Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل فوری روز-مجاهد
🔸 ۵ فروردین ۹۷
🔹 روحانی؛ آماردرمانی بیدرمان!
امروز آخوند روحانی تحت عنوان دیدار عیدانه با شماری از وزیران و کارکنان دولتش باز هم به آمار درمانی مضحک روی آورد و بار دیگر در ابتدای سال97 بحران بیراهحلی حکومت آخوندی را به نمایش گذاشت. او گرچه تلاش میکرد وضعیت وخیم اقتصادی و اجتماعی نظامش را در زیر پوشش آن چه کارشناسان باند خودش به آن گفتار درمانی میگویند، بپوشاند، اما نتوانست از این اعتراف بگریزد که «در عرصه اشتغال هنوز مشکلات زیادی داریم و باید برای ۳میلیون جمعیت بیکار که سرریز جمعیت جویای شغل کشور در سالهای گذشته بودهاند فکری بشود».
او همچنین به وجود رکود و فقدان رونق اقتصادی اعتراف کرد و گفت: «ایجاد رونق در فضای کسب و کار یکی از مؤثرترین اقداماتی است که باید برای رفع مشکل اشتغال انجام شود». روحانی با این جملات عملاً روی ادعاهای ابتدای صحبت خودش مبنی بر رشد اقتصادی و اشتغال زایی و تک رقمی کردن تورم خط بطلان کشید.
روحانی همچنین حمایت از کالای ایرانی را به تولید کالای با کیفیت موکول کرد و عملاً به بیمعنی بودن شعار حمایت از کالای ایرانی اذعان کرد، چرا که همه میدانند با نابودی تولید و تعطیلی سرسامآور کارخانهها، اساساً کالایی وجود ندارد که حالا بحث کیفیت آن باشد؛ تا جاییکه حتی میرسلیم نیز امروز اعتراف کرد: «این که بسیاری از مردم از کیفیت کالاهای داخلی ابراز نارضایتی میکنند، ناحق نیست!».
بدینوسیله صحبتهای امروز روحانی، باز هم مهر تاییدی بود بر بزرگترین بحران نظام، یعنی «بحران بیراهحلی!».
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۵ فروردین ۹۷
🔹 روحانی؛ آماردرمانی بیدرمان!
امروز آخوند روحانی تحت عنوان دیدار عیدانه با شماری از وزیران و کارکنان دولتش باز هم به آمار درمانی مضحک روی آورد و بار دیگر در ابتدای سال97 بحران بیراهحلی حکومت آخوندی را به نمایش گذاشت. او گرچه تلاش میکرد وضعیت وخیم اقتصادی و اجتماعی نظامش را در زیر پوشش آن چه کارشناسان باند خودش به آن گفتار درمانی میگویند، بپوشاند، اما نتوانست از این اعتراف بگریزد که «در عرصه اشتغال هنوز مشکلات زیادی داریم و باید برای ۳میلیون جمعیت بیکار که سرریز جمعیت جویای شغل کشور در سالهای گذشته بودهاند فکری بشود».
او همچنین به وجود رکود و فقدان رونق اقتصادی اعتراف کرد و گفت: «ایجاد رونق در فضای کسب و کار یکی از مؤثرترین اقداماتی است که باید برای رفع مشکل اشتغال انجام شود». روحانی با این جملات عملاً روی ادعاهای ابتدای صحبت خودش مبنی بر رشد اقتصادی و اشتغال زایی و تک رقمی کردن تورم خط بطلان کشید.
روحانی همچنین حمایت از کالای ایرانی را به تولید کالای با کیفیت موکول کرد و عملاً به بیمعنی بودن شعار حمایت از کالای ایرانی اذعان کرد، چرا که همه میدانند با نابودی تولید و تعطیلی سرسامآور کارخانهها، اساساً کالایی وجود ندارد که حالا بحث کیفیت آن باشد؛ تا جاییکه حتی میرسلیم نیز امروز اعتراف کرد: «این که بسیاری از مردم از کیفیت کالاهای داخلی ابراز نارضایتی میکنند، ناحق نیست!».
بدینوسیله صحبتهای امروز روحانی، باز هم مهر تاییدی بود بر بزرگترین بحران نظام، یعنی «بحران بیراهحلی!».
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۸ فروردین ۹۷
🔹 علت ریشهای افزایش دلار چیست؟ سرنوشت برجام و... یا؟!
از مردادماه ۹۶ تا الآن ریال نزدیک به ۴۰درصد از ارزش خود، در مقابل دلار را از دست داده است. یک فاجعه ملی!
اما چرا و علت ریشهیی این فاجعه چیست؟
این روزها پاسخهای مختلفی داده میشود. برای نمونه:
سرنوشت برجام
انتخاب مشاور امنیت ملی جدید رئیسجمهور آمریکا
گران کردن عمدی دلار توسط دولت روحانی برای تأمین بخشی از کسری بودجه
ورشکستگی بانکها بهعلت بیاعتمادی مردم
تمامی این علتها درست هستند. اما با نگاهی ژرفتر، درمییابیم که این علتها همگی طی ۲سال گذشته رخ دادهاند. در حالیکه افزایش قیمت دلار روندیست که از فردای روی کار آمدن رژیم آخوندی، بهصورت پیوسته در جریان است:
۱۳۵۸=۱۴تومان
۱۳۶۵=۶۵تومان
۱۳۷۴=۴۰۳تومان
آبان ۱۳۹۰=۱۲۰۰تومان
بهمن ۱۳۹۰=۲۱۰۰تومان
و...
نتیجه: علتهایی که طی ۲سال گذشته رخ دادهاند، نمیتوانند «علت ریشهای» باشند!
پس علت ریشهیی چیست؟
علت زیربنا و پایه اقتصادی است. ساختمان اقتصاد هر کشور، بر یک زیرساخت بنا شده است. برای نمونه:
آلمان= صنایع سنگین
ترکیه= توریسم و صنایع (در سال ۲۰۰۵جزو ۲۰کشور صنعتی معرفی شد)
ژاپن= الکترونیک و خودروسازی
کره جنوبی= خودروسازی و...
اما ساختمان اقتصاد رژیم آخوندی بر چه پایهیی بنا شده است؟
صنایع؟ توریسم؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟...
هیچ کدام! زیرساخت اقتصاد رژیم بر روی «رانت، قاچاق و واردات انبوه» سوار است. پدیدهیی که «راه را بر هرگونه تلاش برای سامانیابی اقتصاد ایران» بسته است. (رادیو فرانسه-۷آبان ۹۳)
یعنی یک اقتصاد بیبنیادِ انگلی!
یکی از بازتابهای زیرساخت اقتصادی هم، قیمت دلار است. از اینرو طی ۳۹سال حاکمیت آخوندی، پیاپی شاهد افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش فقر و... هستیم.
البته رخدادهای سیاسی، مانند سرنوشت برجام و... باعث جهش لحظهای قیمت دلار میشوند. اما نباید فراموش کنیم که علت ریشهای، همان اقتصاد بیبنیان انگلیِ ولایتفقیه است.
اقتصادی که خود زائیدهٴ رژیمیست که از نظر تاریخی مربوط به دوران «مادون سرمایهداری» بوده، از اینرو ظرفیت و توان تغییر پایههای اقتصادی خود را هم ندارد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۸ فروردین ۹۷
🔹 علت ریشهای افزایش دلار چیست؟ سرنوشت برجام و... یا؟!
از مردادماه ۹۶ تا الآن ریال نزدیک به ۴۰درصد از ارزش خود، در مقابل دلار را از دست داده است. یک فاجعه ملی!
اما چرا و علت ریشهیی این فاجعه چیست؟
این روزها پاسخهای مختلفی داده میشود. برای نمونه:
سرنوشت برجام
انتخاب مشاور امنیت ملی جدید رئیسجمهور آمریکا
گران کردن عمدی دلار توسط دولت روحانی برای تأمین بخشی از کسری بودجه
ورشکستگی بانکها بهعلت بیاعتمادی مردم
تمامی این علتها درست هستند. اما با نگاهی ژرفتر، درمییابیم که این علتها همگی طی ۲سال گذشته رخ دادهاند. در حالیکه افزایش قیمت دلار روندیست که از فردای روی کار آمدن رژیم آخوندی، بهصورت پیوسته در جریان است:
۱۳۵۸=۱۴تومان
۱۳۶۵=۶۵تومان
۱۳۷۴=۴۰۳تومان
آبان ۱۳۹۰=۱۲۰۰تومان
بهمن ۱۳۹۰=۲۱۰۰تومان
و...
نتیجه: علتهایی که طی ۲سال گذشته رخ دادهاند، نمیتوانند «علت ریشهای» باشند!
پس علت ریشهیی چیست؟
علت زیربنا و پایه اقتصادی است. ساختمان اقتصاد هر کشور، بر یک زیرساخت بنا شده است. برای نمونه:
آلمان= صنایع سنگین
ترکیه= توریسم و صنایع (در سال ۲۰۰۵جزو ۲۰کشور صنعتی معرفی شد)
ژاپن= الکترونیک و خودروسازی
کره جنوبی= خودروسازی و...
اما ساختمان اقتصاد رژیم آخوندی بر چه پایهیی بنا شده است؟
صنایع؟ توریسم؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟...
هیچ کدام! زیرساخت اقتصاد رژیم بر روی «رانت، قاچاق و واردات انبوه» سوار است. پدیدهیی که «راه را بر هرگونه تلاش برای سامانیابی اقتصاد ایران» بسته است. (رادیو فرانسه-۷آبان ۹۳)
یعنی یک اقتصاد بیبنیادِ انگلی!
یکی از بازتابهای زیرساخت اقتصادی هم، قیمت دلار است. از اینرو طی ۳۹سال حاکمیت آخوندی، پیاپی شاهد افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش فقر و... هستیم.
البته رخدادهای سیاسی، مانند سرنوشت برجام و... باعث جهش لحظهای قیمت دلار میشوند. اما نباید فراموش کنیم که علت ریشهای، همان اقتصاد بیبنیان انگلیِ ولایتفقیه است.
اقتصادی که خود زائیدهٴ رژیمیست که از نظر تاریخی مربوط به دوران «مادون سرمایهداری» بوده، از اینرو ظرفیت و توان تغییر پایههای اقتصادی خود را هم ندارد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۸ فروردین ۹۷
🔹 علت ریشهای افزایش دلار چیست؟ سرنوشت برجام و... یا؟!
از مردادماه ۹۶ تا الآن ریال نزدیک به ۴۰درصد از ارزش خود، در مقابل دلار را از دست داده است. یک فاجعه ملی!
اما چرا و علت ریشهیی این فاجعه چیست؟
این روزها پاسخهای مختلفی داده میشود. برای نمونه:
سرنوشت برجام
انتخاب مشاور امنیت ملی جدید رئیسجمهور آمریکا
گران کردن عمدی دلار توسط دولت روحانی برای تأمین بخشی از کسری بودجه
ورشکستگی بانکها بهعلت بیاعتمادی مردم
تمامی این علتها درست هستند. اما با نگاهی ژرفتر، درمییابیم که این علتها همگی طی ۲سال گذشته رخ دادهاند. در حالیکه افزایش قیمت دلار روندیست که از فردای روی کار آمدن رژیم آخوندی، بهصورت پیوسته در جریان است:
۱۳۵۸=۱۴تومان
۱۳۶۵=۶۵تومان
۱۳۷۴=۴۰۳تومان
آبان ۱۳۹۰=۱۲۰۰تومان
بهمن ۱۳۹۰=۲۱۰۰تومان
و...
نتیجه: علتهایی که طی ۲سال گذشته رخ دادهاند، نمیتوانند «علت ریشهای» باشند!
پس علت ریشهیی چیست؟
علت زیربنا و پایه اقتصادی است. ساختمان اقتصاد هر کشور، بر یک زیرساخت بنا شده است. برای نمونه:
آلمان= صنایع سنگین
ترکیه= توریسم و صنایع (در سال ۲۰۰۵جزو ۲۰کشور صنعتی معرفی شد)
ژاپن= الکترونیک و خودروسازی
کره جنوبی= خودروسازی و...
اما ساختمان اقتصاد رژیم آخوندی بر چه پایهیی بنا شده است؟
صنایع؟ توریسم؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟...
هیچ کدام! زیرساخت اقتصاد رژیم بر روی «رانت، قاچاق و واردات انبوه» سوار است. پدیدهیی که «راه را بر هرگونه تلاش برای سامانیابی اقتصاد ایران» بسته است. (رادیو فرانسه-۷آبان ۹۳)
یعنی یک اقتصاد بیبنیادِ انگلی!
یکی از بازتابهای زیرساخت اقتصادی هم، قیمت دلار است. از اینرو طی ۳۹سال حاکمیت آخوندی، پیاپی شاهد افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش فقر و... هستیم.
البته رخدادهای سیاسی، مانند سرنوشت برجام و... باعث جهش لحظهای قیمت دلار میشوند. اما نباید فراموش کنیم که علت ریشهای، همان اقتصاد بیبنیان انگلیِ ولایتفقیه است.
اقتصادی که خود زائیدهٴ رژیمیست که از نظر تاریخی مربوط به دوران «مادون سرمایهداری» بوده، از اینرو ظرفیت و توان تغییر پایههای اقتصادی خود را هم ندارد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۸ فروردین ۹۷
🔹 علت ریشهای افزایش دلار چیست؟ سرنوشت برجام و... یا؟!
از مردادماه ۹۶ تا الآن ریال نزدیک به ۴۰درصد از ارزش خود، در مقابل دلار را از دست داده است. یک فاجعه ملی!
اما چرا و علت ریشهیی این فاجعه چیست؟
این روزها پاسخهای مختلفی داده میشود. برای نمونه:
سرنوشت برجام
انتخاب مشاور امنیت ملی جدید رئیسجمهور آمریکا
گران کردن عمدی دلار توسط دولت روحانی برای تأمین بخشی از کسری بودجه
ورشکستگی بانکها بهعلت بیاعتمادی مردم
تمامی این علتها درست هستند. اما با نگاهی ژرفتر، درمییابیم که این علتها همگی طی ۲سال گذشته رخ دادهاند. در حالیکه افزایش قیمت دلار روندیست که از فردای روی کار آمدن رژیم آخوندی، بهصورت پیوسته در جریان است:
۱۳۵۸=۱۴تومان
۱۳۶۵=۶۵تومان
۱۳۷۴=۴۰۳تومان
آبان ۱۳۹۰=۱۲۰۰تومان
بهمن ۱۳۹۰=۲۱۰۰تومان
و...
نتیجه: علتهایی که طی ۲سال گذشته رخ دادهاند، نمیتوانند «علت ریشهای» باشند!
پس علت ریشهیی چیست؟
علت زیربنا و پایه اقتصادی است. ساختمان اقتصاد هر کشور، بر یک زیرساخت بنا شده است. برای نمونه:
آلمان= صنایع سنگین
ترکیه= توریسم و صنایع (در سال ۲۰۰۵جزو ۲۰کشور صنعتی معرفی شد)
ژاپن= الکترونیک و خودروسازی
کره جنوبی= خودروسازی و...
اما ساختمان اقتصاد رژیم آخوندی بر چه پایهیی بنا شده است؟
صنایع؟ توریسم؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟...
هیچ کدام! زیرساخت اقتصاد رژیم بر روی «رانت، قاچاق و واردات انبوه» سوار است. پدیدهیی که «راه را بر هرگونه تلاش برای سامانیابی اقتصاد ایران» بسته است. (رادیو فرانسه-۷آبان ۹۳)
یعنی یک اقتصاد بیبنیادِ انگلی!
یکی از بازتابهای زیرساخت اقتصادی هم، قیمت دلار است. از اینرو طی ۳۹سال حاکمیت آخوندی، پیاپی شاهد افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش فقر و... هستیم.
البته رخدادهای سیاسی، مانند سرنوشت برجام و... باعث جهش لحظهای قیمت دلار میشوند. اما نباید فراموش کنیم که علت ریشهای، همان اقتصاد بیبنیان انگلیِ ولایتفقیه است.
اقتصادی که خود زائیدهٴ رژیمیست که از نظر تاریخی مربوط به دوران «مادون سرمایهداری» بوده، از اینرو ظرفیت و توان تغییر پایههای اقتصادی خود را هم ندارد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۹ فروردین ۹۷
🔹 تاثیر واقعی تحولات کره شمالی بر رژیم آخوندی چیست؟
روز ۸فروردین، رئیسجمهور چین خبر داد «پیونگ یانگ متعهد شده تا به خلعسلاح اتمی بپردازد». بدینترتیب عقربهسنج رخدادها، مسیر احتمالی حل شتابان بحران اتمی کره شمالی را نشان میدهد.
رژیم آخوندی هم واکنش نشاد داد: «کره شمالی تسلیم زیادهخواهی آمریکا شد!» (ایمنا-۹فروردین)
اما چرا واکنش منفی؟
بسیاری علت را در این میدانند که جبهه کره شمالی برای آمریکا خنثی شده، آمریکا بر روی رژیم ایران متمرکز خواهد شد.
این تحلیل درست است. اما عمق موضوع را نشان نمیدهد. چرا که اگر تمام داستان این بود، پس چرا رژیم آخوندی که به گفته خمینی، «حفظ نظام» برایش «اوجب واجبات» است، سریعتر دستبکار نشده و با دادن موشکی و دستکشیدن از منطقه و... پیشاپیش سیبل بودن خود در برابر آمریکا را خنثی نمیکند؟
علت در دو تفاوت عمده رژیم آخوندی با حکومت کره شمالی است:
۱- ساختار حکومت کره شمالی دارای شکاف نیست؛ در رژیم آخوندی، جنگ باندی در نقطه جوش است
۲- کره شمالی اپوزوسیون داخلی ندارد؛ در برابر رژیم آخوندی، اپوزوسیونی با تشکیلات منسجم قرار دارد
در مورد اول، باند روحانی بهشدت در پی دویدن در مسیر زهرخوری هستند. اما باند دلواپسان تابهحال میگفتند شما کاری کردید اتمی را بتون کنیم و اگر نکرده بودیم، الآن آمریکا جرأت نداشت برایمان ضربالاجل و شروط سخت مشخص کند. اما اکنون با کوتاه آمدن کره شمالی از اتمی، باند روحانی پاتک کرده که دیدید اتمی هم باشیم، در نهایت مجبور به زهرخوری هستیم!
نتیجه= جنگ مرگبار باندی درون نظام شدت مییابد.
شدت یافتن جنگ باندی، توان رویارویی رژیم با جامعهای جوشان را تضعیف میکند. بهویژه در این میان «دشمن در کمین است» (سایت برنا-۹فروردین) و مجاهدین که به گفته خامنهای «پیادهنظام اغتشاشات» هستند، با پرچم سرنگونی، به فضای انفجاری جامعه جوشان، سوخترسانی میکنند.
بنابراین، کوتاهآمدن کره شمالی از برنامه اتمی، نه تنها تاثیر بیرونی بر نظام (تمرکز آمریکا روی رژیم) را در پی دارد، بلکه مهمتر و عمیقتر، رژیم را در درون دچار تکانههای جدی کرده، در تعادل آن را در برابر مردم و مقاومت ایران، ضعیفتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۹ فروردین ۹۷
🔹 تاثیر واقعی تحولات کره شمالی بر رژیم آخوندی چیست؟
روز ۸فروردین، رئیسجمهور چین خبر داد «پیونگ یانگ متعهد شده تا به خلعسلاح اتمی بپردازد». بدینترتیب عقربهسنج رخدادها، مسیر احتمالی حل شتابان بحران اتمی کره شمالی را نشان میدهد.
رژیم آخوندی هم واکنش نشاد داد: «کره شمالی تسلیم زیادهخواهی آمریکا شد!» (ایمنا-۹فروردین)
اما چرا واکنش منفی؟
بسیاری علت را در این میدانند که جبهه کره شمالی برای آمریکا خنثی شده، آمریکا بر روی رژیم ایران متمرکز خواهد شد.
این تحلیل درست است. اما عمق موضوع را نشان نمیدهد. چرا که اگر تمام داستان این بود، پس چرا رژیم آخوندی که به گفته خمینی، «حفظ نظام» برایش «اوجب واجبات» است، سریعتر دستبکار نشده و با دادن موشکی و دستکشیدن از منطقه و... پیشاپیش سیبل بودن خود در برابر آمریکا را خنثی نمیکند؟
علت در دو تفاوت عمده رژیم آخوندی با حکومت کره شمالی است:
۱- ساختار حکومت کره شمالی دارای شکاف نیست؛ در رژیم آخوندی، جنگ باندی در نقطه جوش است
۲- کره شمالی اپوزوسیون داخلی ندارد؛ در برابر رژیم آخوندی، اپوزوسیونی با تشکیلات منسجم قرار دارد
در مورد اول، باند روحانی بهشدت در پی دویدن در مسیر زهرخوری هستند. اما باند دلواپسان تابهحال میگفتند شما کاری کردید اتمی را بتون کنیم و اگر نکرده بودیم، الآن آمریکا جرأت نداشت برایمان ضربالاجل و شروط سخت مشخص کند. اما اکنون با کوتاه آمدن کره شمالی از اتمی، باند روحانی پاتک کرده که دیدید اتمی هم باشیم، در نهایت مجبور به زهرخوری هستیم!
نتیجه= جنگ مرگبار باندی درون نظام شدت مییابد.
شدت یافتن جنگ باندی، توان رویارویی رژیم با جامعهای جوشان را تضعیف میکند. بهویژه در این میان «دشمن در کمین است» (سایت برنا-۹فروردین) و مجاهدین که به گفته خامنهای «پیادهنظام اغتشاشات» هستند، با پرچم سرنگونی، به فضای انفجاری جامعه جوشان، سوخترسانی میکنند.
بنابراین، کوتاهآمدن کره شمالی از برنامه اتمی، نه تنها تاثیر بیرونی بر نظام (تمرکز آمریکا روی رژیم) را در پی دارد، بلکه مهمتر و عمیقتر، رژیم را در درون دچار تکانههای جدی کرده، در تعادل آن را در برابر مردم و مقاومت ایران، ضعیفتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۹ فروردین ۹۷
🔹 تاثیر واقعی تحولات کره شمالی بر رژیم آخوندی چیست؟
روز ۸فروردین، رئیسجمهور چین خبر داد «پیونگ یانگ متعهد شده تا به خلعسلاح اتمی بپردازد». بدینترتیب عقربهسنج رخدادها، مسیر احتمالی حل شتابان بحران اتمی کره شمالی را نشان میدهد.
رژیم آخوندی هم واکنش نشاد داد: «کره شمالی تسلیم زیادهخواهی آمریکا شد!» (ایمنا-۹فروردین)
اما چرا واکنش منفی؟
بسیاری علت را در این میدانند که جبهه کره شمالی برای آمریکا خنثی شده، آمریکا بر روی رژیم ایران متمرکز خواهد شد.
این تحلیل درست است. اما عمق موضوع را نشان نمیدهد. چرا که اگر تمام داستان این بود، پس چرا رژیم آخوندی که به گفته خمینی، «حفظ نظام» برایش «اوجب واجبات» است، سریعتر دستبکار نشده و با دادن موشکی و دستکشیدن از منطقه و... پیشاپیش سیبل بودن خود در برابر آمریکا را خنثی نمیکند؟
علت در دو تفاوت عمده رژیم آخوندی با حکومت کره شمالی است:
۱- ساختار حکومت کره شمالی دارای شکاف نیست؛ در رژیم آخوندی، جنگ باندی در نقطه جوش است
۲- کره شمالی اپوزوسیون داخلی ندارد؛ در برابر رژیم آخوندی، اپوزوسیونی با تشکیلات منسجم قرار دارد
در مورد اول، باند روحانی بهشدت در پی دویدن در مسیر زهرخوری هستند. اما باند دلواپسان تابهحال میگفتند شما کاری کردید اتمی را بتون کنیم و اگر نکرده بودیم، الآن آمریکا جرأت نداشت برایمان ضربالاجل و شروط سخت مشخص کند. اما اکنون با کوتاه آمدن کره شمالی از اتمی، باند روحانی پاتک کرده که دیدید اتمی هم باشیم، در نهایت مجبور به زهرخوری هستیم!
نتیجه= جنگ مرگبار باندی درون نظام شدت مییابد.
شدت یافتن جنگ باندی، توان رویارویی رژیم با جامعهای جوشان را تضعیف میکند. بهویژه در این میان «دشمن در کمین است» (سایت برنا-۹فروردین) و مجاهدین که به گفته خامنهای «پیادهنظام اغتشاشات» هستند، با پرچم سرنگونی، به فضای انفجاری جامعه جوشان، سوخترسانی میکنند.
بنابراین، کوتاهآمدن کره شمالی از برنامه اتمی، نه تنها تاثیر بیرونی بر نظام (تمرکز آمریکا روی رژیم) را در پی دارد، بلکه مهمتر و عمیقتر، رژیم را در درون دچار تکانههای جدی کرده، در تعادل آن را در برابر مردم و مقاومت ایران، ضعیفتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۹ فروردین ۹۷
🔹 تاثیر واقعی تحولات کره شمالی بر رژیم آخوندی چیست؟
روز ۸فروردین، رئیسجمهور چین خبر داد «پیونگ یانگ متعهد شده تا به خلعسلاح اتمی بپردازد». بدینترتیب عقربهسنج رخدادها، مسیر احتمالی حل شتابان بحران اتمی کره شمالی را نشان میدهد.
رژیم آخوندی هم واکنش نشاد داد: «کره شمالی تسلیم زیادهخواهی آمریکا شد!» (ایمنا-۹فروردین)
اما چرا واکنش منفی؟
بسیاری علت را در این میدانند که جبهه کره شمالی برای آمریکا خنثی شده، آمریکا بر روی رژیم ایران متمرکز خواهد شد.
این تحلیل درست است. اما عمق موضوع را نشان نمیدهد. چرا که اگر تمام داستان این بود، پس چرا رژیم آخوندی که به گفته خمینی، «حفظ نظام» برایش «اوجب واجبات» است، سریعتر دستبکار نشده و با دادن موشکی و دستکشیدن از منطقه و... پیشاپیش سیبل بودن خود در برابر آمریکا را خنثی نمیکند؟
علت در دو تفاوت عمده رژیم آخوندی با حکومت کره شمالی است:
۱- ساختار حکومت کره شمالی دارای شکاف نیست؛ در رژیم آخوندی، جنگ باندی در نقطه جوش است
۲- کره شمالی اپوزوسیون داخلی ندارد؛ در برابر رژیم آخوندی، اپوزوسیونی با تشکیلات منسجم قرار دارد
در مورد اول، باند روحانی بهشدت در پی دویدن در مسیر زهرخوری هستند. اما باند دلواپسان تابهحال میگفتند شما کاری کردید اتمی را بتون کنیم و اگر نکرده بودیم، الآن آمریکا جرأت نداشت برایمان ضربالاجل و شروط سخت مشخص کند. اما اکنون با کوتاه آمدن کره شمالی از اتمی، باند روحانی پاتک کرده که دیدید اتمی هم باشیم، در نهایت مجبور به زهرخوری هستیم!
نتیجه= جنگ مرگبار باندی درون نظام شدت مییابد.
شدت یافتن جنگ باندی، توان رویارویی رژیم با جامعهای جوشان را تضعیف میکند. بهویژه در این میان «دشمن در کمین است» (سایت برنا-۹فروردین) و مجاهدین که به گفته خامنهای «پیادهنظام اغتشاشات» هستند، با پرچم سرنگونی، به فضای انفجاری جامعه جوشان، سوخترسانی میکنند.
بنابراین، کوتاهآمدن کره شمالی از برنامه اتمی، نه تنها تاثیر بیرونی بر نظام (تمرکز آمریکا روی رژیم) را در پی دارد، بلکه مهمتر و عمیقتر، رژیم را در درون دچار تکانههای جدی کرده، در تعادل آن را در برابر مردم و مقاومت ایران، ضعیفتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۱ فروردین ۹۷
🔹 ضرورت «اتحاد نیروها» برای سرنگونی دیکتاتوری ولایتفقیه؛ بر پایه چه قانونی؟
این روزها، سخن از «اتحاد نیروها» برای رویارویی با نظام ولایتفقیه از سوی طرفهای مختلف شنیده میشود. «اتحاد نیروها» هر چند در لفظ سخنی گیراست، اما در عمل اگر بر پایه قانونمندیهای مشخص نباشد، نه تنها برای مبارزه با دیکتاتوری آخوندی کارساز نیست، بلکه دقیقا در خدمت طولانی کردن عمر این رژیم ننگین است. مگر اینکه حرکت بر پایه قانونمندیهای آن باشد.
اما چرا؟
مبارزه یک «علم» است. هر علمی نیز «قانونمندیهای» مشخص و خدشهناپذیر خود را دارد. برای نمونه، در شرایط معمول، آب در ۱۰۰ درجه میجوشد. این یک قانون است. ما یا خودمان را با آن منطبق کرده، از آن برای پیشبرد علم فیزیک استفاده میکنیم، یا اگر این قانون را نپذیریم، خودمان به بیراهه میرویم.
ضرورت «اتحاد نیروها» برای مقابله با دیکتاتوری هم، زیرمجموعه علم «مبارزه» است. پس قوانینِ سرسخت مبارزه، بر آن حاکم است. اما این قوانین در شرایط کنونی ایران چیست؟
اصلیترین قانون برای «اتحاد نیروها»، داشتن مرزبندی بیشکاف تک تک نیروها، با جبهه دیکتاتوری است. در این اتحاد، مهم عقیده یا طرز تفکر هر نیرو نیست. اما اتحاد باید حول «مرزبندی سفت و سخت با هرگونه دیکتاتوری» شکل بگیرد.
بر همین پایه، مجاهدین نخستین نیرویی بودند که در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ پیشنهاد تاسیس شورای ملی مقاومت را دادند. شورایی که علیرغم وجود عقاید مختلف در آن، تا امروز تمامی اعضا بر مرزبندی سرخ و بیشکاف با شیخ و شاه (دیکتاتوری) متعهد هستند.
در گام بعد شورا با معرفی «جبهه همبستگی ملی» تاکید کرد هر فرد و نیرویی که با دیکتاتوری مرزبندی داشته، خواهان جمهوری باشد، میتواند به عضویت این جبهه در آید.
اکنون اگر کسی دم از ضرورت «اتحاد نیروها» زده، اما مرزبندی با دیکتاتوری (از هر شکل آن) را نفی نکند، خواسته یا ناخواسته این حرفش تنها و تنها در خدمت طولانی کردن عمر ننگین این رژیم خواهد بود. چراکه کوتاه آمدن از قانون «مرزبندی با جبهه دیکتاتوری» تنها باعث تضعیف و حتی فروپاشی جبهه خلق میشود. همان چیزی که آخوندها ۳۷ سال است در پی آن هستند.
بنابراین ضرورت «اتحاد نیروها» برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایتفقیه آری؛ اما مخدوش کردن سر سوزنی مرزبندی با دیکتاتوری، هرگز!
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
💢دیدن کلیپ کوتاه زیز پیشنهاد میشود:
👇👇👇👇👇
🔸 ۱۱ فروردین ۹۷
🔹 ضرورت «اتحاد نیروها» برای سرنگونی دیکتاتوری ولایتفقیه؛ بر پایه چه قانونی؟
این روزها، سخن از «اتحاد نیروها» برای رویارویی با نظام ولایتفقیه از سوی طرفهای مختلف شنیده میشود. «اتحاد نیروها» هر چند در لفظ سخنی گیراست، اما در عمل اگر بر پایه قانونمندیهای مشخص نباشد، نه تنها برای مبارزه با دیکتاتوری آخوندی کارساز نیست، بلکه دقیقا در خدمت طولانی کردن عمر این رژیم ننگین است. مگر اینکه حرکت بر پایه قانونمندیهای آن باشد.
اما چرا؟
مبارزه یک «علم» است. هر علمی نیز «قانونمندیهای» مشخص و خدشهناپذیر خود را دارد. برای نمونه، در شرایط معمول، آب در ۱۰۰ درجه میجوشد. این یک قانون است. ما یا خودمان را با آن منطبق کرده، از آن برای پیشبرد علم فیزیک استفاده میکنیم، یا اگر این قانون را نپذیریم، خودمان به بیراهه میرویم.
ضرورت «اتحاد نیروها» برای مقابله با دیکتاتوری هم، زیرمجموعه علم «مبارزه» است. پس قوانینِ سرسخت مبارزه، بر آن حاکم است. اما این قوانین در شرایط کنونی ایران چیست؟
اصلیترین قانون برای «اتحاد نیروها»، داشتن مرزبندی بیشکاف تک تک نیروها، با جبهه دیکتاتوری است. در این اتحاد، مهم عقیده یا طرز تفکر هر نیرو نیست. اما اتحاد باید حول «مرزبندی سفت و سخت با هرگونه دیکتاتوری» شکل بگیرد.
بر همین پایه، مجاهدین نخستین نیرویی بودند که در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ پیشنهاد تاسیس شورای ملی مقاومت را دادند. شورایی که علیرغم وجود عقاید مختلف در آن، تا امروز تمامی اعضا بر مرزبندی سرخ و بیشکاف با شیخ و شاه (دیکتاتوری) متعهد هستند.
در گام بعد شورا با معرفی «جبهه همبستگی ملی» تاکید کرد هر فرد و نیرویی که با دیکتاتوری مرزبندی داشته، خواهان جمهوری باشد، میتواند به عضویت این جبهه در آید.
اکنون اگر کسی دم از ضرورت «اتحاد نیروها» زده، اما مرزبندی با دیکتاتوری (از هر شکل آن) را نفی نکند، خواسته یا ناخواسته این حرفش تنها و تنها در خدمت طولانی کردن عمر ننگین این رژیم خواهد بود. چراکه کوتاه آمدن از قانون «مرزبندی با جبهه دیکتاتوری» تنها باعث تضعیف و حتی فروپاشی جبهه خلق میشود. همان چیزی که آخوندها ۳۷ سال است در پی آن هستند.
بنابراین ضرورت «اتحاد نیروها» برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایتفقیه آری؛ اما مخدوش کردن سر سوزنی مرزبندی با دیکتاتوری، هرگز!
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
💢دیدن کلیپ کوتاه زیز پیشنهاد میشود:
👇👇👇👇👇
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۴ فروردین ۹۷
🔹 پالس «غلطکردم» از فیلترینگ تلگرام!
امروز آخوند روحانی در رابطه با موضوع فیلترینگ تلگرام گفت: «تلگرام یک ابزار اطلاعرسانی است که 95 درصد محتوای آن مفید و شاید 5درصد آن مشکل ساز باشد؛ از این رو ما باید محتوای آن را درست کنیم».
صحبتهای امروز روحانی، در بسیاری محافل یک سردرگمی ایجاد کرد. اینکه در نهایت، آیا رژیم قصد فیلترینگ تلگرام را دارد یا نه؟
آنچه که به رژیم و شخص روحانی برمیگردد، تماماً در پی فیلترینگ تلگرام هستند. روز ۱۱فروردین، بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، با قاطعیت خبر داد تلگرام تا آخر فروردین فیلتر میشود. بعد هم تأکید کرد این تصمیم «در بالاترین سطح» (یعنی خامنهای و روحانی) گرفته شده است.
اما چه شد که این تصمیم، از آن اعلام «قاطع» (بروجردی) به این صحبت دوپهلو (روحانی) رسید؟ آن هم در کمتر از ۳روز؟
برای پاسخ، باید فراتر از تلگرام و فضای مجازی، به بحران اجتماعی که رژیم با آن دستبه گریبان است. یعنی قیام و «بستری اصلی حوادث» که جرقه قیام شد و «هنوز هم در معرض آن حوادث هستیم!» (رحمانی فضلی-۲۰اسفند ۹۶)
در قیام دیماه، گرانی تخممرغ، جرقه انفجار بشکه باروت بود. اکنون رژیم برای پیشگیری از انفجار دوباره قیام، ۲راه دارد:
۱- بشکه باروت را از میان بردارد
۲- هر عاملی که باعث جرقه بشود را خنثی کند
مسیر اول، یعنی حل و فصل خواستههای مردم. (آزادی-کار-رفاه و...) که معنایی ندارد جز سرنگونی. که روشن است رژیم از این مسیر گریزان است.
بنابراین، آخوندها مجبور هستند مسیر دوم را برگزینند. از این رو، هر چند بهشدت نیاز دارند تلگرام را فیلتر کنند تا بهعنوان پلی ارتباطی، دردها و خشم فروخورده مردم را درهم ضرب نکند؛ اما از آن طرف میدانند خود فیلتر کردن تلگرامی که ۴۰میلیون ایرانی روی آن هستند، یکی از عاملهای اصلی جرقه بشکه باروت است.
اینگونه رژیم فرتوت آخوندی، در این زمینه هم به بنبست رسیده است. بیجهت نیست از فردای اعلام بروجردی، سر و صداهای اعتراض به فیلترینگ، از درون خود رژیم هم بلند شد؛ تا جاییکه امروز روحانی که بهعنوان رئیس شورای امنیت رژیم، دستوردهنده فیلترینگ قبلی بود، مجبور است پالس «غلط کردم» فرستاده و اینکه «باید همه جوانب در نظر گرفته شود!».
موضوع و تصمیم نهایی رژیم هنوز روشن نیست. اما آنچه مشخص است، بنبست رژیم است. بنبستی که در همه زمینهها گریبان نظام را گرفته و توسط معاون وزارت تعاون آخوندها اینگونه ترسیم شد: «سال ۹۷سال انتخاب بین سخت و سختتر است!». (۶فروردین۹۷)
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۱۴ فروردین ۹۷
🔹 پالس «غلطکردم» از فیلترینگ تلگرام!
امروز آخوند روحانی در رابطه با موضوع فیلترینگ تلگرام گفت: «تلگرام یک ابزار اطلاعرسانی است که 95 درصد محتوای آن مفید و شاید 5درصد آن مشکل ساز باشد؛ از این رو ما باید محتوای آن را درست کنیم».
صحبتهای امروز روحانی، در بسیاری محافل یک سردرگمی ایجاد کرد. اینکه در نهایت، آیا رژیم قصد فیلترینگ تلگرام را دارد یا نه؟
آنچه که به رژیم و شخص روحانی برمیگردد، تماماً در پی فیلترینگ تلگرام هستند. روز ۱۱فروردین، بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، با قاطعیت خبر داد تلگرام تا آخر فروردین فیلتر میشود. بعد هم تأکید کرد این تصمیم «در بالاترین سطح» (یعنی خامنهای و روحانی) گرفته شده است.
اما چه شد که این تصمیم، از آن اعلام «قاطع» (بروجردی) به این صحبت دوپهلو (روحانی) رسید؟ آن هم در کمتر از ۳روز؟
برای پاسخ، باید فراتر از تلگرام و فضای مجازی، به بحران اجتماعی که رژیم با آن دستبه گریبان است. یعنی قیام و «بستری اصلی حوادث» که جرقه قیام شد و «هنوز هم در معرض آن حوادث هستیم!» (رحمانی فضلی-۲۰اسفند ۹۶)
در قیام دیماه، گرانی تخممرغ، جرقه انفجار بشکه باروت بود. اکنون رژیم برای پیشگیری از انفجار دوباره قیام، ۲راه دارد:
۱- بشکه باروت را از میان بردارد
۲- هر عاملی که باعث جرقه بشود را خنثی کند
مسیر اول، یعنی حل و فصل خواستههای مردم. (آزادی-کار-رفاه و...) که معنایی ندارد جز سرنگونی. که روشن است رژیم از این مسیر گریزان است.
بنابراین، آخوندها مجبور هستند مسیر دوم را برگزینند. از این رو، هر چند بهشدت نیاز دارند تلگرام را فیلتر کنند تا بهعنوان پلی ارتباطی، دردها و خشم فروخورده مردم را درهم ضرب نکند؛ اما از آن طرف میدانند خود فیلتر کردن تلگرامی که ۴۰میلیون ایرانی روی آن هستند، یکی از عاملهای اصلی جرقه بشکه باروت است.
اینگونه رژیم فرتوت آخوندی، در این زمینه هم به بنبست رسیده است. بیجهت نیست از فردای اعلام بروجردی، سر و صداهای اعتراض به فیلترینگ، از درون خود رژیم هم بلند شد؛ تا جاییکه امروز روحانی که بهعنوان رئیس شورای امنیت رژیم، دستوردهنده فیلترینگ قبلی بود، مجبور است پالس «غلط کردم» فرستاده و اینکه «باید همه جوانب در نظر گرفته شود!».
موضوع و تصمیم نهایی رژیم هنوز روشن نیست. اما آنچه مشخص است، بنبست رژیم است. بنبستی که در همه زمینهها گریبان نظام را گرفته و توسط معاون وزارت تعاون آخوندها اینگونه ترسیم شد: «سال ۹۷سال انتخاب بین سخت و سختتر است!». (۶فروردین۹۷)
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۴ فروردین ۹۷
🔹 پالس «غلطکردم» از فیلترینگ تلگرام!
امروز آخوند روحانی در رابطه با موضوع فیلترینگ تلگرام گفت: «تلگرام یک ابزار اطلاعرسانی است که 95 درصد محتوای آن مفید و شاید 5درصد آن مشکل ساز باشد؛ از این رو ما باید محتوای آن را درست کنیم».
صحبتهای امروز روحانی، در بسیاری محافل یک سردرگمی ایجاد کرد. اینکه در نهایت، آیا رژیم قصد فیلترینگ تلگرام را دارد یا نه؟
آنچه که به رژیم و شخص روحانی برمیگردد، تماماً در پی فیلترینگ تلگرام هستند. روز ۱۱فروردین، بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، با قاطعیت خبر داد تلگرام تا آخر فروردین فیلتر میشود. بعد هم تأکید کرد این تصمیم «در بالاترین سطح» (یعنی خامنهای و روحانی) گرفته شده است.
اما چه شد که این تصمیم، از آن اعلام «قاطع» (بروجردی) به این صحبت دوپهلو (روحانی) رسید؟ آن هم در کمتر از ۳روز؟
برای پاسخ، باید فراتر از تلگرام و فضای مجازی، به بحران اجتماعی که رژیم با آن دستبه گریبان است. یعنی قیام و «بستری اصلی حوادث» که جرقه قیام شد و «هنوز هم در معرض آن حوادث هستیم!» (رحمانی فضلی-۲۰اسفند ۹۶)
در قیام دیماه، گرانی تخممرغ، جرقه انفجار بشکه باروت بود. اکنون رژیم برای پیشگیری از انفجار دوباره قیام، ۲راه دارد:
۱- بشکه باروت را از میان بردارد
۲- هر عاملی که باعث جرقه بشود را خنثی کند
مسیر اول، یعنی حل و فصل خواستههای مردم. (آزادی-کار-رفاه و...) که معنایی ندارد جز سرنگونی. که روشن است رژیم از این مسیر گریزان است.
بنابراین، آخوندها مجبور هستند مسیر دوم را برگزینند. از این رو، هر چند بهشدت نیاز دارند تلگرام را فیلتر کنند تا بهعنوان پلی ارتباطی، دردها و خشم فروخورده مردم را درهم ضرب نکند؛ اما از آن طرف میدانند خود فیلتر کردن تلگرامی که ۴۰میلیون ایرانی روی آن هستند، یکی از عاملهای اصلی جرقه بشکه باروت است.
اینگونه رژیم فرتوت آخوندی، در این زمینه هم به بنبست رسیده است. بیجهت نیست از فردای اعلام بروجردی، سر و صداهای اعتراض به فیلترینگ، از درون خود رژیم هم بلند شد؛ تا جاییکه امروز روحانی که بهعنوان رئیس شورای امنیت رژیم، دستوردهنده فیلترینگ قبلی بود، مجبور است پالس «غلط کردم» فرستاده و اینکه «باید همه جوانب در نظر گرفته شود!».
موضوع و تصمیم نهایی رژیم هنوز روشن نیست. اما آنچه مشخص است، بنبست رژیم است. بنبستی که در همه زمینهها گریبان نظام را گرفته و توسط معاون وزارت تعاون آخوندها اینگونه ترسیم شد: «سال ۹۷سال انتخاب بین سخت و سختتر است!». (۶فروردین۹۷)
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۱۴ فروردین ۹۷
🔹 پالس «غلطکردم» از فیلترینگ تلگرام!
امروز آخوند روحانی در رابطه با موضوع فیلترینگ تلگرام گفت: «تلگرام یک ابزار اطلاعرسانی است که 95 درصد محتوای آن مفید و شاید 5درصد آن مشکل ساز باشد؛ از این رو ما باید محتوای آن را درست کنیم».
صحبتهای امروز روحانی، در بسیاری محافل یک سردرگمی ایجاد کرد. اینکه در نهایت، آیا رژیم قصد فیلترینگ تلگرام را دارد یا نه؟
آنچه که به رژیم و شخص روحانی برمیگردد، تماماً در پی فیلترینگ تلگرام هستند. روز ۱۱فروردین، بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، با قاطعیت خبر داد تلگرام تا آخر فروردین فیلتر میشود. بعد هم تأکید کرد این تصمیم «در بالاترین سطح» (یعنی خامنهای و روحانی) گرفته شده است.
اما چه شد که این تصمیم، از آن اعلام «قاطع» (بروجردی) به این صحبت دوپهلو (روحانی) رسید؟ آن هم در کمتر از ۳روز؟
برای پاسخ، باید فراتر از تلگرام و فضای مجازی، به بحران اجتماعی که رژیم با آن دستبه گریبان است. یعنی قیام و «بستری اصلی حوادث» که جرقه قیام شد و «هنوز هم در معرض آن حوادث هستیم!» (رحمانی فضلی-۲۰اسفند ۹۶)
در قیام دیماه، گرانی تخممرغ، جرقه انفجار بشکه باروت بود. اکنون رژیم برای پیشگیری از انفجار دوباره قیام، ۲راه دارد:
۱- بشکه باروت را از میان بردارد
۲- هر عاملی که باعث جرقه بشود را خنثی کند
مسیر اول، یعنی حل و فصل خواستههای مردم. (آزادی-کار-رفاه و...) که معنایی ندارد جز سرنگونی. که روشن است رژیم از این مسیر گریزان است.
بنابراین، آخوندها مجبور هستند مسیر دوم را برگزینند. از این رو، هر چند بهشدت نیاز دارند تلگرام را فیلتر کنند تا بهعنوان پلی ارتباطی، دردها و خشم فروخورده مردم را درهم ضرب نکند؛ اما از آن طرف میدانند خود فیلتر کردن تلگرامی که ۴۰میلیون ایرانی روی آن هستند، یکی از عاملهای اصلی جرقه بشکه باروت است.
اینگونه رژیم فرتوت آخوندی، در این زمینه هم به بنبست رسیده است. بیجهت نیست از فردای اعلام بروجردی، سر و صداهای اعتراض به فیلترینگ، از درون خود رژیم هم بلند شد؛ تا جاییکه امروز روحانی که بهعنوان رئیس شورای امنیت رژیم، دستوردهنده فیلترینگ قبلی بود، مجبور است پالس «غلط کردم» فرستاده و اینکه «باید همه جوانب در نظر گرفته شود!».
موضوع و تصمیم نهایی رژیم هنوز روشن نیست. اما آنچه مشخص است، بنبست رژیم است. بنبستی که در همه زمینهها گریبان نظام را گرفته و توسط معاون وزارت تعاون آخوندها اینگونه ترسیم شد: «سال ۹۷سال انتخاب بین سخت و سختتر است!». (۶فروردین۹۷)
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۵ فروردین ۹۷
🔹 خیزش خوزستان؛ مانور رژیم و کنار رفتن پردههای واقعیت!
یک هفته از خیزش جوانان و مردم دلیر خوزستان، بر ضدتبعیض، ظلم، فساد و چپاول آخوندهای حاکم بر ایران میگذرد.
جرقة این خیزش را، توهین صدا و سیمای حکومتی به مردم عرب میهنمان زد. رژیم بیدرنگ به غلطکردمگویی افتاد و انتظار داشت با این عقبنشینی، خیزش جوانان خوزستان فروکش کند. اما نشد!
در گام بعد دیکتاتوری آخوندی رو به سرکوب آورد. نیروهای گارد ویژه، بسیجی و سپاه را وارد صحنه کرد تا با چنگ و دندان نشان دادن، جو رعب و ترس را بر خوزستان حاکم کند تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد!
روز ۱۴فروردین، آخوندها موتورها و خودروهای نیروهای سرکوبگر را، آژیرکشان و پر هیاهو، در خیابانهای آبادان به رژه واداشتند؛ هدف امنیتی نشاندادن فضا و دمیدن باد وحشت بر خوزستان عاصی بود تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد! و همان شب جوانان دلیر اهواز، همان پژوها و خودروهایی که صبح رژه میرفتند را به آتش کشیده، مزدوران اطلاعاتی را گوشمالی دادند.
اکنون رژیم رو به مانوری شیادانه آورده است. اینکه در فضای مجازی، به اسم مردم سایر نقاط ایران، بر طبل وحشت از «جداییطلبی» و «قومیتگرایی» بدمد. شگردی کهنه که تمامی دیکتاتورها، استعمارگران و مستبدین، زمانیکه میبینند تیغ سرکوبشان نمیبرد، به آن روی میآوردند؛ سیاست: «تفرقه انداز و حکومت کن!»
البته از آنجا که رژیم از نقطه ضعف، بهخاطر شکست در سیاستهای سرکوب قبلی، رو به این اقدام آورده، دست پایین را دارد. بنابراین، برخلاف تبلیغات رژیم، همانطورکه خانم مریم رجوی تأکید کردند، باید با تمام توان از خیزش جوانان خوزستان، حمایت کنیم.
خیزش خوزستان پرده از واقعیت دیگری هم برداشت. اینکه توان سرکوب رژیم، به نسبت قبل پایین آمده و هر چند با تمام توان کمر به سرکوب این خیزش بست، اما شکست خورد و مجبور شد رو به مانور فریب آورد.
بنابراین با اینکه خوی این رژیم سرکوبگریست، اما قیام سراسری، جنگ شدید باندی، درهمشکستگی اقتصادی و انزوا و فشارهای سنگین جهانی، ماشین سرکوب آخوندها را هم، وارد مسیر سنگلاخ کرده است.
پس با تمام توش و توان، به حمایت از خیزش جوانان دلیر خوزستان و هرگوشه ایران اسیر که به پا میخیزد، برخاسته، گام به گام ارابه پوسیده نظام ولایت را به سمت پرتگاه سرنگونی، نزدیک کنیم.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۱۵ فروردین ۹۷
🔹 خیزش خوزستان؛ مانور رژیم و کنار رفتن پردههای واقعیت!
یک هفته از خیزش جوانان و مردم دلیر خوزستان، بر ضدتبعیض، ظلم، فساد و چپاول آخوندهای حاکم بر ایران میگذرد.
جرقة این خیزش را، توهین صدا و سیمای حکومتی به مردم عرب میهنمان زد. رژیم بیدرنگ به غلطکردمگویی افتاد و انتظار داشت با این عقبنشینی، خیزش جوانان خوزستان فروکش کند. اما نشد!
در گام بعد دیکتاتوری آخوندی رو به سرکوب آورد. نیروهای گارد ویژه، بسیجی و سپاه را وارد صحنه کرد تا با چنگ و دندان نشان دادن، جو رعب و ترس را بر خوزستان حاکم کند تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد!
روز ۱۴فروردین، آخوندها موتورها و خودروهای نیروهای سرکوبگر را، آژیرکشان و پر هیاهو، در خیابانهای آبادان به رژه واداشتند؛ هدف امنیتی نشاندادن فضا و دمیدن باد وحشت بر خوزستان عاصی بود تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد! و همان شب جوانان دلیر اهواز، همان پژوها و خودروهایی که صبح رژه میرفتند را به آتش کشیده، مزدوران اطلاعاتی را گوشمالی دادند.
اکنون رژیم رو به مانوری شیادانه آورده است. اینکه در فضای مجازی، به اسم مردم سایر نقاط ایران، بر طبل وحشت از «جداییطلبی» و «قومیتگرایی» بدمد. شگردی کهنه که تمامی دیکتاتورها، استعمارگران و مستبدین، زمانیکه میبینند تیغ سرکوبشان نمیبرد، به آن روی میآوردند؛ سیاست: «تفرقه انداز و حکومت کن!»
البته از آنجا که رژیم از نقطه ضعف، بهخاطر شکست در سیاستهای سرکوب قبلی، رو به این اقدام آورده، دست پایین را دارد. بنابراین، برخلاف تبلیغات رژیم، همانطورکه خانم مریم رجوی تأکید کردند، باید با تمام توان از خیزش جوانان خوزستان، حمایت کنیم.
خیزش خوزستان پرده از واقعیت دیگری هم برداشت. اینکه توان سرکوب رژیم، به نسبت قبل پایین آمده و هر چند با تمام توان کمر به سرکوب این خیزش بست، اما شکست خورد و مجبور شد رو به مانور فریب آورد.
بنابراین با اینکه خوی این رژیم سرکوبگریست، اما قیام سراسری، جنگ شدید باندی، درهمشکستگی اقتصادی و انزوا و فشارهای سنگین جهانی، ماشین سرکوب آخوندها را هم، وارد مسیر سنگلاخ کرده است.
پس با تمام توش و توان، به حمایت از خیزش جوانان دلیر خوزستان و هرگوشه ایران اسیر که به پا میخیزد، برخاسته، گام به گام ارابه پوسیده نظام ولایت را به سمت پرتگاه سرنگونی، نزدیک کنیم.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۵ فروردین ۹۷
🔹 خیزش خوزستان؛ مانور رژیم و کنار رفتن پردههای واقعیت!
یک هفته از خیزش جوانان و مردم دلیر خوزستان، بر ضدتبعیض، ظلم، فساد و چپاول آخوندهای حاکم بر ایران میگذرد.
جرقة این خیزش را، توهین صدا و سیمای حکومتی به مردم عرب میهنمان زد. رژیم بیدرنگ به غلطکردمگویی افتاد و انتظار داشت با این عقبنشینی، خیزش جوانان خوزستان فروکش کند. اما نشد!
در گام بعد دیکتاتوری آخوندی رو به سرکوب آورد. نیروهای گارد ویژه، بسیجی و سپاه را وارد صحنه کرد تا با چنگ و دندان نشان دادن، جو رعب و ترس را بر خوزستان حاکم کند تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد!
روز ۱۴فروردین، آخوندها موتورها و خودروهای نیروهای سرکوبگر را، آژیرکشان و پر هیاهو، در خیابانهای آبادان به رژه واداشتند؛ هدف امنیتی نشاندادن فضا و دمیدن باد وحشت بر خوزستان عاصی بود تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد! و همان شب جوانان دلیر اهواز، همان پژوها و خودروهایی که صبح رژه میرفتند را به آتش کشیده، مزدوران اطلاعاتی را گوشمالی دادند.
اکنون رژیم رو به مانوری شیادانه آورده است. اینکه در فضای مجازی، به اسم مردم سایر نقاط ایران، بر طبل وحشت از «جداییطلبی» و «قومیتگرایی» بدمد. شگردی کهنه که تمامی دیکتاتورها، استعمارگران و مستبدین، زمانیکه میبینند تیغ سرکوبشان نمیبرد، به آن روی میآوردند؛ سیاست: «تفرقه انداز و حکومت کن!»
البته از آنجا که رژیم از نقطه ضعف، بهخاطر شکست در سیاستهای سرکوب قبلی، رو به این اقدام آورده، دست پایین را دارد. بنابراین، برخلاف تبلیغات رژیم، همانطورکه خانم مریم رجوی تأکید کردند، باید با تمام توان از خیزش جوانان خوزستان، حمایت کنیم.
خیزش خوزستان پرده از واقعیت دیگری هم برداشت. اینکه توان سرکوب رژیم، به نسبت قبل پایین آمده و هر چند با تمام توان کمر به سرکوب این خیزش بست، اما شکست خورد و مجبور شد رو به مانور فریب آورد.
بنابراین با اینکه خوی این رژیم سرکوبگریست، اما قیام سراسری، جنگ شدید باندی، درهمشکستگی اقتصادی و انزوا و فشارهای سنگین جهانی، ماشین سرکوب آخوندها را هم، وارد مسیر سنگلاخ کرده است.
پس با تمام توش و توان، به حمایت از خیزش جوانان دلیر خوزستان و هرگوشه ایران اسیر که به پا میخیزد، برخاسته، گام به گام ارابه پوسیده نظام ولایت را به سمت پرتگاه سرنگونی، نزدیک کنیم.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۱۵ فروردین ۹۷
🔹 خیزش خوزستان؛ مانور رژیم و کنار رفتن پردههای واقعیت!
یک هفته از خیزش جوانان و مردم دلیر خوزستان، بر ضدتبعیض، ظلم، فساد و چپاول آخوندهای حاکم بر ایران میگذرد.
جرقة این خیزش را، توهین صدا و سیمای حکومتی به مردم عرب میهنمان زد. رژیم بیدرنگ به غلطکردمگویی افتاد و انتظار داشت با این عقبنشینی، خیزش جوانان خوزستان فروکش کند. اما نشد!
در گام بعد دیکتاتوری آخوندی رو به سرکوب آورد. نیروهای گارد ویژه، بسیجی و سپاه را وارد صحنه کرد تا با چنگ و دندان نشان دادن، جو رعب و ترس را بر خوزستان حاکم کند تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد!
روز ۱۴فروردین، آخوندها موتورها و خودروهای نیروهای سرکوبگر را، آژیرکشان و پر هیاهو، در خیابانهای آبادان به رژه واداشتند؛ هدف امنیتی نشاندادن فضا و دمیدن باد وحشت بر خوزستان عاصی بود تا خیزش فروکش کند؛ اما نشد! و همان شب جوانان دلیر اهواز، همان پژوها و خودروهایی که صبح رژه میرفتند را به آتش کشیده، مزدوران اطلاعاتی را گوشمالی دادند.
اکنون رژیم رو به مانوری شیادانه آورده است. اینکه در فضای مجازی، به اسم مردم سایر نقاط ایران، بر طبل وحشت از «جداییطلبی» و «قومیتگرایی» بدمد. شگردی کهنه که تمامی دیکتاتورها، استعمارگران و مستبدین، زمانیکه میبینند تیغ سرکوبشان نمیبرد، به آن روی میآوردند؛ سیاست: «تفرقه انداز و حکومت کن!»
البته از آنجا که رژیم از نقطه ضعف، بهخاطر شکست در سیاستهای سرکوب قبلی، رو به این اقدام آورده، دست پایین را دارد. بنابراین، برخلاف تبلیغات رژیم، همانطورکه خانم مریم رجوی تأکید کردند، باید با تمام توان از خیزش جوانان خوزستان، حمایت کنیم.
خیزش خوزستان پرده از واقعیت دیگری هم برداشت. اینکه توان سرکوب رژیم، به نسبت قبل پایین آمده و هر چند با تمام توان کمر به سرکوب این خیزش بست، اما شکست خورد و مجبور شد رو به مانور فریب آورد.
بنابراین با اینکه خوی این رژیم سرکوبگریست، اما قیام سراسری، جنگ شدید باندی، درهمشکستگی اقتصادی و انزوا و فشارهای سنگین جهانی، ماشین سرکوب آخوندها را هم، وارد مسیر سنگلاخ کرده است.
پس با تمام توش و توان، به حمایت از خیزش جوانان دلیر خوزستان و هرگوشه ایران اسیر که به پا میخیزد، برخاسته، گام به گام ارابه پوسیده نظام ولایت را به سمت پرتگاه سرنگونی، نزدیک کنیم.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۷ فروردین ۹۷
🔹 آینه تمام قد از تصویر نظام و جایگاه «عمود خیمه نظام!»
امروز رسانههای وابسته به خامنهای، پاسخ نامه ۳۰۰بسیجی و... طرفدار احمدینژاد را دادند و آن نامه را «سراسر سیاهنمایی، القای ناامیدی و زیر سؤال بردن ارکان حاکمیت» نامیدند. همچنین تأکید کردند که «برای بسیجی، ولایت مطلقه فقیه خط قرمز است» و اینکه «بدون هیچگونه چون و چرایی تبعیت از [خامنهای] را واجب شرعی» میدانیم!
اما داستان چیست که در این پاتک ضعیف، موضوع اصلی «خامنهای» و «ولایت مطلقه فقیه» است؟
موضوع تهدید و خطریست که «رکن رکین» و «عمود خیمه» نظام را هدف قرار داده است. از آنجا که ساختمان دیکتاتوری آخوندی، بر روی سنگبنای «ولایت مطلقه فقیه» بنا شده، لاجرم هر تنش، تکانه و بحرانی در رژیم، ارتعاشش به این پایه و اساس منتقل میشود.
اکنون نیز چند بحران مرگبار و بیراهحل، گریبان رژیم را گرفته است:
قیام
تشتت درونی نظام (بهویژه بحران احمدینژاد)
سرنوشت برجام
درهمشکستگی اقتصادی
انزوای منطقهای و جهانی
این بحرانها نیز جابهجا بر روی هم تاثیر متقابل گذاشته، مانند ظروف مرتبطه همدیگر را تشدید کرده و تکانهای بزرگ را به وجود میآورند که ارکان رژیم، یعنی جایگاه ولایتفقیه را میلرزاند. استمرار این وضعیت و نداشتن «راهحلی عملی»، پیاپی پایه و اساس رژیم را سستتر میکند و «کلیت نظام روز به روز به پیکری بیجان و از درون شکننده شبیهتر» میگردد. (دولت بهار-۱۶فروردین) و اندرونیترین نفرات نظام فلش تقصیرات را به گردن خامنهای انداخته که «تصمیمگیر نهایی در این دوراهی سرنوشتساز بهطور قطع حضرتعالی هستید!». (دولت بهار-۱۶فروردین)
بیجهت نیست که علمالهدی، به فرمان خامنهای عمامه بر زمین میکوبد که: «بر خلاف فرمان رهبر عمل میکنند، بعد... شکست را به گردن (خامنهای) میاندازند!».
بله، واقعیت این است که جایگاه خامنهای بهعنوان ولیفقیه رژیم، بر اثر بحرانهای مرگبار، بهویژه پس از قیام و شعار همهگیر «مرگ بر خامنهای» و بهخاطر بحران «بیراهحلی» نظام، بهشدت سست و لرزان شده و یکباره از یک سو طرفداران احمدینژاد از «زنگ خطر هولناک فروپاشی» نظام سخن گفته، از سوی دیگر اعضای فاشیستیترین باندهای نظام از «فساد و ناکارآمدی... حکومت ولایت فقیه» که «جان را به لب توده محروم و مطرود رسانده» و «مقصر اصلی چنین وضعی علی خامنهای است» نوشته؛ (ابولفضل قدیانی) و از دیگرسو طرفهای ذوبشده در نظام ولایت نسبت به «خطر فروپاشی سیاسی» نظام ولایت هشدار میدهند. (نهضت آزادی)
بله، این آینهایست از وضعیت کنونی رژیم آخوندی و بهویژه لرزش شدید جایگاه عمود خیمه نظام، شخص خامنهای!
وضعیتی که بستر ضربات کانونهای شورشی، برای سرنگونی این رژیم پوسیده و تاریخ مصرف تمام شده را، هر چه مهیاتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۱۷ فروردین ۹۷
🔹 آینه تمام قد از تصویر نظام و جایگاه «عمود خیمه نظام!»
امروز رسانههای وابسته به خامنهای، پاسخ نامه ۳۰۰بسیجی و... طرفدار احمدینژاد را دادند و آن نامه را «سراسر سیاهنمایی، القای ناامیدی و زیر سؤال بردن ارکان حاکمیت» نامیدند. همچنین تأکید کردند که «برای بسیجی، ولایت مطلقه فقیه خط قرمز است» و اینکه «بدون هیچگونه چون و چرایی تبعیت از [خامنهای] را واجب شرعی» میدانیم!
اما داستان چیست که در این پاتک ضعیف، موضوع اصلی «خامنهای» و «ولایت مطلقه فقیه» است؟
موضوع تهدید و خطریست که «رکن رکین» و «عمود خیمه» نظام را هدف قرار داده است. از آنجا که ساختمان دیکتاتوری آخوندی، بر روی سنگبنای «ولایت مطلقه فقیه» بنا شده، لاجرم هر تنش، تکانه و بحرانی در رژیم، ارتعاشش به این پایه و اساس منتقل میشود.
اکنون نیز چند بحران مرگبار و بیراهحل، گریبان رژیم را گرفته است:
قیام
تشتت درونی نظام (بهویژه بحران احمدینژاد)
سرنوشت برجام
درهمشکستگی اقتصادی
انزوای منطقهای و جهانی
این بحرانها نیز جابهجا بر روی هم تاثیر متقابل گذاشته، مانند ظروف مرتبطه همدیگر را تشدید کرده و تکانهای بزرگ را به وجود میآورند که ارکان رژیم، یعنی جایگاه ولایتفقیه را میلرزاند. استمرار این وضعیت و نداشتن «راهحلی عملی»، پیاپی پایه و اساس رژیم را سستتر میکند و «کلیت نظام روز به روز به پیکری بیجان و از درون شکننده شبیهتر» میگردد. (دولت بهار-۱۶فروردین) و اندرونیترین نفرات نظام فلش تقصیرات را به گردن خامنهای انداخته که «تصمیمگیر نهایی در این دوراهی سرنوشتساز بهطور قطع حضرتعالی هستید!». (دولت بهار-۱۶فروردین)
بیجهت نیست که علمالهدی، به فرمان خامنهای عمامه بر زمین میکوبد که: «بر خلاف فرمان رهبر عمل میکنند، بعد... شکست را به گردن (خامنهای) میاندازند!».
بله، واقعیت این است که جایگاه خامنهای بهعنوان ولیفقیه رژیم، بر اثر بحرانهای مرگبار، بهویژه پس از قیام و شعار همهگیر «مرگ بر خامنهای» و بهخاطر بحران «بیراهحلی» نظام، بهشدت سست و لرزان شده و یکباره از یک سو طرفداران احمدینژاد از «زنگ خطر هولناک فروپاشی» نظام سخن گفته، از سوی دیگر اعضای فاشیستیترین باندهای نظام از «فساد و ناکارآمدی... حکومت ولایت فقیه» که «جان را به لب توده محروم و مطرود رسانده» و «مقصر اصلی چنین وضعی علی خامنهای است» نوشته؛ (ابولفضل قدیانی) و از دیگرسو طرفهای ذوبشده در نظام ولایت نسبت به «خطر فروپاشی سیاسی» نظام ولایت هشدار میدهند. (نهضت آزادی)
بله، این آینهایست از وضعیت کنونی رژیم آخوندی و بهویژه لرزش شدید جایگاه عمود خیمه نظام، شخص خامنهای!
وضعیتی که بستر ضربات کانونهای شورشی، برای سرنگونی این رژیم پوسیده و تاریخ مصرف تمام شده را، هر چه مهیاتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۱۷ فروردین ۹۷
🔹 آینه تمام قد از تصویر نظام و جایگاه «عمود خیمه نظام!»
امروز رسانههای وابسته به خامنهای، پاسخ نامه ۳۰۰بسیجی و... طرفدار احمدینژاد را دادند و آن نامه را «سراسر سیاهنمایی، القای ناامیدی و زیر سؤال بردن ارکان حاکمیت» نامیدند. همچنین تأکید کردند که «برای بسیجی، ولایت مطلقه فقیه خط قرمز است» و اینکه «بدون هیچگونه چون و چرایی تبعیت از [خامنهای] را واجب شرعی» میدانیم!
اما داستان چیست که در این پاتک ضعیف، موضوع اصلی «خامنهای» و «ولایت مطلقه فقیه» است؟
موضوع تهدید و خطریست که «رکن رکین» و «عمود خیمه» نظام را هدف قرار داده است. از آنجا که ساختمان دیکتاتوری آخوندی، بر روی سنگبنای «ولایت مطلقه فقیه» بنا شده، لاجرم هر تنش، تکانه و بحرانی در رژیم، ارتعاشش به این پایه و اساس منتقل میشود.
اکنون نیز چند بحران مرگبار و بیراهحل، گریبان رژیم را گرفته است:
قیام
تشتت درونی نظام (بهویژه بحران احمدینژاد)
سرنوشت برجام
درهمشکستگی اقتصادی
انزوای منطقهای و جهانی
این بحرانها نیز جابهجا بر روی هم تاثیر متقابل گذاشته، مانند ظروف مرتبطه همدیگر را تشدید کرده و تکانهای بزرگ را به وجود میآورند که ارکان رژیم، یعنی جایگاه ولایتفقیه را میلرزاند. استمرار این وضعیت و نداشتن «راهحلی عملی»، پیاپی پایه و اساس رژیم را سستتر میکند و «کلیت نظام روز به روز به پیکری بیجان و از درون شکننده شبیهتر» میگردد. (دولت بهار-۱۶فروردین) و اندرونیترین نفرات نظام فلش تقصیرات را به گردن خامنهای انداخته که «تصمیمگیر نهایی در این دوراهی سرنوشتساز بهطور قطع حضرتعالی هستید!». (دولت بهار-۱۶فروردین)
بیجهت نیست که علمالهدی، به فرمان خامنهای عمامه بر زمین میکوبد که: «بر خلاف فرمان رهبر عمل میکنند، بعد... شکست را به گردن (خامنهای) میاندازند!».
بله، واقعیت این است که جایگاه خامنهای بهعنوان ولیفقیه رژیم، بر اثر بحرانهای مرگبار، بهویژه پس از قیام و شعار همهگیر «مرگ بر خامنهای» و بهخاطر بحران «بیراهحلی» نظام، بهشدت سست و لرزان شده و یکباره از یک سو طرفداران احمدینژاد از «زنگ خطر هولناک فروپاشی» نظام سخن گفته، از سوی دیگر اعضای فاشیستیترین باندهای نظام از «فساد و ناکارآمدی... حکومت ولایت فقیه» که «جان را به لب توده محروم و مطرود رسانده» و «مقصر اصلی چنین وضعی علی خامنهای است» نوشته؛ (ابولفضل قدیانی) و از دیگرسو طرفهای ذوبشده در نظام ولایت نسبت به «خطر فروپاشی سیاسی» نظام ولایت هشدار میدهند. (نهضت آزادی)
بله، این آینهایست از وضعیت کنونی رژیم آخوندی و بهویژه لرزش شدید جایگاه عمود خیمه نظام، شخص خامنهای!
وضعیتی که بستر ضربات کانونهای شورشی، برای سرنگونی این رژیم پوسیده و تاریخ مصرف تمام شده را، هر چه مهیاتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۱۷ فروردین ۹۷
🔹 آینه تمام قد از تصویر نظام و جایگاه «عمود خیمه نظام!»
امروز رسانههای وابسته به خامنهای، پاسخ نامه ۳۰۰بسیجی و... طرفدار احمدینژاد را دادند و آن نامه را «سراسر سیاهنمایی، القای ناامیدی و زیر سؤال بردن ارکان حاکمیت» نامیدند. همچنین تأکید کردند که «برای بسیجی، ولایت مطلقه فقیه خط قرمز است» و اینکه «بدون هیچگونه چون و چرایی تبعیت از [خامنهای] را واجب شرعی» میدانیم!
اما داستان چیست که در این پاتک ضعیف، موضوع اصلی «خامنهای» و «ولایت مطلقه فقیه» است؟
موضوع تهدید و خطریست که «رکن رکین» و «عمود خیمه» نظام را هدف قرار داده است. از آنجا که ساختمان دیکتاتوری آخوندی، بر روی سنگبنای «ولایت مطلقه فقیه» بنا شده، لاجرم هر تنش، تکانه و بحرانی در رژیم، ارتعاشش به این پایه و اساس منتقل میشود.
اکنون نیز چند بحران مرگبار و بیراهحل، گریبان رژیم را گرفته است:
قیام
تشتت درونی نظام (بهویژه بحران احمدینژاد)
سرنوشت برجام
درهمشکستگی اقتصادی
انزوای منطقهای و جهانی
این بحرانها نیز جابهجا بر روی هم تاثیر متقابل گذاشته، مانند ظروف مرتبطه همدیگر را تشدید کرده و تکانهای بزرگ را به وجود میآورند که ارکان رژیم، یعنی جایگاه ولایتفقیه را میلرزاند. استمرار این وضعیت و نداشتن «راهحلی عملی»، پیاپی پایه و اساس رژیم را سستتر میکند و «کلیت نظام روز به روز به پیکری بیجان و از درون شکننده شبیهتر» میگردد. (دولت بهار-۱۶فروردین) و اندرونیترین نفرات نظام فلش تقصیرات را به گردن خامنهای انداخته که «تصمیمگیر نهایی در این دوراهی سرنوشتساز بهطور قطع حضرتعالی هستید!». (دولت بهار-۱۶فروردین)
بیجهت نیست که علمالهدی، به فرمان خامنهای عمامه بر زمین میکوبد که: «بر خلاف فرمان رهبر عمل میکنند، بعد... شکست را به گردن (خامنهای) میاندازند!».
بله، واقعیت این است که جایگاه خامنهای بهعنوان ولیفقیه رژیم، بر اثر بحرانهای مرگبار، بهویژه پس از قیام و شعار همهگیر «مرگ بر خامنهای» و بهخاطر بحران «بیراهحلی» نظام، بهشدت سست و لرزان شده و یکباره از یک سو طرفداران احمدینژاد از «زنگ خطر هولناک فروپاشی» نظام سخن گفته، از سوی دیگر اعضای فاشیستیترین باندهای نظام از «فساد و ناکارآمدی... حکومت ولایت فقیه» که «جان را به لب توده محروم و مطرود رسانده» و «مقصر اصلی چنین وضعی علی خامنهای است» نوشته؛ (ابولفضل قدیانی) و از دیگرسو طرفهای ذوبشده در نظام ولایت نسبت به «خطر فروپاشی سیاسی» نظام ولایت هشدار میدهند. (نهضت آزادی)
بله، این آینهایست از وضعیت کنونی رژیم آخوندی و بهویژه لرزش شدید جایگاه عمود خیمه نظام، شخص خامنهای!
وضعیتی که بستر ضربات کانونهای شورشی، برای سرنگونی این رژیم پوسیده و تاریخ مصرف تمام شده را، هر چه مهیاتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۸ فروردین ۹۷
🔹 علت ریشهای افزایش دلار چیست؟ سرنوشت برجام و... یا؟!
از مردادماه ۹۶ تا الآن ریال نزدیک به ۴۰درصد از ارزش خود، در مقابل دلار را از دست داده است. یک فاجعه ملی!
اما چرا و علت ریشهیی این فاجعه چیست؟
این روزها پاسخهای مختلفی داده میشود. برای نمونه:
سرنوشت برجام
انتخاب مشاور امنیت ملی جدید رئیسجمهور آمریکا
گران کردن عمدی دلار توسط دولت روحانی برای تأمین بخشی از کسری بودجه
ورشکستگی بانکها بهعلت بیاعتمادی مردم
تمامی این علتها درست هستند. اما با نگاهی ژرفتر، درمییابیم که این علتها همگی طی ۲سال گذشته رخ دادهاند. در حالیکه افزایش قیمت دلار روندیست که از فردای روی کار آمدن رژیم آخوندی، بهصورت پیوسته در جریان است:
۱۳۵۸=۱۴تومان
۱۳۶۵=۶۵تومان
۱۳۷۴=۴۰۳تومان
آبان ۱۳۹۰=۱۲۰۰تومان
بهمن ۱۳۹۰=۲۱۰۰تومان
و...
نتیجه: علتهایی که طی ۲سال گذشته رخ دادهاند، نمیتوانند «علت ریشهای» باشند!
پس علت ریشهیی چیست؟
علت زیربنا و پایه اقتصادی است. ساختمان اقتصاد هر کشور، بر یک زیرساخت بنا شده است. برای نمونه:
آلمان= صنایع سنگین
ترکیه= توریسم و صنایع (در سال ۲۰۰۵جزو ۲۰کشور صنعتی معرفی شد)
ژاپن= الکترونیک و خودروسازی
کره جنوبی= خودروسازی و...
اما ساختمان اقتصاد رژیم آخوندی بر چه پایهیی بنا شده است؟
صنایع؟ توریسم؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟...
هیچ کدام! زیرساخت اقتصاد رژیم بر روی «رانت، قاچاق و واردات انبوه» سوار است. پدیدهیی که «راه را بر هرگونه تلاش برای سامانیابی اقتصاد ایران» بسته است. (رادیو فرانسه-۷آبان ۹۳)
یعنی یک اقتصاد بیبنیادِ انگلی!
یکی از بازتابهای زیرساخت اقتصادی هم، قیمت دلار است. از اینرو طی ۳۹سال حاکمیت آخوندی، پیاپی شاهد افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش فقر و... هستیم.
البته رخدادهای سیاسی، مانند سرنوشت برجام و... باعث جهش لحظهای قیمت دلار میشوند. اما نباید فراموش کنیم که علت ریشهای، همان اقتصاد بیبنیان انگلیِ ولایتفقیه است.
اقتصادی که خود زائیدهٴ رژیمیست که از نظر تاریخی مربوط به دوران «مادون سرمایهداری» بوده، از اینرو ظرفیت و توان تغییر پایههای اقتصادی خود را هم ندارد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۸ فروردین ۹۷
🔹 علت ریشهای افزایش دلار چیست؟ سرنوشت برجام و... یا؟!
از مردادماه ۹۶ تا الآن ریال نزدیک به ۴۰درصد از ارزش خود، در مقابل دلار را از دست داده است. یک فاجعه ملی!
اما چرا و علت ریشهیی این فاجعه چیست؟
این روزها پاسخهای مختلفی داده میشود. برای نمونه:
سرنوشت برجام
انتخاب مشاور امنیت ملی جدید رئیسجمهور آمریکا
گران کردن عمدی دلار توسط دولت روحانی برای تأمین بخشی از کسری بودجه
ورشکستگی بانکها بهعلت بیاعتمادی مردم
تمامی این علتها درست هستند. اما با نگاهی ژرفتر، درمییابیم که این علتها همگی طی ۲سال گذشته رخ دادهاند. در حالیکه افزایش قیمت دلار روندیست که از فردای روی کار آمدن رژیم آخوندی، بهصورت پیوسته در جریان است:
۱۳۵۸=۱۴تومان
۱۳۶۵=۶۵تومان
۱۳۷۴=۴۰۳تومان
آبان ۱۳۹۰=۱۲۰۰تومان
بهمن ۱۳۹۰=۲۱۰۰تومان
و...
نتیجه: علتهایی که طی ۲سال گذشته رخ دادهاند، نمیتوانند «علت ریشهای» باشند!
پس علت ریشهیی چیست؟
علت زیربنا و پایه اقتصادی است. ساختمان اقتصاد هر کشور، بر یک زیرساخت بنا شده است. برای نمونه:
آلمان= صنایع سنگین
ترکیه= توریسم و صنایع (در سال ۲۰۰۵جزو ۲۰کشور صنعتی معرفی شد)
ژاپن= الکترونیک و خودروسازی
کره جنوبی= خودروسازی و...
اما ساختمان اقتصاد رژیم آخوندی بر چه پایهیی بنا شده است؟
صنایع؟ توریسم؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟...
هیچ کدام! زیرساخت اقتصاد رژیم بر روی «رانت، قاچاق و واردات انبوه» سوار است. پدیدهیی که «راه را بر هرگونه تلاش برای سامانیابی اقتصاد ایران» بسته است. (رادیو فرانسه-۷آبان ۹۳)
یعنی یک اقتصاد بیبنیادِ انگلی!
یکی از بازتابهای زیرساخت اقتصادی هم، قیمت دلار است. از اینرو طی ۳۹سال حاکمیت آخوندی، پیاپی شاهد افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش فقر و... هستیم.
البته رخدادهای سیاسی، مانند سرنوشت برجام و... باعث جهش لحظهای قیمت دلار میشوند. اما نباید فراموش کنیم که علت ریشهای، همان اقتصاد بیبنیان انگلیِ ولایتفقیه است.
اقتصادی که خود زائیدهٴ رژیمیست که از نظر تاریخی مربوط به دوران «مادون سرمایهداری» بوده، از اینرو ظرفیت و توان تغییر پایههای اقتصادی خود را هم ندارد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۲۰ فروردین ۹۷
🔹 خامنهای؛ توسل به تاکتیک سوپاپ اطمینان!
خامنهای امروز در دیدار با کارگزاران نظامش، مجبور شد از عمق فساد نهادینه شده در رژیم ولایتفقیه بردارد. او بدون اشاره به ثروت چپاول کرده خودش که «یک امپراتوری ۹۵میلیارد دلاری را کنترل میکند» (خبرگزاری رویترز-۲۰آبان ۹۲) خطاب به کارگزاران نظام، از «تقوا» و «اجتناب از گناه، خیانت و دنیاطلبی» دم زد.
اما چرا؟ مگر این حرفها به نوعی اعتراف به همان «فرهنگ اشرافیِ حاکم و قطع شدن تقریباً کاملِ ارتباط مسئولان با مردم» (دولت بهار-۱۶فروردین) در رژیم زیر فرمان خودش نیست؟ پس چرا خامنهای از زبان خودش، مهر تأیید بر این فساد نهادینه شده میزند؟
برای پاسخ، ابتدا باید بدانیم که هیچکدام از واژهها و جملات خامنهای، بهعنوان رأس هرم قدرت دیکتاتوری آخوندی، بدون طراحی و حساب و کتاب از پیش نیست. پس این حرف را هم، با سبک و سنگین کردن شرایط بیان میکند. اما چرا؟
علت در گرفتاری رژیم در بحران اجتماعی، یعنی نفرت اجتماعی دانست که با قیام ۹۶ضرب شصت مرگباری به خامنهای و رژیم نشان داد؛ همان اعتراضاتی که «که مانند موج با شدت بیشتر باز میگردند» (حجاریان-۵بهمن)
و همین بازگشت موج قیام است که خامنهای را مجبور میکند، مانند تمامی دیکتاتورها در فاز پایانی، به اهرم «سوپاپ اطمینان» برای تخلیه احتمالی بخشی از خشم انباشته در جامعه رو آورده، با انداختن تقصیرها بر گردن «مسئولان» که «اجتناب از دنیاطلبی برایشان اوجب واجبات است»، اینطور وانمود کند که سر نظام، از فساد مبراست؛ بیجهت نیست که با قربانی کردن کارگزاران خودش، دهه ۶۰را یادآوری کرده و اینکه «آیا آن بیاعتنایی به مال دنیا» را به یاد دارید؟
این را هم باید در نظر گرفت، در شرایطی که نیروهای حافظ نظام، (بسیج و...) تبدیل به «مجموعهای بینشاط، کمعمق، ضعیف، و بدون ابتکارِ عمل ساخته» (دولت بهار-۱۶فروردین) خامنهای چنان در برابر جبهه برانداز ضعیف و شکننده شده، که برخلاف گذشته که بنا را بر تهدید و تیغکشی میگذاشت، اکنون مجبور است اینگونه توی سر ستونهای نظام خودش زده، تا بلکه کمی خشم انفجاری جامعه را مهار کند.
اما قیام مردم ایران با شعار سراسری «مرگ بر خامنهای» نشان داد که نخسین سوژه مردم، کسی نیست جز خود خامنهای و اینگونه مانورها و دجالبازیها نه تنها سودی ندارد، بلکه خشم جامعه را هر چه انفجاریتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۲۰ فروردین ۹۷
🔹 خامنهای؛ توسل به تاکتیک سوپاپ اطمینان!
خامنهای امروز در دیدار با کارگزاران نظامش، مجبور شد از عمق فساد نهادینه شده در رژیم ولایتفقیه بردارد. او بدون اشاره به ثروت چپاول کرده خودش که «یک امپراتوری ۹۵میلیارد دلاری را کنترل میکند» (خبرگزاری رویترز-۲۰آبان ۹۲) خطاب به کارگزاران نظام، از «تقوا» و «اجتناب از گناه، خیانت و دنیاطلبی» دم زد.
اما چرا؟ مگر این حرفها به نوعی اعتراف به همان «فرهنگ اشرافیِ حاکم و قطع شدن تقریباً کاملِ ارتباط مسئولان با مردم» (دولت بهار-۱۶فروردین) در رژیم زیر فرمان خودش نیست؟ پس چرا خامنهای از زبان خودش، مهر تأیید بر این فساد نهادینه شده میزند؟
برای پاسخ، ابتدا باید بدانیم که هیچکدام از واژهها و جملات خامنهای، بهعنوان رأس هرم قدرت دیکتاتوری آخوندی، بدون طراحی و حساب و کتاب از پیش نیست. پس این حرف را هم، با سبک و سنگین کردن شرایط بیان میکند. اما چرا؟
علت در گرفتاری رژیم در بحران اجتماعی، یعنی نفرت اجتماعی دانست که با قیام ۹۶ضرب شصت مرگباری به خامنهای و رژیم نشان داد؛ همان اعتراضاتی که «که مانند موج با شدت بیشتر باز میگردند» (حجاریان-۵بهمن)
و همین بازگشت موج قیام است که خامنهای را مجبور میکند، مانند تمامی دیکتاتورها در فاز پایانی، به اهرم «سوپاپ اطمینان» برای تخلیه احتمالی بخشی از خشم انباشته در جامعه رو آورده، با انداختن تقصیرها بر گردن «مسئولان» که «اجتناب از دنیاطلبی برایشان اوجب واجبات است»، اینطور وانمود کند که سر نظام، از فساد مبراست؛ بیجهت نیست که با قربانی کردن کارگزاران خودش، دهه ۶۰را یادآوری کرده و اینکه «آیا آن بیاعتنایی به مال دنیا» را به یاد دارید؟
این را هم باید در نظر گرفت، در شرایطی که نیروهای حافظ نظام، (بسیج و...) تبدیل به «مجموعهای بینشاط، کمعمق، ضعیف، و بدون ابتکارِ عمل ساخته» (دولت بهار-۱۶فروردین) خامنهای چنان در برابر جبهه برانداز ضعیف و شکننده شده، که برخلاف گذشته که بنا را بر تهدید و تیغکشی میگذاشت، اکنون مجبور است اینگونه توی سر ستونهای نظام خودش زده، تا بلکه کمی خشم انفجاری جامعه را مهار کند.
اما قیام مردم ایران با شعار سراسری «مرگ بر خامنهای» نشان داد که نخسین سوژه مردم، کسی نیست جز خود خامنهای و اینگونه مانورها و دجالبازیها نه تنها سودی ندارد، بلکه خشم جامعه را هر چه انفجاریتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
Forwarded from PMOI
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۲۰ فروردین ۹۷
🔹 خامنهای؛ توسل به تاکتیک سوپاپ اطمینان!
خامنهای امروز در دیدار با کارگزاران نظامش، مجبور شد از عمق فساد نهادینه شده در رژیم ولایتفقیه بردارد. او بدون اشاره به ثروت چپاول کرده خودش که «یک امپراتوری ۹۵میلیارد دلاری را کنترل میکند» (خبرگزاری رویترز-۲۰آبان ۹۲) خطاب به کارگزاران نظام، از «تقوا» و «اجتناب از گناه، خیانت و دنیاطلبی» دم زد.
اما چرا؟ مگر این حرفها به نوعی اعتراف به همان «فرهنگ اشرافیِ حاکم و قطع شدن تقریباً کاملِ ارتباط مسئولان با مردم» (دولت بهار-۱۶فروردین) در رژیم زیر فرمان خودش نیست؟ پس چرا خامنهای از زبان خودش، مهر تأیید بر این فساد نهادینه شده میزند؟
برای پاسخ، ابتدا باید بدانیم که هیچکدام از واژهها و جملات خامنهای، بهعنوان رأس هرم قدرت دیکتاتوری آخوندی، بدون طراحی و حساب و کتاب از پیش نیست. پس این حرف را هم، با سبک و سنگین کردن شرایط بیان میکند. اما چرا؟
علت در گرفتاری رژیم در بحران اجتماعی، یعنی نفرت اجتماعی دانست که با قیام ۹۶ضرب شصت مرگباری به خامنهای و رژیم نشان داد؛ همان اعتراضاتی که «که مانند موج با شدت بیشتر باز میگردند» (حجاریان-۵بهمن)
و همین بازگشت موج قیام است که خامنهای را مجبور میکند، مانند تمامی دیکتاتورها در فاز پایانی، به اهرم «سوپاپ اطمینان» برای تخلیه احتمالی بخشی از خشم انباشته در جامعه رو آورده، با انداختن تقصیرها بر گردن «مسئولان» که «اجتناب از دنیاطلبی برایشان اوجب واجبات است»، اینطور وانمود کند که سر نظام، از فساد مبراست؛ بیجهت نیست که با قربانی کردن کارگزاران خودش، دهه ۶۰را یادآوری کرده و اینکه «آیا آن بیاعتنایی به مال دنیا» را به یاد دارید؟
این را هم باید در نظر گرفت، در شرایطی که نیروهای حافظ نظام، (بسیج و...) تبدیل به «مجموعهای بینشاط، کمعمق، ضعیف، و بدون ابتکارِ عمل ساخته» (دولت بهار-۱۶فروردین) خامنهای چنان در برابر جبهه برانداز ضعیف و شکننده شده، که برخلاف گذشته که بنا را بر تهدید و تیغکشی میگذاشت، اکنون مجبور است اینگونه توی سر ستونهای نظام خودش زده، تا بلکه کمی خشم انفجاری جامعه را مهار کند.
اما قیام مردم ایران با شعار سراسری «مرگ بر خامنهای» نشان داد که نخسین سوژه مردم، کسی نیست جز خود خامنهای و اینگونه مانورها و دجالبازیها نه تنها سودی ندارد، بلکه خشم جامعه را هر چه انفجاریتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۲۰ فروردین ۹۷
🔹 خامنهای؛ توسل به تاکتیک سوپاپ اطمینان!
خامنهای امروز در دیدار با کارگزاران نظامش، مجبور شد از عمق فساد نهادینه شده در رژیم ولایتفقیه بردارد. او بدون اشاره به ثروت چپاول کرده خودش که «یک امپراتوری ۹۵میلیارد دلاری را کنترل میکند» (خبرگزاری رویترز-۲۰آبان ۹۲) خطاب به کارگزاران نظام، از «تقوا» و «اجتناب از گناه، خیانت و دنیاطلبی» دم زد.
اما چرا؟ مگر این حرفها به نوعی اعتراف به همان «فرهنگ اشرافیِ حاکم و قطع شدن تقریباً کاملِ ارتباط مسئولان با مردم» (دولت بهار-۱۶فروردین) در رژیم زیر فرمان خودش نیست؟ پس چرا خامنهای از زبان خودش، مهر تأیید بر این فساد نهادینه شده میزند؟
برای پاسخ، ابتدا باید بدانیم که هیچکدام از واژهها و جملات خامنهای، بهعنوان رأس هرم قدرت دیکتاتوری آخوندی، بدون طراحی و حساب و کتاب از پیش نیست. پس این حرف را هم، با سبک و سنگین کردن شرایط بیان میکند. اما چرا؟
علت در گرفتاری رژیم در بحران اجتماعی، یعنی نفرت اجتماعی دانست که با قیام ۹۶ضرب شصت مرگباری به خامنهای و رژیم نشان داد؛ همان اعتراضاتی که «که مانند موج با شدت بیشتر باز میگردند» (حجاریان-۵بهمن)
و همین بازگشت موج قیام است که خامنهای را مجبور میکند، مانند تمامی دیکتاتورها در فاز پایانی، به اهرم «سوپاپ اطمینان» برای تخلیه احتمالی بخشی از خشم انباشته در جامعه رو آورده، با انداختن تقصیرها بر گردن «مسئولان» که «اجتناب از دنیاطلبی برایشان اوجب واجبات است»، اینطور وانمود کند که سر نظام، از فساد مبراست؛ بیجهت نیست که با قربانی کردن کارگزاران خودش، دهه ۶۰را یادآوری کرده و اینکه «آیا آن بیاعتنایی به مال دنیا» را به یاد دارید؟
این را هم باید در نظر گرفت، در شرایطی که نیروهای حافظ نظام، (بسیج و...) تبدیل به «مجموعهای بینشاط، کمعمق، ضعیف، و بدون ابتکارِ عمل ساخته» (دولت بهار-۱۶فروردین) خامنهای چنان در برابر جبهه برانداز ضعیف و شکننده شده، که برخلاف گذشته که بنا را بر تهدید و تیغکشی میگذاشت، اکنون مجبور است اینگونه توی سر ستونهای نظام خودش زده، تا بلکه کمی خشم انفجاری جامعه را مهار کند.
اما قیام مردم ایران با شعار سراسری «مرگ بر خامنهای» نشان داد که نخسین سوژه مردم، کسی نیست جز خود خامنهای و اینگونه مانورها و دجالبازیها نه تنها سودی ندارد، بلکه خشم جامعه را هر چه انفجاریتر میسازد.
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔶 تحلیل روز-مجاهد
🔸 ۲۳ فروردین ۹۷
🔹 جهانگیری؛ ترسیم ابرچالشها در کوتاهترین بیان
در «فن سخنرانی» وارد کردن چند موضوع و چالش در یک سخنرانی کوتاه، یک امتیاز برای سخنران است. امتیازی که امروز اسحاق جهانگیری، معاون آخوند روحانی توانست از آن خود کند. چرا که در کوتاهترین صحبت، تأکید کرد نظام «با مسائل عدیدهای روبهروست» و در «فهرست چالشهای» نظام ۴بحران و اَبُرچالش ولایت را بهروشنی، تصویر کرد.
جهانگیری طیف بحران اقتصادی رژیم را از بحران «آب» تا بحران «صندوقهای بازنشستگی و بیکاری» رسم کرد و با ناامیدی خواست که دستکم «مشکل جدیدی اضافه نشود!»
آنگاه معاون آخوند روحانی به جهش دیوانهوار قیمت دلار پرداخت و اعتراف کرد «اتفاقات در زمینه ارز سیاسی است!»؛ «سیاسی» نیز مهر تأیید بر صحبتهای سیف است که «عدم اطمینان نسبت به آینده» نظام را، از علتهای پایهیی جهش قیمت دلار عنوان کرد. (۲۱فروردین)
جهانگیری درباره جنگ گرگها و پاره پاره شدن تار و پود رژیم هم وحشتزده از ضرورت «گفتگو میان مسئولان» نظام صحبت کرد و از باندهای متخاصم خواست «اگر دلسوز جمهوری اسلامی هستید با هم گفتگو کنید!».
معاون روحانی آنگاه به انزوای خفهکننده رژیم اشاره کرد و بدون نام بردن از بنبست رژیم در برجام، تأکید کرد: «برخی قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه متحد شدهاند که به ایران آسیب برسانند و برای آسیب به ایران اتاق فکر ایجاد شده است!». آنگاه به بحران «بیراهحلی» و ابر چالش «بنبست» نظام اشاره کرد و در حالیکه تأکید میکرد «شرایط کشور بسیار حساس است» به خامنهای و روحانی هشدار داد که بحران تا آنجاست که «یک لحظه تصمیم و فکر اشتباه، سرنوشت» نظام «را تغییر خواهد داد!».
جهانگیری آنگاه به درد پایهیی رژیم، یعنی دشمن اصلی و نیروی سرنگونکننده نظام اشاره کرد و با سوزش نسبت به پایان دوران مماشات و بهویژه تغییرات در ساختار سیاسی آمریکا با ترس گفت: «امروز برخی جریانهای تندرو در آمریکا و غرب به همراه (مجاهدین) میخواهند به ما آسیب برسانند!».
بله، جهانگیری در کوتاهترین سخنرانی، مجموعهیی از درههای مرگی را ترسیم کرد که دورتادور رژیم بحرانزده ولایت را گرفته و هیچ پلی برای عبور از آن نیز، در برابر رژیم باقی نمانده است. شرایطی که بستر را برای فضای انفجاری جامعه ایران هرچه مهیاتر کرده، تا با پیشتازی کانونهای شورشی، ضربه نهایی را برای پرتاب پیکر فرتوت نظام ولایت، به پرتگاه سرنگونی، وارد کنند!
#تحلیلـروز
@mojahedin_org
🔸 ۲۳ فروردین ۹۷
🔹 جهانگیری؛ ترسیم ابرچالشها در کوتاهترین بیان
در «فن سخنرانی» وارد کردن چند موضوع و چالش در یک سخنرانی کوتاه، یک امتیاز برای سخنران است. امتیازی که امروز اسحاق جهانگیری، معاون آخوند روحانی توانست از آن خود کند. چرا که در کوتاهترین صحبت، تأکید کرد نظام «با مسائل عدیدهای روبهروست» و در «فهرست چالشهای» نظام ۴بحران و اَبُرچالش ولایت را بهروشنی، تصویر کرد.
جهانگیری طیف بحران اقتصادی رژیم را از بحران «آب» تا بحران «صندوقهای بازنشستگی و بیکاری» رسم کرد و با ناامیدی خواست که دستکم «مشکل جدیدی اضافه نشود!»
آنگاه معاون آخوند روحانی به جهش دیوانهوار قیمت دلار پرداخت و اعتراف کرد «اتفاقات در زمینه ارز سیاسی است!»؛ «سیاسی» نیز مهر تأیید بر صحبتهای سیف است که «عدم اطمینان نسبت به آینده» نظام را، از علتهای پایهیی جهش قیمت دلار عنوان کرد. (۲۱فروردین)
جهانگیری درباره جنگ گرگها و پاره پاره شدن تار و پود رژیم هم وحشتزده از ضرورت «گفتگو میان مسئولان» نظام صحبت کرد و از باندهای متخاصم خواست «اگر دلسوز جمهوری اسلامی هستید با هم گفتگو کنید!».
معاون روحانی آنگاه به انزوای خفهکننده رژیم اشاره کرد و بدون نام بردن از بنبست رژیم در برجام، تأکید کرد: «برخی قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه متحد شدهاند که به ایران آسیب برسانند و برای آسیب به ایران اتاق فکر ایجاد شده است!». آنگاه به بحران «بیراهحلی» و ابر چالش «بنبست» نظام اشاره کرد و در حالیکه تأکید میکرد «شرایط کشور بسیار حساس است» به خامنهای و روحانی هشدار داد که بحران تا آنجاست که «یک لحظه تصمیم و فکر اشتباه، سرنوشت» نظام «را تغییر خواهد داد!».
جهانگیری آنگاه به درد پایهیی رژیم، یعنی دشمن اصلی و نیروی سرنگونکننده نظام اشاره کرد و با سوزش نسبت به پایان دوران مماشات و بهویژه تغییرات در ساختار سیاسی آمریکا با ترس گفت: «امروز برخی جریانهای تندرو در آمریکا و غرب به همراه (مجاهدین) میخواهند به ما آسیب برسانند!».
بله، جهانگیری در کوتاهترین سخنرانی، مجموعهیی از درههای مرگی را ترسیم کرد که دورتادور رژیم بحرانزده ولایت را گرفته و هیچ پلی برای عبور از آن نیز، در برابر رژیم باقی نمانده است. شرایطی که بستر را برای فضای انفجاری جامعه ایران هرچه مهیاتر کرده، تا با پیشتازی کانونهای شورشی، ضربه نهایی را برای پرتاب پیکر فرتوت نظام ولایت، به پرتگاه سرنگونی، وارد کنند!
#تحلیلـروز
@mojahedin_org