عاشقان ایران
485 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
👈یکی از هزاران نشانه مرزهای کهن #ایران_زمین

#ماریا_بهمن_پور

از #شاهنامه فردوسی:
سپه سر به سر، زان توانگر شدند
ابا یاره و تخت و افسر شدند
یکی توس را داد از ان تخت اچ
همان یاره و توغ و منشور #چاچ

استاد #فریدون_جنیدی در کلاس شاهنامه خوانی، به این بخش خونخواهی رستم پس از کشته شدن #سیاوخش/ #سیاوش که رسیدند درباره واژه #چاچ گفتند: " این چاچ، نامی کهن در #ازبکستان است که هنوز هم ناحیه ای به آن نام هست و در سفری که به آنجا داشتم دیدم مردم چاچ هنوز فارسی سخن می گویند"

اما #چاچ_باستان در گستره #چیرچیک و میان دو شاخه از رودخانه #سیر_دریا یا همان #سیحون، بود که چند فرسنگ از هم فاصله دارند و کم و بیش موازی هستند. جنوبی‌ترین نقطه چاچ به سیردریا می‌رسید و چاچ در کرانه راست رودخانه بود

در ۷۵۱میلادی "کاوسی‌ان چی" فرمانروای چینی، پادشاه چاچ را کشت و پس از آن دختر پادشاه کشته شده، از مسلمانان کمک خواست. #ابومسلم سردار ایرانی، زیاد بن صالح را با لشکری به آن سرزمین روانه کرد. چینی‌ها را در ۱۳۳ق شکست داد. "کاوسی‌ان چی" در نبرد کشته شد و با همین نبرد، اسلام به آسیای میانه راه یافت. #چین دیگر نتوانست بر آن سامان حکمرانی کند. در منابع پس از اسلام و به ویژه عربی، چاچ را با نام #الشاش نوشته اند زیرا حرف در زبان عربی نیست. در تاریخ #طبری سلسله ۳/ #قانون_مسعودی از #ابوریحان_بیرونی/ و #حدود_العالم درباره چاچ نوشته شده است، چنانکه چاچ را سرزمین جنگاوران دلیر #اسلام در برابر #ترکان و مرز اسلام و ترکان کافر می نامیدند

چاچ در ادبیات فارسی به‌ویژه شاهنامه بسیار آمده. کمانی در قدیم در چاچ ساخته می‌شد که بنام بود و اصطلاح #کمان_چاچی در ادب فارسی یعنی "بهترین کمان". کمان های چاچ از خدنگ و بسیار استوار بود.

چاچ را نام کهن و باستانی #تاشکند نیز گویند در شمال خاوری ازبکستان. در ریشه شناسی واژه تاشکند، از دو بخش "تاش و کند"؛ برخی گویند که #تاش به معنی "سنگ/سنگی" در زبان #ترکی است و #کند در فارسی به معنی "شهر/آبادی/دژ" است.
پسوند فارسی #کند پرکاربرد بوده و بر بسیاری بخش های #خراسان_کهن گذاشته شده بود که برخی شان معرب شده اند به "قند/جند"؛ مانند #سمرقند #بیرجند #نوقند #شواکند

(یکی از هموندان کانال:
#تاش در کُردی، از بن تراشیدن و نام "سنگ و چوبی" است دست تراش یا دیواره کوه و صخره ای که دست تراش یا طبیعی_تراش باشد مانند "فرهاد تاش" در کوه #بیستون
تیشه هم می تواند از همین ریشه باشد
#کردی ذخیره گاه خوب فارسی #پهلوی است)

۱۸۶۵ روس‌ها تاشکند (بخشی از خان‌نشین #خوقند) را تسخیرکردند و زمان سیاه دوری #فرارود/ #فرارودان (ماوراءالنهر) از ریشه #ایرانی اش آغازشد
۱۸۶۷ تاشکند مرکز جدید اداری،سیاسی،صنعتی شد.
۱۹۱۷ حکومت بولشویکی در این شهر برپا شد.
زمین لرزه ۱۹۶۶ شهر و جاذبه‌های تاریخی که روزگاری آبادی سر راه کاروان‌های #جاده_ابریشم بود را ویران کرد اما تاشکند به کمک ۳۰٬۰۰۰ هزار نیروی داوطلب بازسازی شد

امروز تاشکند پایتخت ازبکستان گرچه هنوز #فارسی زبانان بسیاری دارد اما زبان #ازبکی، شاخه ای از زبان های آلتایی_مغولی_ترکی، زبان دولتی و رسمی است و #روسی یادگار چیرگی فرهنگی #کمونیسم، هنوز زبان علمی و ابزار نفوذ روسیه بر آسیای میانه!
در ۳۰ سال گذشته پس از فروپاشی #شوروی و برپایی کشور تازه بنیانی با نام جدید ازبکستان، #تاجیک ها(فارسی ها)ی این سرزمین آزار بسیار دیدند زیرا حکومت ازبکی جدید، درپی خاموش کردن ریشه های ایرانی این دیار و به گوشه راندن زبان فارسی بود. خط این کشور نیز که پس از چیرگی #روس ها از #خط_فارسی به #سیریلیک دگرگون شده بود؛ با استقلال از شوروی فروپاشیده شده همچنان سیرلیک ماند.

اکنون هزاران نسخه خطی فارسی در کتابخانه های ازبکستان، از سوی بسیاری از جوانان این کشور دستیافتنی نیست چون #خط_فارسی نمی دانند.
گرچه فارسی زبانان یا ازبک هایی که شیفته ریشه های ایرانی آن دیار هستند، خودشان خط فارسی را آموخته اند تا ادبیات فارسی را که در ازبکستان دوستدار فراوان دارد از روی نسک های فارسی بخوانند.
#سعدی #رودکی #فردوسی و... در آن سامان بسیار خواهان دارند و والا شمرده می شوند. شاهنامه و... از روی برگردان ها به خط سیرلیک خوانده میشود، حال آنکه تنها با چند روز آموزش می توانند به سادگی شعر فارسی را از کتاب های با خط فارسی بخوانند و لذت دو چندان برند، اما دولت ازبکستان چنین نمی خواهد، مبادا این مردم یاد #ایران کنند

برای دانش بیشتر:
حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، جلد سوم، چاپ پنج/۱۳۷۰
غیاث‌آبادی، رضا، ایران سرزمین همیشگی آریاییان، ویرایش دوم، چاپ سوم/۱۳۸۴
تاریخ سرزمین ایران، عباس پرویز/ ۱۳۹۰
مهرالزمان نوبان. نام مکان‌های جغرافیایی در بستر زمان. چاپ اول/ ۱۳۷۶
انوشه، حسن. دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه. چاپ اول (ویراست۲)/۱۳۷۶

https://t.me/LoversofIRAN/8203?single
👈زورگویی حکومت و بردباری نکردن دربرابر دیگران، به ما مردم هم رسیده است؟!

توژک(فیلم) ها را از اینجا ببینید👇
https://www.instagram.com/p/BsdPOACH07DyMRv_wyhXHaODzBQZ54HDuQfiJw0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1s4rp40igl5ne

توژک ۱:
اعتراض #علی_انصاریان به گزارشگر افغانستانی ( #فیروز_مشعوف) که بدون هیچ واژه توهین آمیزی هنگام گزارش بازی ایران_یمن گفت؛ "دوستان این تصاویری که شما مییبیند، در ایران، یکی دو دقیقه دیرتر میبینند یا اصلا نمیبینند"
پاسخ انصاریان به ابرازنظر ساده یک گزارشگر فوتبال باعث جنجال بیشتر در فضای مجازی و تکرار این جمله شد که "گزارشگر افغانی به ایرانی توهین کرد"!!!

توژک ۲:
پوزش انصاریان بخاطر واکنش تند و تمسخر لهجه #فارسی_افغانستانی آن گزارشگر. اگرچه واکنش مردم در فضای مجازی باعث شد انصاریان پوزش بخواهد، همین احترام به مردم هم جای امیدواری دارد.
اما چرا انصاریان از آن گزارشگر خواست که او هم عذرخواهی کند؟! مگر او چه سخن نادرستی گفته بود؟
@aliansarian

توژک ۳:
پاسخ خوب و درست گزارشگر #افغانستان به انصاریان و ابراز مهر به بازیکنان ایرانی و تیم ایران

■سوزن هایی که باید به خود بزنیم

سوزن ۱:
آیا گزارشگر افغانستانی حرف نادرست و نابجایی زد؟
جز این است که بخشی از واقعیت ۴۰سال گذشته صداوسیمای ایران را گفت؟
مردم ایران اگر از تلویزیون های رسمی ج.ا. بازی زنده ورزشی را تماشا کنند برخی رخدادهای درون و پیرامون زمین را نمی بینند و بازی ها رابرای پیاده شدن سانسور، با دیرکرد(تاخیر)می بینند؟

سوزن ۲:
این پسر جوان، تنها بخشی از واقعیت تلخ دخالت های حکومت در زندگی مردم ایران را بدون هیچ توهین و تحقیری بر زبان آورد.
اما آنچه برای بازیکن خوب(پیشین)کشورمان، علی انصاریان و بسیاری دیگر، این جمله ساده را تحمل ناشدنی کرد آنست که، شنیدن واقعیت تلخ ایران امروز از زبان همسایه افغانستانی که ( همزمان با #انقلاب ایران، جنگ داخلی کشورش و نقشه نابودی آن آغازشد) در ۴ دهه عادت کرده بودیم او را پایین تر و فرودست تر از خود ببینیم، سنگین بود!
آری شنیدن ایراد ناخوشایندمان از زبان کسانیکه آنها را کمتر از خود می دیدیم، اما امروز آنها این ایراد ما را ندارند(این اندازه از سانسور)، تلخ و سخت است، برای آنها که عادت به رسم وبازی روزگار ندارند !

سوزن ۳:
انصاریان در پوزش از این جوان با ادبیاتی زورگویانه که برای ما ایرانیان آشناست( #ادبیات_حکومتی) گفت؛ او حق نداشت درباره ایران نظردهد!
آقای انصاریان چرا او حق نداشت درباره ایران نظر دهد؟
مگر پادگان است؟
بارها گزارشگرهای خودمان تکه هایی زشت به تیم های دیگر
انداخته اند!
اینهمه قلدرمآبی برای چیست؟

سوزن ۴ ؛ #درک_ملی
تمسخر لهجه #فارسی_زبانان بیرون از ایران(که در ۲ قرن پیش از ایران جداشدند) کاری بسیار زشت است وهمانند تمسخر لهجه ایرانیان داخل ایران

تلگرام و اینستاگرام @LoversofIRAN