ای آن که جز او امیدی نیست
و خدایی هست
مهربانتر از حد ِتصور
سازِ ما را گر امیدبنوازد
است
روزگارمان وصل به
باشد و بس
گاه باید روئید،از پسِ آن باران
ما مستِ محبتیم و تو مستِ غرورفرق است ز
تو تا مستیِ ما
آسمان فرصت
بلنداست ولی قصّه این است چه اندازه کبوتر باشی