الفبای نورانی، نسخه‌های نورانی
69 subscribers
994 photos
177 videos
70 files
2K links
🔸دکتر محمد شعبانی راد
‎پزشک عمومی، علاقمند به روانشناسی و روانپزشکی

🔹 مقالات: https://drmohammadshabanirad.com/articles/
🔹 (ولاگ): www.youtube.com/channel/UC4gRhvmcWvqY8XTVLLTixZw
🔹 (پادکست): castbox.fm/channel/Luminous-Language-id4779507
Download Telegram
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله
📘 عنوان: حسود، گرگ سرگردان! فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ! هَمَجٌ رَعَاعٌ!

🐺 آیا تا به حال دیده‌اید گرگی را که در بیابان بی‌هدف می‌گردد؟ یا بادی که پشه‌ها را از این سو به آن سو می‌برد؟
این مقالۀ به‌روز رسانی شدۀ ما، شما را به سفری در دلِ واژۀ قرآنی «ذئب» می‌برد؛
واژه‌ای که در اصل به معنای حرکت ناپایدار، اضطراب و سرگردانی است؛
در کنارِ تعبیر هولناک «هَمَجٌ رَعَاعٌ» از نهج‌البلاغه:
مردمانی که با هر بادی می‌چرخند و به هر صدایی دل می‌سپارند!

📖 این مقاله، بازخوانی تازه‌ای است از سرگردانی دل‌هایی که
از نور علم ربّانی فاصله گرفته‌اند و در بی‌ثباتیِ حسادت، حیران مانده‌اند.

👈 آیا گرگ واقعاً یوسف را خورد؟
یا آن‌هایی که دل‌هایشان چون باد پریشان و چون پشه‌های سرگردان و چون گرگِ حسود بودند؟...

🖇 لینک مقاله:
https://drmohammadshabanirad.com/those-who-are-envious-are-wandering-wolves/
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله
📘 داستان تکراری تاسف برانگیز بی‌اعتنایی به دانسته‌ها! شیطان می‌خواهد تمرکزت را بهم بزند! أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ!

وقتی دانسته‌ها را نادیده می‌گیری،
و صدای معلم ربانی را که برای نجاتت فرستاده شده خاموش می‌کنی،
شیطان وارد می‌شود و تمرکزت را در زندگی متلاشی می‌کند!
مقالۀ «غفل» به‌روزرسانی شد.

غفلت، یعنی دانستن و بی‌اعتنایی!
یعنی نداشتن تکیه‌گاهی از نور.
یعنی شنیدن صدای معلم نورانی، اما پشت کردن به آن!

📎 حتماً بخوانید:
https://drmohammadshabanirad.com/the-devil-is-trying-to-distract-you/
امام صادق علیه السلام:
لاَ خَيْرَ فِيمَنْ لاَ يَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا
يَا بَشِيرُ إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ
فَإِذَا اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلاَلَتِهِمْ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ.
حضرت صادق عليه السلام به بشير فرمود:
هر يك از اصحاب ما كه فهم دين ندارد خيري ندارد،
اي بشير هر مردي از ايشان كه از نظر فهم دين بي نياز نباشد، به ديگران نياز پيدا ميكند
و چون به آنها نيازمند شد او را در گمراهي خويش وارد كنند و او نفهمد.

خسران پنهان:
وقتی از علمِ معلم ربانی بی‌بهره‌ای، ناگزیر به آغوش معلم سوء پناه می‌بری!
یعنی آنجا که بی‌نیازی علمی‌ات تأمین نشود، ناخواسته محتاجِ گمراهان می‌شوی!
امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
«لاَ خَيْرَ فِيمَنْ لاَ يَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا... إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ، فَإِذَا اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلاَلَتِهِمْ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ.»
این حدیث، یکی از عمیق‌ترین تحلیل‌های روان‌شناختیِ خسران است!
کسی که به علم ربانی وصل نباشد، ناگزیر در وقت نیاز، چشم به دیگران می‌دوزد؛
و این دیگران، اگر اهل نور نباشند، او را آهسته و بی‌صدا، وارد دروازه‌های گمراهی می‌کنند...
و فاجعه اینجاست:
او حتی متوجه نمی‌شود!
این یعنی خسرانی فراتر از "خسران مالی" یا "شکست اجتماعی":
این، باختنِ تشخیص است،
و سپردنِ زمام قلب، به دست کسانی که دل‌شان از نور خالی است!
چه بسیار کسانی که گمان می‌کنند
در حال یاد گرفتن‌اند، در حال پیشرفت‌اند...
اما در واقع، دارند سبک و ساکت، به سمت ضلالت کشیده می‌شوند.
راه نجات چیست؟
فقط یک چیز: بی‌نیازی از غیر، با علم ربانی.
علم آنلاینی که از معلم ربانی و فرشتۀ مهربان گرفته می‌شود،
نه از هر صدایی که در بازار علم فریاد می‌زند.
این همان معنای خسران در سوره «والعصر» است:
وقتی انسان، نور درونی فهم و هدایت را از دست بدهد،
به هر بادی میل می‌کند...
و گرفتار همج رعاع، مذبذبین، و گرگ‌های سرگردان می‌شود!
چیزی که ما نیاز داریم اینه: «فهم دینی و بی‌نیازی از گمراهان»
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ»
آنچه جان ما به آن نیاز دارد، فهم دینی است؛
فهمی که ما را از پناه بردن به گمراهان و معلمان سوء بی‌نیاز می‌سازد.
در واقع، ما در هر نماز، از خدای مهربان چنین می‌خواهیم:
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
ما را به راه راست هدایت کن؛
اما این راه راست چگونه راهی‌ست؟
نه هر راهی، بلکه:
«صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»
راه کسانی که به آنان نعمت دادی؛
نعمت چیست؟
در آیۀ 113 سورۀ نساء آمده:
«وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»
یعنی نعمت بزرگ خدا، همانا علم آنلاینی است که از جانب خودش عطا می‌کند.
پس «راه مستقیم»، راه بهره‌مندان از علم ربانی و نور هدایت الهی است، نه:
«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ»
نه راه مغضوبان و نه راه گمراهان!
مغضوبان کسانی‌اند که علم داشتند ولی حسادت ورزیدند و به علم نورانی سجده نکردند؛
و گمراهان، همان نادانانی‌اند که چون فهم نداشتند، به دامن آن حسودان پناه بردند!
پس ما نه‌تنها باید «فهم دینی» داشته باشیم، بلکه باید آن‌قدر غنی و بی‌نیاز شویم که محتاج به درک و هدایت گمراهان نگردیم.
خودباختگیِ حسود؛ سقوط هویت در تاریکی

حسود، در اعماق وجودش می‌داند که بی‌ارزش شده است!
وقتی نفس انسان سقوط می‌کند و به تاریکی آلوده می‌شود،
دیگر نه اعتماد به نفس می‌ماند، نه عزت نفس.
👈او خود را باور ندارد؛ چون نور خودش را باور نکرده است!👉
در درونش احساس می‌کند که تاریک، ناتوان و ناکارآمد شده؛
و در برابر شکوه و اقتدار صاحبان نور، عاجز و زبون است.
این همان چیزی است که به آن خودباختگی می‌گویند: آشفتگی هویّت!
خودباخته، شخصیتی مُنفَعِل است؛ کسی که در مهار حسادت‌ها و تمنّاهای خود ناتوان است.
هویتی منفی و تاریک برای خود ساخته، از مسئولیت‌پذیری فراری است، و نشانه‌های دل‌مردگی، بی‌تفاوتی و دل‌زدگی در رفتار او به وضوح دیده می‌شود.
درونش از احساس پوچی لبریز است.
دل‌مشغولی‌هایی بی‌هدف دارد و توان و وقت خود را بیهوده، و در مسیر باطل، تلف می‌کند.
او دیگر هیچ نقش مؤثری برای آرامش قلب خود ندارد؛ چون ابزار نورانی آرامش را از کف داده است.
حسود، بی‌هدف و سرگردان است؛
در طوفان احساساتِ منفی، همچون گردبادی بی‌جهت، پریشان و حیران.
«خَسِرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةَ»
(او دنیا و آخرت را باخت!)
ببین حسادت چه بلایی سرِ متکبّر می‌آورد!
داستان تکراری شیطان:
«أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ!»
او هم نور را دید، اما چون خود را در آینه نور نپذیرفت، سقوط کرد!
به جای سجده بر نور، بر کبر خود سجده کرد. و این آغاز خسرانی بود که تا ابد ادامه دارد...
👈حسود، خودشو و بستگانشو از نور هدایت محروم میکنه!👉

[سورة الأنعام (۶): آية ۱۴۰]
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ 👈قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ👉 سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ
وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ
قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (۱۴۰)
كسانى كه از روى بى‏‌خردى و نادانى، 👈فرزندان خود را كشته‌‏اند،👉
و آنچه را خدا روزيشان كرده بود - از راه افترا به خدا - حرام شمرده‌‏اند، سخت زيان كردند.
آنان به راستى گمراه شده، و هدايت نيافته‌‏اند.

🔥 حسادت، قتل نور است!
و حسود، با این قتلِ پنهانِ نور،
👈تاویلا، قاتلِ فرزندانِ خویش می‌شود!👉
بی‌آن‌که خونی بریزد، چراغ هدایت را از خانه‌اش خاموش می‌کند.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ...
کسانی که از روی نادانی و سبک‌عقلی، فرزندان خود را کشتند، در واقع سرمایه‌های زندگی‌شان را نابود کردند.
اما فقط قتل فیزیکی نیست که زیان‌آور است؛
حسود، قاتلِ نور است!
حسود، نه فقط خودش را، بلکه فرزندان و بستگانش را هم از نور هدایت محروم می‌کند.
...
محروم‌سازی نسل از هدایت:
وقتی پدر یا مادر، معلم یا مربی،
نسبت به نور حسادت بورزد، نسبت به معلم ربانی کینه داشته باشد،
در واقع از عمق جان، نور را انکار کرده است.
و وقتی خودش از نور محروم شد، دیگر چه سرمایه‌ای برای انتقال به نسل بعد باقی می‌ماند؟
فرزندانش در تاریکی می‌مانند!
و در دام معلمان سوء، رسانه‌های مجازی گمراه‌گر، دوستان بد،
و آرزوهای بی‌اساس و بی‌پشتوانه، سرگردان می‌شوند!
این همان «خسران خانوادگی» است!
این همان قتل معنوی فرزندان است،
با دستان خود، راه هدایت را بر روی خانواده‌اش می‌بندد...
و آنها را در جهل و تاریکی تنها می‌گذارد،
بدون چراغ، بدون راهنما، بدون پناه!
پس نتیجه این است:
حسود، فقط خود را نمی‌سوزاند؛ نسلش را هم در آتشِ خسران می‌افکند!
«قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ»
نه خود هدایت یافتند،
و نه توانستند راهی برای هدایت دیگران باقی بگذارند!
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله
📘 مقالۀ بروز رسانی شده: خودباختگان! وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ!

خسران یعنی از دست دادن اصل سرمایه!
نور را که باختی، هرچه کرده باشی باخته‌ای!
حسود، با خاموش‌کردن نور دلش، نه‌تنها خودش را بلکه عزیزترین‌هایش را هم از نور هدایت محروم می‌کند!
💔 قتل نور یعنی محروم‌سازی نسلت از هدایت!
و این است خسران مبین!

امام علی علیه‌السلام:
«الدنیا سوق الخسران»
دنیا بازار باخت است...
مگر برای کسانی که با نور، با علم ربانی، با معلم نورانی معامله کنند!

حسادت، قتل خاموشِ هویت نورانی است.
👤 خودباخته کسی است که از نور درون برید، و اسیر تاریکی تمناهایش شد.

📩 این مقاله را بخوانید، و نور را به دل خود بازگردانید...
لینک مقاله 🔗
https://drmohammadshabanirad.com/the-losers/
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله
🌟 اجتماع نور در برابر اجتماع شیطان!
«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ‏ جَمْعاً»
يَوْمِ الْجُمُعَةِ؛ روز صف‌بندی بزرگ!

در این مقاله، با مرور آیاتی از قرآن و ماجرای پیامبران الهی، از یوسف تا موسی و نوح علیهم‌السلام، به داستان تکراری اجماع اهل حسادت بر ضد نور پرداخته‌ایم!
در برابر این صف شیطانی، فقط اهل نور صف بسته‌اند!
اهل حسد همیشه با هم متحد می‌شوند...
و اهل ولایت، در پرتو نور، به جمع الهی می‌پیوندند!

لینک مقاله 🔗
https://drmohammadshabanirad.com/luminous-collection/
#ورکلایف
👈چند وقتی میشه که یکی از ساکنین ساختمان ،بنایی داره و همه جا پر از خاک شده ، و تو این مدت با آسانسور مصالح جا به جا کردن و آسانسور هم حسابی خاکی شده ، طوری که وقتی وارد کابین میشیم،باید حواسمون باشه تا لباسامون پر از خاک نشه....
دفعه اول چند روز پیش وارد آسانسور شدیم و دیدم پر از خاکه و بچه ها هم بودن ،خودم کلی تعجب کردم که با آسانسور مصالح میارن و بعد خاکهارو میبرن پایین؟ 😧
کلام شیطان : چه همسایه بی فکر و بدی،علاوه بر اینکه اصلا هیچ پولی بابت آسانسور نمیده ،تازه مصالح هم میبره و میاره ،چقدر بدن اینا ،
بگو چقدر بی فکرن اصلا انگار متوجه نیستن
کلام فرشته مهربان : (نگاهم رو متوجه بچه ها کرد وازم خواست به بچه ها اینو بگم :) اشکالی نداره ،حالا تمنای ما این بوده اینجا تمیز باشه و حمل نخاله ساختمانی از پله ها باشه نه آسانسور، اشکال نداره ورکلایفه بچه ها 🌟🥰

تا گذشت و به امروز رسیدیم
تمنا: نظافت ساختمان
تقدیر : همسایه بنایی کرده و همه جا پر از خاکه ، و علی رغم تموم شدن کارشون فکری به حال نظافت نکردن و ما هم فردا مهمونی داریم .
کلام شیطان: ای بابا این دیگه چه همسایه ایه همش اذیت میکنن ،الان نباید بفهمن که باید تمیز کنن ساختمون رو ؟
اصلا کجا مصالح و خاک رو با آسانسور جابه جا میکنن ؟
(بیرون بودیم ،وقتی رسیدیم خونه و وارد آسانسور شدم ، پسر کوچیکم تکیه کرد به کابین و پر از خاک شد .)
کلام شیطان : ای بابااااا😡
کلام فرشته مهربان : فردا مهمون دارین ،برو سریع یه دستمال بردار و خودت🫵 تمیز کن
کلام شیطان : همین مونده،این چه فکریه، مگر تو نظافت چی هستی ،چرا بقیه تمیز نکنن ، اصلا اینکارو نکن پر رو میشن
کلام فرشته مهربان : این کثیفی ممکن باعث ناراحتی و دعوا بین بقیه ساکنین بشه ،تو الان میتونی کمک کنی ،اصلا نیازی به ناراحتی نیست ، شرایط همسایه رو که میدونی ،اینطوری بیشتر حواست بهشون هست ، اشکالی نداره هیچی ازت کم نمیشه،تا حدی که فقط موقع رفت و آمد خاک نباشه تمیز کن ،بقیه شو نظافت چی میارن بعدا ،بعدم این میشه عمل صالحی که نورش برسه دست بابا😇 .این جمله اخرش مثل دوپینگ بود اصلا نمیدونم چطور بدو بدو رفتم و فرش آسانسور رو برداشتم و بردم شستم داخل کابین رو تمیز کردم و عالی شد . پسرام کارتون میدیدن ولی گاهی هم نگاهم میکردن. و منم حسابی مشغول بودم ، بعدم رفتم پایین دم در ورودی آسانسور رو هم تمیز کردم،تمام این مدت حس میکردم فرشته مهربانم کنارمه و داره باهام صحبت میکنه و یاد آوری حدیث می‌کرد، بر اذیت و ازار همسایه اصبر...... یا اون حدیث که میگن ،خوب همسايگى كردن به اذيت نكردن همسايه نيست،بلكه خوب همسايگى كردن به صبر بر اذيت همسايه اس. این همسایه با شرایطی که ایجاد میکنه تو میتونی درناژ کنی و به گردنت حق داره ، بهم میگفت ببین با کشیدن جارو چقدر اینجا تمیز شد ،ببین با ریختن آب چقدر اینجا تمیز و عالی شد. این ورکلایف ها با قلب و قبر همین کارو میکنن ،اگر عامل به نور باشید ،قلب و قبر تمیز نمیخوای؟😇 ،تو کارنامه نمره این همسایه رو هم باید گرفت 😊، وااای ذوق و شوق قلبیم اصلا وصف نشدنی بود ،مشغول بودم که یه دفعه دیدم پسر کوچیکم از پنجره صدام کرد و گفت، دمت گرممم 🥹❤️ و لایک فرشته مهربانم رو با تمام وجود در ملک و ملکوت حس میکردم .
بعد از چند لحظه بچه ها اومدن پایین پسر بزرگم گفت منم میخوام جارو کنم و کمک کنم ، کلی کار کرد و کل زمانش شاید یه ساعت شد . وقتی اومدیم خونه به بچه ها گفتم ورکلایف 🌟دارم ،و منتظر شدن که بشنون ،و شروع کردم از حرف زدن از ملکوت قلبم و اینکه کلام ها چی بود و تمنا چی بود و... وقتی خواستم کلام فرشته مهربانم رو بگم ،پسر کوچیکم گفت من بگم فرشته مهربانت چی گفته؟ گفتم آره بگو ،گفت فرشته مهربان بهت گفته که سریع مهربانی کن به همسایه ،تمیز کن چیزی نمیشه که و.... خیلییی جالب بود ،انگار تمام وقت حواسشون به کارهای من بوده .
منم گفتم ارهههه فرشته مهربان دقیقا همین‌رو گفت ، بهم گفت الان باید عمل کنین ، الان باید مهربانی کنین ،الان باید جلوی ناراحتی تو ساختمان رو بگیرین ،چون ممکن بود صدای بقیه ساکنین در بیاد و دعوا بشه ولی ما به کمک فرشته مهربان جلوی نامهربونی و ناراحتی رو گرفتیم.
خداروشکر که به کمک فرشته مهربان این بحران مدیریت شد و خونه ملکی ما تمیز شد و آماده آمدن میهمان ها، انشاالله به کمک فرشته مهربان قلب و قبر خودمون رو آماده و تمیز و دلنشین کنیم .
الفبای نورانی، نسخه‌های نورانی
#ورکلایف 👈چند وقتی میشه که یکی از ساکنین ساختمان ،بنایی داره و همه جا پر از خاک شده ، و تو این مدت با آسانسور مصالح جا به جا کردن و آسانسور هم حسابی خاکی شده ، طوری که وقتی وارد کابین میشیم،باید حواسمون باشه تا لباسامون پر از خاک نشه.... دفعه اول چند روز پیش…
و اینک، در سکوت دل، صدای فرمانی لطیف می‌رسد؛
نه از لب، نه از زبان؛
بلکه از نوری که از مرکز فرماندهی ملکوتی می‌تابد،
از جایی میان «قلب» و «عرش»،
از جایی که امر، بی‌هیاهو اما قاطع، می‌گوید: "رُشد کن!"
آری؛
آنان که معلمِ نورند،
سخن‌شان روشنی است، فرمان‌شان رشد،
وصیت‌شان تقوا،
و رأی‌شان… علم و حلم و استواری.
دل اگر گوش کند، خواهد شنید:
که در هر لحظه،
امر الله از راه می‌رسد،
تا در مسیر زندگی، چراغی شود در دست رهروِ عاشق.
پس اطاعت از آن نور، اطاعت از رشد است…
و راهی‌ست مستقیم، تا خود خدا.
الفبای نورانی، نسخه‌های نورانی
#ورکلایف 👈چند وقتی میشه که یکی از ساکنین ساختمان ،بنایی داره و همه جا پر از خاک شده ، و تو این مدت با آسانسور مصالح جا به جا کردن و آسانسور هم حسابی خاکی شده ، طوری که وقتی وارد کابین میشیم،باید حواسمون باشه تا لباسامون پر از خاک نشه.... دفعه اول چند روز پیش…
و دل اگر گوش بسپارد، می‌شنود:
﴿إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ﴾
خداوند، فرمان خویش را به انجام خواهد رساند؛
بی‌نیاز از فریاد،
بی‌نیاز از زبان،
چرا که امر او، نوری‌ست که از پشت پرده دل،
بر جان‌های آماده فرود می‌آید.
﴿ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ﴾
این است فرمان خدا،
که آن را از عرش به فرش فروفرستاد،
نه با صدای بلند،
بلکه با نَفَسی از ملکوت،
در جانِ آن‌که گوش جان دارد...
آری؛
فرمانش نازل شد،
و اکنون بر سر دوراهی نور و تاریکی،
قلب ماست که می‌شنود، می‌پذیرد، و می‌تابد...
تا نور، فرمان دهد... و ما برخیزیم.
الفبای نورانی، نسخه‌های نورانی
#ورکلایف 👈چند وقتی میشه که یکی از ساکنین ساختمان ،بنایی داره و همه جا پر از خاک شده ، و تو این مدت با آسانسور مصالح جا به جا کردن و آسانسور هم حسابی خاکی شده ، طوری که وقتی وارد کابین میشیم،باید حواسمون باشه تا لباسامون پر از خاک نشه.... دفعه اول چند روز پیش…
و چون دل به آسمان می‌نگرد،
و چون فهمید که فرمان از آسمان نازل می‌شود،
و چون دریافت که در برابر نورِ "امر الله"، چاره‌ای جز تسلیم نیست،
آنگاه آرام زمزمه می‌کند:
﴿أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ﴾
«من کار خویش را به خدا می‌سپارم…»
نه از سر درماندگی،
بلکه از سر شناختنِ آن فرماندهی نورانی؛
که او می‌داند،
او می‌بیند،
و اوست که بهترین تدبیر را در لحظه لحظه قلب، می‌نویسد.
این است آرامش مؤمن:
که امر را از فرشته نورانی دریافت کند،
و آن را بی‌درنگ،
با اعتماد و اشتیاق،
در قلب و عمل خویش جاری کند.
این است ایمان:
که امرت را به نور بسپاری،
و سبک‌بال،
در راهی که او نشان داده،
برانی...
﴿وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ﴾
و خداوند به بندگان خود بیناست...
الفبای نورانی، نسخه‌های نورانی
#ورکلایف 👈چند وقتی میشه که یکی از ساکنین ساختمان ،بنایی داره و همه جا پر از خاک شده ، و تو این مدت با آسانسور مصالح جا به جا کردن و آسانسور هم حسابی خاکی شده ، طوری که وقتی وارد کابین میشیم،باید حواسمون باشه تا لباسامون پر از خاک نشه.... دفعه اول چند روز پیش…
﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، فرمان خدا را اطاعت کنید، و فرمان پیامبر را، و فرمان اولی‌الامر از میان خودتان را!
اینجا «امر» به سلسله‌ای نورانی پیوند می‌خورد:
از خدا، به رسول،
و از رسول، به اولی‌الامر؛
همان‌هایی که علم، حلم، رأی و رشدشان نور است...
فرماندهانِ دل‌ها،
پاسداران راه،
معلمان نور در زمین!
اطاعت از ایشان،
اطاعت از همان «علم آنلاین» ملکوت است؛
از همان تابلوهای راهنمایی بر جادۀ پرپیچ‌و‌خم دنیا...
تا ما، به سلامت،
از ظلمت بگذریم
و به مقصد روشن فلاح برسیم.
در نهایت،
امرِ اوست که ما را می‌سازد؛
و اطاعت از اولی‌الامر، همان دومی نور شدن است؛
ذوب شدن در حکمت، در رأی حق،
👈و در عمل صالحی که از امر فرشته الهام می‌گیرد...
👉
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله
نور، مرکز فرماندهی! امر الله!
📘 أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ!

در دل هر لحظه، فرمانی نورانی در جریان است...
فرمانی بی‌زبان و بی‌لب، اما روشن‌تر از هر صدایی!
امرِ خدا، همان «علم آنلاین» فرشته‌ای مهربان است که در ملکوت قلب، مسیر را روشن می‌کند.

📍همان‌گونه که تابلوهای راهنمایی، مسیر جاده را تعیین می‌کنند،
امرِ الهی نیز همان نشانه‌ای‌ست بر سر چهارراه‌های زندگی،
برای آنان که دلشان، راننده‌ای مؤمن و هوشیار است.

در این مقاله، واژۀ «أمر» را نه فقط از منظر لغت، بلکه از زاویۀ نور و هدایت بررسی کرده‌ایم.
با ما همراه شوید در سفری به قلب فرمان‌های نوری!

📎 لینک مطالعه مقاله:
https://drmohammadshabanirad.com/our-mission-is-commanded-by-god/
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله
نور، وصول شد! بلی، یا رب! نور را گرفتم!
وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ!

در مقاله بروزرسانی شده «شعر» به رازِ امضای آگاهانه‌ی دریافت نور الهی پرداخته‌ایم؛
«شعر»ی که اعلام رسالت و قبولی دعوت است،
لحظه‌ای که دل با تقوا در برابر شعائر الهی خم می‌شود و فریاد می‌زند:
«بلی، یا رب، نور را گرفتم!»

🌟 «شعر» همان «إشْعَارٌ بِالوُصُول» است؛
امضایی آگاهانه از قلبی نورانی که به فرمان آسمان سجده می‌کند:
«اسْجُدُوا لِآدَمَ»

📖 دعوتید به خواندن این مقاله عرفانی و پرنور و تجربه سفری به عمق معنای «شعر» در قرآن و دل انسان‌ها.
👈 لینک مقاله
https://drmohammadshabanirad.com/o-my-guardian-angel-your-spiritual-message-received/
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله

نورش به دلم نشست! نور صدق!
رِجالٌ‏ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ!
مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ!

وقتی معلم ربّانی را دیدم، دلم با تمام وجود گفت: این نور، دروغ نمی‌گوید!
صدق، فقط گفتار درست نیست؛
«صدق»، نوری است که دل‌های مؤمن آن را تصدیق می‌کنند،
و عمل صالح، از دل‌های صادق زاده می‌شود...

📖 بخوانید و با نور صدق، دل خود را روشن کنید:

📌 https://drmohammadshabanirad.com/the-light-cheered-my-heart/
امام سجاد (علیه السلام):
مُنَاجَاةُ اَلشَّاكِينَ:

بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ
إِلَهِي
إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً
وَ إِلَى اَلْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةً،
وَ بِمَعَاصِيكَ مُولَعَةً،
وَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً،
تَسْلُكُ بِي مَسَالِكَ اَلْمَهَالِكِ،
وَ تَجْعَلُنِي عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ،
كَثِيرَةَ اَلْعِلَلِ
طَوِيلَةَ اَلْأَمَلِ،
إِنْ مَسَّهَا اَلشَّرُّ تَجْزَعُ
وَ إِنْ مَسَّهَا اَلْخَيْرُ تَمْنَعُ،
مَيَّالَةً إِلَى اَللَّعِبِ وَ اَللَّهْوِ،
مَمْلُوءَةً بِالْغَفْلَةِ وَ اَلسَّهْوِ،
تُسْرِعُ بِي إِلَى اَلْحَوْبَةِ
وَ تُسَوِّفُنِي بِالتَّوْبَةِ،
إِلَهِي
إِلَيْكَ أَشْكُو عَدُوّاً يُضِلُّنِي،
وَ شَيْطَاناً يُغْوِينِي،
قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِي،
وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِي،
يُعَاضِدُ إِلَى اَلْهَوَى
وَ يُزَيِّنُ لِي حُبَّ اَلدُّنْيَا،
وَ يَحُولُ بَيْنِي وَ بَيْنَ اَلطَّاعَةِ وَ اَلزُّلْفَى،
إِلَهِي
إِلَيْكَ أَشْكُو قَلْباً قَاسِياً
مَعَ اَلْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً،
وَ بِالرَّيْنِ وَ اَلطَّبْعِ مُتَلَبِّساً،
وَ عَيْناً عَنِ اَلْبُكَاءِ مِنْ خَوْفِكَ جَامِدَةً،
وَ إِلَى مَا يَسُوؤُهَا طَامِحَةً،
إِلَهِي
لاَ حَوْلَ لِي وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِقُدْرَتِكَ،
وَ لاَ نَجَاةَ لِي مِنْ مَكَارِهِ اَلدُّنْيَا إِلاَّ بِعِصْمَتِكَ،
فَأَسْأَلُكَ بِبَلاَغَةِ حِكْمَتِكَ وَ نَفَاذِ مَشِيئَتِكَ،
أَنْ لاَ تَجْعَلَنِي لِغَيْرِ جُودِكَ مُتَعَرِّضاً،
وَ لاَ تُصَيِّرْنِي لِلْفِتَنِ غَرَضاً،
وَ كُنْ لِي عَلَى اَلْأَعْدَاءِ نَاصِراً،
وَ عَلَى اَلْمَخَازِي وَ اَلْعُيُوبِ سَاتِراً
وَ مِنَ اَلْبَلاَءِ وَاقِياً،
وَ عَنِ اَلْمَعَاصِي عَاصِماً
بِرَأْفَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ.

مناجات شکایت‌کنندگان

به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایا!
به سوی تو شکایت می‌برم از نفسی که به بدی فرمان می‌دهد،
و در انجام گناه، شتاب دارد،
و دلبسته نافرمانی توست،
و خود را در معرض خشم تو قرار می‌دهد؛
نفسی که مرا در مسیرهای هلاکت می‌کشاند،
و مرا نزد تو به بی‌ارزش‌ترین هلاک‌شدگان تبدیل می‌کند؛
نفسی که پر از بیماری‌ها و عذرهای واهی‌ست،
و آمالی بلند و دور دارد؛
اگر شر به او برسد، بی‌تاب می‌شود،
و اگر خیری برسد، باز می‌دارد و بخل می‌ورزد؛
به بازی و سرگرمی گرایش دارد،
و از غفلت و فراموشی سرشار است؛
مرا به سمت گناه شتاب می‌دهد،
و توبه را به تأخیر می‌اندازد…
خدایا!
به تو شکایت می‌کنم از دشمنی که مرا گمراه می‌کند،
و شیطانی که مرا می‌فریبد،
او با وسوسه‌هایش سینه‌ام را پر کرده،
و اندیشه‌هایش قلبم را فرا گرفته است؛
او با هوای نفس همکاری می‌کند،
و محبت دنیا را در نگاهم زیبا جلوه می‌دهد،
و میان من و طاعت و قرب به تو، مانع می‌شود…
خدایا!
به تو شکایت می‌کنم از قلبی سخت‌شده،
که با وسوسه‌ها ناپایدار و متزلزل است،
و به زنگار و مُهر دچار شده؛
چشمی که از خوف تو اشک نمی‌ریزد،
و به سوی آنچه مایه بدبختی اوست، حریص است…
خدایا!
هیچ نیرویی ندارم،
و هیچ توانی جز به قدرت تو برایم نیست؛
و نجاتی از مشکلات دنیا،
جز با نگهداری و حفظ تو ممکن نیست؛
پس از تو می‌خواهم،
به عزت حکمتت، و قدرت نافذ مشیّتت،
که مرا در معرض بخشش غیر خودت قرار ندهی،
و مرا نشانه و هدف فتنه‌ها قرار ندهی؛
و یاور من بر دشمنان باش،
و پرده‌پوش زشتی‌ها و عیب‌هایم باش،
و مرا از بلا حفظ فرما،
و از گناه نگهدار،
به مهر و رحمتت، ای مهربان‌ترین مهربانان!
🔔 #به‌روزرسانی_مقاله

📘 مقاله: از نَفْسِ حسود تا نَفْسِ نفیس! قلبِ گران‌قیمت!
از ظلمتِ خود تا نورِ خدا…
«إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ … فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ!»

🔎 در این مقاله، «نفس» را بازشناسی می‌کنیم؛
🔹 از نَفْسِ امّاره تا نَفْسِ مطمئنّه
🔹 از وسوسۀ برادران یوسف تا اشتراءِ نفس برای رضای خدا
🔹 از دعای عرفه و مناجات شکایت از نفس تا قلب نورانی

نَفْس، همان شخصیت ماست؛ یا حسود است و ظلمانی… یا نفیس و نورانی!
همراه با نگاهی به آیات، روایات، و مناجات‌های ناب علوی و حسینی

📎 لینک مطالعه:
https://drmohammadshabanirad.com/expensive-hearts/
معلّم؛ نورِ روشنگر! آياتٌ بَيِّناتٌ!
The Illuminating Light of the Divine Teacher:
Clear Signs in Living Hearts!
«بین – بیّنة» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بَانَ‏ الصبح: ظَهَرَ: صبح ظاهر شد.»
«بَيَّنَ الشَّجَرُ: برگ درخت درآمد و سبز شد.»
+ «نور: نوّر الشّجر، شکوفه نورانی!»
+ «بشر: تباشیر الصبح، مژده نورانی!»
مفهوم کلی آشکار شدن و روشنگری:
«الانكشاف و الوضوح بعد الإبهام و الإجمال، بواسطة التفريق و الفصل»
از این واژه استنباط می‌شود.
+ «نامرئی رویت شده!»
مشتقات ریشه «بین» در قرآن ۴۵۴ مورد است.
عبارت «آياتٌ بَيِّناتٌ» بارها در قرآن تکرار شده است.
در واقع آیات، بیّنات هستند! یعنی با اومدشون یک مطلب مهمی رو آشکار و بیان میکنند.
«بَلْ هُوَ آياتٌ‏ بَيِّناتٌ‏ في‏ صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ»
🔺https://youtu.be/C1lYcV7tRFU
Audio
ب ی ن - معلّم؛ نورِ روشنگر! آياتٌ بَيِّناتٌ!
https://drmohammadshabanirad.com/illuminator-light-source/