🔖 متن کامل نامه حسن روحانی خطاب به ملت ایران در رابطه با ردّصلاحیت توسط شورای نگهبان به این شرح است:
لینک منبع خبر در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
لینک منبع خبر در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
خبرآنلاین
نامه روحانی درباره دلایل ردصلاحیتش: نامه شورای نگهبان کیفرخواستی علیه نهاد ریاستجمهوری بود /برابر این ظلم سکوت نخواهم کرد
حسن روحانی در نامهای تفصیلی درباره ردصلاحیتش در شورای نگهبان نوشت: آنچه در نامهی دبیر شورای نگهبان به عنوان ادلهی عدم احراز صلاحیت بنده در انتخابات خبرگان آمده است، نه تنها جرم و حتی تخلفی نیست بلکه در برخی از موارد مایهی افتخار من است.
👀 سرنوشت روسای مجالس ایران
✍️ مسعود آذر, بیبیسی
🔹تا حدود دو هفته دیگر تکلیف رئیس مجلس آینده جمهوری اسلامی ایران و هیات رئیسه آن مشخص میشود. جمعه گذشته مرحله دوم انتخابات «بی رمق» مجلس دوازدهم، برگزارشد وپرونده این دور از انتخابات نیز بسته شد. همانطور که انتظار میرفت تنها شگفتی انتخابات روز جمعه گذشته مشارکت زیر هشت درصدی رای دهندگان در انتخابات کلان شهرهایی مانند تهران بود.
🔹اصولگرایان همانند مجلس یازدهم یکهتاز مجلس دوازدهم هستند. براساس بررسیهای اولیه که انجام گرفته حامیان دولت ۹۸ کرسی و حامیان محمدباقر قالیباف۷۴ کرسی از ۲۹۰ کرسیهای مجلس را بدست آوردهاند و بقیه کرسیهای به بخشی از اصولگرایان قدیمی یا به عبارتی مستقل از جریانهای فعلی حاکم در ایران، میانهروها، اصلاحطلبان و افراد مستقل تعلق گرفته است.
✍️ مسعود آذر, بیبیسی
🔹تا حدود دو هفته دیگر تکلیف رئیس مجلس آینده جمهوری اسلامی ایران و هیات رئیسه آن مشخص میشود. جمعه گذشته مرحله دوم انتخابات «بی رمق» مجلس دوازدهم، برگزارشد وپرونده این دور از انتخابات نیز بسته شد. همانطور که انتظار میرفت تنها شگفتی انتخابات روز جمعه گذشته مشارکت زیر هشت درصدی رای دهندگان در انتخابات کلان شهرهایی مانند تهران بود.
🔹اصولگرایان همانند مجلس یازدهم یکهتاز مجلس دوازدهم هستند. براساس بررسیهای اولیه که انجام گرفته حامیان دولت ۹۸ کرسی و حامیان محمدباقر قالیباف۷۴ کرسی از ۲۹۰ کرسیهای مجلس را بدست آوردهاند و بقیه کرسیهای به بخشی از اصولگرایان قدیمی یا به عبارتی مستقل از جریانهای فعلی حاکم در ایران، میانهروها، اصلاحطلبان و افراد مستقل تعلق گرفته است.
BBC News فارسی
سرنوشت روسای مجالس ایران؛ از «بابای شهید» تا بابای گرفتار سیسمونی
سرنوشت روسای مجالس ایران شاید به جذابی سرنوشت روسای جمهور ایران نباشد اما از شش نفری که در یازده دوره بر کرسی ریاست مجلس تکیه زدند چهار نفرشان به سرنوشت روسای جمهور قبلی دچار شدند و از صحنه سیاسی حذف شدند. همه آنها رویای ریاست جمهوری و رفتن به پاستور داشتند،…
حسن معین - خودشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from JAVAD
A.Perfect.Day.2015.720p.BluRay.Farsi.Dubbed.Film2Media.mkv
1.1 GB
A.Perfect.Day.2015.720p.BluRay.Farsi.Dubbed.Film2Media.mkv
🎥 فیلم سینمایی یک روز عالی دوبله به فارسی
"روزهای عالی": نقدی بر ایستادگی در برابر گذر زمان
نوشته الیسا ویلکینسون
در فیلم "روزهای عالی"، به سایه ها دقت کنید. همچنین به درختان و نگاه هیرایاما (با بازی کوجی یاکوشو) به آنها توجه داشته باشید. آنها به اندازه خود او در داستان نقش دارند.
هیرایاما دستشوییهای عمومی توکیو را تمیز میکند، قبل از طلوع آفتاب بیدار میشود و با ملایمت به نهالهایی که در خانه پرورش میدهد آب میدهد و سپس برای شروع شیفت کاری خود راهی میشود. در راه محل کار، یک نوار کاست - ون موریسون، ولوت اندرگراوند، نینا سیمون - را انتخاب میکند و در حالی که در بزرگراه رانندگی میکند به آن گوش میدهد. برج آسمانخراش اسکای تری توکیو در دوردستها خودنمایی میکند.
به طور واضح هیرایاما از انجام درست کار خود لذت میبرد، اما زندگی او فراتر از کار است و این فیلم نیز بیش از یک تجلیل ساده از کار یدی است. او به یک روال ساده پایبند است، روالی که با دقت چنان زیادی ساخته شده که شروع به تعجب میکنید که آیا این سدی در برابر آشوب است؟ او هر روز صبح در یک زمان مشخص ...
متن کامل در لینک یک، دو + نقدی تصویری در 28 دقیقه
"روزهای عالی": نقدی بر ایستادگی در برابر گذر زمان
نوشته الیسا ویلکینسون
در فیلم "روزهای عالی"، به سایه ها دقت کنید. همچنین به درختان و نگاه هیرایاما (با بازی کوجی یاکوشو) به آنها توجه داشته باشید. آنها به اندازه خود او در داستان نقش دارند.
هیرایاما دستشوییهای عمومی توکیو را تمیز میکند، قبل از طلوع آفتاب بیدار میشود و با ملایمت به نهالهایی که در خانه پرورش میدهد آب میدهد و سپس برای شروع شیفت کاری خود راهی میشود. در راه محل کار، یک نوار کاست - ون موریسون، ولوت اندرگراوند، نینا سیمون - را انتخاب میکند و در حالی که در بزرگراه رانندگی میکند به آن گوش میدهد. برج آسمانخراش اسکای تری توکیو در دوردستها خودنمایی میکند.
به طور واضح هیرایاما از انجام درست کار خود لذت میبرد، اما زندگی او فراتر از کار است و این فیلم نیز بیش از یک تجلیل ساده از کار یدی است. او به یک روال ساده پایبند است، روالی که با دقت چنان زیادی ساخته شده که شروع به تعجب میکنید که آیا این سدی در برابر آشوب است؟ او هر روز صبح در یک زمان مشخص ...
متن کامل در لینک یک، دو + نقدی تصویری در 28 دقیقه
🎥 "روزهای عالی": نقدی بر ایستادگی در برابر گذر زمان
نوشته الیسا ویلکینسون
صفحه یک از دو
در فیلم "روزهای عالی"، به سایه ها دقت کنید. همچنین به درختان و نگاه هیرایاما (با بازی کوجی یاکوشو) به آنها توجه داشته باشید. آنها به اندازه خود او در داستان نقش دارند.
هیرایاما دستشوییهای عمومی توکیو را تمیز میکند، قبل از طلوع آفتاب بیدار میشود و با ملایمت به نهالهایی که در خانه پرورش میدهد آب میدهد و سپس برای شروع شیفت کاری خود راهی میشود. در راه محل کار، یک نوار کاست - ون موریسون، ولوت اندرگراوند، نینا سیمون - را انتخاب میکند و در حالی که در بزرگراه رانندگی میکند به آن گوش میدهد. برج آسمانخراش اسکای تری توکیو در دوردستها خودنمایی میکند.
به طور واضح هیرایاما از انجام درست کار خود لذت می برد، اما زندگی او فراتر از کار است و این فیلم نیز بیش از یک تجلیل ساده از کار یدی است. او به یک روال ساده پایبند است، روالی که با دقت چنان زیادی ساخته شده که شروع به تعجب می کنید که آیا این سدی در برابر آشوب است؟ او هر روز صبح در یک زمان مشخص، از آپارتمان خارج می شود و یک نفس عمیق می کشد. او همان قهوه را می نوشد، همان ساندویچ را می خورد، همان عکس ها را از تاج درختان می گیرد. او به همان رستوران ها و بارها، حمام های عمومی و کتابفروشی ها، مکان هایی که همه او را می شناسند، سر می زند.
مجموعه رسانه های آنالوگ هیرایاما، که در دنیای دیجیتال منظره ای غیرمنتظره است، برای آرامش او محوری است: علاوه بر مجموعه گسترده نوارهای کاست، او قفسه هایی از کتاب های دست دوم و جعبه هایی از عکس های درخت دارد که در آپارتمان کوچک و مرتب او بایگانی و نگهداری می شوند. آنها لنگرهایی در زمان، همدمهایی در طول روزهایش و مانند ثروتهایی هستند که زندگی او را کامل میکنند. وقتی آخر هفته کتابی را به بار میبرد، صاحب بار با تحسین به او میگوید که او یک روشنفکر است. او پاسخ می دهد: "اینطور فکر نمی کنم."
در واقع، هیرایاما حرف زیادی نمی زند. (بار اول که فیلم را دیدم، زیرنویس به اشتباه خاموش بود، و تماشاگران حدود نیم ساعت متوجه نشدند.) او در عوض، یک ناظر است که با لطافتی که اگر حواستان نباشد، آن را به سادگی طبیعت او نسبت میدهید، به توکیو و مردمش توجه میکند و با آنها با بردباری رفتار میکند. اما در مواقعی که به حالات چهره او نگاه می کنید، چیز دیگری جرقه می زند، دردی که فقط برای لحظه ای کوتاه سوسو می زند. "روزهای عالی" تنها وقایع چند هفته را روایت می کند - یکی آسان و آرام، دیگری پر از آشفتگی - و به آرامی و استادانه اشاره می کند که ساختار زندگی هیرایاما او را قادر می سازد تا در زمان حال زندگی کند، انتخابی که ممکن است پس از یک آسیب روحی طولانی رخ داده باشد. سرنخهایی در برخوردهای او با اعضای خانواده و غریبهها و بعداً در واکنش آشفته او به دیداری غیرمنتظره وجود دارد.
نوشته الیسا ویلکینسون
صفحه یک از دو
در فیلم "روزهای عالی"، به سایه ها دقت کنید. همچنین به درختان و نگاه هیرایاما (با بازی کوجی یاکوشو) به آنها توجه داشته باشید. آنها به اندازه خود او در داستان نقش دارند.
هیرایاما دستشوییهای عمومی توکیو را تمیز میکند، قبل از طلوع آفتاب بیدار میشود و با ملایمت به نهالهایی که در خانه پرورش میدهد آب میدهد و سپس برای شروع شیفت کاری خود راهی میشود. در راه محل کار، یک نوار کاست - ون موریسون، ولوت اندرگراوند، نینا سیمون - را انتخاب میکند و در حالی که در بزرگراه رانندگی میکند به آن گوش میدهد. برج آسمانخراش اسکای تری توکیو در دوردستها خودنمایی میکند.
به طور واضح هیرایاما از انجام درست کار خود لذت می برد، اما زندگی او فراتر از کار است و این فیلم نیز بیش از یک تجلیل ساده از کار یدی است. او به یک روال ساده پایبند است، روالی که با دقت چنان زیادی ساخته شده که شروع به تعجب می کنید که آیا این سدی در برابر آشوب است؟ او هر روز صبح در یک زمان مشخص، از آپارتمان خارج می شود و یک نفس عمیق می کشد. او همان قهوه را می نوشد، همان ساندویچ را می خورد، همان عکس ها را از تاج درختان می گیرد. او به همان رستوران ها و بارها، حمام های عمومی و کتابفروشی ها، مکان هایی که همه او را می شناسند، سر می زند.
مجموعه رسانه های آنالوگ هیرایاما، که در دنیای دیجیتال منظره ای غیرمنتظره است، برای آرامش او محوری است: علاوه بر مجموعه گسترده نوارهای کاست، او قفسه هایی از کتاب های دست دوم و جعبه هایی از عکس های درخت دارد که در آپارتمان کوچک و مرتب او بایگانی و نگهداری می شوند. آنها لنگرهایی در زمان، همدمهایی در طول روزهایش و مانند ثروتهایی هستند که زندگی او را کامل میکنند. وقتی آخر هفته کتابی را به بار میبرد، صاحب بار با تحسین به او میگوید که او یک روشنفکر است. او پاسخ می دهد: "اینطور فکر نمی کنم."
در واقع، هیرایاما حرف زیادی نمی زند. (بار اول که فیلم را دیدم، زیرنویس به اشتباه خاموش بود، و تماشاگران حدود نیم ساعت متوجه نشدند.) او در عوض، یک ناظر است که با لطافتی که اگر حواستان نباشد، آن را به سادگی طبیعت او نسبت میدهید، به توکیو و مردمش توجه میکند و با آنها با بردباری رفتار میکند. اما در مواقعی که به حالات چهره او نگاه می کنید، چیز دیگری جرقه می زند، دردی که فقط برای لحظه ای کوتاه سوسو می زند. "روزهای عالی" تنها وقایع چند هفته را روایت می کند - یکی آسان و آرام، دیگری پر از آشفتگی - و به آرامی و استادانه اشاره می کند که ساختار زندگی هیرایاما او را قادر می سازد تا در زمان حال زندگی کند، انتخابی که ممکن است پس از یک آسیب روحی طولانی رخ داده باشد. سرنخهایی در برخوردهای او با اعضای خانواده و غریبهها و بعداً در واکنش آشفته او به دیداری غیرمنتظره وجود دارد.
Telegram
حسن معین - خودشناسی
A.Perfect.Day.2015.720p.BluRay.Farsi.Dubbed.Film2Media.mkv
🎥 "روزهای عالی": نقدی بر ایستادگی در برابر گذر زمان
نوشته الیسا ویلکینسون
صفحه دو از دو
"روزهای عالی" - که نمایندهی ژاپن در بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار بود و نامزد دریافت جایزه شد - زمانی آغاز شد که از کارگردانش، ویم وندرس، برای کار روی پروژهای که جایگاه توالتهای عمومی تمیز توکیو را ارتقا میبخشید، درخواست همکاری شد. او یک فیلم داستانی بلند پیشنهاد داد و بدین ترتیب فیلم متولد شد.
شاید این یک شروع غیرمنتظره برای فیلمی مثل "روزهای عالی" به نظر برسد. اما وندرس از این مفهوم بهره برد و داستان را با رنگ نوستالژی نقاشی کرد. زندگی کاملاً آنالوگ هیرایاما (او از یک زن جوان می پرسد که "اسپاتیفای" چه نوع فروشگاهی است) کمی به سمت تظاهر آمیز بودن متمایل می شود، اما یاکوشو با اجرای درخشانش آن را باورپذیر می کند: او فقط مردی در سن و سالی خاص است که چیزهایی را که می خواهد دوست دارد و نیازی نمی بیند که با هر چه بقیه دنیا انجام می دهند همگام شود. یک همکار جوانتر (توکیو اموتو) از او التماس میکند که مجموعه نوارهایش را نقد کند و با زمانه همگام شود، اما هیرایاما به هیچ وجه علاقهای ندارد. او انتخاب کرده است که گذر زمان را از طریق عکسهایش ثبت کند، نه از طریق به دست آوردن هر چیز جدیدی. در یک معنا، "روزهای عالی" فیلمی دربارهی چیزهایی است که با دیجیتالی شدن همه چیز از دست میدهیم.
اما چیز دیگری هم در اینجا وجود دارد. به نظر میرسد که چشم وندرز، مانند هیرایاما، روی سایهها میخکوب شده است. چتر درختان در فیلم همهجا حضور دارند، وارد رویاهای شبانه هیرایاما میشوند که وندرز آنها را به شکل مبهم و سیاه و سفید به تصویر میکشد.
یک کلمه به ژاپنی وجود دارد که به انگلیسی "کومورٍبی" تلفظ میشود و به پدیدهای اشاره دارد که در انگلیسی برای آن واژهای یکتا وجود ندارد: کیفیت نور هنگامی که از میان برگها عبور میکند (شاید واژه تلألو تا حدی مفهوم را برساند). زندگی و ذهن هیرایاما پر از سایهها است، با وجود نور خورشیدی که همیشه به دنبالش است. نور کوموربی روشنایی کامل نیست - درخشان است اما دائماً در حال تغییر و پر از تنوع. هیرایاما این را دوست دارد و آن را عکاسی میکند زیرا ثبت مداوم چیزهایی که دیگران از دست میدهند - تغییرات ظریف در چتر درختان هر روز - برای او نشان دیگری از حیات درختان است.
فراتر از سایهها، درختان موضوع تکراری این فیلم هستند. برج اسکایتری (درخت آسمان) هم در فیلم حضور دارد که بلندترین برج جهان است. در یک کتابفروشی، هیرایاما کتابی با عنوان "درخت" نوشته آیا کودا میخرد - کتابفروش به او میگوید: "او سزاوار شهرت بیشتری است." و البته، درختان واقعی همیشه نزدیک توالتهای عمومی که هیرایاما تمیز میکند، قرار دارند. درختان ریشهها میدوانند و به آرامی و به طور نامحسوس رشد میکنند به طوری که واقعاً نمیتوان تغییری را متوجه شد. با این وجود آنها نشانگرهای زمان هم هستند، نشانههایی از تشعشعات، بارندگی، تغییرات آب و هوایی و بسیاری چیزهای دیگر در حلقههایشان نگه میدارند.
اینکه آیا هیرایاما خود را به درختان مرتبط میداند یا نه، ذهن مرا درگیر خود می کند. او وقتی نهالی را میبیند که نور خورشید مناسب دریافت نمیکند، پاکت کوچکی از روزنامه تا شده را از کیف پولش بیرون میآورد، کمی خاک در آن میریزد، نهال را داخل آن میگذارد و به خانه میبرد تا در آنجا به آن رسیدگی کند. او به نهالها در خانهاش لبخند میزند چرا که سرانجام یک روز آنها را به بیرون خواهد برد. درختان چیزی حیاتی در مورد زندگی را نشان میدهند، تابیدن نور و سایه هر دو برای وجود، ضروری و اجتناب ناپذیر هستند.
عنوان «روزهای عالی» اشاره ای به آهنگ «روز عالی» از لو رید است که یک صبح در ضبط صوت هیرایاما پخش می شود. در بخش همخوان ترانه، تکرار می شود که "تو فقط مرا نگه می داری". بقای هیرایاما شامل زندگی با سایه ها، قدردانی از کیفیت نور خورشید و ریشه دواندن عمیق و عمیق است.
نوشته الیسا ویلکینسون
صفحه دو از دو
"روزهای عالی" - که نمایندهی ژاپن در بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار بود و نامزد دریافت جایزه شد - زمانی آغاز شد که از کارگردانش، ویم وندرس، برای کار روی پروژهای که جایگاه توالتهای عمومی تمیز توکیو را ارتقا میبخشید، درخواست همکاری شد. او یک فیلم داستانی بلند پیشنهاد داد و بدین ترتیب فیلم متولد شد.
شاید این یک شروع غیرمنتظره برای فیلمی مثل "روزهای عالی" به نظر برسد. اما وندرس از این مفهوم بهره برد و داستان را با رنگ نوستالژی نقاشی کرد. زندگی کاملاً آنالوگ هیرایاما (او از یک زن جوان می پرسد که "اسپاتیفای" چه نوع فروشگاهی است) کمی به سمت تظاهر آمیز بودن متمایل می شود، اما یاکوشو با اجرای درخشانش آن را باورپذیر می کند: او فقط مردی در سن و سالی خاص است که چیزهایی را که می خواهد دوست دارد و نیازی نمی بیند که با هر چه بقیه دنیا انجام می دهند همگام شود. یک همکار جوانتر (توکیو اموتو) از او التماس میکند که مجموعه نوارهایش را نقد کند و با زمانه همگام شود، اما هیرایاما به هیچ وجه علاقهای ندارد. او انتخاب کرده است که گذر زمان را از طریق عکسهایش ثبت کند، نه از طریق به دست آوردن هر چیز جدیدی. در یک معنا، "روزهای عالی" فیلمی دربارهی چیزهایی است که با دیجیتالی شدن همه چیز از دست میدهیم.
اما چیز دیگری هم در اینجا وجود دارد. به نظر میرسد که چشم وندرز، مانند هیرایاما، روی سایهها میخکوب شده است. چتر درختان در فیلم همهجا حضور دارند، وارد رویاهای شبانه هیرایاما میشوند که وندرز آنها را به شکل مبهم و سیاه و سفید به تصویر میکشد.
یک کلمه به ژاپنی وجود دارد که به انگلیسی "کومورٍبی" تلفظ میشود و به پدیدهای اشاره دارد که در انگلیسی برای آن واژهای یکتا وجود ندارد: کیفیت نور هنگامی که از میان برگها عبور میکند (شاید واژه تلألو تا حدی مفهوم را برساند). زندگی و ذهن هیرایاما پر از سایهها است، با وجود نور خورشیدی که همیشه به دنبالش است. نور کوموربی روشنایی کامل نیست - درخشان است اما دائماً در حال تغییر و پر از تنوع. هیرایاما این را دوست دارد و آن را عکاسی میکند زیرا ثبت مداوم چیزهایی که دیگران از دست میدهند - تغییرات ظریف در چتر درختان هر روز - برای او نشان دیگری از حیات درختان است.
فراتر از سایهها، درختان موضوع تکراری این فیلم هستند. برج اسکایتری (درخت آسمان) هم در فیلم حضور دارد که بلندترین برج جهان است. در یک کتابفروشی، هیرایاما کتابی با عنوان "درخت" نوشته آیا کودا میخرد - کتابفروش به او میگوید: "او سزاوار شهرت بیشتری است." و البته، درختان واقعی همیشه نزدیک توالتهای عمومی که هیرایاما تمیز میکند، قرار دارند. درختان ریشهها میدوانند و به آرامی و به طور نامحسوس رشد میکنند به طوری که واقعاً نمیتوان تغییری را متوجه شد. با این وجود آنها نشانگرهای زمان هم هستند، نشانههایی از تشعشعات، بارندگی، تغییرات آب و هوایی و بسیاری چیزهای دیگر در حلقههایشان نگه میدارند.
اینکه آیا هیرایاما خود را به درختان مرتبط میداند یا نه، ذهن مرا درگیر خود می کند. او وقتی نهالی را میبیند که نور خورشید مناسب دریافت نمیکند، پاکت کوچکی از روزنامه تا شده را از کیف پولش بیرون میآورد، کمی خاک در آن میریزد، نهال را داخل آن میگذارد و به خانه میبرد تا در آنجا به آن رسیدگی کند. او به نهالها در خانهاش لبخند میزند چرا که سرانجام یک روز آنها را به بیرون خواهد برد. درختان چیزی حیاتی در مورد زندگی را نشان میدهند، تابیدن نور و سایه هر دو برای وجود، ضروری و اجتناب ناپذیر هستند.
عنوان «روزهای عالی» اشاره ای به آهنگ «روز عالی» از لو رید است که یک صبح در ضبط صوت هیرایاما پخش می شود. در بخش همخوان ترانه، تکرار می شود که "تو فقط مرا نگه می داری". بقای هیرایاما شامل زندگی با سایه ها، قدردانی از کیفیت نور خورشید و ریشه دواندن عمیق و عمیق است.
Telegram
حسن معین - خودشناسی
🎥 فیلم سینمایی یک روز عالی دوبله به فارسی
"روزهای عالی": نقدی بر ایستادگی در برابر گذر زمان
نوشته الیسا ویلکینسون
در فیلم "روزهای عالی"، به سایه ها دقت کنید. همچنین به درختان و نگاه هیرایاما (با بازی کوجی یاکوشو) به آنها توجه داشته باشید. آنها به اندازه…
"روزهای عالی": نقدی بر ایستادگی در برابر گذر زمان
نوشته الیسا ویلکینسون
در فیلم "روزهای عالی"، به سایه ها دقت کنید. همچنین به درختان و نگاه هیرایاما (با بازی کوجی یاکوشو) به آنها توجه داشته باشید. آنها به اندازه…
Forwarded from از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی
روزهای عالی (Perfect Days)
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش اول)
دیشب فیلم "روزهای عالی" ساختۀ ویم وندرس، محصول سال 2023 را یک بار دیگر دیدم. انگار زندگی عارفی از دیار خراسان خودمان، و به طور خاص، زندگی یکی از مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر را میدیدم که شیخ، با کراماتِ اسطورهوار شگفتی که داشته، او را جهت تربیت و تهذیب نفس، به زمانۀ ما پرت کرده، تا به کار پاک کردن توالتهای عمومی شهر توکیو، همت گمارد. انگار حسن مودّب، مرید و خادم خاصِ خانقاه شیخ را میدیدم که همچنان به تشخیص شیخ ما، چیزی از بقیت خواجگی دنیا در نهادش مانده بود و شیخ بنا داشت با گماشتن او به چنین کاری، آن اندکمایه کِبر و غرور را هم در او از میان بردارد. این شیوۀ تربیتی را که با رنج و ریاضت بسیار همراه بود، مشایخی چون ابوسعید در تربیت مریدان خویش به کار میگرفتهاند. خود شیخ هم چنان که از گزارشهای منابع کهن و معتبر در شرح زندگانی او پیداست، یک چندی به چنین کاری اشتغال داشته است. پاک کردن مَبرَز و متوضّا یا همان مستراح و به برگ ساختن کلوخ آن جهت طهارت مقیمان و میهمانانِ خانقا.
اما این مقایسه حق قهرمان فیلم را، چنان که باید ادا نمیکند. چراکه در رفتار او، در این کاری که در نظر عموم آدمیان با رنج و پستی همراه است، چیزی از جنس ریاضت و مشقت نمیدیدیم. او این کار را بیهیچ جان کندن و ریاضتی، با رضایت و با شوق و عشقی تمام انجام میداد. انجام چنین کاری از جانب او، به فرمان و اشارت شیخی نبوده تا که او نتواند همچون مرید سرسپردهای از زیر بارش طفره رفته و راه گریز و مفرّی بیابد. او این کار را، با طوع و رغبت، از سر میل و اراده و انتخاب آگاهانۀ خودش انجام میداده، نه به دستور و تجویز پیر و شیخ خانقاهاش. او هر صبح، با نشاط و اشتیاق برای انجام چنین کاری از خواب برمیخاست. در چهرهاش کمترین نشانی از مشقت و کراهتِ کار پیدا نبود. قهرمان قصۀ ما، کارش را حتی همانند شاگرد شیدا و سربه هوایش، به چشم وظیفه هم نمیدید که قاعدتا توقع میرفته با بردباری و دقت، بدون اهمال و سستی و رخوت به پایان رساند. او با کارش زندگی میکرد و در دل آن چیزی از جنس روح و معنای زندگی میدید.
از جمله ویژگیهای ستایشانگیزِ قهرمانِ دلآگاهِ فیلم ما، در کنار سادگی و سکوت و سبکباری و سرزندگیاش، در کنار عشق به موسیقی و عکاسی و طبیعت دوستیاش، در کنار مهر و شفقت و ادب و متانت و سخاوت و قناعت و آزادگیاش، کتابخوانی او بود. نظافتچی و کارگری که هر شب با خواندن کتاب به خواب میرفت. در فیلم تنها یک شب است که پیش از آنکه مثل همیشه در حین خواندن کتاب خواب بر او غالب شود، او را بدون مطالعه کتاب میبینیم. خوابی که عین بیداری است. با رویاهایی سرشار از لطف و بیوزنی و بازیها و بازگوشیهای سیاه و سفید و شاد و شنگِ نور و سایهها. همان شبی که روزش را به خاطر حاضر نشدن و نیامدن همیشگی شاگردش در کار، ناچار میشود وظایف او را نیز بر عهده بگیرد.
از نگاه بسیار عمیق و معنوی و انسانی او به کارش، می توان احتمال داد که شاید در میان کتابهایی که هر شب میخوانده، کتاب "کار همچون زندگی" نوشته تامس مور را هم خوانده ( این کتاب توسط محمدرضا سلامت و با مقدمهای از مصطفی ملکیان از سوی فرهنگ نشر نو، با همکاری نشر آسیم به فارسی ترجمه شده). اگر هم شخصیت زیبا و ستودنی و کمحرف فیلم که جز به ندرت و از سر ضرورت سخن نمیگوید، این کتاب را نخوانده باشد میتوان حدس زد که کارگردان فیلم، کتاب را خوانده و در ساخت فیلمش از آن بهره و الهام گرفته است.
@irajrezaie
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش اول)
دیشب فیلم "روزهای عالی" ساختۀ ویم وندرس، محصول سال 2023 را یک بار دیگر دیدم. انگار زندگی عارفی از دیار خراسان خودمان، و به طور خاص، زندگی یکی از مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر را میدیدم که شیخ، با کراماتِ اسطورهوار شگفتی که داشته، او را جهت تربیت و تهذیب نفس، به زمانۀ ما پرت کرده، تا به کار پاک کردن توالتهای عمومی شهر توکیو، همت گمارد. انگار حسن مودّب، مرید و خادم خاصِ خانقاه شیخ را میدیدم که همچنان به تشخیص شیخ ما، چیزی از بقیت خواجگی دنیا در نهادش مانده بود و شیخ بنا داشت با گماشتن او به چنین کاری، آن اندکمایه کِبر و غرور را هم در او از میان بردارد. این شیوۀ تربیتی را که با رنج و ریاضت بسیار همراه بود، مشایخی چون ابوسعید در تربیت مریدان خویش به کار میگرفتهاند. خود شیخ هم چنان که از گزارشهای منابع کهن و معتبر در شرح زندگانی او پیداست، یک چندی به چنین کاری اشتغال داشته است. پاک کردن مَبرَز و متوضّا یا همان مستراح و به برگ ساختن کلوخ آن جهت طهارت مقیمان و میهمانانِ خانقا.
اما این مقایسه حق قهرمان فیلم را، چنان که باید ادا نمیکند. چراکه در رفتار او، در این کاری که در نظر عموم آدمیان با رنج و پستی همراه است، چیزی از جنس ریاضت و مشقت نمیدیدیم. او این کار را بیهیچ جان کندن و ریاضتی، با رضایت و با شوق و عشقی تمام انجام میداد. انجام چنین کاری از جانب او، به فرمان و اشارت شیخی نبوده تا که او نتواند همچون مرید سرسپردهای از زیر بارش طفره رفته و راه گریز و مفرّی بیابد. او این کار را، با طوع و رغبت، از سر میل و اراده و انتخاب آگاهانۀ خودش انجام میداده، نه به دستور و تجویز پیر و شیخ خانقاهاش. او هر صبح، با نشاط و اشتیاق برای انجام چنین کاری از خواب برمیخاست. در چهرهاش کمترین نشانی از مشقت و کراهتِ کار پیدا نبود. قهرمان قصۀ ما، کارش را حتی همانند شاگرد شیدا و سربه هوایش، به چشم وظیفه هم نمیدید که قاعدتا توقع میرفته با بردباری و دقت، بدون اهمال و سستی و رخوت به پایان رساند. او با کارش زندگی میکرد و در دل آن چیزی از جنس روح و معنای زندگی میدید.
از جمله ویژگیهای ستایشانگیزِ قهرمانِ دلآگاهِ فیلم ما، در کنار سادگی و سکوت و سبکباری و سرزندگیاش، در کنار عشق به موسیقی و عکاسی و طبیعت دوستیاش، در کنار مهر و شفقت و ادب و متانت و سخاوت و قناعت و آزادگیاش، کتابخوانی او بود. نظافتچی و کارگری که هر شب با خواندن کتاب به خواب میرفت. در فیلم تنها یک شب است که پیش از آنکه مثل همیشه در حین خواندن کتاب خواب بر او غالب شود، او را بدون مطالعه کتاب میبینیم. خوابی که عین بیداری است. با رویاهایی سرشار از لطف و بیوزنی و بازیها و بازگوشیهای سیاه و سفید و شاد و شنگِ نور و سایهها. همان شبی که روزش را به خاطر حاضر نشدن و نیامدن همیشگی شاگردش در کار، ناچار میشود وظایف او را نیز بر عهده بگیرد.
از نگاه بسیار عمیق و معنوی و انسانی او به کارش، می توان احتمال داد که شاید در میان کتابهایی که هر شب میخوانده، کتاب "کار همچون زندگی" نوشته تامس مور را هم خوانده ( این کتاب توسط محمدرضا سلامت و با مقدمهای از مصطفی ملکیان از سوی فرهنگ نشر نو، با همکاری نشر آسیم به فارسی ترجمه شده). اگر هم شخصیت زیبا و ستودنی و کمحرف فیلم که جز به ندرت و از سر ضرورت سخن نمیگوید، این کتاب را نخوانده باشد میتوان حدس زد که کارگردان فیلم، کتاب را خوانده و در ساخت فیلمش از آن بهره و الهام گرفته است.
@irajrezaie
Forwarded from از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی
روزهای عالی (Perfect Days)
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش دوم)
جا دارد اشاره کنم به بُنمایه "تکرار" در فیلم و منظر و نگاه تازۀ کارگردان به این مفهوم. تکرار غالبا در جهان مدرن، همزاد ملال و خصم معنا و لاجرم خصمِ پویایی و بالندگی زندگی دانسته میشود. آدمها اغلب از افتادن در چرخۀ تکرار وحشت دارند و از همین رو، سعی میکنند با در پیش گرفتن شیوههای گوناگون از چنگال آن رهایی یابند. این گونه است که بسیاری از آنها در چرخۀ بس مصیبتبارتر دیگری میافتند که همانا نوجویی و نوخواهیِ پیوسته و مدام است که از قضا منطق بازار و جهان سرمایه هم آن را تشویق میکند و هر روز با توسل به ترفندهای مختلف، آتش ما آدمیان و در نتیجه بازار خویش را در این میدان مسابقه نفسگیر و بیپایان تیز میکند. این فیلم اما به نوعی در ستایشِ تکرار است. در این فیلم میبینیم که زندگی از دل همین تکرارهای هر روزینه است که معنا مییابد. با تماشای فیلم، درمییابیم که میتوان کارهای مشخصی را سالیان زیاد تکرار کرد بیآنکه دچار احساس دلزدگی و ملال شد. آری، همه چیز بستگی به نگاه آدمی دارد. نگاه او به هستی و به معنای کار و زندگیاش. این فیلم را که دیدم بیشتر از قبل با نویسنده کتاب" فضیلت کناره گرفتن" (هنر خویشتن داری در عصر افراط)، همدل و همداستان شدم. خاصه با این چند سطر پایانی کتابش که به بحث ما سخت مربوط است:
نباید از تکرار واهمه داشته باشیم؛ همانطور که کیرکگور در تکرار مینویسد: آنچه به زندگی فردی و جمعی ما شکل میبخشد تکرار است. بدون تکرارهای چرخهای، در "همهمۀ پوچی فرو میرویم که هیچ محتوایی ندارد."
بدون تکرار هیچ تعهدی در کار نخواهد بود. تکرار یعنی هر روز صبح از خواب بیدار شدن و آماده کردن ناهار بچهها. تکرار یعنی دیدار دوبارۀ دوستان قدیمی، حتی در مواقعی که افسردهاند و دیدن آنها خیلی لذتبخش و مفرّح نیست. درواقع تکرار نیازمند حدی از شجاعت است، شجاعتِ انجام دادن کاری واحد به صورت متداوم، فقط به خاطر آنکه انجام دادن آن کار درست است. همان طور که این کتاب میگوید، این کار نیازمند کناره گرفتن نیز هست، مثل کناره گرفتن از روابط جدیدی که بالقوه برایمان هیجانانگیزند. اگر بخواهیم با همه دوست باشیم، درواقع، هیچ دوستی نخواهیم داشت. اگر بخواهیم کار خوبی انجام بدهیم نمیتوانیم دست به همه کار بزنیم. (ص 103 کتاب یادشده، ترجمۀ محمد ملاعباسی، نشر ترجمان).
در پایان مایلم توجه دوستداران فیلم را به جامعه و محیطی توجه دهم که با تحسین و قدردانی و احترام، به قهرمان قصه ما اجازه داده تا زندگی دلخواه خود را انتخاب کند. با تماشای این فیلم، روابط انسانی در جامعه ژاپن را بسیار مدنی و متمدنانه، بسیار ستودنی و رشکبرانگیز مییابیم. با دیدن این فیلم به صدق این سخن نویسنده کتاب فضیلت کناره گرفتن بیشتر پی میبریم آنجا که میگوید: "انسانها دوست دارند که سخاوتمند باشند، با دیگران همکاری کنند و یاری دهندۀ آنها باشند، اگر در محیطی زندگی کنند که چنین رفتارهایی را تسهیل کند" (ص 57)
@irajrezaie
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش دوم)
جا دارد اشاره کنم به بُنمایه "تکرار" در فیلم و منظر و نگاه تازۀ کارگردان به این مفهوم. تکرار غالبا در جهان مدرن، همزاد ملال و خصم معنا و لاجرم خصمِ پویایی و بالندگی زندگی دانسته میشود. آدمها اغلب از افتادن در چرخۀ تکرار وحشت دارند و از همین رو، سعی میکنند با در پیش گرفتن شیوههای گوناگون از چنگال آن رهایی یابند. این گونه است که بسیاری از آنها در چرخۀ بس مصیبتبارتر دیگری میافتند که همانا نوجویی و نوخواهیِ پیوسته و مدام است که از قضا منطق بازار و جهان سرمایه هم آن را تشویق میکند و هر روز با توسل به ترفندهای مختلف، آتش ما آدمیان و در نتیجه بازار خویش را در این میدان مسابقه نفسگیر و بیپایان تیز میکند. این فیلم اما به نوعی در ستایشِ تکرار است. در این فیلم میبینیم که زندگی از دل همین تکرارهای هر روزینه است که معنا مییابد. با تماشای فیلم، درمییابیم که میتوان کارهای مشخصی را سالیان زیاد تکرار کرد بیآنکه دچار احساس دلزدگی و ملال شد. آری، همه چیز بستگی به نگاه آدمی دارد. نگاه او به هستی و به معنای کار و زندگیاش. این فیلم را که دیدم بیشتر از قبل با نویسنده کتاب" فضیلت کناره گرفتن" (هنر خویشتن داری در عصر افراط)، همدل و همداستان شدم. خاصه با این چند سطر پایانی کتابش که به بحث ما سخت مربوط است:
نباید از تکرار واهمه داشته باشیم؛ همانطور که کیرکگور در تکرار مینویسد: آنچه به زندگی فردی و جمعی ما شکل میبخشد تکرار است. بدون تکرارهای چرخهای، در "همهمۀ پوچی فرو میرویم که هیچ محتوایی ندارد."
بدون تکرار هیچ تعهدی در کار نخواهد بود. تکرار یعنی هر روز صبح از خواب بیدار شدن و آماده کردن ناهار بچهها. تکرار یعنی دیدار دوبارۀ دوستان قدیمی، حتی در مواقعی که افسردهاند و دیدن آنها خیلی لذتبخش و مفرّح نیست. درواقع تکرار نیازمند حدی از شجاعت است، شجاعتِ انجام دادن کاری واحد به صورت متداوم، فقط به خاطر آنکه انجام دادن آن کار درست است. همان طور که این کتاب میگوید، این کار نیازمند کناره گرفتن نیز هست، مثل کناره گرفتن از روابط جدیدی که بالقوه برایمان هیجانانگیزند. اگر بخواهیم با همه دوست باشیم، درواقع، هیچ دوستی نخواهیم داشت. اگر بخواهیم کار خوبی انجام بدهیم نمیتوانیم دست به همه کار بزنیم. (ص 103 کتاب یادشده، ترجمۀ محمد ملاعباسی، نشر ترجمان).
در پایان مایلم توجه دوستداران فیلم را به جامعه و محیطی توجه دهم که با تحسین و قدردانی و احترام، به قهرمان قصه ما اجازه داده تا زندگی دلخواه خود را انتخاب کند. با تماشای این فیلم، روابط انسانی در جامعه ژاپن را بسیار مدنی و متمدنانه، بسیار ستودنی و رشکبرانگیز مییابیم. با دیدن این فیلم به صدق این سخن نویسنده کتاب فضیلت کناره گرفتن بیشتر پی میبریم آنجا که میگوید: "انسانها دوست دارند که سخاوتمند باشند، با دیگران همکاری کنند و یاری دهندۀ آنها باشند، اگر در محیطی زندگی کنند که چنین رفتارهایی را تسهیل کند" (ص 57)
@irajrezaie
Khate Payan
Ali Zand Vakili MusicMehr.com
🎼 خط پایان علی زندوکیلی
دویدن های من سمت تو هرگز خط پایانی نخواهد داشت
نفس افتاده ی در حسرت دیدار تو جانی نخواهد داشت
و شعله های آتش همچو قلبم آه سوزانی نخواهد داشت
نخواهد داشت
تمام عمر من در خلوت و تنهایی شب های تارم رفت
غم عشقت به بی رحمی زمینم زد که نام و اعتبارم رفت
به پاییزی ترین باران قسم که فصل گلریز بهارم رفت بهارم رفت
من عاشقانه ترین شعر زمان توام که بی نشانه ترین جای جهان توام
من سایه بان توام هم آشیان توام آواره گرد غمت بی خانمان توام
تماشا کن منم تصویری از تنهایی یک آدم عاشق
نشانی از شکستن در غروب بی قرار آخرین هق هق
چه برفی روی موهایم نشسته در همه آیینه های دق
منم هم ماجرای بغض پنهان همه گل های پژمرده
کسی که عمر خود را پای دلتنگی لبخند تو غم خورده
چه پایان غم انگیزی برای قلب تنهایم رقم خورده
من عاشقانه ترین شعر زمان توام که بی نشانه ترین جای جهان توام
من سایه بان توام هم آشیان توام آواره گرد غمت بی خانمان توام
دویدن های من سمت تو هرگز خط پایانی نخواهد داشت
نفس افتاده ی در حسرت دیدار تو جانی نخواهد داشت
و شعله های آتش همچو قلبم آه سوزانی نخواهد داشت
نخواهد داشت
تمام عمر من در خلوت و تنهایی شب های تارم رفت
غم عشقت به بی رحمی زمینم زد که نام و اعتبارم رفت
به پاییزی ترین باران قسم که فصل گلریز بهارم رفت بهارم رفت
من عاشقانه ترین شعر زمان توام که بی نشانه ترین جای جهان توام
من سایه بان توام هم آشیان توام آواره گرد غمت بی خانمان توام
تماشا کن منم تصویری از تنهایی یک آدم عاشق
نشانی از شکستن در غروب بی قرار آخرین هق هق
چه برفی روی موهایم نشسته در همه آیینه های دق
منم هم ماجرای بغض پنهان همه گل های پژمرده
کسی که عمر خود را پای دلتنگی لبخند تو غم خورده
چه پایان غم انگیزی برای قلب تنهایم رقم خورده
من عاشقانه ترین شعر زمان توام که بی نشانه ترین جای جهان توام
من سایه بان توام هم آشیان توام آواره گرد غمت بی خانمان توام
Forwarded from Reza Nassaji
نظرسنجی افکار اقشار مذهبی طرفدار نظام
بخش نخست: افکارسنجی اجتماعی
هر روز دو یا چند پرسش مرتبط با هم در نظرسنجی را منتشر خواهم کرد. این پرسشها اینجا منظم و فهرست میشوند، اما برای شرکت در نظرسنجی لازم است روی پرسش کلیک کنید تا به کانال «سنجش جامعه» بروید.
تأکید میکنم مخاطب این پرسشها افراد مذهبی طرفدار نظام هستند و فقط باید از آنها پرسید. توضیحات بیشتر در باب ملاحظات روششناسی را در این کانال بخوانید.
الف. فهم اجتماعی: امر به معروف و حجاب رسمی
1. اگر زنی بیحجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید، چه خواهید کرد؟
2. اگر زنی بیحجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که مردی از او فیلم میگیرد، چه نظری دارید؟
3. اگر زنی بیحجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که از آمر یا مأمور مرد کتک میخورد، چه واکنشی دارید؟
4. اگر فیلمی را ببینید که مأمور مرد بدن زنی بیحجاب را در هنگام بازداشت لمس میکند، نظر شما چیست؟
5. اگر کسی در جریان بازداشت یا امر به معروف کشته شود، نظر شما دربارۀ آن چیست؟
6. نظام اسلامی باید جان چه کسانی را محترم بدارد؟
ب. فهم اجتماعی: تبعیض
7. دختر شما قصد ازدواج دارد. اما برای عقد نیاز به اجازۀ پدر یا پدربزرگ هست و نظر مادر شرط نیست. نظر شما دربارۀ این مسأله چیست؟
8. فرزند شما بیمار است و نیاز به جراحی فوری دارد. اما بیمارستان فقط اجازۀ پدر را میپذیرد نه مادر. پدر او نمیتواند بیاید و خطر مرگ جدی است. شما چه میکنید؟
9. دوست شما در خانواده و منطقهای غیرفارسیزبان به دنیا آمده است که تا زمان ورود به مدرسه فارسی نمیآموزد. اما در کلاس اول باید به زبان فارسی درس بخواند، درحالیکه طبق قانون باید برای او و بقیه، دورۀ پیشدبستانی رایگان برگزار میشد. در نتیجه، او بهسختی درس میخواند، از مدرسه و معلم فارسیزبان متنفر میشود و زود ترک تحصیل میکند. نظر شما چیست؟
10. بهنظر شما فرزندان مقامات هم مثل فرزندان مردم عادی خدمت سربازی میروند؟
11. نظر شما دربارۀ خودکشی یا ارتکاب قتل سربازان حین خدمت چیست؟
12. «برخی خانوادهها در ایران چند ماه است که گوشت نخوردهاند» نظر شما دربارۀ این خبر چیست؟
13. «خوزستان و بسیاری از مناطق جنوب ایران در بیشتر ساعات شبانهروز آب ندارند و آب لولهکشی هم آشامیدنی نیست» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟
14. «ارزش دلاری حقوق کارگران ایران در سال ۱۳۸۹ معادل ۳۱۰ دلار بوده، اما سال ۱۴۰۲ به ۱۰۵ دلار رسیده است.» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟
ج. فهم اجتماعی: مدارا و همزیستی
15. نظر شما دربارۀ مردم کرد چیست؟
16. نظر شما دربارۀ مردم بلوچ چیست؟
17. اگر فرزند شما با خانوادهای از اهل سنت وصلت کند، نظر شما چیست؟
18. نظر شما دربارۀ بهاییها چیست؟
19. اگر بدانید فرزند یا یکی از نزدیکانتان علیه نظام فعالیت دارد و مسئولان از شما بخواهند مثل درگیری با مجاهدین خلق در دهۀ شصت آنها را لو دهید، چه میکنید؟
20. در دههی شصت، بین اقوام و آشنایان شما کسی بهعنوان عضو یا سمپات گروههای سیاسی اعدام، کشته یا زندانی شده است؟
21. در اعتراضات سال 88 تاکنون، بین اقوام و آشنایان شما کسی کشته یا زندانی شده است؟
22. پس از زندانیشدن یا کشتهشدن کسی از اقوام و آشنایان، احساس شما به خانوادهی او چگونه بود؟
23. اگر یکی از اعضای خانوادهی شما توسط نیروهای نظامی، امنیتی و قضایی بازداشت، زندانی، مجروح یا نقص عضو شود، چه میکنید؟
24. نظرتان راجع به شلیک به هواپیمای اوکراینی چیست؟
25. آیا تابهحال تصور کردهاید که یکی از عزیزان خودتان در حادثهای مانند هواپیمای اوکراینی یا اعتراضات خیابانی کشته شود؟ در این صورت موضع شما دربارۀ نظام چگونه خواهد بود؟
26. چرا نسل جوان در اعتراضات خیابانی شرکت میکنند؟
27. دلیل اصلی مخالفت نسل جوان با نظام چیست؟
28. اگر در ماه رمضان کسانی را در حال خوردن، آشامیدن و سیگار ببینید، نظرتان چیست؟
د. فهم اجتماعی: خانواده
29. دلیل بیپولی فرزندتان چیست؟
30. دلیل فقر خانواده چیست؟
31. دلیل بیکاری فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکیتان) چیست؟
32. دلیل ازدواجنکردن فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکیتان) چیست؟
33. نظر شما دربارۀ ازدواج دختران زیر 18 سال به خواست والدین چیست؟
34. به نظر شما آیا دختران زیر 18 سال آمادۀ ازدواج هستند؟
35. نظرتان راجع به تبلیغات فرزندآوری چیست؟
36. در چه صورت بیش از دو فرزند خواهید داشت؟
37. اگر درآمد شما در طول 5 سال اول ازدواج به نسبت افزایش قیمتها کاهش پیدا کند، فرزند خواهید آورد؟
@SocioSearch
بخش نخست: افکارسنجی اجتماعی
هر روز دو یا چند پرسش مرتبط با هم در نظرسنجی را منتشر خواهم کرد. این پرسشها اینجا منظم و فهرست میشوند، اما برای شرکت در نظرسنجی لازم است روی پرسش کلیک کنید تا به کانال «سنجش جامعه» بروید.
تأکید میکنم مخاطب این پرسشها افراد مذهبی طرفدار نظام هستند و فقط باید از آنها پرسید. توضیحات بیشتر در باب ملاحظات روششناسی را در این کانال بخوانید.
الف. فهم اجتماعی: امر به معروف و حجاب رسمی
1. اگر زنی بیحجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید، چه خواهید کرد؟
2. اگر زنی بیحجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که مردی از او فیلم میگیرد، چه نظری دارید؟
3. اگر زنی بیحجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که از آمر یا مأمور مرد کتک میخورد، چه واکنشی دارید؟
4. اگر فیلمی را ببینید که مأمور مرد بدن زنی بیحجاب را در هنگام بازداشت لمس میکند، نظر شما چیست؟
5. اگر کسی در جریان بازداشت یا امر به معروف کشته شود، نظر شما دربارۀ آن چیست؟
6. نظام اسلامی باید جان چه کسانی را محترم بدارد؟
ب. فهم اجتماعی: تبعیض
7. دختر شما قصد ازدواج دارد. اما برای عقد نیاز به اجازۀ پدر یا پدربزرگ هست و نظر مادر شرط نیست. نظر شما دربارۀ این مسأله چیست؟
8. فرزند شما بیمار است و نیاز به جراحی فوری دارد. اما بیمارستان فقط اجازۀ پدر را میپذیرد نه مادر. پدر او نمیتواند بیاید و خطر مرگ جدی است. شما چه میکنید؟
9. دوست شما در خانواده و منطقهای غیرفارسیزبان به دنیا آمده است که تا زمان ورود به مدرسه فارسی نمیآموزد. اما در کلاس اول باید به زبان فارسی درس بخواند، درحالیکه طبق قانون باید برای او و بقیه، دورۀ پیشدبستانی رایگان برگزار میشد. در نتیجه، او بهسختی درس میخواند، از مدرسه و معلم فارسیزبان متنفر میشود و زود ترک تحصیل میکند. نظر شما چیست؟
10. بهنظر شما فرزندان مقامات هم مثل فرزندان مردم عادی خدمت سربازی میروند؟
11. نظر شما دربارۀ خودکشی یا ارتکاب قتل سربازان حین خدمت چیست؟
12. «برخی خانوادهها در ایران چند ماه است که گوشت نخوردهاند» نظر شما دربارۀ این خبر چیست؟
13. «خوزستان و بسیاری از مناطق جنوب ایران در بیشتر ساعات شبانهروز آب ندارند و آب لولهکشی هم آشامیدنی نیست» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟
14. «ارزش دلاری حقوق کارگران ایران در سال ۱۳۸۹ معادل ۳۱۰ دلار بوده، اما سال ۱۴۰۲ به ۱۰۵ دلار رسیده است.» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟
ج. فهم اجتماعی: مدارا و همزیستی
15. نظر شما دربارۀ مردم کرد چیست؟
16. نظر شما دربارۀ مردم بلوچ چیست؟
17. اگر فرزند شما با خانوادهای از اهل سنت وصلت کند، نظر شما چیست؟
18. نظر شما دربارۀ بهاییها چیست؟
19. اگر بدانید فرزند یا یکی از نزدیکانتان علیه نظام فعالیت دارد و مسئولان از شما بخواهند مثل درگیری با مجاهدین خلق در دهۀ شصت آنها را لو دهید، چه میکنید؟
20. در دههی شصت، بین اقوام و آشنایان شما کسی بهعنوان عضو یا سمپات گروههای سیاسی اعدام، کشته یا زندانی شده است؟
21. در اعتراضات سال 88 تاکنون، بین اقوام و آشنایان شما کسی کشته یا زندانی شده است؟
22. پس از زندانیشدن یا کشتهشدن کسی از اقوام و آشنایان، احساس شما به خانوادهی او چگونه بود؟
23. اگر یکی از اعضای خانوادهی شما توسط نیروهای نظامی، امنیتی و قضایی بازداشت، زندانی، مجروح یا نقص عضو شود، چه میکنید؟
24. نظرتان راجع به شلیک به هواپیمای اوکراینی چیست؟
25. آیا تابهحال تصور کردهاید که یکی از عزیزان خودتان در حادثهای مانند هواپیمای اوکراینی یا اعتراضات خیابانی کشته شود؟ در این صورت موضع شما دربارۀ نظام چگونه خواهد بود؟
26. چرا نسل جوان در اعتراضات خیابانی شرکت میکنند؟
27. دلیل اصلی مخالفت نسل جوان با نظام چیست؟
28. اگر در ماه رمضان کسانی را در حال خوردن، آشامیدن و سیگار ببینید، نظرتان چیست؟
د. فهم اجتماعی: خانواده
29. دلیل بیپولی فرزندتان چیست؟
30. دلیل فقر خانواده چیست؟
31. دلیل بیکاری فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکیتان) چیست؟
32. دلیل ازدواجنکردن فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکیتان) چیست؟
33. نظر شما دربارۀ ازدواج دختران زیر 18 سال به خواست والدین چیست؟
34. به نظر شما آیا دختران زیر 18 سال آمادۀ ازدواج هستند؟
35. نظرتان راجع به تبلیغات فرزندآوری چیست؟
36. در چه صورت بیش از دو فرزند خواهید داشت؟
37. اگر درآمد شما در طول 5 سال اول ازدواج به نسبت افزایش قیمتها کاهش پیدا کند، فرزند خواهید آورد؟
@SocioSearch
Telegram
سنجش جامعۀ ایران
دستور کار طرح پژوهشی برای سنجش افکار قشر مذهبی طرفدار نظام
مقدمه
پژوهشهای بزرگدامنهای چون پیمایش «سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان» (موج اول، 1379؛ موج دوم، 1382؛ موج سوم، 1394؛ و موج چهارم، 1402) که با مدیریت وزارت ارشاد برگزار شدهاند (و برخلاف سه گزارش…
مقدمه
پژوهشهای بزرگدامنهای چون پیمایش «سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان» (موج اول، 1379؛ موج دوم، 1382؛ موج سوم، 1394؛ و موج چهارم، 1402) که با مدیریت وزارت ارشاد برگزار شدهاند (و برخلاف سه گزارش…