی برای آنکه نشان دهد پیامبران، فرستاده‌های خداوند نیستند این است:*

۱- چرا برای همه‌ زمان‌ها و همه‌ اقوام، پیامبری از سوی خدا فرستاده نشده‌ است؟
این ناقض لطف خدا برای هدایت ابناء بشر در طول تاریخ است.

۲- چرا پیام الهی بطور اطمینان‌ بخش به آیندگان نرسیده‌ و راه تفسیرهای متعدد و گاه متضاد باز است و از این رو اصحاب هر دینی دچار انواع اختلافات نظری و عملی گردیده‌اند و این اندازه جامعه را به تَعَب و رنجِ تشخیص درست از نادرست دچار کرده است؟
این نیز ناقض روشنایی پیام و استحکام سخن خداوند است.

۳- چرا برخی گزاره‌های کتاب مقدس با علم در تضادند؟
چرا این نکته در تناقض با خرد و واقعیت‌هایی است که مورد سنجش قرار می‌گیرند؟

۴_چرا همه‌ پیامبران، مرد بودند و خداوند نسبت به زنان از این جهت تبعیض قائل شده‌ است؟
آیا این نکته عدالت خدا را نقض نمی‌کند.؟

دکتر وسمقی موارد یاد شده را دلایلی می‌یابد که اگر قبول کنیم کتاب مقدس را نتیجه‌ سخن گفتن خدا با انسان بدانیم، پس باید بپذیریم همه‌ ابناء بشر در طول تاریخ مورد لطف خدا نبوده‌ و از میان همه‌ اقوام و از بین زنان پیامبری انتخاب نکرده‌ است.

همین اشکالات است که بانو وسمقی را بر آن می‌دارد تا نشان‌ دهد افرادی هم که خود را پیامبر معرفی کرده‌اند از سوی خداوند برگزیده نشده‌اند و کتاب مقدس پیام خدا نیست.

*علاوه بر این خانم دکتر وسمقی بر دو عامل مهم تاکید دارد:*

اولا تعدد تفاسیر و تکثر فرقه‌ها و خوانش‌های آیات و اختلافات عمیق میان برداشت ها از آنچه کلام خدا نامیده می‌شود'
و ثانیا رویکرد‌های خشونت‌ بار اسلام مانند داعش، طالبان و.......نشان می‌دهد که آیات از استحکام معنایی، شفافیت و صراحت برخوردار نیستند و تن به هر خوانشی حتی خوانش داعشی هم می‌دهند.

*همین نزاع‌ها از نظر ایشان دلیلی است بر اینکه قرآن پیام خدای عالم و لطیف نیست...*

ایشان در بخشی از بیانات خود برداشت های دکترعبدالکریم سروش؛ استاد ملکیان و مجتهد شبستری را مثال می آورد.

*ایشان تاکید میکند؛ خدای هر پیامبری تجربه ی شخصی اوست و هیچ دلیلی نیست که خدایی که پیامبران تجربه کرده اند خدای واقعی باشد.*

*ایشان در نهایت میگوید؛ به خدای واقعی باور دارم ولی او را نمی شناسم.*

برای این بانوی خردورز و نواندیش آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم او را در قامت یک خردگرای تمام عیار ببینیم.
🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
برای همه زنان تاریخ ام!
زنان وطن ام!

کاش دنیا به عقب بر می گشت.
کاش میشد تمام زنانی که امروز نیستند را یکبار دیگر ملاقات کرد. فقط یکبار......
و یکبار برای همیشه از آنها عذرخواهی کرد. 
یکبار برای همیشه آنها را ستود.

چگونه و تا کجا می توان به عقب بازگشت و زنان را از زیر دست و پای زور و نگاههای حقارت، بیرون کشید.

عذرخواهی تا کجا می تواند برای بیدار کردن دل به خواب رفته شان، قددرازی کند.

تا کجا می توان به حرمت اشک های در خلوت ریخته شده شان به پا خم شد.

تا کدام سرزمین برای پیدا کردن تکه های شکسته قلبشان باید سینه خیز رفت.

چگونه می توان بازگرداند تمام دخترانگی های به دار آویخته شده با طناب مادری را
تمام شیطنت های مدفون شده زیر سنگینی نجابت را
و تمام افسوس مواج در چشمان نمک سود شده با اشک را

تصویر رویاهای پرواز نکرده از سقف خانه ها را بر کدام بوم می توان کشید.

چگونه می توان انتظار چشمان فسیل شده بر درها را برآورده کرد.

با کدام زبان می توان صبر بافته شده در گیسوان او را ستود.

 با کدام دست می توان پژمردگی تنش را زیر بار خستگی های عمر، نوازش کرد.

با چه گوشی می توان سوز پژواک آوازهای سرداده در درونش را شنید.
 
چگونه می توان اکنون قدر حضورش را در نبودنش فهمید.

هیهااات که خیلی دیر است.
هیهاااات که شما مردان نفهمیدید
هیهااات که چشمانتان برای دیدن تن مچاله شده زیر بزک دوزک های ظاهری، کور بود.
هیهات که گوش هایتان برای شنیدن سوز دل های سوخته، پشت لالایی های مادرانه، کر بود.
 .
هیهات که تمام این اشک ها، خستگی ها، دردها و تنهایی ها روزی به تنگ آمدند. روزی که امروز است.
روزی که به حرمت تمام تاریخ، زنان زره پوش انتقام را به تن می کنند.


شاید دنیا فکر نمی کرد روزی این زنان به پا خیزند و حق خورده شده همه زنان تاریخ را بگیرند. 
حال و روز زنان امروز بهتر نیست از زنانی که زیر بار مشت و لگد کبود می شدند.
شاید مردها فکر نمی کردند که چکش زیبایی های امروز، اینچنین کمر منطقشان را بشکند.
از زنان امروز باید ترسید.‌
امروز صدای زنان گوش عالم را کر می کند. و قدم هایشان دنیا را در هم می کوبد. ولی هنوز انگار مردها در خماری خواب آلودگی به سر می برند.‌ هنوز تمام قد بیدار نشده اند.

و ناگهان ممکن است زود دیر شود.

امروز هنوز در ستیز خشم و عشق، عشق پیشی می گیرد و خشم سکاندار منزل دل آنها نمی تواند باشد.
اما خواهد رسید روزی که خشم تنها میزبان خانه دلشان شود. روزی که فریاد خشم، در گوش عالم بپیچد و انعکاسش قدرت هر مردی را از هم بدرد.

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
با سپاس از آیدا جان
از دلنوشته های
کریسمس 2020

🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
👇*دموکراسی عزل*
■کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی می‌گوید دموکراسی نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت! مردم یا اکثریت هیچ‌وقت حکومت نکرده‌اند. مبنا و معیار دیگری نیاز است. آنچه دموکراسی را دموکراسی می‌کند «توانایی و حقِ عزل حاکمان است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی». و آنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری می‌کند، «بی‌نصیب ماندن مردم از این توان و حق است، مگر با انقلاب و سرنگونی.»

□دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چه‌کس باید حکومت کند؟» کنار می‌زند و به جای آن می‌پرسد «چگونه باید حکومت کرد؟» چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذل‌ترین حاکم را بتوان پایین آورد.

●اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم، می‌توانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاه‌هایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت می‌کنند. بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رأی و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم.

○صندوق رأی و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمی‌کنند. مقصود این نیست که دموکراسی بدون رأی گرفتن از مردم ممکن است، بلکه هر رأی‌گرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست. البته که انتخابات، ابزار لازم و ضروری است، اما این وسیله باید در خدمت غایتِ دموکراسی باشد؛ حقیقتِ انتخابات و دموکراسی، عزل است نه نصب!۷

■برای دستیابی به دموکراسی، به دستگاه و نظامی نیاز است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حقِ عزل، پشتیبانی کند.

□ژنرال شارل دوگل در جنگ جهانی دوم، رهبر آزادی بخش فرانسه بود. او بعد از جنگ به ریاست جمهوری رسید و غیر از تلاش‌هایی که برای آزادسازی فرانسه از اشغال آلمانِ نازی کرد، از اقدامات ارزشمند او آزاد سازی ۱۲ مستعمره آفریقایی فرانسه بود. او در سال ۱۹۶۹، رفراندومی برای اصلاحات قانونی و اجتماعی برگزار کرد.

●دوگل مدعی بود برای رفع مشکلاتی که اعتراضات وسیع سال ۱۹۶۸ یکی از نشانه‌هایش بود، رئیس جمهور به قدرت و اختیارات بیشتری نیاز دارد.

○مردم فرانسه علی‌رغم احترامی که برای شارل دوگل قائل بودند، به آن رفراندوم رأی منفی دادند و دوگل که نتوانسته بود اعتماد و موافقت مردم را جلب کند، از قدرت کناره‌گیری کرد. درس بزرگ مردمِ فرانسه برای مردم دنیا این بود که: سوابقِ جانفشانی و خدمت یک قهرمان, دلیل و توجیه کافی برای سپردن مقدرات زندگی یک ملت و کشور به دست آن قهرمان نیست؛ چون به سادگی امکان هیولا شدن را به قهرمان می‌دهد.

■دموکراسی، متضمن برابری افراد جامعه و تبعیت حاکم از ملت است، هیچ حاکم فرهمندی نباید اختیار بیابد اراده‌اش را بر ملت تحمیل کند. دموکراسی فقط آن نیست که بتوان با رأی مردم کسی را به مقامی منصوب کرد، بلکه دموکراسی آنست که بشود آن‌کس را که در مسند قدرت است، با رأی مردم از قدرت عزل کرد.

□در جامعهٔ برخوردار از دموکراسی، هیچ کسی در هیچ مکانیزمی نباید اختیاراتی بر ملت بیابد که بعداً نتوان جز به جنگ و جبر از او پس گرفت.

●هیچ فضیلتی اعم از زهد، علم، قول، عهد و سوابق، ضمانت نمی‌کند که شخص حاکم، منافع خودش یا صنف و گروهش را در پای حقیقت و یا پای مردم قربانی کند. پس قدرت باید محدود، موقت، قابل نظارت و قابل استرداد باشد.

○این سر رشته‌ای است که اگر در جامعه‌ای گم شود، زندگی در آن جامعه، زندان و جهنم می‌شود و هر بار وعده تازه‌ای برای رهایی و رستگاری، ما را به دنبال خود می‌کشد تا روزی برسد که بتوان از جهنمی که خود ساخته‌ایم نجات یابیم.

■اگر در سال ۱۹۶۹، مردم طبق میل ژنرال دوگل رأی داده بودند، احتمالاً امروز دوگل به شدت فردی منفور شده بود مثل ژنرال فرانکو، معمر قذافی، موگابه، صدام حسین، حاکمان کره شمالی، کوبا و... و تا آخر عمر دوگل رئیس جمهور می‌ماند و هرگز بدون جنگ داخلی و انقلاب و شورش نمی‌شد قدرت را از او پس گرفت و به منتخبی دیگر انتقال داد، چه رسد به تحت تعقیب قرار دادن رئیس جمهور مجرم یا جنایتکار.

□درس گرفتن از تاریخ شرطِ عقل است و مجازاتِ درس نگرفتن از تاریخ، تکرار تمام مصایب تاریخ.
🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
🔴گزارشی تکان دهنده از مافیای گ.ت.ت


🔻برخی زنان که فرزندان خود را برای گدایی اجاره می‌دهند در دوران بارداری به عمد داروهایی مصرف می‌کنند که فرزندان معلول بدنیا بیاورند چون اجاره کودکان معلول برای گدایی بیشتر است.


🔸گ.ت.ت مخفف مافیاى «گدایان تهران و توابع» است. این تشکیلات هولناک محصول شرایط اجتماعى فعلی ایران است.

در حال حاضر در ایران خانواده‌هایى هستند که شغل تمامى اعضاى آن تکدى‌گرى است. همگى آنها عضو شبکه سازمان یافته مافیاى گدایى هستند.

به گفته دکتر مجید ابهرى، استاد جامعه‌شناسى، کودکانى از این دست که به نوعى کودکان کار به حساب مى‌آیند از کودکی به پیرى مى‌رسند بدون آنکه دوران جوانى را تجربه کرده باشند و آنها را مى‌توان مظلوم‌ترین مخلوقات خداوند دانست.

به گفته این پژوهشگر، این کودکان هیچگونه پوشش بیمه‌اى و درمانى ندارند. نصف حقوق یک بزرگسال را دریافت مى‌کنند و اغلب مورد آزار جنسى قرار مى‌گیرند.

۸۷ درصد این کودکان از بیماری‌های ارتوپدی، ریوی و ناراحتی‌های پوستی رنج مى‌برند و غالب آنها پیش از رسیدن به ۴۰ سالگی فوت می‌کنند.

ابهرى گفت: «شاید همه ما فکر کنیم کودکان سر چهارراه‌ها که مشاغل کاذب دارند، کودکان کار هستند، اما در واقع اغلب کودکان کار دیده نمی‌شوند، چرا که آنها در کارگاه‌های زیرزمینی و قاچاق مانند کارگاه‌های صابون‌ سازى، ریخته‌گرى و غیره مشغول به کار هستند.»

دکتر ابهری اضافه کرده والدین کودکان خیابانی به چند دسته تقسیم می‌شوند، اغلب این کودکان یا از داشتن پدر و مادر محرومند یا یکى از آنها را دارند یا با نامادری یا ناپدری زندگی می‌کنند، برخی از آنها نیز با وجود اینکه خانواده دارند، اما بدسرپرست هستند و یا پدر و مادر معتاد، گدا یا از کار افتاده دارند.

وی ادامه می‌دهد: متکدیان دژبان دارند و اگر یک گدای میدان فردوسی برای گدایی به میدان انقلاب برود، با او برخورد شدیدی می‌شود. خانواده‌هایی هم وجود دارند که فقط مسئول به دنیا آوردن و کرایه دادن بچه هستند و بچه‌های آنها از همان بدو تولد؛ معتاد هستند. جلوی امامزاده صالح سرقفلی برای 6 ماه گدایی 10 میلیون تومان و جلوی حرم شاه عبدالعظیم 12 میلیون تومان است( البته این ارقام مال سال ۹۸ هست و درآمد این گدایان با توجه به نرخ تورم در حال حاضر خیلی بیشتر است)
ابهرى گفته کودکان کار دارای مشاغل واقعی هستند، اما کودکان خیابانی شغل مشخصى ندارند، برخى از کودکان خیابانی در ظاهر به کارهایى مانند گل‌فروشی، شیشه پاک‌کنى و غیره مشغولند اما در واقع گدا هستند و روزانه درآمدی بین ۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان دارند.


وى مى گوید تعدادى از این کودکان جیب برند و از آنها به عنوان نوچه سارق استفاده مى‌شود و ۵٠ تا ۷۵ درصد از سرقت لوازم اتوموبیل به دست آنها انجام می‌شود. آنها نزد جیب‌برهاى حرفه اى و با سابقه آموزش مى‌بینند.

دکتر ابهرى در مورد سازمان گ.ت.ت توضیح داد: «۸ سال پیش با صرف ۲۵ میلیون ، در مورد این سازمان اطلاعات مفصلى به دست آوردم. معمولا سازمان‌های گدایی دارای هفت سرپل یا پدرخوانده هستند. یکی از وظایف این سازمان تعیین جغرافیاى حوزه‌هاى گدایی برای متکدیان است. در شهر تهران هیچ گدایی نمی‌تواند خارج از محل‌هاى تعیین شده از سوى پدر خوانده‌ها گدایی کند. میزان سرقفلی محله‌هاى مختلف هر شهر نیز براى متکدیان به وسیله مافیاى گدایى تعیین مى شود.»

ابهری افزود: «در سازمان گ.ت.ت، زن‌هایی وجود دارند که مسئول زاییدن کودکان هستند. هر مادر حداقل ۱۲ کودک دارد و آنها را برای گدایی اجاره می‌دهند. بهای اجاره کودکان معلول نیز بیشتر است. حتى گفته مى‌شود آنها در دوران بارداری داروهایی مصرف می‌کنند تا کودکانی معلول بدنیا آورند.»

بررسى‌هاى دکتر ابهرى و همکارانش نشان داده کم‌سن‌ترین معتادان دنیا در ایران زندگى مى کنند. نکته وحشتناک دیگر در گزارش دکتر ابهرى این است که به منظور استفاده از کودکان برای گدایی، به آنها تریاک می‌خورانند تا معتاد شوند و حرف گوش کنند. در ضمن ۷۵ تا ۸۰ درصد کودکان کار و خیابانی‌، از مهاجرین بیگانه هستند که از پدر و مادرهایشان یا دزدیده یا اجاره یا خریداری شده‌اند. ۲۰ درصد این کودکان ملیت ایرانی دارند و منبع متحرک میکروب و ویروس  ایدز و هپاتیت هستتد.
🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فهرست مادر:
مجموعه دست نوشته ها و فایل های صوتی در غالب صحبت یا مراقبه که توسط مازیار تهرانی اجرا شده در ۳ فهرست  متفاوت جمع آوری شده است

محتواهای تولید شده یا برگزیده ما نیز،  در فضای مجازی منتشر شده اند که لینک های آنها منتشر شده است

اکنون فهرست زیر، فهرست مادر است
هر کدام از ۷ لینک این فهرست مادر، شما را به فهرست دیگری هدایت می کند تا به موضوع مورد علاقه تان در رسانه های مجازی آرامش در طوفان-داینامیک مدیتیشن، به ساده ترین و سریع ترین شکل ممکن دست پیدا کنید


🙏🏻♥️🙏🏻
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan

🙏🏻♥️🙏🏻
🌻فهرست دست نوشته ها

🌻فهرست فایل های صوتی


🌻فهرست فایل های مراقبه

تولید محتوا توسط مازیار تهرانی

🌻فهرست معلم های مدرسه ریکی

🌻فهرست مراحل آموزش مدرسه ریکی

🌻فهرست لینک های فضای مجازی آرامش در طوفان

🌻لینک دریافت هدیه های شما

🙏🏼❤️🙏🏼
○در مورد نویسندگان و هنرمندان هم دورنمای کاری، چندان خوب نیست. نه تنها همین حالا هم متن تولیدی هوش مصنوعی، حتی متون ادبی و داستانی آن، از آثار نویسندگان انسانی قابل تمایز نیست، بلکه هر روزه سایت‌های جدیدی راه‌اندازی می‌شود که کاربران می‌توانند در آنها درخواست خلق اثری هنری با مشخصات مورد نظر خود را بدهند و نرم‌افزار هوش مصنوعی تابلوی مورد علاقه آنها را می‌کشد. (برای نمونه سایت میدجرنی، Midjourney).

■در مورد مشاغلی چون مدرسان زبان و مربیان، بازاریاب‌ها و فروشندگان حرفه‌ای و وکلای دادگستری هم هوش مصنوعی اکنون خطراتی ایجاد کرده است. هرچند تحلیلگران می‌گویند که برای نمونه هوش مصنوعی هرچند با دسترسی داشتن سریع به تمامی متون و منابع قضایی می‌تواند کار وکالت را در سطحی عالی انجام بدهد، اما در آینده نزدیک، تنها وکلایی که برای بهبود کار خود از چت‌جی‌پی‌تی استفاده نمی‌کنند باید نگران وضعیت شغلی خود و باختن صحنه رقابت به وکلای دیگری باشند که هوش مصنوعی را به‌ خدمت خود می‌گیرند. به‌طور کلی، حدس کنونی کارشناسان این است که هوش مصنوعی طی پنج سال پیش رو، ۲۰ درصد از مشاغل را به خود اختصاص خواهد داد.

□انتشار خبر راه‌اندازی چت‌جی‌پی‌تی برای مدارس و دانشگاه هم نگرانی زیادی ایجاد کرده و این‌که دانش‌آموزان می‌توانند اکنون با یک کلیک، انشاء و رساله بنویسند همه چیز را مغشوش کرده است. صحبت از این است که آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته روش امتحانی خود را در آینده نزدیک تغییر دهند و دوباره به دوران امتحان با قلم و کاغذ و امتحانات شفاهی برگردند.
●اما آیا همین واقعیت که از الان می‌شود با یک کلیک انشاء و مقاله و کتاب و برنامه رایانه‌ای و هنر و موسیقی برتر تولید کرد و تمامی مسائل ریاضی را هم حل کرد دلهره وجودی ایجاد نمی‌کند؟ دیگر چه نیازی و چه انگیزه‌ای برای کودکان و نوجوانان باقی می‌ماند که انشاءنویسی و ریاضی و فیزیک بیاموزند، یا تمامی عمر خود را صرف نواختن بهتر یک ساز موسیقی کنند؟
○اینها پرسش‌هایی است که افراد بیشتر و بیشتری را هر روزه به خود مشغول کرده و خواهد کرد و توجه سیاستمداران و قانون‌گذاران را نیز به خود خواهد طلبید.
🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
و اکنون، هم طرفداران سلطنت به بختیار و قره‌باغی ناسزا می‌گویند و هم طرفداران حکومت به بازرگان و سنجابی، اما روح همه آنها شاد که آبروی خود را زمین نهادند تا خون و خشونت کمتری دامن این دیار را بگیرد.

آری انقلاب اسلامی حاصل خیانت قلمداد شدن وسط بازی بود و اکنون نیز همان داستان در حال تکرار است: نسل جوان معترض و انقلابی امروز نیز وسط بازان را خائن تلقی می کند. اما وظیفه روشنفکری و توسعه‌خواهی حکم می‌کند که این شیوه را با همه هزینه‌هایش ترویج کنیم. حالا چقدر دلگیر کننده است که آن آقا یا خانمی که آن طرف آب در رفاه نشسته است و تاکنون یک سیلی در راه مبارزه برای آزادی و توسعه ایران نخورده و حتی یک شب هیچ کودک کار ایرانی را در خانه اش اسکان و غذا و گرما نداده است، به کسی مثل دکتر احمد زیدآبادی که از جوانی در این نظام سیلی خورده و زندان کشیده و کنشگری کرده است می گوید وسط باز! زهی طریقت و ملت زهی شریعت و کیش.
اما چه باک؟ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافریست رنجیدن. وظیفه توسعه‌خواهی، ایران دوستی و انسان‌بودگی یک کنشگر روشنفکر مدنی این است که همه شهروندان کشورش را بدون توجه به ریشه، اندیشه و پیشه آنان از صمیم قلب دوست بدارد و ایران را و آزادی را و عدالت را و توسعه را برای همه آنان بخواهد. بارها به دانشجویانم می‌گویم اخلاق و عدالت حکم می‌کند که هم برای ارزیابی یک فرد و هم برای ارزیابی یک نظام، از گذشته او عکس نگیریم و نمایش دهیم، بلکه فیلم رفتار امروز آن فرد یا نظام را بگیریم و نمایش دهیم. من شخصا بر اساس اصول توسعه‌خواهی، نه حکومت کنونی را نه اصلاح‌طلبان را نه اصول‌گرایان را نه مجاهدین خلق را و نه سلطنت طلبان را بر اساس عکس‌هایی که از گذشته آنان داریم ارزیابی نمی کنم، برای من فیلم رفتار و گفتار و عملکرد همین امروز (دوران اخیر) آنهاست که ملاک ارزیابی است. برای نجات خودمان و برای توسعه ایران راهی نداریم جز آن‌که همدیگر را دوست بداریم؛ و اگر نمی‌داریم، با هم تعاملی عقلانی و اخلاقی داشته باشیم؛ و اگر نمی‌توانیم، دستکم بداخلاقی نکنیم.
 
محسن رنانی / ۱۱ اسفند ۱۴۰۱
🙏❤️💃🌈🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
در عالم ریاضیات، یک عدد هست که باعث تعجب همگان شده!!! عدد ۲۵۲۰ که بر تمام اعداد از ۱ تا ۱۰ قابل تقسیم هست بدون اینکه هیچ اعشاری بیاره.

عدد ۲۵۲۰ را ابتدا به ساکن فکر می کنید که یک عدد طبیعی و ساده است، درصورتیکه اینطور نیست.
نکته عجیب و غریب این عدد این است که این عدد به تمام اعداد ۱ تا ۱۰ چه زوج و چه فرد قابل تقسیم است.
و وقتی که می‌گوییم قابل تقسیم است، یعنی بدون اعشار:
۲۵۲۰÷۱=۲۵۲۰
۲۵۲۰÷۲=۱۲۶۰
۲۵۲۰÷۳=۸۴۰
۲۵۲۰÷۴=۶۳۰
۲۵۲۰÷۵=۵۰۴
۲۵۲۰÷۶=۴۲۰
۲۵۲۰÷۷=۳۶۰
۲۵۲۰÷۸=۳۱۵
۲۵۲۰÷۹=۲۸۰
۲۵۲۰÷۱۰=۲۵۲



این عدد حاصلضرب 《۷×۳۰×۱۲》 است که با نگاه اول فکر می کنید که اعدادی تصادفی باشند،

ولی نکته قابل تامل اینجا بود که این اعداد حاصلضرب روزهای هفته ۷ × روزهای ماه ۳۰ × ماه‌های سال ۱۲ است..

🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
مرشد عزیز
آیا پس از مرگ زندگی هست؟

#پاسخ
نیج‌آناندو Nijanando، ‌نخست بپرس که آیا قبل از مرگ زندگی هست؟!
مردم در مورد زندگی پس از مرگ سوال می‌کنند. این چه ربطی به تو دارد؟
تو زنده هستی
سوال مهم را بپرس که واقعاً مربوط است
آیا قبل از مرگ زندگی وجود دارد؟
آیا واقعاً زنده هستی؟


زنی به شرکت بیمه رفت و گفت:
“آیا می‌توانم پولی را که شوهرم برایش بیمه شده دریافت کنم؟”
کارمند بیمه به او گفت،: ”ولی شوهر شما هنوز زنده است؛ نمرده. شما فقط وقتی پول را دریافت می‌کنید که او مرده باشد.”
زن گفت: “می‌دانم که نمرده ولی اثری از زندگی هم در او باقی نمانده است!”

موقعیت چنین است
مردم نمرده‌اند ولی زنده هم نیستند
آنان به نوعی راه می‌روند، حرف می‌زنند، کار می‌کنند و خودشان را سرپا نگه می‌دارند؛ ولی هیچ سرزندگی وجود ندارد، هیچ طعمی از زنده‌بودن در آنان دیده نمی‌شود.

و نیج‌آناندو؛ تو علاقه داری که ببینی پس از مرگ چه اتفاقی می‌افتد!
تمامش را فراموش کن
تو زنده هستی، نخست این زندگی را تماماً زندگی کن
و یک چیز را به یاد داشته باش:
هرآنچه که اکنون با زندگی خودت می‌کنی، آینده‌ی تو را خلق می‌کند. آینده‌ی تو از حالِ تو بیرون می‌آید
اگر اکنون در رنج زندگی کنی، پس از مرگ با رنج زندگی خواهی کرد ــ حتی بیش از حالا؛ زیرا وقتی تمام عمرت را در مصیبت زندگی کرده باشی، همین مصیبت بیشتری را برایت خلق خواهد کرد
.

من علاقه‌ای به زندگی پس از مرگ ندارم؛ تمام علاقه‌ی من به زندگی قبل از مرگ است. و هرآنچه که اکنون با زندگیت می‌کنی، بعنوان یک پیامد، آینده‌ات را خلق خواهد کرد
فردا از امروز زاییده می‌شود، لحظه‌ی بعدی از این لحظه زاییده می‌شود
پس اگر این لحظه درست،‌ مراقبه‌گون و به‌تمامی زندگی شده باشد، آنگاه لحظه‌ی بعد باید که تمام‌تر، مقدس‌تر و بیشتر مراقبه‌گون باشد؛ زیرا زندگی همواره انباشته می‌شود. اگر مسرورانه زندگی کنی، سرور بیشتری انباشته می‌شود
وقتی که می‌میری هرآنچه را که در این زندگی کسب کرده‌ای با خودت می‌بری

ولی مردم در طول قرن‌ها خودشان را با زندگی پس از مرگ مشغول کرده‌اند
من نیز گاهی در مورد زندگی دیگر صحبت می‌کنم؛ ولی فقط بعنوان شوخی، تا با آن بخندیم
درواقع اهمیتی ندارد.

من فقط برای شوخی در مورد بهشت و جهنم و زندگی پس از مرگ صحبت می‌کنم، ولی این ابداً‌ علاقه‌ی من نیست. تمام توجه و علاقه‌ی من به زمان حال خودم است
اکنون، علاقه‌ی من است؛ اینجا، مورد توجه من است؛ زیرا خداوند فقط یک زمان را می‌شناسد: حالا
و خداوند فقط یک مکان را می‌شناسد:‌ اینجا

اگر بخواهی با خداوند در تماس باشی باید بیاموزی که چگونه در اینک و اینجا باشی.

#اشو

دامّا پادا جلد 9
#برگردان :محسن خاتمی
🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃



🙏🏻♥️🙏🏻
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
فهرست مادر:
مجموعه دست نوشته ها و فایل های صوتی در غالب صحبت یا مراقبه که توسط مازیار تهرانی اجرا شده در ۳ فهرست  متفاوت جمع آوری شده است

محتواهای تولید شده یا برگزیده ما نیز،  در فضای مجازی منتشر شده اند که لینک های آنها منتشر شده است

اکنون فهرست زیر، فهرست مادر است
هر کدام از ۷ لینک این فهرست مادر، شما را به فهرست دیگری هدایت می کند تا به موضوع مورد علاقه تان در رسانه های مجازی آرامش در طوفان-داینامیک مدیتیشن، به ساده ترین و سریع ترین شکل ممکن دست پیدا کنید

🙏🏼❤️🙏🏼
🌻فهرست دست نوشته ها

🌻فهرست فایل های صوتی

🌻فهرست فایل های مراقبه

🌻فهرست معلم های مدرسه ریکی

🌻فهرست مراحل آموزش مدرسه ریکی

🌻فهرست لینک های فضای مجازی آرامش در طوفان

🌻لینک دریافت هدیه های شما

🙏🏼❤️🙏🏼
🔹نفوذ ابدیت در زمان


زمان همان چیزی است که در آن زندگی می کنیم...

زمان افقی است:

«الف» تا «ب»، بعد «پ»، بعد «ت» یک خط است...

ابدیت عمودی است

از «الف» تا «ب» و از «ب»، تا «پ» کشیده نشده است
از «الف» است تا باز هم «الف» و باز هم «الف»
به سمت بالا همینطور ادامه دارد
وقتی ابدیت به زمان راه می یابد،
لحظه ایی نادر است، چون فقط هنگامی اتفاق می افتد که مراقبه به مرحله پختگی و بلوغ رسیده باشد
آنگاه که درونی ترین هسته وجودت را لمس کرده باشی، بعد ناگهان در می یابی که در یک چهار راه هستی
یکی از این راهها افقی است
به عبارتی راهی عادی، معمولی، بی هدف، که سرانجام به مرگ منتهی می شود...

این مسیر افقی پیوسته به گورستان راه دارد

حتما این داستان را قبلا برایتان گفته ام، چرا که به جهات بسیاری اهمیت دارد :

روزی پادشاهی در خواب شبحی دید؛ او حتی در خود آن رویا به وحشت افتاد و از شبح پرسید : «از من چه می خواهی»

شبح گفت: «من نیامده ام که چیزی درخواست کنم. فقط آمده ام تا به شما اطلاع دهم که امروز عصر در محلی مقرر، هنگام غروب آفتاب آخرین نفس را خواهید کشید. من معمولا از قبل به کسی اطلاع نمی دهم، ولی هر چه باشد شما امپراطور بزرگی هستید؛ فقط من باب احترام این را عرض کردم».

پادشاه چنان ترسید که خیس عرق از خواب بیدار شد. نمی دانست باید چه کار کند. تنها فکری که به مغزش رسيد این بود که همه فرزانگان و پیشگویان و اخترشناسان را به نزد خود فراخواند تا شاید از معنای آن خواب سردرآورند.

نیمه های شب همه آن پیشگویان و طالع بينها و رمال های شهر و خلاصه همه آنها به نوعی با آینده سرو کار داشتند، همه آنها را به دور هم جمع کرد و خواب خود را باز گفت. داستان ساده بود، اما هر یک از آنها رمل و اسطرلابش را آورده بود و از روی آن نظر می داد. جر و بحث شروع شد :

«نخير، این نمی تواند معنی آن باشد» یا «معنی آن باید این باشد که ...»
اما این همه جز اتلاف وقت چیزی نبود. خورشید طلوع کرد، پادشاه پیشخدمت پیری داشت که مثل پدرش با او رفتار می کرد، زیرا پدرش خیلی زود از دنیا رفته بود. در آن زمان پسر خیلی جوان بود و پدر وظیفه نگهداری از او را به این خدمتکار سپرده بود و به او گفته بود که مراقب باش که او جانشین من شود و تخت سلطنت را از دست ندهد».

پیشخدمت به وظیفه اش عمل کرده بود و اکنون که بسیار سالخورده بود، کسی با او مانند یک خدمتکار رفتار نمی کرد. او تقریبا به اندازه یک پدر محترم بود. پیرمرد به نزد امپراطور آمد و گفت :

« دو چیز هست که می خواهم به شما عرض کنم. شما همیشه به حرفم گوش داده اید. من غیب گو نیستم، طالع بین هم نیستم و از این همه بیهوده گویی ها و یاوه گویی هایی که در جریان است و از مشورت خواستن از رمل و اسطرلاب هیچ سر در نمی آورم. یک چیز مسلم است - اینکه وقتی خورشید طلوع کرد، غروب خورشید چندان دور نخواهد بود و این جماعتی که اینجا گرد آمده اند، همین آدمهای پرمعلومات و نکته دان، قرن هاست هرگز به هیچ نتیجه ای نرسیده اند. حالا چطور می خواهند یک روزه با هم کلنجار بروند، و به نتیجه برسند؟

پیشنهاد من این است که شما بهترین اسب های دنیا را در اختیار دارید. سوار بر اسب شده، و با سرعت تمام از این قصر فرار کنید. قدر مسلم اینکه شما نباید در اینجا حضور داشته باشید و باید هر چه زودتر از اینجا فاصله بگیرید.

این حرف، حرف منطقی و معقول و در عین حال بسیار ساده بود. پادشاه جمع پیشگویها را به حال خود گذاشت و رفت آنها حتی متوجه غیبت پادشاه نشدند و او به يقين اسبی درخور و شاهانه داشت که بسیار به آن می بالید. در آن سرزمین اسبی به نیرومندی آن اسب یافت نمی شد و دوستی و محبتی فراوان - پیوندی عمیق و ناگسستنی، نوعی تطابق و هماهنگی بین آن اسب و پادشاه برقرار بود.

پادشاه به اسب گفت : «از قرار معلوم مرگ من در راه است. آن شبح چیزی جز مرگ نبود. تا جایی که در توان داری، مرا از این قصر دور کن» اسب سری به علامت تأیید تکان داد و سرانجام به قولی که داد عمل کرد. عصر هنگام، وقت غروب آنها صدها مایل دورتر، با لباسی مبدل، به قلمروی دیگری وارد شده بودند. پادشاه از خوشحالی سر از پا نمی شناخت. او از اسب پیاده شد و اسب را به درختی بست، چرا که مدتها بود هر دو چیزی نخورده بودند. سپس رو به اسب کرد و گفت : «ممنونم. دوست من. حالا باید برای غذای خودت و خودم تدارک ببینم، ما خیلی دوره شده ایم، دیگر جای هیچ ترسی نیست،

ادامه 👇
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
همانطور که داشت افسار اسب را به درخت می بست، سر و کله شبح پیدا شد و گفت : «می ترسیدم نتوانید از پس آن بربیایید، اما عجب اسب بی نظیری. من از او هم متشکرم. این همان مکان و همان زمانی است که عرض کردم. نگران بودم که با مسافتی به این دوری، چطور می توانستم موفق شوم شما را به اینجا بیاورم. این اسب به سرنوشت خدمت کرد»

داستان شگفت انگیزی است، اما همین داستان نشان می دهد که هر جا که داری افقی می روی با هر سرعتی، آخر جایت قبرستان است

عجیب است که هر لحظه گور ما به ما نزدیکتر می شود. حتی اگر از جایت جم نخوری، گور دارد به سمت تو حرکت می کند
به عبارتی، خط افقی زمان،
همان میرایی انسان است

اما اگر به مرکز وجودت، به سمت درونی ترین کانون وجودت برسی، دو جاده می بینی: یکی افقی و دیگری عمودی

شاخ در می آورید اگر بدانید که صلیب مسیحیان اصلا به مسیحیان تعلق ندارد. صلیب یک نماد باستانی شرقی آریایی است: اسواستیکا (Swastica). به همین دلیل هم آدلف هیتلر که فکر می کرد از اصیل ترین نژاد آریایی است، اسوستیکا را بعنوان نماد خود برگزید. اسوستیکا چیزی جز دو خط عمود برهم نیست
صلیب مسیحی فقط قسمتی از اسوستیکا است. اما مظهر همان چیز است: خط عمودی و خط افقی
دستهای عیسی افقی اند و سر و بدنش هر کدام به سمتی مخالف اشاره دارند.
در مراقبه، ناگهان در یک لحظه حس می کنی که می توانی در دو سمت حرکت کنی: یا افقی یا عمودی
امتداد عمودی شامل سکوت است و نشئه و سعادت
و امتداد افقی شامل دستها و کار و دنيا


وقتی شخص خود را بعنوان یک چهار راه شناخت، دیگر نمی تواند نسبت به راه عمودی زندگی اش بی اعتنا باشد؛ نمی تواند کنجکاو نباشد

راه افقی را می شناسد، اما راه عمودی دری به سوی ابدیت به رویش باز می کند؛ جایی که از مرگ خبر نیست، جایی که شخص به شکل فزاینده ای جزئی از کل کائنات می شود
جایی که از همه قید و بندها آزاد می شود، حتی از زندان بدن


بودا همیشه می گفت :
« تولد عذاب است، زندگی عذاب است. مرگ عذاب است»

منظور وی این بود که :

حرکت بر روی خط افقی به سر بردن در عذابی مستمر است؛ بودن در بدبختی دائمی است. زندگی تو نمی تواند سراسر سرمستی و پایکوبی باشد
اگر اینطور باشد، خودکشی تنها راه حل خواهد بود. این همان نتیجه ای است که فلسفه هستی گرایی (Existentialism) معاصر غرب به آن رسیده است.
فلسفه ژان پل سارتر، یاسپرز، هایدگر، کی یر کگارد و سایرین - اینکه زندگی پوچ و بی معناست.

بله، بر سطح افقی چنین است، زیرا این سطح فقط درد است و رنج و ناخوشی و بیماری و پیری
در حالی که روح تو به وسعت كل كائنات است، تو در قفس تن اسیری

وقتی این مسیر عمودی را کشف کردی، حرکت بر خط عمودی را آغاز میکنی. خط عمودی به این معنا نیست که باید از دنیا چشم بپوشی. نه.....

اما یقینا آن این است که تو دیگر از دنیا نیستی. دنیا فانی است. دنيا اعتبارش را از دست میدهد. اصلا به این معنا نیست که باید دست از دنیا بشویی و به غار و صومعه و خانقاه پناه ببری. صرفا به این معناست که تو هر جا که باشی، یک زندگی فطری و درونی را که پیش از این امکانپذیر نبود، آغاز میکنی

پیش از این تو فردی برونگرا بودی و اکنون درون گرایی در پیش میگیری
تا آنجا که به جسم مربوط است، تو به راحتی از عهده این کار بر می آیی، ولی به این شرط که این خاطره سر جایش باشد که تو جسم نیستی، اما برای حرکت بر روی خط عمودی میتوان به طریق مختلف از جسم کمک گرفت. نفوذ خط عمودی - فقط یک شعاع نورانی که به تاریکی زندگی افقی تو راه می یابد - آغازگر روشنگری است.

تو همان آدم سابق به نظر می آیی، اما تو همان آدم نیستی. از دید کسانی هم که چشم بصیرت دارند، تو مانند سابق نیستی و لااقل از دید خودت آن آدم قبلی نیستی نمیتوانی باشی. تو در دنیا خواهی بود، اما دنیا در تو نیست، جاه طلبی ها، آروزها و حسادتها همه از سرت می روند. هیچ تلاشی برای کنار گذاشتن آنها لازم نیست. با همین حرکت تو بر روی خط عمودی، همه آنها شروع می کنند به محو شدن، چون نمی توانند بر روی خط عمودی به حیات خود ادامه دهند. آنها فقط می توانند در تاریکی بر روی خط افقی قد علم کنند؛ جایی که همه می کوشند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند، تا خرخره در حرص و آز فرو رفته اند، تشنه قدرت بوده و رویای سلطه گری در سر می پروانند تا سری تو سرها در آورده، اسم و رسمی به هم بزنند
.

ادامه👇

https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
همه این حماقتها بر روی خط عمودی محو و ناپدید میشوند و تو سبک بال و بی وزن می شوی؛ درست مثل گل نیلوفر، که در آب است و آب به آن دسترسی ندارد

و تو در دنیا می مانی، ولی دنیا دیگر هیچ تأثیری بر تو ندارد

بلکه بر عکس، این تویی که دنیا را تحت تأثیر قرار می دهی، نه با تلاشی ارادی، که فقط با بودن محض خودت، حضورت، وقارت، زیبایی ات
همه چیز همانطور که در درونت رشد می یابد، تو آن را به اطراف می پراکنی.
و این بر دل مردمانی می نشیند که
دلی گشاده دارند

و کسانی را که همه عمر دریچه دلشان بسته بوده است، به وحشت می اندازد. آنها با چنین کسی همنشینی اختیار نمی کنند و نزدیکش نمی شوند
آنها برای اینکه خود را متقاعد کنند که چرا با چنین آدمی از نزدیک ارتباط برقرار نمی سازند، هزار و یک بهانه و دروغ می تراشند

اما حقیقت اصلی این است که از بر ملا شدن اسرارشان می ترسند

کسی که به طور عمودی سیر می کند، عملا به صورت آینه ای در می آید، که اگر به بلوغ نزدیک شوی چهره واقعی خود را مشاهده خواهی کرد
تو کراهت وجودت را، زیاده خواهی های پیگیرت را، کاسه گدایی ات را در آن خواهی دید.

# اشو
# کتاب بلوغ

https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
#سوال_از_اشو

مرشد عزیز، چگونه می‌توانم یک گورو، یک استاد پیدا کنم؟

#پاسخ:

این پرسش ممکن است پرسش خیلی‌ها باشد. همه در جستجویند. می‌توانی بگردی، اما نمی‌توانی پیدا کنی
مرید هرگز نمی‌تواند استاد را پیدا کند، فقط استاد می‌تواند مرید را پیدا کند.

مرید باید بگردد و بگردد و بگردد، فقط برای اینکه در دسترس استاد باشد، تا وقتی استاد مناسب آمد، بتواند او را انتخاب کند.

در متون مقدس مصری آمده است: «وقتی مرید آماده است، استاد ظاهر می‌شود.»
آمادگی تو در دسترس بودن است. به جستجو ادامه بده، با معلمان زیادی روبرو خواهی شد. خالی باش.
با احترام و سپاسگزاری یاد بگیر.
اما به یاد داشته باش که هر معلمی استاد تو نیست و باید منتظر باشی تا استاد مناسب ظاهر شود.
با خالی بودن و پذیرا بودن عمیق ادامه بده. از این معلم به معلمی دیگر برو
تو نمی‌دانی استاد کدام است
اما وقتی از طریق این جستجو آماده شدی، استاد تو را انتخاب خواهد کرد.

و وقتی استاد انتخابت می‌کند، به اندازه کافی شهامت انتخاب شدن را داشته باش. سعی نکن فرار کنی.
وقتی استاد تو را انتخاب می‌کند و می‌گوید «بسیار خب تو را پذیرفتم» ممکن است سعی کنی فرار کنی، زیرا استاد مانند مرگ است

استاد تو را آنگونه که هستی نابود خواهد کرد تا چیزی نو بتواند به وجود آید

او تو را می‌کشد تا تولدی دوباره به تو ببخشد. تو را از نو می‌سازد پس مرگ ضروری است. بنابراین وقتی استاد تو را پیدا می‌کند، آماده‌ی مردن باش؛ آماده‌ی تسلیم باش.

#اشو
🙏❤️🌈💃🔥
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
#سوال_از_اشو

اشو پیام شما چیست؟

#پاسخ

پیام من این است که هیچ‌ پیامی وجود ندارد
من اینجا نیامده‌ام که پیامی به شما بدهم، زیرا پیام تبدیل به دانش می‌شود.

من اینجا هستم که چیزی از هستیِ خود را به شما اهدا کنم
و این نه یک پیام، بلکه یک هدیه و موهبت است.

بگذار من یک علت و انگیزه و زنگ خطری باشم، که تو را بیدار می‌سازد،
نه یک پیام

اگر مرا به‌صورت یک پیام در نظر آوری،
میان من و خودت دیواری به وجود خواهی آورد.

عملکرد من مانند یک معلم نیست
من به شما آموزش نمی‌دهم
من فقط از شما می‌خواهم در این ماجرای اسرارآمیزی که برای من اتفاق افتاده است، شریک شوید

با انرژی من هماهنگ شده،
و با من به تپش و ارتعاش درآیید.

در این صورت با چیزی آشنا می‌شوید که فراسوی کلمات است و در هیچ پیغامی نمی‌گنجد.

استاد یک پیام نیست.
او یک در، و یک واسطه است
استاد یک حلقه‌ی ارتباطی و یک پل است
از این در و پل عبور کنید.

#اشو
🙏❤️🌈💃🔥
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
#سوال_از_اشو

مرشد عزیز، چگونه بدانم این شخص استاد مناسب من است یا نه؟ آیا باید تسلیمش شوم یا نه؟

#پاسخ

برای شناخت انسان درست، اول باید خودت درست باشی وگرنه چگونه می‌توانی بشناسی

تو هیچ تجربه‌ای از درست بودن نداری. پس چگونه می‌توانی احساس کنی که این استاد مناسب تو است؟

اگر پیشاپیش قادر به شناخت این باشی که چه کسی استاد مناسب تو است، نیازی به استاد نداری.

اما مسئله درباره انسان مناسب نیست. درباره «تسلیم» است
شاید منظورم را درک نکنی، حتی تسلیم شدن به استاد دروغین نیز کمک کننده است؛ تو چیزی را از دست نمی‌دهی. چیز واقعی بخاطر استاد اتفاق نمی‌افتد، بلکه بخاطر تسلیم اتفاق می‌افتد.
اگر تسلیم استاد دروغین شوی صدمه‌ای نمی‌بینی، زیرا ذهن تسلیم شده توسط خود هستی محافظت می‌شود.

تسلیم معجزه است. تسلیم چنان پدیده‌ی عمیقی است که وقتی رخ می‌دهد دگرگون می‌شوی و حتی ممکن است استاد دروغین را به استاد اصیل تغییر دهد‌.

در این هستی، هیچ چیز بیهوده نیست. حتی زیستن با استاد دروغین یادگیری است. تو رشد می‌کنی. با چیزهای خاصی آشنا می‌شوی که هرگز نمی‌توانستی با استاد واقعی از آنها مطلع گردی. بالغ می‌شوی.

و اکنون بعد از آموختن از استاد دروغین، دوباره هیچ استاد دروغینی بر تو ظاهر نخواهد شد. اکنون شاید نتوانی قضاوت کنی که چه کسی درست است، اما دیگر می‌توانی تشخیص دهی که چه کسی دروغین است
اکنون می‌توانی معلمان دروغین را تشخیص دهی و تنها معلم واقعی باقی خواهد ماند.

پس حتی با استاد دروغین نیز خالی باش. محترمانه و قدردان باش، زیرا چیزهای بسیاری از او آموخته‌ای
و وقتی او را ترک می‌کنی با سپاسگزاری عمیق ترک کن. با بودن در کنار او بالغ‌تر شده‌ای
این نگرش درست مرید است.

مسئله درباره مرشد اشتباه و درست نیست
مسئله همیشه در مورد مرید درست است
اصلاً به استاد فکر نکن. فقط سعی کن یک مرید واقعی و پذیرا برای آموختن باشی، و سپاسگزار باش

دنیا مدرسه‌ی بزرگی است و نیروی الهی از هر راهی و از هر وسیله‌ای استفاده می‌کند تا درک را در تو ایجاد کند
استاد دروغین و واقعی هر دو کمک کننده خواهند بود.

#اشو
🙏❤️🌈💃🔥
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
✔️✔️✔️نلسون ماندلا مبارز سیاسی آفریقای جنوبی بعد از ۲۷ سال که در زندان بود آزاد شد و در بدو آزادی از زندان ، برای مردم کشورش سخنرانی کرد.

او با صدای رسا و بلند گفت :
ای مردم !
چه کسی بیشتر از همه زندان بوده؟
همه یک‌ صدا فریاد زدند:
نلسون ماندلا ، نلسون ماندلا

ای مردم!
چه کسی بیشتر از همه کتک خورد؟
همه فریاد زدند
نلسون ماندلا ، نلسون ماندلا

چه‌کسی بیشتر تحقیر شد؟
نلسون ماندلا ، نلسون ماندلا

ای مردم! چه کسی بیشتر از همه انفرادی و تنهایی کشید؟
نلسون ماندلا ، نلسون ماندلا


حالا دیگر سکوت همه میدان را فراگرفته بود ،
نلسون ماندلا چه می خواهد بگوید؟

نلسون ماندلا نگاهی به جمعیت انداخت ، همه پر از هیجان ، پر از انرژی ، پر از نیاز به "فرمان حمله و انتقامِ ده‌ها سال تحقیر"!

🔺نلسون ماندلا گفت :
ای مردم! من بخشیدم
من همه را بخشیدم،
شما هم ببخشید...

ما می خواهیم زندگی کنیم،
می خواهیم پیشرفت کنیم، 
می خواهیم الگوی فرزندان‌مان باشیم.

میخواهیم آینده را بسازیم.
ما فرصتی برای کینه‌ورزی نداریم!
ما برادری می خواهیم.
ما با همان هایی که ما را انسان نمی‌دانستند ، برادریم.

ما بزرگیم ، ما پاسخ مان به آنها محبت است.

ما پاسخ مان کنار هم ایستادن است.

آن روز همه رقصیدند ، آن روز همه کینه‌ها را دور ریختند.

آن روز همه مردی را شناختند که خیلی بزرگ بود.

مردی که حرف‌های نو داشت
رهبری که دنیا را به شگفتی وا داشت.
رهبری که بزرگ بود و بزرگی را می‌شناخت...
و با نفرت؛ با دشمنی و تکبر میانه‌ای نداشت.

"نلسون ماندلا"
برای همیشه در تاریخ ماندگار شد.
نه پوزه‌ای را به خاک مالید!
نه مشتش را بی‌جهت گره کرد و بر دهان کسی کوبید
و نه بر کسی خشم گرفت.

نه سیلی به صورت کسی زد
نه دستور انتقام داد .

بلکه او انسانیت را به جهان نشان داد.
نلسون ماندلا برای همیشه زنده ماند.
او وقتی به ریاست جمهوری افریقای جنوبی برگزیده شد حتی قاضی که او را حکم به زندانِ مادام العمر داده بود بخشید و به ضیافت شام دعوت کرد !

نلسون ماندلا 🔺گفت: در هر انقلابی اگر انقلابیون , حاکمان و افراد قبلی را کشتند یا انتقام گرفتند ، بدانید آن انقلاب و انقلابیون هیچ وقت کشور را آباد نخواهند کرد.

🔴بلکه آنها ظالمانی خواهند شد که فقط دنبال کینه ورزی ، قتل و غارت خواهند بود و در آخر ، کشور را به ویرانه کشانده و به تلی از خاک تبدیل خواهند کرد !
🙏❤️🙏
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍از میان متن هایی که هدیه ام شد این را هدیه تان می کنم:
🔥من نمی توانم برایت زندگی ای را آرزو کنم که بی خزان و بی زمستان باشد.
نمی توانم بگویم سالی پر از فقط شادی و موفقیت داشته باشی.
نمی شود بگویم برایت سالی پر از ثروت و سلامت می خواهم!
من و تو می دانیم که زندگی بسیار زیبا، اما دشوار و شکننده است!
می دانیم قرار است همانطور که گاهی موفق می شویم، جاهایی هم موفق نشویم، یا دست کم رسیدن به برخی خواسته ها و آرزوهای مان را مدتی به تعویق بیندازیم.

یاد گرفته ایم که بیماری هر از چند گاهی در ما، یا یکی از عزیزان و دوستان مان، میهمان می شود تا درس های سخت انسان بودن را مرور کنیم.
می دانیم که گاه با داشتن مال و گاه به نداشتن اش، گرفتار می شویم.

می دانیم ازین بهار تا آن بهار، فاصله ای است؛ پر از ماجراهای تلخ و شیرینی که بسیاری از آنها خواست و انتخابِ ما نیستند، اما گریز ناپذیرند.

نمی خواهم بگویم تو را به خدا می سپارم و خیالت راحت باشد که خدا نمی گذارد هیچ اتفاق بدی برایت رخ دهد! چون می دانم که ناخواستنی ها، همانقدر فراوانند که سپردن های نارس و فهم ناشده ی ما!

دیگر آنقدر بزرگ شده ایم که بفهمیم در هفت سین، چیزهایی را می چینیم که
هراسِ نبودن،
کم شدن
یا از دست دادن شان را داریم.

آنقدر تجربه داریم که درک می کنیم، مردم این بهانه های خوشرنگ و شاد را همچون فرصتی مهم تلقی می کنند؛ برای اینکه، خودشان را به آن راه بزنند؛ که انگار قرار است زندگی طبق آرزوها، شادباش ها، تبریکات، تهنیت ها و مبارک بادهای ما بچرخد!
(و شاید این خود نمایش قدرت اُمید در انسان باشد، که به رویارویی هر احتمالی، با لبخند می رود!)

🔔می دانی! می خواهم این بار برایت آرزویی کنم که تو را در تمام فُصولِ زندگی، در سرما و گرمایِ روزگار، در تمام بارانها، برف ها، طوفان ها، خشکسالی ها، شکست ها و موفقیت ها، شادی ها و غم ها، از دست دادن ها و به دست آوردن ها؛ در امان قرار دهد!

آرزو می کنم، آنقدر به خودت رسیده باشی و برسی؛ آنقدر او را در خودت داشته باشی و بیابی، و آنقدری در قلبت آگاهی و در ذهنت روشنایی باشد و بیاید که ؛
✔️تمام زندگی را هر طور که پیش رود مشتاقانه، اُمیدوارانه، سرافرازانه و عاشقانه، زندگی کنی!🌸

تو نیز مرا همین آرزو کن.🙏🏻
https://t.me/MaziarTehrani_ArameshDarToofan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM