مرضیه حاجی هاشمی
1.49K subscribers
134 photos
20 videos
1 file
253 links
جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی تاریخی، تاریخ عقاید سیاسی، اندیشه سیاسی و اندیشه های الهیاتی
Download Telegram
🔴 ملت این را نه تنها حق شما که تکلیفی بر شما میداند
نامه‌ای سرگشاده به جناب آقای سید محمد خاتمی
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید محمد خاتمی، رهبر بزرگ اصلاحات
با سلام و تحیت و احترام

🗒️ بر هیچکس پوشیده نیست و مورد اذعان دوست و دشمن است که حمایت شما در دو دوره کاندیداتوری جناب آقای دکتر حسن روحانی موجب شد، وی به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم به پاستور راه یابد که اگر نبود حمایت شما محال بود، رقم خوردن چنین رویدادی.
۸ ماه دیگر، دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی پایان می یابد، مردم نه تنها حق شما که تکلیفی بر شما می دانند که قبل از پایان یافتن ریاست جمهوری وی بسیار شفاف و صریح از رییس جمهور محترم سوال کنید در قریب به ۸ سال گذشته چه میزان از وعده‌های انتخاباتی خود را تحقق بخشیده است؟ تماماً و به شماره بیان کند، در آن وعده هایی که محقق نشده است چه عواملی مانع تحقق بودند؟ به وضوح و با ذکر دلایل متقن که نخبگان و مردم را متقاعد کند، توضیح دهد.

⬅️ جناب آقای خاتمی ضربه ای که در دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی بر پیکره اصلاحات و اعتبار آن وارد شد، مهلک و ترمیم آن بسیار سخت است. ناامید شدن مردم از اصلاح کشور بسیار خطرناک است، خطری که بدخواهان شما نیز آن را برای کشور نمی‌خواهند؛ هرچند به آن آگاه نیستند که ناامیدی مردم از اصلاحات و بی‌تأثیر شدن تکرار می‌کنم شما آنها را به سمت چارچوب‌های بسته افکار و دیدگاه های رقبای اصلاحات سوق نمی دهد؛ بلکه متاسفانه به بیرون از مرزها امیدوار می‌کند.

⬅️ آقای خاتمی شما باید از آقای روحانی سوال کنید، حمایت بی قید و شرط و بدون سوال و بازخواست از مسئولانی که از این حمایت قد برافراشته اند، به معنای ضعف جریان اصلاح طلبی و بی ضمانت اجرا بودن شعارها و وعده‌هایی است که اصلاح طلبان سال‌ها با آنها مردم را به پای صندوقهای رای می کشانند.

⬅️ اگر به خاطر حفظ وجاهت خودتان و بازگشت اعتبار جریانی که آن را رهبری می کنید نیز نمی خواهید رئیس جمهور برآمده از رأی ناشی از حمایت و دعوت شما به انتخابش را استیضاح کنید، به خاطر مردم و دلهای ناامید شان، برای جوانان با آرزوهای برآبشان، به جهت پابرجایی اصلاحات در دل تاریخ کشورمان و برای احیای اعتماد ایرانیان به نخبگان بومی و ملی شان در درون مرزها، از آقای روحانی بخواهید به صراحت بگوید چرا حصر را نشکست؟ چرا کلیدش درهایی را که در دوره اول گشود، در دوره دوم قفل کرد؟ چرا دوره دوم ریاست جمهوری اش تمام امیدهای دوره اول را باطل کرد؟ چرا تحریم‌ها برگشت؟ چرا روابط ما در منطقه تیره تر شد؟ چرا سفره مردم کوچک و کوچکتر و حتی برای برخی برچیده شد؟ چرا آزادی بیان و آزادی های سیاسی و اجتماعی تامین نشد؟ چرا نتوانست از قدرت دیپلماسی دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور و گشایش بین‌المللی بهره ببرد؟ چرا با مردم سخن نگفت و با ناگفته هایش و گفته های رقیب پسندش، به غیر محبوب ترین رئیس جمهور ایران تبدیل شد؟

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 ریشه فقهی اقتدارگرایی بالا در آرایش نهادی جمهوری اسلامی بعد از امام خمینی از نگاه دکتر داود فیرحی
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ فلسفه وجودی نهاد تشخیص مصلحت نظام، تشخیص مصلحت مردم توسط حاکمیت است، به گونه ای که باید وزنه ای به سمت حاکمیت مردم باشد؛ اما یک تغییر رویکردی عمده بعد از رحلت امام خمینی موجب شده که این نهاد، خود از عوامل چالش در ساخت قدرت جمهوری اسلامی باشد و حتی به یک نهاد قانونگذاری فراتر از مجلس شورای اسلامی تبدیل شود.

⬅️ در دیدگاه موجود «در تشخیص مصلحت توسط نهاد مشورتی مجمع تشخیص مصلحت نظام ضرورتی وجود ندارد که ولی فقیه نظر مشورتی اکثریت را بپذیرد و تصمیم گیری نهایی با اوست» البته چون مجمع تشخیص مصلحت زمانی تشکیل می شود که شورای نگهبان که وسیله ای برای اعمال ولایت تقنینی ولی فقیه است با مجلس به اختلاف می خورد؛ لذا برای حل این اختلاف نمی شود، نهادی فقط به ولی فقیه مشورت دهد؛ بلکه باید خود داوری کند و حکم حکومتی را بر اساس نظرات کارشناسان خود مطابق مصلحت مردم بدهد؛ ولی در اینجا نیز «جایگاه حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام دقیقا همسو با جایگاه فقهی آن و طریقی برای تحقق ولایت تقنینی و ولایت اجرایی رهبر است».

⬅️ دکتر فیرحی در این زمینه به یک تغییر رویکردی مبنایی بعد از دوره رهبری امام خمینی اشاره می کند. تغییر رویکردی که موجب شد، در نهادهای مبتنی بر مصلحت، بعدها تحول نهادی قابل توجهی از دوره امام خمینی به دوره بعد، رخ دهد. به بیان فیرحی این تغییر رویکرد، همان ارجاع قانون به منطقه ی فراغ شریعت به جای ارجاع قانون به مصلحت است.

⬅️ دکتر فیرحی معتقد است، در واقع آنچه که باعث نهادسازی هایی چون ابداع شورای نگهبان و بعدها مجمع تشخیص مصلحت شد، دیدگاهی بود که نهاد تقنینی دوره مشروطه را به سوی کاهش اختیارات و تخلیه عناصر دموکراتیک آن سوق می داد؛ اما با وجود عناصر بالای اقتدارگرایی هنوز نسبت به دیدگاه حاکم بر دوره ی بعد از امام خمینی، حائز عناصر دموکراتیک بالایی نیز بود. این دیدگاه که بر محور فقه سیاسی امام خمینی شکل گرفته بود، به جای اینکه قانون و قانونگذاری را مانند زمان مشروطه به حوزه آزادی ها و حقوق مردم ارجاع دهد به مصلحت ارجاع داد؛ لذا منجر به نهادسازی های معطوف به شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت شد و این امر موجب شد که مجلس قانونگذاری در برخی مواقع از وکلای ملت، تبدیل به کارشناسانی شود که ید تقنینی فقیه حاکم تلقی می شود.

⬅️ داود فیرحی این تغییر رویکرد را مصادف با ظهور یک جریان فکری در فقه سیاسیِ پس از امام خمینی در عرصه سیاست کشور می داند که می توان گفت، تحول نهادی مورد اشاره در بالا بر ابتنای آن به تدریج رخ داد. رواج این جریان فکری، عمدتا از سوی شاگردان مستقیم و غیر مستقیم «شهید محمد باقر صدر» بود. این جریان فکری به جای اینکه قانون و نهادهای تقنیتی را به سمت حقوق ملت سوق دهد، آن را به سمت منطقه ای که فراغ شریعت است، متمایل کرد و به واقع به قلمرو اجتهاد برد. این رویکرد که خوانش خاصی از نظریه «منطقه الفراغ» صدر دارد، اقتدارگرایی بالاتری نسبت به رویکرد امام خمینی داشت.

⬅️ در تشریح این مهم که مورد مداقه دکتر فیرحی قرار گرفته، می توان گفت، چنانچه قبلا نیز اشاره شد، در دوره امام خمینی، نهاد تقنین نه به دلیل شأن وکالتی خود و به عنوان نهادی در حاکمیت مردم؛ بلکه به دلیل داشتن یک شأن مازاد بر شأن قبلی و به عنوان کارشناسان تشخیص دهنده مصلحت، نظر کارشناسی خود را به فقیه اعلام می کردند و فقیه بر اساس آن حکم الله را اعمال می کرد؛ این وضعیت، گرچه بخشی از ظرفیت دموکراتیک این نهاد حاکمیت مردم را تخلیه می کرد و آن را نهادی به عنوان بازوی تقنینی حاکمیت الهی قرار می داد که ریشه آن نیز در چگونگی برساخت ساخت قدرت جمهوری اسلامی بود؛ اما نشان دهنده در هم تنیدگی نهادهای حاکمیت الهی و حاکمیت مردم و پیوند آنها در یک مجموعه از نهادهای حاکمیتی در ساخت قدرت جمهوری اسلامی نیز بود و همچنین به دلیل ارجاع به نمایندگان مردم و امتناع از نظر شخصی ولی فقیه در اعلام حکم الله، هنوز عناصر دموکراتیک بالایی در این شکل از آرایش نهادی وجود داشت؛ گرچه نمایندگان مردم فقط نظر کارشناسی می دادند و نظر نهایی را فقیه اعلام می کرد و این موجب تعبیه عناصر اقتدارگرایی بالایی در این آرایش نهادی نیز بود.

⬅️ بدیهی است که این شکل از آرایش نهادی که در آن نمایندگان مردم در تشخیص کارشناسی خود، فقط در خدمت بیان حکم ا.. از سوی فقیه بودند و نقش تقنینی در خدمت فقیه را داشتند نه شأن تقنینی مستقل؛ لذا نسبت به مجلس دوره مشروطه که نقش تقنینی مستقل داشت، از اختیارات کمتر و ظرفیت دموکراتیک کمتری برخوردار بودند.

ادامه 👇
@M_Hajihashemi_iran1
👆ادامه از بالا

⬅️ در دوره بعد از امام خمینی، یکی از مهمترین تحولات نهادی که منجر به انفکاک نهادی حاکمیت الهی و حاکمیت مردم از هم شد، این بود که کاملا نهاد مجلس نمایندگان مردم از شأن حاکمیتی مردم دور شده و حتی دیگر در بیان حکم ا.. از سوی فقیه نیز به نظر کارشناسی نمایندگان مردم رجوع نمی شود.

⬅️ به عقیده فیرحی در پس این تحول نهادی، یک رویکرد فقهی وجود دارد که البته تفسیر خاصی نیز از آن شده است. گرایش به اندیشه ی منطقه الفراغ بودن حوزه قانونگذاری پس از امام خمینی و واگذاری کامل این منطقه به فقیه نه مردم، موجب شد، حوزه ای که شارع در آن سکوت کرده و قانونگذاری در آن را به عقل بشری واگذار کرده تا اکثریت نمایندگان مردم مطابق با خواست ها و نیازهای جامعه بتوانند در آن وظیفه تقنینی خود را انجام دهند، کاملا به ولی فقیه واگذار شود تا طبق اجتهاد خود، قانونگذاری کند؛ لذا نه تنها این آرایش نهادی جدید، دارای عناصر اقتدارگرایی بالایی است؛ بلکه کاملا نهاد حاکمیت الهی را از نهاد حاکمیت مردم منفک می کند.

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 در حکومت اسلامی نه فقر وجود دارد؛ نه فقیر (روزنامه اطلاعات 4 بهمن ماه 1357)

https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
🔴 مردم ایران با چه تصوری از حکومت اسلامی و اسلام، انقلاب کردند؟
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 با مروری بر اسناد به جا مانده از سخنرانی ها، اعلان ها، دعوت ها و مقالات و یادداشت های چاپ شده در روزنامه های زمان انقلاب می توان به خوبی دریافت که مردم ایران در 42 سال پیش با چه تصوری از حکومت اسلامی و اسلام انقلاب کردند.

⬅️ تصویر غالب ایجاد شده از حکومت اسلامی از سوی افراد و گروه های مختلف را می توان چنین خلاصه کرد: حکومت اسلامی، حکومتی معرفی می شود که مردم ناظر بر اجرای دستورات الهی هستند و نظامی عادلانه است که حق هیچ کس در آن تضییع نمی شود و آزادی عدالت برای همگان تضمین است. حکومت فرد یا گروه معین بر ملت و دیکتاتوری نیست و ملت خودش اختیارش را به دست می گیرد و فقط مراعات قوانین و احکام اسلامی می شود.

⬅️ امام خمینی به خاطر ذات رهایی انسانی و بازآفرینی معرفت و معنویت بشر به میدان آمده است. در حکومت اسلامی، نه فقر وجود دارد و نه فقیر. روحانیت در حکومت اسلامی فقط نظارت دارد و فقط به بیان و استخراج نظام الهی از کتاب سنت می پردازند؛ اما در این بین آیت الله یزدی می گوی: «ما واسطه بین خدا و خلق هستیم و طبیعی است که در عالترین موضع در جامعه باشیم و قدرت های سیاسی از این ناشی می شود.؛ اما به طور غالب چنین نمایانده می شود که حکومت اسلامی در انحصار هیچ حزب و جمعیت و فردی نیست و تنها رأی ملت قاطعیت دارد.

⬅️ تصویر غالب ایجاد شده از اسلام توسط افراد و گروه های مختلف نیز چنین قابل جمع بندی است: اسلام نیز دارای قدرت مدیریت جامعه و رفع کلیه نیازهای مادی و معنوی، سیاسی و اقتصادی، دارای مبنای جمهوریت، دموکراسی و سوسیالیزم به مردم معرفی می شود. اسلام مبارزه را در انحصار گروه خاصی نمی داند و دیکتاتوری یک طبقه حاکم و خودسری در آن نیست؛ اما از فحشا و مفاسد ممانعت می شود.

⬅️ در اسلام هر نوع استبداد رأی محکوم و همه تصمیم گیری ها از طریق شوراست. اسلام به جنگ قوانین فطرت و طبیعت و قوانین طبیعی و اجتماعی برنمی خیزد. ملت شیعه دارای ریشه های دموکراتیک است و برای همین، قابلیت پیوند با نیروهای ملی و ضد امپریالیسم را دارد.

⬅️ چنین اسلامی است که پسوند انقلاب مردم ایران و حکومت بعد از آن می شود. در این روزها که در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی این انقلابیم، چه خوب است اسلامی که به مردم عرضه شده و حکومتی که از این انقلاب برآمده با این تصورات ایجاد شده برای مردم در زمان انقلاب، محک زده شود.

https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
🔴 آقای میرسلیم! نگران نباشید

# سرباز
# عنابستانی

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 اندیشه و مکتب انقلابی از سوی افراد و گروه های مختلف چگونه معرفی می شد؟
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 با مرور روزنامه های زمان انقلاب (نمونه مورد مطالعه در اینجا روزنامه اطلاعات در 40 روز است) می توان دریافت که اندیشه و مکتب انقلابی با شمولیت بالایی به جامعه معرفی می شد که قدرت بسیج عمومی معطوف به انقلاب را یافت.

⬅️ یکی از شاخصه های این اندیشه و مکتب که غالب گروه ها برآن اجماع و تأکید پی در پی داشتند، ضد استبدادی بودن آن بود. برخی دیگر از شاخصه های مشترک شامل این موارد است:

⬅️ اندیشه و مکتب انقلاب دربرگیرنده همه شیوه ها و اندیشه های براندازنده بی عدالتی و اختناق است؛

⬅️ میراث انقلاب، متعلق به همه افراد و گروه ها و نیروها از هر عقیده و مسلک است؛

⬅️ کشته شدگان مبارزه با استبداد، همگی شهید راه آزادی تصور و معرفی می شوند؛

⬅️ زندانیان آزاد شده نیز به امام خمینی اعلام می کنند که در راه آرمان های توحیدی مکتب انقلابی اسلام آماده جانبازی هستند؛

⬅️ تأکید می شود که اگر شالوده های محکم و اساسی ریخته نشود تا رشد دیکتاتوری کاملا غیر ممکن شود، مردم ذره ای نتیجه از انقلاب خود نگرفته اند.


https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
🔴 از نظر شهید بهشتی شیوه عمل «شورای انقلاب» زمینه پایه ریزی نهادهای غیردموکراتیک فقط مشورتی را فراهم کرد
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 بسیاری از کنشگران انقلابی و رهبران آنها پس از حوادث عید فطر 57 به این نتیجه رسیده بودند که نیاز به وجود شورایی است تا مسیر اعتراضات و مبارزات را هدایت کند. بازرگان، بهشتی و مطهری نیز در دیدارهای خود با امام خمینی در پاریس، بر این ضرورت، تأکید نمودند. پس از بازرگان، بهشتی و سپس مطهری در آبان ماه در پاریس با امام ملاقات کردند.

⬅️ اواخر آبان ماه بود که بهشتی و مطهری پس از تاکید امام بر معرفی اعضای شورای انقلاب، پنج نفر از روحانیون را به عنوان هسته اولیه شورای انقلاب معرفی کردند تا بقیه اعضا با رأی این پنج نفر به شورا اضافه شوند؛ مطهری، بهشتی، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و جواد باهنر .

⬅️ در دی ماه اعضای شورای انقلاب تکمیل شد و نخبگان سیاسی متنوع تری به لحاظ فکری و سنخیت اجتماعی، شورای انقلاب را تشکیل می دادند و به تبع آن گروه ها و نیروهای اجتماعی متنوع تری را نمایندگی می کردند.

⬅️ بهشتی بعدها در سخنرانی خود، چنین ارزیابی کرد که نهاد شورای انقلاب به لحاظ کارکرد به گونه ای ظاهر شد که نام «هیأت مشاوران رهبر انقلاب» برای آن دقیق تر است چون در حد نقش شورای مشورتی امام خمینی تنزل یافت و تمام تصمیم گیری ها فردی و متکی به شخص رهبر گردید که گرچه موفقیت حاصل شد؛ ولی رهبری فردی را برای انقلاب خطرناک می دید و سودمند می دانست که حرکت اجتماعی در رابطه با شورای انقلاب در مدت 15 الی 16 ماهه فعالیت خود طوری تنظیم می شد که شورای انقلاب متصل به مردم و مورد قبول و اعتماد کامل مردم در می آمد که معتقد است در نیامد و شورای انقلاب در حد شورای مشاوران رهبر باقی ماند *

⬅️ گویی بهشتی به پایه ریزی رویه ای در قدرت توجه دارد که زمینه شکلگیری نهادهای غیر دموکراتیک با محوریت فرد رهبر در ساخت قدرت نظام جمهوری اسلامی را فراهم می آورد. رویه ای بیرونی با لایه های ذهنی و روانی که بر میراث تاریخی و معرفتی ما افزوده می شود و از آنها ساخت قدرت نظام جمهوری اسلامی برساخت می شود.

* سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکتر سید محمد حسینی ، ، ج1: 151- 148

https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
🔴 توصیف جمهوری اسلامی از زبان امام خمینی در روزهای پس از پیروزی انقلاب
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 امام خمینی در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طی سخنرانی های پیاپی، حکومت اسلامی را که قرار است مستقر شود، توصیف می کنند، به طور مثال:

⬅️ در جمهورى اسلامى ظلم نيست. در جمهورى اسلامى اين طور مسائلى كه زورگويى باشد نيست. فقير و غنى؛ نمی ‏تواند طبقه غنى بر طبقه فقير زور بگويد، نمی ‏تواند استثمار كند، نمی ‏تواند آنها را با اجر كم وادار به عملهاى زياد بكند. بايد مسائل اسلامى حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند (صحیفه امام، ج6، ص 461).

⬅️ ديگر قضيه سازمان امنيت در كار نيست، زجرهاى سازمان امنيت ديگر در كار نيست؛ ديگر نمی توانند پاسبانها به ما زور بگويند و به ملت ما زور بگويند. ديگر نمی ‏تواند دولت به ملت زور بگويد؛ دولت در حكومت اسلامى در خدمت ملت است، بايد خدمتگزار ملت باشد (صحيفه امام ج‏6 463 ).

⬅️ من به كارمندان و كارگران و ساير طبقات مستضعف ان شاء اللَّه وعده می ‏دهم كه ایران براى شما كار درست می ‏كند، اسلام براى شما كار درست می‏كند (صحيفه امام ج‏6 464 ).

⬅️ اسلام شما را مرفه می‏كند، اسلام براى شما منزل درست می ‏كند. اسلام آن قدرى كه در فكر مستمندان است در فكر ديگران نيست (صحيفه امام، ج‏6، ص 465).

https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
وای بر شاهی که امید از دل مردم برد
خوش به شاهینی که امید از دل صید می برد
بی نوا آن مردم و آن صید ناامید دهر
شاه و شاهین با امید ما طمع را می برد

@M_Hajihashemi_iran1
🔴نقش امام خمینی در ایجاد موازنه قدرت در ساخت قدرت نظام جمهوری اسلامی
✍️مرضیه حاجی هاشمی

🗒 نقش ویژه امام خمینی در ده ساله رهبری نظام جمهوری اسلامی، موجب ایجاد هم سنگی و هم وزنی نهادهای های انتصابی و انتخابی و عدم انفکاک آنها از هم و ایجاد موازنه قدرت بین نخبگان سیاسی «رادیکال تحول خواه انقلابی» و نخبگان سیاسی «محافظه کار سنتی» شده بود.

⬅️ امام خمینی ضمن تمام توصیه ها و تأکیدها و تلاش هایی که برای عدم تداخل نهادی و موازی کاری ها می نمود که در یادداشت سه بخشی قبلی مفصلا بدان اشاره شد، سعی می نمود در انتصابات خود برای نهادهای انتصابی نیز از هر دو دسته نخبگان سیاسی نامبرده در بالا استفاده کند تا به گونه ای موازنه نهادی و موازنه قدرت در بین آنها ایجاد نماید.

⬅️ به عنوان مثال امام خمینی آیت الله صافی گلپایگانی را که نماد فقه سنتی و نمایش تمام عیار روحانیت سنتی حوزه و همان نخبگان محافظه کار سنتی و داماد آیت الله گلپایگانی بود، در دو مقطع، علی رغم مشهود بودن تغایر دیدگاه فقهی وی با خودش، به همفکران خود ترجیح می دهد و سعی می کند با نگاهی فراجناحی و پدرانه موازنه ایجاد کند.

⬅️ اولین بار مربوط به زمانی است که لیست ده نفره داوطلبان مجلس خبرگان قانون اساسی در تهران از همه نخبگان هم سو با امام بسته می شود و نزد امام برده می شود و ایشان سفارش می کند که آیت الله صافی گلپایگانی را نیز در لیست تهران قرار دهید و دومین بار مربوط به زمانی است که وی را به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان برمی گزیند و حتی بعد از چند سال حضور در شورای نگهبان و مجادلات و مخالفت ها و نامه نگاری ها با امام بر مبنای اختلاف نظر فقهی و تفسیری با امام، بعد از استعفای وی نیز آیت الله یزدی را که او نیز از همان دسته نخبگان محافظه کار سنتی بود و به دلیل سخنرانی امام خمینی قبل از انتخابات مجلس سوم و به کار بردن لفظ «اسلام آمریکایی» به همراه دیگر هم لیستی های خود شکست سختی خورده و به مجلس راه نیافته بود، به جای آیت الله صافی گلپایگانی به عنوان فقیه شورای نگهبان نصب می کند.

⬅️ این گونه توازن ایجاد کردن توسط امام در بین نخبگان سیاسی حاضر در دایره قدرت و نهادهای انتخابی و انتصابی گرچه با ناخرسندی نخبگان انقلابی و پیرو خط امام که بعد ها موسوم به چپ شدند، مواجه می شد؛ اما موجب شده بود که هیچ گروه از نخبگان حاضر در قدرت چه با سازوکارهای نهادی و چه به صورت زد و بندهای غیر نهادی نتواند، گروه رقیب را از صحنه ایفای نقش در ساخت قدرت نظام جمهوری اسلامی حذف کند و خودش یکه تاز میدان قدرت شود و ساخت قدرت را به سوی انحصار در دست یک گروه خاص به پیش ببرد و این در حالی بود که اکثریت جامعه نیز هم سوی با امام بود؛ ولی او هرگز با پشتوانه این حمایت حداکثری نیز به سوی یکپارچه سازی ساخت قدرت به لحاظ گرایش های نخبگان فکری- سیاسی و تفاسیر فقهی پیش نرفت .

https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
🔴 با جامعه ایران چه کرده ایم!؟
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ امروز مرا در یک گروه تلگرامی پرجمعیت عضو کرده بودند، گروهی شلوغ از نزاع و تنش با گفتگوهایی شدیداً خشن و تهدید آمیز که دو طرف بحث کننده در آن یکدیگر را تهدید می کردند و مورد توهین قرار می‌دادند.

⬅️ قبل از هر واکنشی سعی کردم، این گروه ...اندیشه که اصلا اندیشه و تعقلی از آن حاصل نمی‌شد را بشناسم؛ ولی چیزی دستگیرم نشد سوال کردم و یکی قوانین گروه را در پاسخ من بارگذاری کرد، قوانینی که تقریباً هیچ کدامشان رعایت نمی شد.

⬅️ نزاع، سیاسی به نظر می‌رسید؛ اما بیش از هر چیز بیانگر میزان عصبانیت و خشونت انباشته شده، عدم رضایت شدید و تنزل اخلاقی کاربران بود. چند نفری از حاکمیت دفاع و بقیه را تکفیر می کردند. آنها نیز در مقابل تهدید می‌کردند که به اندازه خون‌هایی که از ما مردم ریختید، در کف خیابان شما را خواهیم کشت!

⬅️ میزانی از خشونت که حتی در اکثر جوانان انقلابی ۴۲ سال پیش دیده نمی‌شد.
بحث ها اصلاً محوریت مشخصی نداشت و به سوی نتیجه یا تفاهم هدایت نمی‌شد. اعتراض شدید نسبت به وضعیت اقتصادی و گرانی ها، نسبت به آزادی بیان و سرکوب خشن اعتراضات، نسبت به سیاست‌های خارجی و منطقه‌ای منجر به تحریم‌ها، نسبت به فساد و رانت و تبعیض و نابرابری بود و اینکه همه را دزد و قاتل و فاسد خطاب می‌کردند.

⬅️ طرف مقابل نیز مخاطب خود را شدیداً تخطئه می‌کرد و همه مشکلات را به دولت روحانی نسبت می‌داد و حتی در حمایت از سیاست‌های خارجی و تقبیح مذاکره، به صراحت طرح می کرد که چرا اسرائیل سلاح هسته‌ای داشته باشد؛ ولی ما نداشته باشیم!

⬅️ از جزئیات که بگذریم من در مدتی که در گروه بودم و با بی اعتنایی آنها از دعوتم به بحث منطقی و مستدل مواجه شدم و پست ها را بررسی کردم، متوجه شدم این گروه پر جمعیت تقریباً برآیندی از جوانان فعلی جامعه ایران می باشد که می تواند ما را به این جمع‌بندی نسبی برساند:

۱- پتانسیلی از خشم نهفته نسبت به برخی قشرها، افراد، نهادها و امور در جامعه ایران به وجود آمده است؛

۲- قوه تعقل و منطق جای خود را به توهین و بی اخلاقی داده است؛

۳- جامعه ایران به شدت دو قطبی شده و هر دو طرف تا سرحد وارد کردن خشن ترین آسیب ها به هم انگیزه دارند؛

۴- فضای مجازی، کارکرد بسیاری از نهادها و افراد را خنثی کرده و افراد جامعه بیشتر به تشخیص خود عمل می‌کنند و نیازی به رجوع به مرجع علمی و گفتگوهایی با محوریت شخص یا نهاد مرجع نمی بینند و بهتر بگوییم گویی دیگر گوشی برای شنیدن از هیچ کس ندارند؛

۵- افراد به شدت دچار بی اعتمادی و مطلق انگاری در تمام امور شده اند به طوری که به طرزی رادیکال از شر مطلق یا خیر مطلق می گویند؛

۶- تاریخ به شدت دچار تحریف شده و معترضین هیچ تفاوتی بین شخصیت ها، افراد، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی قائل نیستند.

⬅️ و اما چه باید کرد؟
مشخص است ما تنها یک راه داریم، به تعبیری دیگر تنها به فوریت یک درک جامع در حکمرانی نیازمندیم. تا دیر، دیر تر نشده، باید در سیاست گذاری ها یک جانبه نگری ها و تک محوری ها را کنار گذاشت و جامعه ایران، مردم ایران و جوانان جامعه ایران را با کمک جامعه شناسان دید و به کمک اندیشمندان دلسوز دانشگاهی تدبیری عاجل نمود. امید که انفجاری رخ ندهد.

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 سال‌های آخر دیکتاتور (بخش نخست)
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ آیا من می توانستم قبلاً این را دریابم که مجموعه نیروهای غیرنظامی و غیر مسلح مخالفان شاه، سرانجام توانایی آن را خواهند داشت که ارتش تا دندان مسلح و متحد وفادار شاه و سازمان وحشتناک امنیتی او ساواک را به زانو درآورد؟
این جملات، بخشی از خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران،«سر آنتونی پارسونز» است که در کتاب «غرور و سقوط» آمده است.

⬅️ پارسونز در کتاب خود که ترجمه آن در سال ۱۳۶۵ توسط انتشارات اطلاعات به چاپ رسیده، سالهای آخر شاه را چنین بیان می کند:

⬅️ ترسیم چشم اندازی تمدنی برای ایران و تاکید برای رسیدن بدان:
«تمدن بزرگ» شاه این اصطلاح را در سال ۱۹۷۲ اختراع کرده و مدعی بود که در اواخر دهه ۱۹۸۰ به آن خواهد رسید.(ص23)

⬅️ وجود افکار انقلابی شاه:
در نیمه دوم سال ۱۹۷۴ من خود را قادر به ترسیم نتایج احتمالی ضربه حاصله از طرح‌های انقلابی شاه برای مردم می دیدم و باید بگویم که شاه را بی تردید دارای افکار انقلابی میدانستم.(ص ۲۴)

⬅️ تضاد و تبعیض شدید طبقاتی:
زننده ترین نوع تضاد در خودنمایی و فخرفروشی طبقات مرفه و نوکیسه های شمال شهر و وضع فلاکت بار و آشفته توده های مردم در جنوب تهران مشاهده می شد.(ص۲۶)

⬅️ امنیتی شدن دانشگاه ها:
عدم رضایت و مخالفت با رژیم در دانشگاه‌ها گسترش می یافت و ساواک به طور روزافزونی برای کنترل امور دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی مداخله می کرد.(ص۲۷)

⬅️ فساد گسترده:
فعالیت‌های پردامنه ای که بر اثر افزایش درآمد نفت در کشور آغاز شده بود، گیج کننده بود؛ ولی در کنار آن، فساد هم با ابعاد وحشتناکی توسعه می‌یافت.(ص۲۷)

⬅️ اقتدار بالای حکومت شاه:
رژیم شاه چنان مستحکم و استوار به نظر می رسید که حتی در صورت فقدان شاه بر اثر بیماری یا حادثه یا گلوله یک تروریست، فروریختن اساس رژیم بعید می نمود.(ص۲۸)

⬅️ تورم و گرانی:
تورم و گرانی که مانع تحقق یافتن آرزوها و توقعات مردم از هر گروه و طبقه بود بر نارضایتی ها می افزود.(ص۲۹)

⬅️ اختناق و ناتوانی در جلب حمایت افکار عمومی:
دولت، سیاست فشار و اختناق را در پیش گرفته و در عین حال فاسد و نالایق بود؛ ولی آنچه بیشتر از هر چیز جلب توجه می کرد، ناتوانی شاه در جلب حمایت افکار عمومی از سیاست ها و برنامه های خود بود.(ص۲۹)

⬅️ تملق منتفعین و بدگمانی اکثریت مردم:
پشتیبانی از شاه منحصر به جمعی متملق و چاپلوس یا کسانی بود که مستقیماً از برنامه‌های او منتفع می‌شدند، در حالی که اکثریت مردم با خشم و بدگمانی یا بی‌تفاوتی از این برنامه‌ها استقبال می‌کردند.(ص۲۹)

⬅️ علاقه شاه به حمایت مردم و بی توجهی به آرا آنها:
شاه خواهان حمایت مردم و مشارکت مؤثر آنها در برنامه‌های سیاسی خود بود، در حالی که برای مشارکت آنها در حکومت و محترم شمردن آرا و عقاید آنها آمادگی نداشت.(ص۲۹)

⬅️ مجلس مطیع:
پارلمان بیش از پیش مطیع و فرمانبردار شد و نقشی جز مهر تأیید نهادن بر تصمیمات شاه و دولت های منصوب او نداشت.(ص۲۹)

⬅️ رسانه های انحصاری و جو امنیتی فراگیر:
مطبوعات بیش از پیش تحت کنترل قرار گرفتند، تبلیغات دولتی بیش از پیش گستاخ و گزافه گو شد و پلیس مخفی (سازمان امنیت) بیش از پیش فراگیر شده، بر فشار و کنترل خود افزود.(ص۲۹)

⬅️ کشیده شدن دانشجویان به سمت مبارزه:
فساد و اختناق و تبعیض و قوم و خویش بازی در انتصابات و تفویض مشاغل دولتی از جمله عواملی بود که دانشجویان دانشگاه‌ها را به مبارزه وادار می‌ساخت.(ص۳۲)

⬅️ برخورد خشن با دانشجویان و دور شدن بیشتر آنها از حکومت:
تماس اصلی بین توده‌های دانشجویان و مقامات با کتک و باطوم و بازداشت های دسته جمعی از طرف ساواک و پلیس صورت می‌گرفت، طبیعی است که این طرز رفتار بیش از پیش طبقه تحصیل کرده و دانشجویان را از رژیم بیگانه می‌ساخت.(ص۳۴)

⬅️ وفاداری نیروهای مسلح:
نیروهای مسلح ایران به هر دلیل نسبت به شاه که عنوان فرماندهی کل قوای ایران را هم داشت، وفادار و فرمانبردار بودند.(ص۳۵)

⬅️ نسبت دادن نارضایتی ها به خارجی ها:
شاه خود از نارسایی‌ها و مشکلاتی که بر سر راه او قرار داشت، آگاه بود و هنگام طرح مشکلات آنها را به تحریکات خارجی ها نسبت می‌داد، درحالی که سیاست های خود او و نحوه برخورد با این مشکلات از عوامل اصلی به وجود آمدن این مسائل و لاینحل ماندن آنها به شمار می‌آمد.

ادامه دارد...

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 سال‌های آخر دیکتاتور (بخش دوم و آخر)
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ در بخش نخست این یادداشت، با استناد به کتاب «غرور و سقوط» آنتونی پارسونز، برخی مؤلفه های ترکیبی عاملیت-ساختار که به طور برجسته در سالهای آخر حکومت محمدرضا شاه نقش اساسی در فروپاشی سلطنتش داشت، برشمرده شد. در این شماره نیز با استناد به همان منبع و همچنین کتاب «سقوط شاه» از فریدون هویدا به شرایطی اشاره می شود که آخرین سالهای یک حکومت دیکتاتوری را به تصویر می کشد.

⬅️ تصور اینکه رشد اقتصادی می تواند، زمینه ساز دموکراسی باشد:
برادر امیرعباس هویدا اعتراف می کند که من و عده‌ای از دوستانم که به اتفاق گروهی را تشکیل می دادیم، پیش خود اینطور حساب می کردیم که اگر به دلیل برنامه های شاه رشد اقتصادی مطلوبی در ایران به وجود آید، به دنبال آن الزاما دموکراسی هم پدیدار خواهد شد (سقوط شاه، فریدون هویدا، ۱۳۶۵،صفحه ۶۶).

⬅️ فرصت سوزی های شاه و به وخامت کشاندن اوضاع سیاسی:
بهبود شرایط مادی در ایران طی سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۲ حرکت به سوی دموکراسی را نیز ایجاد می‌کرد؛ ولی شاه هم فرصت استفاده از واقعیت‌های بی نظیری را که فراهم شده بود از دست داد و هم با ارتکاب اشتباه های فراوان اوضاع سیاسی کشور را هر چه بیشتر رو به وخامت کشاند (ص ۷۱).

⬅️ تمرکز قدرت روزافزون:
شاه به جای توجه به لزوم برقراری آزادی های سیاسی، ساواک را هر چه بیشتر مأمور برقراری اختلاف و سرکوب در جامعه کرد و نتیجه چنین اقدامی هم طبعاً بدانجا کشید که قدرت و اختیارات شاه هر روز متمرکز تر شد (ص ۷۲)

⬅️ به هم ریختن موازنه سیاسی- اقتصادی کشور با افراط در برنامه های تسلیحاتی:
شاه سرمست از موقعیتی که به دست آورده بود، به اجرای برنامه‌های جاه‌طلبانه در امور تسلیحاتی دست زد و این کار را چنان با افراط پیش برد که پس از مدتی موازنه اقتصادی سیاسی کشور را کاملاً به هم ریخت(ص ۷۵).

⬅️ وجود قدرتی فراتر از سه قوه:
شاه در مصاحبه‌ای با یک خبرنگار فرانسوی (اولیویه وارن) به او گفته بود، در واقع شاه در کشور ما رئیس هر سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه است (ص ۸۶).

⬅️ وجود نهادهای موازی دولت تحت نظر شاه:
حقیقت این است که در رژیم شاه هیچگاه یک دولت واحد در ایران وجود نداشت و امور کشور توسط چند مرکز قدرت اداره می‌شد که همگی زیر نظر مستقیم شاه بودند و روئسای هر یک نیز با شخص وی ارتباط مستقیم برقرار می‌کردند (ص ۸۷)

⬅️ بی اعتنایی و بی علاقگی مردم به مشارکت سیاسی:
کلیه خارجی هایی نیز که از ایران دیدن می‌کردند، ضمن توجه به پیشرفت‌های مادی کشور، همواره از این مسئله حیرت زده بودند که چرا مردم ایران این همه نسبت به اوضاع کشور و مشارکت در امور بی اعتنا و بی علاقه هستند (ص ۱۰۵).

⬅️ بهم ریختن اجتماعات با نیروهای هدایت شونده به ظاهر خودجوش:
در آخرین ماه های سال ۱۹۷۷ شاه در مقابله با وضعیتی که به وجود آورده بود، دچار اشتباهات زیادی شد، خود به مردم امکان داد که عقاید و نظرات خود را بیان کنند و با اعطای این آزادی در واقع آن‌ها را برای آغاز یک گفتگوی آزاد با رژیم دعوت کرد؛ اما نامه‌هایی که از دانشگاهیان و گروه‌های تحصیلکرده به او رسید، بی‌جواب ماند، وقتی که چند گروه فعال سیاسی، دست به تشکیل اجتماعاتی زدند، مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفتند.
در مقابله با این گروهها تاکتیک تازه‌ای به کار گرفته شد و افرادی که از آنها به عنوان عناصر وطن‌پرست نام برده می‌شد، مأموریت حمله به اجتماعات مخالفان را به عهده گرفتند، این حملات به عنوان واکنش طبیعی و خودجوش مردم در برابر مخالفان تلقی گردید( ص ۸۹ پاسونز).

⬅️ عدم اعتماد روزافزون مردم و شکاف عمیق بین مردم و حکومت:
آنچه مردم شهرنشین و طبقه متوسط را به طرف مخالفان کشید، عدم اعتماد روز افزون بین دولت و مردم و شکاف عمیق و پر نشدنی بین آنها بود( ص ۱۱۵ پارسونز).
ایران به سرزمین وعده‌ های انجام نیافته مبدل شد و مردم اعتقاد خود را به حرف ها و برنامه‌های مقامات دولتی از دست دادند (ص ۱۱۶ همان).

⬅️ نارضایتی مردم از اختلال در تأمین برخی خدمات شهری مثل توزیع نیروی برق:
تابستان سال ۱۹۷۷ ( ۱۳۵۶) در وضعیت توزیع نیروی برق کشور هم اختلالاتی ایجاد شد. کمبود نیروی برق و خاموشی های پی در پی در شهرها هم به صنایع لطمه زد و هم بین مردم ناراحتی زیادی به وجود آورد (ص ۸۵ همان).

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 اصلاح طلبان باید خواست خود را با خواست اکثریت جامعه تطبیق دهند
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ «رمضان‌زاده» در کنگره «انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران» اظهار کرد: «ما اشتباه می‌کنیم، خواست اکثریت جامعه را با خواست خود یکی می دانیم، جامعه دنبال تحقق زندگی مطلوب خودش است، ما دنبال این هستیم که دموکراسی پیاده می‌شود یا خیر؟

⬅️ آنچه «رمضان زاده» مطرح می کند، ما را بار دیگر به تأملی با سابقه طولانی وا می دارد که آیا انسان ها بدون تحقق زندگی مطلوب خویش به لحاظ اقتصادی می‌توانند به دموکراسی احساس نیاز پیدا کنند؟ و همچنین آیا به طور مبنایی می توان بدون دموکراسی برای مردم زندگی مطلوب به لحاظ اقتصادی فراهم کرد؟

⬅️ پژوهشگران، متفکران و صاحبنظران زیادی به این سوالات پاسخ گفتند، عده ای تاثیر دموکراسی بر رشد اقتصادی را مثبت ارزیابی کردند، مانند «رودریک و کزیارج»(۲۰۰۵) که در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که گذار های دموکراتیک اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کوتاه مدت دارد و برخی نیز برعکس شاهد اثر منفی دموکراسی بر رشد اقتصادی بودند، مانند مطالعه «توارس و کزیارج»(۲۰۰۱). در مقابل هانگتینتون بهبود معیشت مردم را عاملی بر ظهور دموکراسی و تقویت آن می‌داند.

⬅️ آنچه که در این مطالعات حاصل آمده در واقعیت جامعه ایران و باور مردم ایران چگونه است؟ کدام مقدمه دیگری است؟
اکنون جامعه ایران کدام را ترجیح می دهد؟ آیا اگر مردم در شرایط کنونی بیش از دغدغه دموکراسی مسئله معیشت داشته باشند اصلاح‌طلبان که منادیان و حامیان دموکراسی در ایران شناخته می‌شوند، چه باید بکنند؟
آیا می‌توانند به یکباره از محوریت دالهای گفتمانی خود عدول کنند و کاندیدای خود را با پوزیشن گفتمان معیشت وارد میدان رقابت انتخاباتی ۱۴۰۰ نمایند؟
آیا مردم می توانند باور کنند که اصلاح‌طلبان به یکباره غم نان آنها یافتند و گفتمانی بر قامت آن بافتند؟

⬅️ رمضان زاده معتقد است،«اصلاح طلبان اشتباه کردند که خواست اکثریت جامعه را با خواست خود یکی می دانند».
اصلاح طلبان باید خواست خود را با خواست اکثریت جامعه تطبیق دهند، نه اینکه گمان برند که خواست اکثریت جامعه همان خواست آنهاست.

⬅️ به نظر می رسد مردم این بار فقط در یک صورت در پی اصلاح طلبان بر می خیزند و آن در صورتی است که با صراحت و شفافیت گفتمان سیاسی- اقتصادی خود را برای مردم تشریح کنند، به طور مثال:

۱- مبنای اقتصادی آنها سیاست های رفاهی و عدالت محور است یا سیاست‌های اقتصاد آزاد؟ در هر صورت در گفتمان اقتصادی آنها تعامل با بازار آزاد جهانی چگونه است؟

۲- مبنای نظری جمهوری اسلامی مورد نظر آنها با مبنای نظری جمهوری اسلامی اصولگرایان به لحاظ فقهی چه تفاوتی دارد؟ چراکه این مبنای نظری، تعیین می کند، تفکیک قوای سه گانه و استقلال آنها که بارزترین شاخصه دموکراسی است به واقع با وجود اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه بر هر سه قوه، کجای دموکراسی مورد نظر آنهاست؟

۳- در نسبت با کشورهای منطقه، محور مقاومت و همچنین کشورهای غربی، روسیه و چین معتقد به کدام سیاستها هستند؟

۴- آیا امکان ابتنا بر مبنای نظری گفتمانی خود و همچنین تحقق عملی سیاست های خود را دارند؟

۵- آیا توان مدیریتی به لحاظ دسترسی به منابع مختلف، امکانات و... برای اداره ۴ ساله کشور دارند؟

⬅️ در صورتی که در این حوزه های نظری مبنایی به صراحت سخن گفتند، مردم خود تشخیص می‌دهند که آیا آنها می‌توانند در عمل، زندگی مطلوب آنها را فراهم کنند یا نه؛ چرا که از نظر مردم دموکراسی مورد نظر آنها وقتی مطلوب است که زندگی مطلوب آنها را فراهم کند و این نوع دموکراسی اگر خودش مختصات مشخصی نداشته باشد یا امکان و ابزار تحقق آن فراهم نباشد، نه تنها تحقق نمی یابد که منجر به سیاست بازی هایی می شود که مردم از آن دلزده و بیزارند و هیچ مسیری نیز برای تحقق زندگی مطلوب آنها نمی گشاید و موجب اتلاف وقت، انرژی و سرمایه های زیادی نیز می شود.

@M_Hajihashemi_iran1
# رد صلاحیت
# احمدی نژاد
# حداد عادل

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 اصلاح طلبان بر سر دوراهی
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ به نظر می‌رسد در جریان شناسی نیروهای سیاسی در ایران کنونی، چند جریان قابل شناسایی است که تلاش می‌کنند در چارچوب ساخت قدرت جمهوری اسلامی به ایفای نقش بپردازند و ساخت قدرت بدیلی برایشان متصور نیست:

۱- جریان تحول خواه؛
۲- جریان اصلاح طلب؛
۳- جریان اعتدال گرا؛
۴- جریان اصولگرای معتدل؛
۵- جریان اصولگرا.

⬅️ تحول خواهان از اصلاح‌طلبان منشعب شده‌اند و جریانی هستند که به ضرورت اصلاحات ساختاری معتقدند و حرکت در چارچوب اصلاح‌طلبی کنونی را به هیچ وجه کارساز نمی دانند. اینها تا اصلاحات ساختاری مورد نظر خود برای نجات کشور و حل بحران ها فراهم نشود، حتی از مشارکت سیاسی در انتخابات ها خودداری می‌کنند؛

⬅️ اصلاح‌طلبان که خواهان دامنه‌ای از اصلاحات هستند؛ اما در هر صورت مشارکت سیاسی در انتخابات را قدم اول برای گردش نخبگان و ایجاد اصلاحات مد نظرشان می دانند و به هر میزان حضور در قدرت برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه خود اکتفا می‌کنند؛

⬅️ جریان اعتدال گرا یک جریان سوم در جریان شناسی نیروهای سیاسی است که در اوایل دهه ۹۰ در ایران شکل گرفته است؛ ولی نیروهای این جریان ترکیبی از نیروهای هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا است.
از آنجا که جریان سوم به دلیل عدم ثبات به لحاظ نیروهای سیاسی و حامیان اجتماعی در ایران و همچنین ابتنای نظم سیاسی- اجتماعی ایران معاصر بر تضاد و دوقطبی گری، هیچگاه نتوانسته جریان موفقی باشد، اعتدال‌گراها نیز مشمول همین اصل هستند؛

⬅️ اصولگرایان معتدل، اصولگرایان جدا شده از بدنه اصلی جریان اصولگرا هستند که گرایش های معتدلی نسبت به آنها دارند و در مواضع به اعتدال گرایان نزدیکترند؛ اما هیچگاه خود را اعتدالگرا معرفی نکرده اند. این ها نیز به لحاظ بدنه اجتماعی نحیف هستند؛

⬅️ اصولگرایان نیز طیفی از جریان نیروهای سیاسی هستند که در دهه های مختلف، نام راست، محافظه کار، نیروهای انقلاب و ... را به خود گرفتنه اند و از دهه ۷۰ به بعد بیشتر در نهادهای انتصابی ساخت قدرت جمهوری اسلامی و مجریان و پیش برندگان سیاست ها و اصول کلی آن بودند.

⬅️ به نظر می‌رسد:

۱- تحول خواهان در حال حاضر و با وجود ابر مشکلات معیشتی در دولت دوم اعتدال‌گرایان بخش زیادی از نیروهای اجتماعی و حامیان اصلاح طلبان را به خود اختصاص داده‌اند؛
۲- نیروهای سیاسی تحول خواه هم خود تن به تیغ تیز نظارت استصوابی نمی دهند و هم این تیغ محال است آنها را ذبح سیاسی نکند.

⬅️ لذا اصلاح طلبان در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ بیش از دو راه، پیش روی خود نمی بینند:

۱- یا تلاش دو سویه ای داشته باشند و از یک سو تحول خواهان را با خود همراه کنند و مشارکت سیاسی نیروهای اجتماعی رمیده از خویش را به نفع خویش در انتخابات جلب کنند و از سوی دیگر با شورای نگهبان و رهبری رایزنی کنند تا کاندیداهای دارای سبد رأی بالا که عمدتاً در بین تحول خواهان هستند، به واسطه نظارت استصوابی از گردونه رقابت انتخابات ۱۴۰۰ حذف نشوند؛

۲- یا اینکه بار دیگر با اعتدال گراها و حتی این بار با اصولگرایان معتدل، ائتلاف کنند تا بتوانند بدنه اجتماعی و حامیان این سه جریان را بسیج کنند که به نظر نمی رسد رأی آنها به میزان پایگاه ثابت رأی اصولگرایان باشد.

@M_Hajihashemi_iran1
🔴 بیماری ها می تواند ساختار جامعه را تغییر دهد
✍️ مرضیه حاجی هاشمی

🗒️ می دانیم که ۱۰۰ سال پیش در سالهای انتهایی قرن سیزدهم هجری شمسی، ایران اوضاع بسیار بحرانی را به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در پی هم گیری‌ها، قحطی و آشفتگی های سیاسی- اجتماعی سپری می‌کرد و حکومت بی کفایت و بی تدبیر استبدادی در ایران قادر به سامان اوضاع و کنترل همه گیری ها نبود.

⬅️ یکی از بی کفایتی های حکومت وقت در کنترل همه گیری ها طبق سندی از کنفرانسی در پاریس در سال ۱۹۰۴ درباره قرنطینه، ناتوانی ایران در حفظ مرزهای خود بود؛ چون طاعون و وبا از مرزهای جنوبی وارد ایران شده بود و هیچ محدودیتی در این مرزها اجرا نشده بود.

⬅️ گشایش کانال سوئز و حضور کشتی‌های تجاری انگلیس موجب شده بود که مرزهای جنوبی در ایران، محل نفوذ بیماری های مسری و بسیار کشنده شود.

⬅️ از سال ۱۹۱۴ نیز با آغاز جنگ جهانی اول، سربازان هندی که توسط انگلیس از مرزهای جنوبی وارد ایران می شدند، عامل سرایت بیماری های واگیر به داخل مرزهای ایران و کشتار وسیع شدند.

⬅️ پژوهشگران معتقدند بیماری های مهلک و مسری در قرن سیزدهم شمسی در ایران شیوع پیدا کرد که منجر به بالا گرفتن نارضایتی‌های عمومی و تشدید دیگر نارضایتی‌ها از حکومت، کاهش تحمل جامعه و افزایش آگاهی سیاسی شد و می‌توان گفت نقش مهمی در انقلاب مشروطه داشت.

⬅️ در اواخر قرن سیزدهم نیز شروع مجدد بیماری های مسری که مصادف با قحطی سالهای پایانی حکومت قاجار در زمان جنگ جهانی اول در ایران بود، نارضایتی‌های عمومی از عملکرد حکومت چنان بالا گرفت که زمینه رضایت و پذیرش عمومی جامعه برای تغییر سلطنت را پدید آورد؛ لذا می توان گفت در ایران معاصر، بیماری ها عامل مهمی در تغییر ساختار جامعه بودند.

@M_Hajihashemi_iran1