Forwarded from اتچ بات
خواب میبینم
دوباره تحریم شده ایم
و تو
دغدغه ات یافتن رژلب های مارک دار است
و من
تحلیل میکنم
کدام عضو کودکم را
در ماهیتابه سرخ کنم
که حس ادم خواری
دیوانه ام نکند .
ده سال تحریم
تو و
ماشین های میلیاردیت
و من
با جاده های رو به زوال روستایم
که مرا به گور دعوت میکند .
ده سال تکرار چه کنم ؟ چه کنم ؟
و تو
با سیگار برگی و زمزمه ای بر لب
که چرا غروب جمعه دلگیر است
و من
و جمعه های هر روزم
با اعتصاب کارگرانی
بر درگاه کارخانه ای فرو افتاده
که نان شبمان را
جیره
جیره
به صفر رساند .
ده سال چیزی نیست جانم !
فاصله ی من با توها
با صد سال تحریم هم پر نمیشود #فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
دوباره تحریم شده ایم
و تو
دغدغه ات یافتن رژلب های مارک دار است
و من
تحلیل میکنم
کدام عضو کودکم را
در ماهیتابه سرخ کنم
که حس ادم خواری
دیوانه ام نکند .
ده سال تحریم
تو و
ماشین های میلیاردیت
و من
با جاده های رو به زوال روستایم
که مرا به گور دعوت میکند .
ده سال تکرار چه کنم ؟ چه کنم ؟
و تو
با سیگار برگی و زمزمه ای بر لب
که چرا غروب جمعه دلگیر است
و من
و جمعه های هر روزم
با اعتصاب کارگرانی
بر درگاه کارخانه ای فرو افتاده
که نان شبمان را
جیره
جیره
به صفر رساند .
ده سال چیزی نیست جانم !
فاصله ی من با توها
با صد سال تحریم هم پر نمیشود #فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
Forwarded from اتچ بات
باران را بگو
چه بیهوده می بارد
بهار به این خانه نمی آید
در دلم آشوبی است
شبیه کودکی که نمی دانست مرگ چیست
و یک نفر پیکر بی جان مادرش را نشان داد
و گفت مادرت مرد!
باران را بگو
چرا می بارد؟!
مگر نمیداند این خاک شوق زیستن ندارد
مگر نمیداند وجب به وجب
سیراب از خون جوانانی است
که رویایشان را بخشیدند
به گلوله های زبان نفهم
نبار
بس است!
دلم جوانه نمی خواهد
شکوفه نمیخواهد
این همه زیبایی و رنگ نمیخواهد
تو نمیدانی من سالهاست در گورهای
دسته جمعی
به دنبال تکه تکه ی خودم میگردم!
بهار آمد!
و چشمان من لبریز زیبایی است
گویی کودکی که اکنون میداند مرگ چیست میگوید:
وطنت
اقامتگاه موقت تو است
برو
مادرت سالهاست مرده است....
نوروز نیا
باران نبار
این همه زیبایی به هیچ نمیارزد
به هیچ....
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
برای #عفرین
لینک کانال:
https://t.me/Fermiskhajimirzae
چه بیهوده می بارد
بهار به این خانه نمی آید
در دلم آشوبی است
شبیه کودکی که نمی دانست مرگ چیست
و یک نفر پیکر بی جان مادرش را نشان داد
و گفت مادرت مرد!
باران را بگو
چرا می بارد؟!
مگر نمیداند این خاک شوق زیستن ندارد
مگر نمیداند وجب به وجب
سیراب از خون جوانانی است
که رویایشان را بخشیدند
به گلوله های زبان نفهم
نبار
بس است!
دلم جوانه نمی خواهد
شکوفه نمیخواهد
این همه زیبایی و رنگ نمیخواهد
تو نمیدانی من سالهاست در گورهای
دسته جمعی
به دنبال تکه تکه ی خودم میگردم!
بهار آمد!
و چشمان من لبریز زیبایی است
گویی کودکی که اکنون میداند مرگ چیست میگوید:
وطنت
اقامتگاه موقت تو است
برو
مادرت سالهاست مرده است....
نوروز نیا
باران نبار
این همه زیبایی به هیچ نمیارزد
به هیچ....
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
برای #عفرین
لینک کانال:
https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
Forwarded from فرمیسک حاجی میرزایی
هرگز نترسیدم
نه از دیوارهایی که بلند می شد
و سقف هایی که کوتاه تر
و تنگنایی که تنگ تر !
هرگز نترسیدم
نه از مشت های زندانبانم
و نه از شکنجه هایی که انسانیتم را جوید !
هرگز، هرگز، نترسیدم
که دیگر بهار در زلفهایم نمی پیچد
و دست هیچ پیچکی ، بر تنهایی پنجره ی اتاقم نمی آویزد !
و باد ، باد هم
دیگر سخنی برای گفتن با من ندارد !
هرگز نترسیدم
نه از طناب دار
و نه از چهار پایه ای که اخرین تکیه گاهم شد !
و مرگ ، مرگی
که خاموشی روشن ترین رویایم شد !
ولی میترسم
از دستان جلادم
که بعد ازمن
به ریشخندی ، باز
کاسه ی آب به لبان کدام تشنه می نهد ؟!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
برای این روزهای تلخ و سیاه و هزار فریاد و خشمی که در گلویم بغض می شود
نه از دیوارهایی که بلند می شد
و سقف هایی که کوتاه تر
و تنگنایی که تنگ تر !
هرگز نترسیدم
نه از مشت های زندانبانم
و نه از شکنجه هایی که انسانیتم را جوید !
هرگز، هرگز، نترسیدم
که دیگر بهار در زلفهایم نمی پیچد
و دست هیچ پیچکی ، بر تنهایی پنجره ی اتاقم نمی آویزد !
و باد ، باد هم
دیگر سخنی برای گفتن با من ندارد !
هرگز نترسیدم
نه از طناب دار
و نه از چهار پایه ای که اخرین تکیه گاهم شد !
و مرگ ، مرگی
که خاموشی روشن ترین رویایم شد !
ولی میترسم
از دستان جلادم
که بعد ازمن
به ریشخندی ، باز
کاسه ی آب به لبان کدام تشنه می نهد ؟!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
برای این روزهای تلخ و سیاه و هزار فریاد و خشمی که در گلویم بغض می شود
Forwarded from اتچ بات
سوغات جنگ بود ، آمده بود
فانوس خانه را بگیرد
باغچه را بدزدد
قهقهه ی کودکیمان را به تاراج ببرد
عطر نان را ببلعد
و شکوفه های دامنش را ذره ذره خاکستر کند!
سوغات جنگ بود ، آمده بود
رخت های روی بند
و گرمای سفره را بردارد
شمعدانی ها
و زیبایی بهار را بچیند
سوغات جنگ بود ، خمپاره ای که آمده بود
تا تمام مادر را از این خانه بگیرد #فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
فانوس خانه را بگیرد
باغچه را بدزدد
قهقهه ی کودکیمان را به تاراج ببرد
عطر نان را ببلعد
و شکوفه های دامنش را ذره ذره خاکستر کند!
سوغات جنگ بود ، آمده بود
رخت های روی بند
و گرمای سفره را بردارد
شمعدانی ها
و زیبایی بهار را بچیند
سوغات جنگ بود ، خمپاره ای که آمده بود
تا تمام مادر را از این خانه بگیرد #فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
پاییز است
فصل داس و درو
فصل کاشتن دوباره های بذر
و خورشید های رنگ پریده ی عصر !
پاییز است
باز از دل این شهر
پابرهنه گان ، به پا خواسته اند
و مردی از خون و رویایش پرچم می سازد !
پاییز است
فصل بی تابی برگ
در دستان باد
و تقلای زندگی در هجوم مرگ !
باز پاییز است عشق من
این شهر
تو
من
و مردمانی که جهان را دیگرگونه می خواهند !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
فصل داس و درو
فصل کاشتن دوباره های بذر
و خورشید های رنگ پریده ی عصر !
پاییز است
باز از دل این شهر
پابرهنه گان ، به پا خواسته اند
و مردی از خون و رویایش پرچم می سازد !
پاییز است
فصل بی تابی برگ
در دستان باد
و تقلای زندگی در هجوم مرگ !
باز پاییز است عشق من
این شهر
تو
من
و مردمانی که جهان را دیگرگونه می خواهند !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
دلم یک دل سیر رفتن می خواهد
به سیاره ای که هیچ بشری پرچمش را در مغزش فرو نکرده باشد !
یک دل سیر گم شدن در قاره ای که
خون سرخ پوستان و نعره ی سفید پوستان و عرق سیاه پوستان
انرا اباد نکرده باشد !
دلم یک دل سیر سفر بی بازگشتی می خواهد
به ناکجایی که روی نقشه ها نتوان رویش انگشت گذاشت !
دلم سیاره ی کوچکی می خواهد
به اندازه یک جای خواب
و اغوش بی کینه ای که انگشتانش تفنگ را لمس نکرده باشد !
و من انقدر دور شوم
انقدر دور
تا از اصطکاک این همه نظریه بگریزم !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
به سیاره ای که هیچ بشری پرچمش را در مغزش فرو نکرده باشد !
یک دل سیر گم شدن در قاره ای که
خون سرخ پوستان و نعره ی سفید پوستان و عرق سیاه پوستان
انرا اباد نکرده باشد !
دلم یک دل سیر سفر بی بازگشتی می خواهد
به ناکجایی که روی نقشه ها نتوان رویش انگشت گذاشت !
دلم سیاره ی کوچکی می خواهد
به اندازه یک جای خواب
و اغوش بی کینه ای که انگشتانش تفنگ را لمس نکرده باشد !
و من انقدر دور شوم
انقدر دور
تا از اصطکاک این همه نظریه بگریزم !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
گفت : خیابانی را به من نشان بده
که هیچ انسان معترضی
پا در آن نگذاشته باشد ؟
نیافتم !
(جهان آبستن خروش است)
و هیچ خیابانی
در هیچ نقطه ی دنیا
عقیم نیست !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
کارگران #هفت_تپه تنها نیستند
لینک کانال :
https://t.me/Fermiskhajimirzae
که هیچ انسان معترضی
پا در آن نگذاشته باشد ؟
نیافتم !
(جهان آبستن خروش است)
و هیچ خیابانی
در هیچ نقطه ی دنیا
عقیم نیست !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
کارگران #هفت_تپه تنها نیستند
لینک کانال :
https://t.me/Fermiskhajimirzae
دموکراسی حق استفاده از آزادیست فقط برای طبقهی سرمایەدار!
دموکراسی نام دیگر سرکوب است وقتی منافع طبقەی حاکم به خطر میافتد!
دموکراسی تا زمانی دمکراسی است که منحصر به عدەی محدودی شود و سعی نشود آنرا همگانی کرد!
دموکراسی شکل دیگری از دیکتاتوری است در لباس رنگارنگ سرمایەداری نوین!
و بدان اگر تو فکر میکنی مشکلات زندگیت با دمکرات شدن جامعه برآورده میشود باید بدانی تو در طبقەی فرودست جامعەات نیستی تا نیاز به برابری بندبند وجودت را به رعشه اندازد !
شاید تو خواهان رفتن به ورزشگاه باشی و برایش نیازمند دموکراسی، اما بدان من پول خرید بلیط ورزشگاه را ندارم و دموکراسی تو برای من مفت هم نمیارزد!
اگر این روزها تصویر پاریس تو را شوکه میکند یا موج جدید تبلیغ های شاهزادەی پهلوی و خاندانش تو را سر شوق می آورد خواهش میکنم مطالعه کن، چون ما چوب بیسوادی یک عده مثل تو را سالهاست میخوریم.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
دموکراسی نام دیگر سرکوب است وقتی منافع طبقەی حاکم به خطر میافتد!
دموکراسی تا زمانی دمکراسی است که منحصر به عدەی محدودی شود و سعی نشود آنرا همگانی کرد!
دموکراسی شکل دیگری از دیکتاتوری است در لباس رنگارنگ سرمایەداری نوین!
و بدان اگر تو فکر میکنی مشکلات زندگیت با دمکرات شدن جامعه برآورده میشود باید بدانی تو در طبقەی فرودست جامعەات نیستی تا نیاز به برابری بندبند وجودت را به رعشه اندازد !
شاید تو خواهان رفتن به ورزشگاه باشی و برایش نیازمند دموکراسی، اما بدان من پول خرید بلیط ورزشگاه را ندارم و دموکراسی تو برای من مفت هم نمیارزد!
اگر این روزها تصویر پاریس تو را شوکه میکند یا موج جدید تبلیغ های شاهزادەی پهلوی و خاندانش تو را سر شوق می آورد خواهش میکنم مطالعه کن، چون ما چوب بیسوادی یک عده مثل تو را سالهاست میخوریم.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Forwarded from اتچ بات
چشمها را میبندم
باز
در گندمزار خیالم
کودکان پاپتی رژه میروند!
در باد
دامن تو میرقصد
چشمانت شعلەی زندگیست
و مردی برخاسته از رمان کودکیمان
عاشق رنجهایت میشود.
اینجا افغانستان است
تو در حجاب میسوزی،
این جا آلمان است
تو در فاحشه خانەی قانونی میمیری،
این جا آفریقاست
تو با ایدز به دنیا میآیی،
این جا آمریکاست
تو در کارتنهای مقوایی به خواب میروی،
اینجا چین است
تو هر روز عمرت کارگر میمانی،
این جا ایران است
تو در اسید ذوب میشوی،
چشمها را میبندم
جغرافیا میمیرد
کودکانی که در باورشان جنسیت نیست
میدوند
میخوانند
میخندند
و تو عاشق مردی شدەای که رنج را میفهمد!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
باز
در گندمزار خیالم
کودکان پاپتی رژه میروند!
در باد
دامن تو میرقصد
چشمانت شعلەی زندگیست
و مردی برخاسته از رمان کودکیمان
عاشق رنجهایت میشود.
اینجا افغانستان است
تو در حجاب میسوزی،
این جا آلمان است
تو در فاحشه خانەی قانونی میمیری،
این جا آفریقاست
تو با ایدز به دنیا میآیی،
این جا آمریکاست
تو در کارتنهای مقوایی به خواب میروی،
اینجا چین است
تو هر روز عمرت کارگر میمانی،
این جا ایران است
تو در اسید ذوب میشوی،
چشمها را میبندم
جغرافیا میمیرد
کودکانی که در باورشان جنسیت نیست
میدوند
میخوانند
میخندند
و تو عاشق مردی شدەای که رنج را میفهمد!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
Forwarded from فرمیسک حاجی میرزایی
مروارید ارزانی انان که :
طبقه یشان چند پله بالاتر از ماست.
تو برایم گردنبندی از میخک بیاور
که هر روز تکرار میکند
عطر دستان پینه بسته را
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
طبقه یشان چند پله بالاتر از ماست.
تو برایم گردنبندی از میخک بیاور
که هر روز تکرار میکند
عطر دستان پینه بسته را
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
Forwarded from اتچ بات
چشم هایت را میبوسم
پرچمی در قلبم به رقص می آید
برایم از نجات دنیا بگو
بگو
و مردی
که عشق را در لبخند کودکان یافت
.
.
چشم هایت را می بوسم
نبایدها میمیرند
و سرخ ترین رویا زنده میشود
چشم هایت
چشم هایت
زادگاه ممنوع ترین ارزوی بشر است
.
.
چشم هایت را می بوسم
در حنجره ات
بغض چند هزار انسان است
و گلویت گریزگاه فریاد آنانی ست
که به داربست های اعدام سپردند
.
.
چشم هایت را می بوسم
اشکی در آن نیست
فریاد ست
نعره ی یک نسل زخمی
.
.
چشم هایت را می بوسم
دوباره زاده شدنت ، نویدی ست
برای اندیشیدن
و قلب هایی که هنوز دوست میدارن
در عصری که دریدن ، فصل مشترک ادم هاست
.
.
چشم هایت را می بوسم
چشم هایی که در آن پرچم سرخی می رقصد
.
.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
.
پرچمی در قلبم به رقص می آید
برایم از نجات دنیا بگو
بگو
و مردی
که عشق را در لبخند کودکان یافت
.
.
چشم هایت را می بوسم
نبایدها میمیرند
و سرخ ترین رویا زنده میشود
چشم هایت
چشم هایت
زادگاه ممنوع ترین ارزوی بشر است
.
.
چشم هایت را می بوسم
در حنجره ات
بغض چند هزار انسان است
و گلویت گریزگاه فریاد آنانی ست
که به داربست های اعدام سپردند
.
.
چشم هایت را می بوسم
اشکی در آن نیست
فریاد ست
نعره ی یک نسل زخمی
.
.
چشم هایت را می بوسم
دوباره زاده شدنت ، نویدی ست
برای اندیشیدن
و قلب هایی که هنوز دوست میدارن
در عصری که دریدن ، فصل مشترک ادم هاست
.
.
چشم هایت را می بوسم
چشم هایی که در آن پرچم سرخی می رقصد
.
.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
.
Telegram
attach 📎
این جا در زادگاه من همه چیز ، همه چیز مالک دارد :
گل ، رنگ لباس ، موسیقی ، آواز ، عقیده ، شعر ، کوه ، جویبار ، زن ، آینده ، سرزمین ، آسمان ، شکوفه ، درخت ، گل سرخ ، جامانه ، آتش ، نوروز ، زمستان ، راه ، پرچم ، حتی دوست داشتن !
اما جالب اینجاست همانهایی که مرز و مالکیت را نمی پسندند همه ی چیزهای زیبا را بین خودشان تقسیم کرده اند . ما مانده ایم با دنیایی پر از دیالوگ های مرده که میترسند به هر چیز زیبایی دست بزنند و صدای فریاد مالکش در بیاید .
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
@Kolbarnews
گل ، رنگ لباس ، موسیقی ، آواز ، عقیده ، شعر ، کوه ، جویبار ، زن ، آینده ، سرزمین ، آسمان ، شکوفه ، درخت ، گل سرخ ، جامانه ، آتش ، نوروز ، زمستان ، راه ، پرچم ، حتی دوست داشتن !
اما جالب اینجاست همانهایی که مرز و مالکیت را نمی پسندند همه ی چیزهای زیبا را بین خودشان تقسیم کرده اند . ما مانده ایم با دنیایی پر از دیالوگ های مرده که میترسند به هر چیز زیبایی دست بزنند و صدای فریاد مالکش در بیاید .
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
@Kolbarnews
به خیابان میزنیم
در قلبمان هزار لالهی سرخ و زخمیست
در جیبمان
بیسرزمینترین پرچم دنیاست
تو در نگاهت
از گلولههای سُربی میترسی.
نترس!
"گلوله انسان را میکشد
اما هرگز
او را به انتها نمیرساند"
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
#کولبرنیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
در قلبمان هزار لالهی سرخ و زخمیست
در جیبمان
بیسرزمینترین پرچم دنیاست
تو در نگاهت
از گلولههای سُربی میترسی.
نترس!
"گلوله انسان را میکشد
اما هرگز
او را به انتها نمیرساند"
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
#کولبرنیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
Forwarded from فرمیسک حاجی میرزایی
کاش تکثیر می شدی
در بابونه های بهار
و آواز چکاوک وحشی
تا خوش باوری مردی به انتظار سپیده .
.
.
.
کاش تکرار می شدی
در جاری رود
و ابهام دوست داشتن
و یک تبسم کال
بر شاخه ی بلوغ .
.
.
.
کاش و ای کاش
مرگ میمرد
و جنگ به صاحبش شلیک میکرد
من مدت هاست
زخم هایت را وصله میکنم
تا رویاییت را دوباره کسی بپوشد .
.
.
کاش
این بار فقط این بار جنگ به صاحبش شلیک کند !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
در بابونه های بهار
و آواز چکاوک وحشی
تا خوش باوری مردی به انتظار سپیده .
.
.
.
کاش تکرار می شدی
در جاری رود
و ابهام دوست داشتن
و یک تبسم کال
بر شاخه ی بلوغ .
.
.
.
کاش و ای کاش
مرگ میمرد
و جنگ به صاحبش شلیک میکرد
من مدت هاست
زخم هایت را وصله میکنم
تا رویاییت را دوباره کسی بپوشد .
.
.
کاش
این بار فقط این بار جنگ به صاحبش شلیک کند !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
Forwarded from اتچ بات
پاییز است
فصل داس و درو
فصل کاشتن دوباره های بذر
و خورشید های رنگ پریده ی عصر !
پاییز است
باز از دل این شهر
پابرهنه گان ، به پا خواسته اند
و مردی از خون و رویایش پرچم می سازد !
پاییز است
فصل بی تابی برگ
در دستان باد
و تقلای زندگی در هجوم مرگ !
باز پاییز است عشق من
این شهر
تو
من
و مردمانی که جهان را دیگرگونه می خواهند !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
فصل داس و درو
فصل کاشتن دوباره های بذر
و خورشید های رنگ پریده ی عصر !
پاییز است
باز از دل این شهر
پابرهنه گان ، به پا خواسته اند
و مردی از خون و رویایش پرچم می سازد !
پاییز است
فصل بی تابی برگ
در دستان باد
و تقلای زندگی در هجوم مرگ !
باز پاییز است عشق من
این شهر
تو
من
و مردمانی که جهان را دیگرگونه می خواهند !
#فرمیسک_حاجی_میرزایی لینک کانال : https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
بگذار لالهها در سُرخی بغلتند
و تیرگی آخرین ستاره را بکُشد
ما جایی، در شُعاع روشنایی
با پای برهنهِ
و قلبی که دوست میدارد، ایستادهایم!
بگذار بنفشه را سلاخی کنند
و طغیان خشم را دار بزنند
ما جایی، دور از دسترس
با تبسمی کال
و شوق زندگی در مشتهایمان، ایستادهایم.
بگذار جوانه را بکُشند
تا هر روز ترس و مرگ بزایند
ما همین نزدیکی
همین نزدیکی
با شعر و شعور ایستادهایم!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
و تیرگی آخرین ستاره را بکُشد
ما جایی، در شُعاع روشنایی
با پای برهنهِ
و قلبی که دوست میدارد، ایستادهایم!
بگذار بنفشه را سلاخی کنند
و طغیان خشم را دار بزنند
ما جایی، دور از دسترس
با تبسمی کال
و شوق زندگی در مشتهایمان، ایستادهایم.
بگذار جوانه را بکُشند
تا هر روز ترس و مرگ بزایند
ما همین نزدیکی
همین نزدیکی
با شعر و شعور ایستادهایم!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
Forwarded from اتچ بات
وغزال دخترک نوبالغ فکر کرد : خوشبختی کوچکی دارم به اندازه ی تپش قلب یک پرنده . می توان انرا در نهان ترین کنج قلبم پنهانش کنم بی انکه کسی حضورش را احساس کند .
اما می دانست دیر یا زود پچ پچ آنهایی که خود زندگی نمیکنند خوشبختی اش را میگیرد .
نترسید ، بی ذره ای شک نامه ی معشوقه اش را به سینه چسباند وزمزمه کرد : من زندگی کرده ام ، دوست داشته ام ، و دوستم داشته اند . ترس و حتی مرگ توان گرفتن آن لحظه ها را ندارد . دنیای مردانه یشان ناتوان و حقیر است که شادی را بگیرد .
چند روز بعد مردها و زنهای آبادی در گوش هم پچ پچ کردند : غزال را پدرش کشت .
خیلی ها ته قلبشان خوشحال بودند خیلی ها غمگین و بعضی ها بی تفاوت زندگیشان را تلف می کردند .
بر سر در خانه ی غزال اما ، گنجشک کوچکی در نور صبحگاهی پرهایش را می شست . آنقدر کوچک آنقدر نحیف که به دوست داشتن دخترکی میماند که پرواز را در قفس تمرین می کرد پیش از آنکه مرگ و غیرت لبخندش را بدزدند
8 مارس روز آنهایی ست که طبیعی ترین حقوق خود را با ترس و وحشت و گاهی مخفیانه طلب کرده اند.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
اما می دانست دیر یا زود پچ پچ آنهایی که خود زندگی نمیکنند خوشبختی اش را میگیرد .
نترسید ، بی ذره ای شک نامه ی معشوقه اش را به سینه چسباند وزمزمه کرد : من زندگی کرده ام ، دوست داشته ام ، و دوستم داشته اند . ترس و حتی مرگ توان گرفتن آن لحظه ها را ندارد . دنیای مردانه یشان ناتوان و حقیر است که شادی را بگیرد .
چند روز بعد مردها و زنهای آبادی در گوش هم پچ پچ کردند : غزال را پدرش کشت .
خیلی ها ته قلبشان خوشحال بودند خیلی ها غمگین و بعضی ها بی تفاوت زندگیشان را تلف می کردند .
بر سر در خانه ی غزال اما ، گنجشک کوچکی در نور صبحگاهی پرهایش را می شست . آنقدر کوچک آنقدر نحیف که به دوست داشتن دخترکی میماند که پرواز را در قفس تمرین می کرد پیش از آنکه مرگ و غیرت لبخندش را بدزدند
8 مارس روز آنهایی ست که طبیعی ترین حقوق خود را با ترس و وحشت و گاهی مخفیانه طلب کرده اند.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
این جا مردمانش
با آواز
موسیقی
رنگ
و ظغیان خشم بیگانه اند!
این جا مردمانش
در گلدان هایشان کاکتوس می کارند
و با لبخندی گزنده
فریاد را به گورستان می فرستند!
این جا مردمانش
شعر را نمی فهمند
رنج را نمی فهمند
انسان بودن را بزک کرده اند
و در بازار حقه بازان می فروشند!
این جا مردمانش می میرند
پیش از آنکه زیسته باشند
و مرگ هیچ عدالتی
خوابشان را نمی آذارد
اگر چه سالهاست
ما هر نفس را به مرگ پیوند می دهیم
تو بیا
با فانوسی
شعری
و آوازی بر لب
شاید این کاکتوس ها، غنچه ی سرخی آبستن شوند! #فرمیسک_حاجی_میرزایی
با آواز
موسیقی
رنگ
و ظغیان خشم بیگانه اند!
این جا مردمانش
در گلدان هایشان کاکتوس می کارند
و با لبخندی گزنده
فریاد را به گورستان می فرستند!
این جا مردمانش
شعر را نمی فهمند
رنج را نمی فهمند
انسان بودن را بزک کرده اند
و در بازار حقه بازان می فروشند!
این جا مردمانش می میرند
پیش از آنکه زیسته باشند
و مرگ هیچ عدالتی
خوابشان را نمی آذارد
اگر چه سالهاست
ما هر نفس را به مرگ پیوند می دهیم
تو بیا
با فانوسی
شعری
و آوازی بر لب
شاید این کاکتوس ها، غنچه ی سرخی آبستن شوند! #فرمیسک_حاجی_میرزایی
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
هزار طوفان
نمی تواند جفت گیری کبوتران را بگیرد
و شقایق ها
پای چوبه دار حتی
به تکامل
به زایش می رسند!
چیزی از
دانه
ریشه
میل به پرواز، قوی تر نیست.
زیستن
غنچه ای است
پرهایش به خون هم آغشته باشد
به بهار سلام خواهد داد.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
https://t.me/Fermiskhajimirzae
نمی تواند جفت گیری کبوتران را بگیرد
و شقایق ها
پای چوبه دار حتی
به تکامل
به زایش می رسند!
چیزی از
دانه
ریشه
میل به پرواز، قوی تر نیست.
زیستن
غنچه ای است
پرهایش به خون هم آغشته باشد
به بهار سلام خواهد داد.
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
https://t.me/Fermiskhajimirzae
Telegram
attach 📎
مشتم را نگشا
این گره کرده ی لجباز
پر از رویای پابرهنگان است!
مشتم را نگشا
در آن پولی نیست
امید است
با مشتی ستاره
آمده اند تا تاریکی را تازیانه بزنند!
مشتم را بگشا
در آن چیزی نیست
جز خشم
و نبخشیدن مقدسی که رام نمی شود!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
https://t.me/Fermiskhajimirzae
این گره کرده ی لجباز
پر از رویای پابرهنگان است!
مشتم را نگشا
در آن پولی نیست
امید است
با مشتی ستاره
آمده اند تا تاریکی را تازیانه بزنند!
مشتم را بگشا
در آن چیزی نیست
جز خشم
و نبخشیدن مقدسی که رام نمی شود!
#فرمیسک_حاجی_میرزایی
https://t.me/Fermiskhajimirzae