کانال ماموستاسیدبهاءالدین آرندان رحمه الله تعالی
495 subscribers
239 photos
65 videos
35 files
430 links
Download Telegram
لاپەڕەی ئاخری کتێبی اسماءاللە
لە کۆتایی ئەم کتێبەدا مەلا سید عەلی باسی بنەماڵەی وەزیری سنە ئەکات کە لەو کاتەدا مالیکی ئارەنان بوون و میرزا یۆسفی وەزیری مزگەوتی ئارەنانی نۆژەن کردووە و مەلا سەید عەلی ئەڵێت لە بەر ئەوەی میرزا یوسف پیاوێکی خێرۆمەند بووە و پێ خۆش بووە مزگەوت بکاتەوە لە سەر خۆمم فەرز کردوە تا کۆتایی ژیانم ڕۆژێک دو جوزئی قورئانی بۆ بخۆینم و پێکەش بە ڕۆحی بکەم
جەژنی قوربان جێژوانی خۆبەختکەرانی ڕێگەی عەشق و ئەوین و ڕۆژی گەیشتن بە لووتکەی بەرزی فیدا بوون لە ڕێگەی خۆشەویستی ڕاستەقینە لە هەمووان پیرۆز بێت.
لە یەزدانی مەزن داواکارین ژیانێکی پڕ لە هێمنی و ئاسایش ببەخشێت بە هەموومان.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
درێژەی باسی پێشوو:
مامۆستا سید علی زۆر دەسنووسی لێ بە جێ ماوە کە چەند لاپەڕەیێکمان خستە بەر دەستی ئەندامانی خۆشەویست.
ساڵی لە دایک بوونی نادیارە بەڵام لە بەرگی یەکێک لە کتێبە دەسنووسەکاندا کاتی کۆچی دوایی 1277 ی کۆچی مانگی نووسراوە و مەزاری لای خواری ئارەنان واتە لە دۆڵ شەرەفە.
بە فەرموودەی مامۆستا سید بهاءالدین مامۆستا سید عەلی یەکێک بووە لە خەلیفەکانی شێخی سراج الدینی یەکەم و لە سەر ئیزنی ئەو زاتە هاتووەتە ئارەنان.

کەوابوو مامۆستا سید علی هەورامی 167 ساڵ پێش ئیستا دنیای بە جێ هێشتووە.

بە دەسنووسەکانیدا دەرئەکەوێت پێش ئەوەی بێتە ئارەنان لە گوندی ڕووەوەرێ هەورامانی تەخت بووە
https://t.me/MamostaSaeedBahaaddin
Forwarded from احمدی ....
علامه‌ی كوردستان مامۆستا ملا عبدالكریمی مدریس له‌ كۆری پیاوجاكان ده‌فه‌رموێت

لەگەڵ پیاوچاکان بــــبە بە ڕەفیق"
کە خۆشت ویستن ئەگەیتە تەوفێق

فائیدە بەخشـــن سولەحای ئوممەت
مەجلیسیان پڕە لە نووری ڕەحمەت

بگەڕێ لە شوێن مامۆستای شەفیق
خاوەن دیانـــــــەت ، تالبی تەحقیق

عالمی عامیل تــــــــــەبێعەت عالی
خووڕەوشت پەسەند خاوەن مەعالی

وەک دەرس ئەخوێنی زۆر بە موشتاقی
" فێر ببە وەزعی حـــاڵ و ئەخلاقی"

جَزَى اللهُ عَنَّا سيدنا مُحَمَّدًا ﷺ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ •••
Forwarded from احمدی ....
☀️سوننەتەکانی جومـــــعـــە☀️

🌹 سوننــەتە لەبـــۆ تـــاڵبی جومعـــە
لەبەر رەزای حەق نەک ریا و سومعە

🌺 خۆی بشۆرێـــت و نیــنۆکی بـــکات
مووی بەر سمێڵ و سوننەتی لابات

🌻 بکاتە بـــەری جلێــــــکی خاوێن
سپی بێ چاکە لە سەر تا داوێن

💐 خۆی بۆن خۆش بکا بەیانی بڕوا
دەم بە زیکرەوە بە شەرم و حەیا

🌹 نزیکی خەتیب بە دڵ گوێ بــگرێ
ئەگەر دووریش بوو بخوێنێ زیکرێ

🌼 لە شەو و روژی جومعە مونەووەر
سڵاوات زۆر بدا لە سەر پێغەمبەر

🌺 خوێندنی (الکهف) ئەیژەن سوننەتە
مایـەی رزگاری فیتنـــە و زەحمەتـــە

🌸 دوعـــا لە رۆژا زۆر مـــوستەجابـــە
بە خوسووس دوعای ساعەی ئیجابە

🌺 کە خەتیب دانیشت لە سەری مینبەر
تا هەر دوو خوتبە ئەگەنە ئەو ســـەر

📚سەرچاوە:

کتێبی بارانی ڕەحمەت

🔺 هونراوەی:

مامۆستا_عه بدولکەریمی_مودەڕڕیس رحمه الله تعالی

https://t.me/MamostaSaeedBahaaddin
جناب حاج ملا سید بهاالدین آرندانی یک پارچه سنگ از معدن سنگ محمودآباد را خواسته بود که محض تبرک بر دیوار منزل خود نصب نماید
حضرت پیر هم این غزل را بر روی یک تخته سنگ نوشته و برایش ارسال فرمود:


یارب این خانه و منازل خوش،
باد میمون و معبد دلکش،

باد جای سعادت عقبی،
منزل یار و یاور مهوش،

باد توفیق صاحبش از خدا،
بهر دنیا و آخرش دلخوش،

کندش خوش عمارت عالی،
باد چو قصر خورنق سرکش،

با بها باش از بها بی باک،
ساکنش باصفا و دلش بی غش،

تا به یاد عثمان شوی دلشاد،
ذکر و فکرت به یاد حق بی غش


https://t.me/MamostaSaeedBahaaddin
مدرسه دینی عین العلوم هرات:
نصیحت زیبای پدر برای فرزندش!!!

پدری با پسری گفت به قهر
که تو آدم نشوی جان پدر!

حیف از آن عمر که ای بی سر و پا
در پــــی تربیــت ‌تو کـــردم سر

دل فرزند از این حرف شکست
بی‌خـــبر از پدرش کـــرد سفر

رنج بســیار کشید و پس از آن
زندگى گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والایی یافت
حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزی بگذشت و پس از آن
امـــر فرمـــــود به احضار پدر

پــدرش آمــــــد از راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غایت خودخواهی و کبر
نظــر افکــند به ســراپای پدر

گفت: گفتی که تو آدم نشوی!
تو کنون حشمت و جاهم بنگر!

پیر خندید و سرش داد تکان
گفت این نکته برون شد از در

من نگفتم که تو حاکم نشوی
گفــتم آدم نشــوی جان پدر


https://t.me/MamostaSaeedBahaaddin
مسجدی زیبا در مالزی

این مسجد در وسط کوه‌های پر از جنگل در مکانی به نام سری لایانگ در کشور مالزی واقع شده است. به دلیل وجود کوه های مرتفع و بی نهایت زیبا در حوالی این مسجد بعضی از شرکت‌ها اماکنی جهت جذب گردشگران در این محل احداث نموده‌اند که متاسفانه تعدادی از بناها امروز به مکانی برای قماری بازی مبدل شده‌اند..
قابل ذکر است که در این منطقه به استثنای این مسجد هیچ مسجد دیگری وجود ندارد.

این مسجد در سال1981 میلادی بوسیله شرکتی به نام محمد نوح ساخته شده و در ساخت مسجد تلفیقی از معماری قدیم و معاصر با معماری منحصر به فرد به کار رفته است که در وهله اول به خاطر تشابه زیاد مسجد به معماری کنونی ونیز تعداد زیادی جان پنا‌ه های مثلث الشکل آن، چنین نمایان می‌شود که این سازه متعلق به این دوره می‌باشد ولی ساخت این مسجد کاملا منطبق با معماری سنتی اسلامی می‌باشد.

نام‌های زیبای خداوند( اسماء الله الحسنی ) به صورت دایره‌ای شکل با خط واضح عربی بر دیواره‌های آن نقش بسته است و داخل مسجد هم با نقوش شگفت انگیز و بسیار جالب با خطوط عربی تزیین شده‌است علاوه بر این تعبیه پارکینگ‌ خودروها در دور مسجد به شیوه نیم دایره‌ایی به حسن و جمال آن دو چندان می‌افزاید.

نور خورشید از پنجره های مثلثی‌شکل و شیشه‌های رنگا‌رنگ از قبه و هر چهار طرف مسجد به درون آن می‌تابد.

از آن جا که من شخصا از طریق فیسبوک در مورد این مسجد تحقیق و پیگیری نموده‌ام متوجه شده‌ام که  سالن و اتاق‌های زیادی در کنار مسجد وجود دارد که بیشتر برای فعالیت‌های تربیتی و آموزشی مورد استفاده قرار می‌گیرند و در ماه مبارک رمضان مسابقات بین‌المللی قرآن در آن برگزار می‌شود و از طرف شرکت سازنده آن این مسجد تامین مالی می‌شود و همچنین فعالیت‌های دیگری از جمله مسابقات دوره‌ای مخصوص کودکان ، دادن افطار در ماه رمضان ، برگزاری مراسم اعیاد دینی و نیز اعطای جوایز به کودکان ممتاز می‌باشد.

موسسه محمد نوح اداره این مسجد را به فرقه صوفی مسلک و شافعی مذهب واگذار کرده است و واگذار کردن مسجد در کشور مالزی در مقابل اخذ امتیاز از تجاران یمنی یک امر رایج‌ می‌باشد.


@islam_m
امام فخر الدین رازی ( رحمه الله تعالی )



مفسر مشهور امام فخر الدین رازی
در کتاب خود بنام :
(اعتقاد المسلمین و المشرکین)

در باب هشتم در احوال وعقیده صوفیه چنین بیان میفرمايد:
اکثر کسانیکه در مورد تفکر و احوال و عقیده و فرقه ها و طایفه ها کتابهایی نوشته اند احوال و آراء قوم صوفیه را فراموش کرده اند که این خود خطایی آشکار است زیرا حاصل و لب قول صوفیه این است:
که راه وروش رسیدن وشناخت خداوند همان تصفیه وتزکیه روح و روان و خالی کردن قلب است از علاقه های مادی وجسمی که این عقیده در ذات خود راه و روش درست وصحیح است. وبیان میدارد که صوفیه قومی هستند که وقت خود را به ذکر و عبادت خداوند و مجرد وخالی کردن نفس است از علاقه های مادی و تجملات دنیوی.
مذهب صوفیه بحقیقت همان خوشنود شدن بذکر خداوند و بیرون کردن هم و غم دنیوی و اعراض از محبت دنیا و بندگی خالصانه خداوند است که مادیات و شهوات و محبت غیر خدا آنها را از یاد خداوند غافل نکند.
صوفیه در رفتار و کردار متخلق هستند به اخلاق نیکو ادب و احترام با خدا و نرم خویی و محبت با خلق خدا که بحقیقت این قوم بهترین و افضلترین مردم هستند در میان سایر انسانها

📚کتاب اعتقادات بین فرقه های مسلمین و مشرکین ص 72 و73


https://t.me/islam_m
Forwarded from شێعر و ئەدەبی کوردی (سلیمان راد)
مامە شووانی دەربــەدەر
كـــوردی فەرنجی لەبەر

خونچەی دڵــم بـێ ئـاوە
هــانــام بــۆ تــۆ هێناوە
ساتێ لەبەر شاڵەکەت
ده ربێنه شمشاڵەکەت

،لـە سێبەری ئــەو دارا
بـــڕوانـــە بـــەو جــۆبــارا
به سۆزی جەرگی بریان
بلوێرت بێنه گریان

بـاخـی ئــەم دڵــە تەنگە
پـــاراو كـە بــەو ئاهەنگە
ئاهەنگی بەجێ هێشتن
نەغمەی كۆچ و ڕۆیشتن

تاکو به نەزمی حەیران
فرمێسکم بێنه سەیران

#مامۆستا_شەریف


@shahranekord
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدئو که با داده‌های واقعی تلسکوپ هابل و جیمز وب ساخته شده، در میان هزاران کهکشان پرواز می‌کنیم. هر ثانیه در این تجسم علمی معادل با سفر ۲۰۰ میلیون سال نوری به گذشته است. در واقع همانطور که دوربین به جلو می‌رود، ما مراحل مختلفی از تاریخ و تکامل کیهان را می‌بینیم.

کهکشان میسی در انتهای ویدئو، دورترین کهکشان در اینجا، یکی از اولین کهکشان‌های درخشان و بسیار دور است که توسط جیمز وب کشف شد. این کهکشان آنقدر دور است که نورش ۱۳/۴ میلیارد سال در سفر بوده تا به زمین و چشم تیزبین جیمز وب برسد.

ابزار قدرتمند این تلسکوپ می‌تواند نور کهکشان‌های اولیه را که با انبساط کیهان به طول موج‌های فروسرخ منتقل شده است، جذب کند. نور فروسرخ برای چشم انسان نامرئی است.

در سایت:
bigbangpage.com/?p=106409

🆔 @big_bangpage
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
 مردگان جاده‌ها را پوشانده و هوا را با تعفن ناشی از گندیدن آنها مسموم می‌کرد. سرای‌ها از افراد در حال احتضار، که شیون و رنج‌های آن‌ها مناظر غیرقابل وصفی را به وجود آورده، پر بود. دهات خالی و خاموش، همانند خانه ارواح، توسط دسته‌هایی از سگ‌ها، که با زنده‌ها برای تصاحب مرده‌ها مبارزه می‌کردند، مورد تهاجم قرار گرفته بود.»[۲۳]
از علل جانبی قحطی می‌توان به مواردی چون احتکار، فقدان اعتماد و همدلی بین مردم و حاکمان به واسطهٔ حاکمیت استبداد، بی کفایتی و فساد مسئولان حکومتی اشاره نمود.[۲۴][۲۵][۲۶]احتکار نقش مهمی در شدت بخشیدن به قحطی و گسترده شدن دامنه فاجعه ایفا می‌نمود. از این سال‌ها گزارش‌هایی در دست است که غلات به ویژه در سال دوم قحطی توسط محتکران به‌طور مصنوعی کمیاب شده بود. این در حالی بود که صاحبان غله موجودی خود را عرضه کرده بودند، اما طمع تجار فرصت طلب و ملاکان بزرگ که فروشنده عمده غلات نیز محسوب می‌گشتند باعث بالا رفتن غیرعادی قیمت‌ها و کمبود ناشی از آن بود.[۲۷][۲۸] گزارش شده‌است که ناصرالدین شاه که به سفر عتبات عالیات رفته بود طی تلگرافی دربارهٔ اوضاع و احوال عمومی، وضعیت قحطی و وبا پرسش کرد و پاسخ کارگزاران متملق چنین بود که «احوال‌ها خیلی خوب است. تازه[ای] که قابل عرض همایون باشد هیچ نیست … از هر جهت، امنیت و آسودگی حاصل است! طهران کمال نظم و وفور را دارد! جنس به قاعده به انبارها می‌رسد! به هیچ قسم از تهران نگرانی نداشته باشید!» و وضعیت ایالات نیز مثبت گزارش شده‌است.[۲۹] این در حالی بود که ایران با یکی از بزرگ‌ترین قحطی‌های تاریخ خود دست به گریبان بود. این عدم مسئولیت و بی کفایتی به نوبهٔ خود موجب تشدید بحران می‌گشت. ابعاد فساد اداری در جریان این قحطی به اندازه‌ای بود که با کشف روابط کلانتران شهر با لوطیان و اوباشان و عدم توانایی کلانتران برای مقابله با اوباشگری سعی شد تغییراتی در وضعیت نیروهای انتظامی تهران داده شود.[۳۰]
احمد کتابی معتقد است که بروز و گسترش قحطی در ایران نتیجه مستقیم استبدادگرایی، فساد و بی کفایتی حکومت‌ها در ایران بوده‌است و می‌گوید: «بی مناسبت نیست که با تأسی به دکتر هما ناطق، که در پژوهش عالمانه خود در زمینه تاریخچه وبا در ایران بین «مصیبت وبا» و «بلای حکومت‌های فاسد و غیر مردمی» ایران، پیوندی نزدیک یافته‌است، میان وقوع قحطی و نظام حکومتی در ایران نیز همبستگی و ارتباطی جستجو شود.»[۳۱] حسین شهیدی در کتاب سرگذشت تهران در باب این قحطی آورده‌است: «در دوره ناصر الدین شاه و پس از او تا پایان دوره قاجاریه فقط این دو بار قحطی طبیعی یا مصنوعی در ایران و تهران روی نداد بلکه هر چند سال یکبار قحطی گریبان مردم را می‌گرفت و تنها در این میان محتکران که از اشخاص ثروتمند و با نفوذ بودند از آن سود می‌بردند.»[۳۲] شوکو اوکازاکی در خصوص قحطی سال ۱۲۴۹ ش اظهار نموده‌است که: «عاملِ اصلی قحطی سال ۱۲۸۸ ق بروز دو خشکسالی پی در پی بود، اما این بلا به هیچ وجه کاملاً نتیجه بوالهوسی طبیعت نبود … بخش بزرگی از مسئولیت این رویداد ناگوار را می‌توان، واقع بینانه، متوجه مقامات بالا، ملاکان، سوداگران غله، و برخی روحانی نمایان که دست اندرکار احتکار و سوء استفاده از اوضاع به نفع خود بودند، شناخت. همچنین، حکومت مرکزی و حکام ولایات و نواحی، که تدبیر و اقدامِ مؤثری برای اصلاح وضع در کار نیاوردند، در این بلیه سزاوار نکوهش اند. به سخن دیگر، حرص و بی کفایتی دولت مردان به همان اندازه مسبب گرسنگی و رنج مردم بود که خشکسالی و بخلِ طبیعت.»

منبع اینترنت
صفحه اصلی 
اخبار 
لابه لای اسناد 
یک یادداشت پشت نسخه‌ای درباره قحطی سال 1242هـ.ق در کردستان/ محمد عبدلی 
یک یادداشت پشت نسخه‌ای درباره قحطی سال 1242هـ.ق در کردستان/ محمد عبدلی
1393/1/16 ۱۳:۰۳

نوشته‌های پشت نسخه‎ای، یکی از منابع با ارزش برای بررسی تاریخ فرهنگی و اجتماعی ما به شمار می‌آید؛ هرچند هنوز تحقیق جامع و گسترده‌ای درباره ی آن‌ها صورت نگرفته و آنگونه که بایسته است مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته اند. در اینجا با یادداشت نویافته‌ای درباره­ی قحطی سال 1242هجری روبه‌رو هستیم؛ که در پشت جلد کتاب جامع الفضایل نوشته شده است. این یادداشت، حاوی اطلاعات تازه و نکات جالبِ توجّهی درباره وضعیت قحطی و مرگ و هلاکت در کردستان و به ویژه، در سنندج یا به تعبیر دیگر، حوزه امارت اردلانی ها می باشد. نویسنده تلاش کرده است تا گوشه ای از قحطی و فلک زدگی مردم را به تصویر بکشد و همزمان به نقش والی آن روزگار، یعنی خسروخان دوم اردلان در مهار قحطی و گرسنگی اشاره نموده و سخاوت­ و بخشش وی را می­ستاید.

نوشته‌های پشت نسخه‎ای، یکی از منابع با ارزش برای بررسی تاریخ فرهنگی و اجتماعی ما به شمار می‌آید؛ هرچند هنوز تحقیق جامع و گسترده‌ای درباره ی آن‌ها صورت نگرفته و آنگونه که بایسته است مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته اند.
در اینجا با یادداشت نویافته‌ای درباره­ی قحطی سال 1242هجری روبه‌رو هستیم؛ که در پشت جلد کتاب جامع الفضایل نوشته شده است. این یادداشت، حاوی اطلاعات تازه و نکات جالبِ توجّهی درباره وضعیت قحطی و مرگ و هلاکت در کردستان و به ویژه، در سنندج یا به تعبیر دیگر، حوزه امارت اردلانی ها می باشد. نویسنده تلاش کرده است تا گوشه ای از قحطی و فلک زدگی مردم را به تصویر بکشد و همزمان به نقش والی آن روزگار، یعنی خسروخان دوم اردلان در مهار قحطی و گرسنگی اشاره نموده و سخاوت­ و بخشش وی را می­ستاید.  
درباره ی نویسنده یادداشت:
نویسنده ی یاداشت مذکور، یکی از فضلای سنندج به نام حاج مصطفی کردی است؛ این نامی است که در آغاز کتاب جامع الفضایل آمده است و از آنجایی که هم متن یادداشت و هم متن کتاب جامع الفضایل، با خط نستعلیق و از نظر ظاهری یکسان نوشته شده اند، بنابراین هیچ تردیدی در درستی آن نداریم. این کتاب اکنون در کتابخانه ی ملی به شماره ی ف‌۴۴۷۳ نگه داری می شود که مشتمل بر 72برگ بوده و با خط نستعلیق بر روی کاغذ فرنگی کتابت گردیده است. این نسخه که به خطّ مؤلف می باشد در جلد تیماج مشکی صحافی شده است.
یادداشت حاج مصطفی کردی درباره ی قحطی:
خواهیم دید که این یادداشتِ دو صفحه ای را حاج مصطفی در 1244هجری قمری نوشته است  او اصل کتاب «جامع الفضایل» را در دوم شعبان 1244هجری نوشته و لذا باید گفت که این یادداشت را هم در همان تاریخ درج نموده است؛ ولی، وقوع قحطی در سال 1242هجری بوده است.
متن بازخوانی شده ی یادداشت:
هو العلیم الحکیم
لِمُحرّره، از وقایع دهر دون آنکه بتاریخ سنه تنکوزئیل یکهزار و دویست و چهل و دوی هجری یک نوع قحط و غلا در صفحات جهان و اقطار و اکناف زمان، خصوصاً در ولایت سنگلاخ کردستان پدید آمد که ما لا عینَ رَأت و لا أُذُن سَمعت. یأس تمام و حرمان لاکلام باحوال خاص و عام راه یافت و نایره­ی غلا بحدی بالا گرفت که خلایق دست از جان شسته، زبانها بعجز و نیاز پیوستند، نِعمَ ما قال الشیخ:
«چنان قحطی سالی شد اندر دمشق
کـه یاران فـراموش کـردند عشق»
 نه عاشق را با معشوقه نظری و نه معشوقه را از عاشق خبری؛ تمامی نگران و لب خاموش، دهکی با جان ولی مدهوش، راوی که مدام باده آمالشان در جام و ایاغ مرامشان پیوسته لبریز مدام بود اکنون در کوچه و محله پشته پشته روی هم افتاده، آب از دهانشان بسان فواره در سیلان و عندلیب خوش آوای مقالشان، قرین ناله و فغان چنان شده است، ببازارها روائی نان که بوی نان از ترازو نمیرسد بتنور و زیاده از بیست هزار تن از نَفس دارالایاله و محلات و بلوکات بواسطه­ عدم غذا در حجابِ تراب کشیدند و جماعتی که ایشان را قدرت مالی بود در کلی احوال، رنجورْ دل و شکسته خاطر و لذات استراحت و استنامت بر ایشان مکدّر، چه از زبان مرد و زن در کوی و برزن اگرچه قوه در تن نداشتند و ذکر نان چون آب، جاری و روان. نمیداند در این واقعه جانسوز چه نگارد و از این سانحه­ی حیرت­اندوز زیاده بر این خاطر احباب را بخارِ خارِ تأسف و تحسّر چه آزارد و أعاذنا الله و جمیعَ المسلمین من عذابه و رَزَقنا طریقَ رُشده و صوابه.
از آنجا که سبب الاسباب حقیقی جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه، متقلب اوضاع روزگار و مغیث و متهجی اقسام دشواری و اعسارات، بقدرت کامله ی ازلی و حکمت شامله­ی لمْ یَزلی، گشایش عقده­ی این کار دشوار و سکه­ی این زر کامل العیار را بنامِ نامی و اسمِ سامی خسرو باذل عادل و والی روشن ضمیر عاقل و کامل، صهر خلافت[؟]، یکتا گهر صدفِ ولایتِ عظمی، برازنده­ی سریر حکومت و عدالت، فرازنده­ی مسند نصبت و ایالت،
مهر سپهر بزرگی و جلال، بدرِ سمای سروری و اقتاب، نظر کرده ی حضرت یزدان، برداشته­ی مرحمت ظلّ سبحان، الوالی ابن الوالی ابن الوالی والی والاجاه والانشان خسروخان، ابن المرحوم امان الله خان والی جنّت مکان مدی الله تعالی ایامَ دولته و ظلال رأفته و عنایته الی آخر الزمان، زیب آرا و زینت پر ارخت در سمای قَبل و بعد السنه که اوضاع چنان سالها الهی قرنها مسلمان نشنود کافر مبیناد، دست گهرپاش والی والاشأن در بخشش و بخشایش طومار روزنامه آل برامکه را طی نمود، کف دریانوالش در ایثار درهم و دینار روح و روان حاتم طائی را حیّ گویا، روزگار، وجود ذیجود والی والاتبار را برای روز بد خویش در کنف حمایت آباء اعلوی و امّهات سفلی نگاهداشته بود؛ انبارات حبوبات دوازده ساله­ی حبوبات خاصه­جات که موافق سررشتجات محاسبین سرکار یکصد هزار و اند قفیز گندم و جو و برنج و شلتوک و غیرهم موجوداً فی الانبار و تسعیر از قرار یک کیسه دو روپه سفید که هر کیسه دو تبریزی و کسری باشد اسم داشت و نشان نداشت مصدوقه آیه وافی هدایه: «و أقرضُوا للهَ قرضاً حسناً» همت بحر حیاضتش محفاً تیه بمدلول: «و أنفقوا فی سبیلِ اللهِ بتموُّج» درآمده بدون ملاحظه کیش و ملة تمامی انبارات را بفرقه فرقه و گروه گروه و طبقه طبقه مسلمان و یهود و نصاری از خارج و داخل احسان و نفقه فرمودند، با ساعیین جز حرف نَعم بر زبانش نمیگذشت و با غنی و فقیر غیر از بیا و بگیر سخنی نمیرفت؛ بُرنا و پیر از خوانسالار احسانش کامیاب و دور و نزدیک و ترک و تاجیک از ریزش کف دریانوالش روزی یاب. بحمدلله تعالی آتش قحط و غلا بزلال رأفت و مرحمت والی والاشأن منطقی و از برکت مایده ی عام خسرو زمان، بیم هلاک جُوع از اهالی ولایت کردستان منتفی گشت.
آری صبح سعادت از چاک گریبان چنین بختیاری تابان باید و عقده ی مهام شدید الآلام باشاره ی سر انگشت عطای چنین جوانْ بختِ، بختْ جوان گشاده آید؛ بقیت بقاء الدهر یا کهفَ أهله و هذا دعا له بقریة شامل.
دەسپێکردنی ساڵی 1445 کۆچی مانگی له هەموو موسڵمانان پیرۆز بێت
https://t.me/MamostaSaeedBahaaddin
🖋


چرا باید از شاعران حمایت کرد؟

در پهنه‌ی ادبیات سرزمینی، شاخه‌های متعددی وجود می‌یابند، می‌بالند و در ابعاد مختلف، اوج را تجربه می‌کنند. زبان، در عمق خود، ساریِ تفکر است و نوشتار، مجرای آن.
در این بین، شاعران، واژه‌ها را ورز می‌دهند؛ از لایه‌های مختلف و متنوع ساحت اندیشه عبور می‌دهند و در معنا، موجب یک دگردیسیِ شگرف می‌شوند. بی‌جهت نیست که پل والری،  شاعر، نویسنده و فیلسوف معاصر فرانسوی، در شرح کیفیت تعالی واژگان به دست شاعر می‌گوید: "مسافتی را که نویسنده برای رسیدن به انتهای داستانش باید قدم بردارد، شاعر می‌رقصد." این رقص، این والس پایان‌ناپذیر و مداوم اذهان شاعرانِ بخصوص مستقل، گویی دست در خمیرمایه‌ی زبان هر سرزمین می‌برد و جانِ جاریِ آن را، بر دست و بر دوش، معراج می‌دهد.
شاعر به مددِ ذهنی خلاق و پویا، واژگانِ نارَس را تیمار می‌کند، کلماتِ پیشِ دست را می‌تاباند و دست در تار و پودِ بافه‌های ادبی می‌برد تا گاه، نهایتِ اعجاز و ایجاز را به نمایش بگذارد. گاه، دردِ تلاشیِ استخوانِ شاعر را هیچ تنابنده‌ای درک نمی‌کند مگر خود او و خونِ جاریِ شعر را مومنانه در رگ‌های تو به توی ادبیات و ادبیت، به جوش می‌آورد. اینجاست که نویسندگان زبردستی که گاه در رمان‌ها یا داستان‌های کوتاه خود به سرزمینِ شعر، ورود می‌کنند، نبضِ خواننده را در دست می‌گیرند و کِشت و کارِ قصه‌سرایی را رونق می‌بخشند.

شاعران را ارج بگذاریم؛ آنان پنهان‌ترین و راستگو‌ترین قاصدانِ احساس در خاکِ وسیعِ ادبیات سرزمینی هستند.


#عیسی‌اسدی‌میم
تیر ۱۴۰۲