تجمع اعتراضی مردم و فعالین مردمی شهر سقز در اعتراض به کشته شدن #گلاله_شیخی
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
⭕️اعتراض به سیاستهای هفت کشور بزرگ صنعتی
همزمان با برگزاری نشست سران هفت کشور صنعتی موسوم به «جی هفت»، گروهی از معترضان با برپایی تجمع خواهان چارهاندیشی از سوی قدرتهای جهانی برای «حل بحرانهای زیست محیطی و اجتماعی» شدند.
گروه مردمنهاد «بحران را خرد کن» که این اعتراض را ترتیب داده است میگوید کره زمین با اضطرار شرایط آب و هوایی و اجتماعی مواجه است و باید در جهت گیری کلی قدرتهای جهانی تغییر ایجاد شود. نشست رسمی گروه هفت در یک شهر ساحلی واقع در جنوب غربی انگلستان، در حال برگزاری است.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
همزمان با برگزاری نشست سران هفت کشور صنعتی موسوم به «جی هفت»، گروهی از معترضان با برپایی تجمع خواهان چارهاندیشی از سوی قدرتهای جهانی برای «حل بحرانهای زیست محیطی و اجتماعی» شدند.
گروه مردمنهاد «بحران را خرد کن» که این اعتراض را ترتیب داده است میگوید کره زمین با اضطرار شرایط آب و هوایی و اجتماعی مواجه است و باید در جهت گیری کلی قدرتهای جهانی تغییر ایجاد شود. نشست رسمی گروه هفت در یک شهر ساحلی واقع در جنوب غربی انگلستان، در حال برگزاری است.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
⭕️اعتراض کارگران و کارکنان مترو هشتگرد
روز شنبه ۲۲ خرداد پرسنل پیمانکار مترو شهر جدید هشتگرد بنا به فراخوان از پیش اعلام شده بدلیل عدم پرداخت مطالبات و حقوق خود در چند ماه گذشته، تجمع کردند.
گفته می شود این کارگران ۳ ماه حقوق دریافت نکردهاند و همچنین بیمههای آنها از دیماه سال گذشته تاکنون پرداخت نشده است. لغو مرخصیها و کار پیوسته نیز یکی دیگر از دلایل اعتراض کارگران است. یکی از معترضان در این خصوص می گوید کارگران پیشتر به صورت شیفتی کار میکردند، اما هم اکنون دو ماه است که به صورت ثابت کار میکنند و هر روز باید سرکار حاضر باشند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
روز شنبه ۲۲ خرداد پرسنل پیمانکار مترو شهر جدید هشتگرد بنا به فراخوان از پیش اعلام شده بدلیل عدم پرداخت مطالبات و حقوق خود در چند ماه گذشته، تجمع کردند.
گفته می شود این کارگران ۳ ماه حقوق دریافت نکردهاند و همچنین بیمههای آنها از دیماه سال گذشته تاکنون پرداخت نشده است. لغو مرخصیها و کار پیوسته نیز یکی دیگر از دلایل اعتراض کارگران است. یکی از معترضان در این خصوص می گوید کارگران پیشتر به صورت شیفتی کار میکردند، اما هم اکنون دو ماه است که به صورت ثابت کار میکنند و هر روز باید سرکار حاضر باشند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
⭕️تداوم اعتراض کارگران لوله سازی اهواز
۲۵ نفر از کارگران لوله سازی اهواز که تنها بازماندگان این کارخانه تعطیل شده هستند روز شنبه 22 خرداد ماه برای چندمین بار با برپایی تجمع خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
کارگران لوله سازی اهواز که در کارخانه باقی ماندهاند، سابقه بیش از ۱۰ سال فعالیت دارند. آنها میگویند: «پیش از تعطیلی این کارخانه حدود ۷۰۰ کارگر رسمی و قراردادی مشغول کار بودند. اوایل دهه ۸۰ کارخانه به بخش خصوصی واگذار شد و از آن پس با افزایش مشکلات روبرو شده اند.به گفته کارگران، مطالبات آنها تنها محدود به وضعیت کارخانه و بلاتکلیفی شغلشان نمیشود. آنان دارای چندین ماه مطالبات عقبافتاده می باشند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
۲۵ نفر از کارگران لوله سازی اهواز که تنها بازماندگان این کارخانه تعطیل شده هستند روز شنبه 22 خرداد ماه برای چندمین بار با برپایی تجمع خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
کارگران لوله سازی اهواز که در کارخانه باقی ماندهاند، سابقه بیش از ۱۰ سال فعالیت دارند. آنها میگویند: «پیش از تعطیلی این کارخانه حدود ۷۰۰ کارگر رسمی و قراردادی مشغول کار بودند. اوایل دهه ۸۰ کارخانه به بخش خصوصی واگذار شد و از آن پس با افزایش مشکلات روبرو شده اند.به گفته کارگران، مطالبات آنها تنها محدود به وضعیت کارخانه و بلاتکلیفی شغلشان نمیشود. آنان دارای چندین ماه مطالبات عقبافتاده می باشند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
⭕️تجمع کارگران روزمزد پتروشیمی چوار
روز شنبه 22 خرداد ماه جمعی از کارگران پتروشیمی چوار واقع در ایلام، در اعتراض به عدم دریافت مطالبات مزدی خود اقدام به برگزاری تجمع کردند.
از قرار معلوم دستمزد اردیبهشت ماه برای هیچ یک از کارگران و دستمزد فروردین ماه فقط برای عدهای به صورت علیالحساب واریز شده است. دستمزدی که برای فروردین ماه واریز شده، به اندازه دستمزد سال قبل است و کارگران نسبت به عدم افزایش ۳۹ درصدی مزد ۱۴۰۰ معترض می باشند. این کارگران پیمانکاری که تعداد آنها حدود ۳۰۰ نفر است، نسبت به تاخیر همیشگی در پرداخت دستمزدها اعتراض دارند و میگویند: کارگر روزمزد باید به محض تمام شدن کار، مزد خود را دریافت کند؛ ولی آنها که پانزده روز از هر ماه را سر کار هستند دستمزد را با ماهها تاخیر دریافت میکنند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
روز شنبه 22 خرداد ماه جمعی از کارگران پتروشیمی چوار واقع در ایلام، در اعتراض به عدم دریافت مطالبات مزدی خود اقدام به برگزاری تجمع کردند.
از قرار معلوم دستمزد اردیبهشت ماه برای هیچ یک از کارگران و دستمزد فروردین ماه فقط برای عدهای به صورت علیالحساب واریز شده است. دستمزدی که برای فروردین ماه واریز شده، به اندازه دستمزد سال قبل است و کارگران نسبت به عدم افزایش ۳۹ درصدی مزد ۱۴۰۰ معترض می باشند. این کارگران پیمانکاری که تعداد آنها حدود ۳۰۰ نفر است، نسبت به تاخیر همیشگی در پرداخت دستمزدها اعتراض دارند و میگویند: کارگر روزمزد باید به محض تمام شدن کار، مزد خود را دریافت کند؛ ولی آنها که پانزده روز از هر ماه را سر کار هستند دستمزد را با ماهها تاخیر دریافت میکنند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
💢مرگ یک کولبر در ارتفاعات نقاطمرزی نوسود
◾️برپایهی گزارش رسیده روز شنبه ۲۲ خردادماه ۱۴۰۰ یک کولبر اهل روستای "میدان طفلی" از توابع ثلاثباباجانی با نام #حمید_ویسی بر اثر سقوط از ارتفاع جانش را از دست داد.
لازم به ذکر است که جنازه نامبرده هم اکنون در بیمارستان شهر پاوه میباشد.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
◾️برپایهی گزارش رسیده روز شنبه ۲۲ خردادماه ۱۴۰۰ یک کولبر اهل روستای "میدان طفلی" از توابع ثلاثباباجانی با نام #حمید_ویسی بر اثر سقوط از ارتفاع جانش را از دست داد.
لازم به ذکر است که جنازه نامبرده هم اکنون در بیمارستان شهر پاوه میباشد.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
کولبرنیوز | Kolbarnews
💢مرگ یک کولبر در ارتفاعات نقاطمرزی نوسود ◾️برپایهی گزارش رسیده روز شنبه ۲۲ خردادماه ۱۴۰۰ یک کولبر اهل روستای "میدان طفلی" از توابع ثلاثباباجانی با نام #حمید_ویسی بر اثر سقوط از ارتفاع جانش را از دست داد. لازم به ذکر است که جنازه نامبرده هم اکنون در بیمارستان…
⭕️گیان له دهست دانی كۆڵبهرێك له نهوسوود
به پێی ههواڵی گهیشتوو، كۆڵبهرێكی خهڵكی سهلاسی باوهجانی، به هۆی بهربوونهوه له سنووری نیوان نهوسوود و هەرێمی کوردستان گیانی لهدهست دا.
ناسناوی ئهو كۆڵبهره “حهمید وهیسی” و خهڵكی ئاوایی “مهیدان تفڵی” سهر به شاری سهلاسی باوهجانی، ڕاگهیهندراوە. جێی ئاماژهیه كه ئهم كۆڵبهره سێ ڕۆژ لهوه پێش تووشی ئهم ڕووداوه بووه و ڕۆژی شهممه ٢٢ی جۆزهردان، تهرمهكهی له لایهن خهڵكی ناوچهكهوە دۆزراوەتەوە.
@kolbarnews
به پێی ههواڵی گهیشتوو، كۆڵبهرێكی خهڵكی سهلاسی باوهجانی، به هۆی بهربوونهوه له سنووری نیوان نهوسوود و هەرێمی کوردستان گیانی لهدهست دا.
ناسناوی ئهو كۆڵبهره “حهمید وهیسی” و خهڵكی ئاوایی “مهیدان تفڵی” سهر به شاری سهلاسی باوهجانی، ڕاگهیهندراوە. جێی ئاماژهیه كه ئهم كۆڵبهره سێ ڕۆژ لهوه پێش تووشی ئهم ڕووداوه بووه و ڕۆژی شهممه ٢٢ی جۆزهردان، تهرمهكهی له لایهن خهڵكی ناوچهكهوە دۆزراوەتەوە.
@kolbarnews
ڕێو رەسمی بە خاک سپاردنی ئەو کۆڵبەرەی سەڵاسی باوەجانی کە ئەمڕۆ شەممە لە کاتی کۆڵبەری دا لە بەرزایەکانی سنوری نه وسوود و هه ریمی کوردوستان کەوتە خوارەوە و گیانی بەخت کرد
#kolbarnews
@kolbarnews
#kolbarnews
@kolbarnews
Forwarded from کولبرنیوز | Kolbarnews
🇦🔻
به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه کار کودکان
اقبال مسیح (که خیلیها به او لقب اسپارتاکوس زمان دادهاند) جوانترین فعال کارگری جهان بود که در ۱۲ سالگی تبدیل به یک قهرمان شده بود. جمله معروف او است: «من دیگر از ارباب نمیترسم، حالا آنها باید از من بترسند»
#بردگی_کودکان
قهرمان کیست و قهرمانی چیست؟ برخی از مردم بر این باورند که قهرمان کسی است که با شر و بدی میجنگد. برخی دیگر از آنها میگویند قهرمان کسی است که از ضعفا حمایت و دفاع میکند. افراد دیگر قهرمان را کسی میدانند که جان خود را در محافظت از جان دیگران به خطر میاندازد. اقبال مسیح همهی این قهرمانیها را داشت. همهی تصورات ممکن از یک قهرمان را داشت حالآنکه تنها ۱۲ سال داشت.
اقبال در یکی از روستاهای پاکستان به دنیا آمد. پس از تولد او، پدرش خانواده را ترک کرد. مادر اقبال در خانههای دیگران کار میکرد. درآمد مادرش بسیار ناچیز بود. او نمیتوانست از اقبال، و برادر و خواهرش مراقبت کند. مادرش، اقبال را در چهار سالگی در ازای ۱۲ دلار به صاحب کارخانهی فرشبافی فروخت. در پاکستان بسیاری از فرشها، به دست کودکان کارگری مانند اقبال بافته میشوند. این کودکان از هیچگونه آزادی برخوردار نیستند و بردهی مالکان کارخانهها هستند. آنها ساعتهای طولانی در شرایط وحشتناکی کار میکنند. اقبال شش روز در هفته و ۱۲ ساعت در روز کار میکرد. او نمیتوانست کارهایی که کودکان عادی انجام میدادند را انجام دهد. اقبال نمیتوانست به مدرسه برود و با دوستانش بازی کند. کارخانهی فرشبافی قواعد بسیاری داشت. اگر قانونشکنی میکرد تنبیه بدنی میشد. اگر در حین کار با کودکان دیگر حرفمیزد، کتکش میزدند. اگر در کار فرشبافی اشتباه میکرد، کتک میخورد. حتی اگر مریض هم میشد بازهم تنبیه میشد. آنجا جای بچهها نبود.
کار در کارخانهی فرش، برای جثهی اقبال دشوار بود. او نمیتوانست بنشیند. در حین فرشبافی، او مجبور بود تمام طول روز را چمباتمه بزند. این مسئله برای کمرش بسیار بد بود و در راه رفتن مشکل داشت. اقبال حتی غذای کافی برای خوردن نداشت. جثهاش هرگز کامل رشد نکرد و در ۱۲ سالگی جثهی یک پسر بچهی ۶ ساله را داشت. مشکلات تنفسی اقبال نیز بیشتر میشد زیرا کودکان نمیتوانستند پنجره را باز و هوای تازه استنشاق کنند. هوا بسیار گرم بود، اما مالک کارخانه پنجرهها را میبست. او به سلامتی کودکان اهمیت نمیداد و فقط نگران محافظت و نگهداری از فرشهایش بود.
روزی اقبال تصمیم به فرار گرفت. او فرار کرد و به پلیس پناه برد. اقبال از وضعیت کارخانهی فرش، به پلیس خبر داد. او دربارهی تمامی کودکانی که در کارخانه کار میکردند و دربارهی شرایط کاری وحشتناک آنجا گفت. اقبال تصور میکرد که پلیس به او کمک خواهد کرد اما سخت در اشتباه بود. پلیس دوست مالک همان کارخانه بود. او اقبال را به کارخانه بازگرداند و از مالک کارخانه خواست تا او را بند کند.
اقبال اعتمادی به پلیس نداشت، اما دست از تلاش نکشید. روزی او دربارهی جلسه و نشست "جبهه مبارزه با کار بدون مزد" (BLLF) شنید. BLLF سازمانی است در پاکستان، که به کودکان کار بیمزد و مواجب، کمک میکند. اقبال، دوباره، بهقصد رفتن به آن جلسه فرار کرد. رئیس "جبهه مبارزه با کار بدون مزد" (BLLF) وکیل بود. او به اقبال کمک کرد تا بتواند حکم قانونی برای آزادیاش بگیرد. اقبال تنها ده سال داشت اما بیش از نصف عمرش را اسیر کارخانهی فرش بود.
اقبال آزادی را فقط برای خودش نمیخواست. او خواستار آزادی تمامی کودکان کارخانهی فرش بود. او شروع بهسخنرانی در جلسات "جبهه مبارزه با کار بدون مزد" (BLLF) کرد. او تنها ده سال داشت اما از صحبتکردن در حضور افراد زیاد، هراسینداشت. او یک سخنران قدرتمند و با اعتماد به نفسی بود. او از تجربیاتش با دیگران سخن میگفت. حرفهای او، هزاران نفر را به جستجو و طلبآزادی، ترغیب کرد.
او فقط کودکان را ترغیب به طلبآزادی نمیکرد. اقبال به مردمان دیگر کشورها کمک کرد تا شرایط کودکانی که فرشهای پاکستانی میبافتند را بدانند. این مسئله برای صنعت فرش بسیار بد بود. فروش بینالمللی پایین آمد. و بسیاری از کارخانههای فرش متحمل نقصان مالی بسیاری شدند. اقبال و خانوادهاش بارها پیامهای تهدید به مرگ دریافت کردند. اقبال با اینکه هنوز یک پسربچه بود، اما بسیار شجاع بود. فقط حرف نمیزد، بلکه عمل میکرد. روزی به یک کارخانهی جدید فرش رفت و وانمود کرد که یکی از کودکان کارگر همیشگی آنجاست. دربارهی کودکانی که در آنجا کار میکردند اطلاعاتی را به دست آورد، این اطلاعات به آزادی هزاران کودک آن کارخانه کمک کرد.
در سال ۱۹۹۴، اقبال به سوئد و ایالاتمتحدهی آمریکا سفر کرد. او بهخاطر شجاعت و موفقیتش در آگاهسازی مردم نسبت به بردگی کودکان شناخته شد. در سفرش به آمریکا
🔺
🔻🔻
به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه کار کودکان
اقبال مسیح (که خیلیها به او لقب اسپارتاکوس زمان دادهاند) جوانترین فعال کارگری جهان بود که در ۱۲ سالگی تبدیل به یک قهرمان شده بود. جمله معروف او است: «من دیگر از ارباب نمیترسم، حالا آنها باید از من بترسند»
#بردگی_کودکان
قهرمان کیست و قهرمانی چیست؟ برخی از مردم بر این باورند که قهرمان کسی است که با شر و بدی میجنگد. برخی دیگر از آنها میگویند قهرمان کسی است که از ضعفا حمایت و دفاع میکند. افراد دیگر قهرمان را کسی میدانند که جان خود را در محافظت از جان دیگران به خطر میاندازد. اقبال مسیح همهی این قهرمانیها را داشت. همهی تصورات ممکن از یک قهرمان را داشت حالآنکه تنها ۱۲ سال داشت.
اقبال در یکی از روستاهای پاکستان به دنیا آمد. پس از تولد او، پدرش خانواده را ترک کرد. مادر اقبال در خانههای دیگران کار میکرد. درآمد مادرش بسیار ناچیز بود. او نمیتوانست از اقبال، و برادر و خواهرش مراقبت کند. مادرش، اقبال را در چهار سالگی در ازای ۱۲ دلار به صاحب کارخانهی فرشبافی فروخت. در پاکستان بسیاری از فرشها، به دست کودکان کارگری مانند اقبال بافته میشوند. این کودکان از هیچگونه آزادی برخوردار نیستند و بردهی مالکان کارخانهها هستند. آنها ساعتهای طولانی در شرایط وحشتناکی کار میکنند. اقبال شش روز در هفته و ۱۲ ساعت در روز کار میکرد. او نمیتوانست کارهایی که کودکان عادی انجام میدادند را انجام دهد. اقبال نمیتوانست به مدرسه برود و با دوستانش بازی کند. کارخانهی فرشبافی قواعد بسیاری داشت. اگر قانونشکنی میکرد تنبیه بدنی میشد. اگر در حین کار با کودکان دیگر حرفمیزد، کتکش میزدند. اگر در کار فرشبافی اشتباه میکرد، کتک میخورد. حتی اگر مریض هم میشد بازهم تنبیه میشد. آنجا جای بچهها نبود.
کار در کارخانهی فرش، برای جثهی اقبال دشوار بود. او نمیتوانست بنشیند. در حین فرشبافی، او مجبور بود تمام طول روز را چمباتمه بزند. این مسئله برای کمرش بسیار بد بود و در راه رفتن مشکل داشت. اقبال حتی غذای کافی برای خوردن نداشت. جثهاش هرگز کامل رشد نکرد و در ۱۲ سالگی جثهی یک پسر بچهی ۶ ساله را داشت. مشکلات تنفسی اقبال نیز بیشتر میشد زیرا کودکان نمیتوانستند پنجره را باز و هوای تازه استنشاق کنند. هوا بسیار گرم بود، اما مالک کارخانه پنجرهها را میبست. او به سلامتی کودکان اهمیت نمیداد و فقط نگران محافظت و نگهداری از فرشهایش بود.
روزی اقبال تصمیم به فرار گرفت. او فرار کرد و به پلیس پناه برد. اقبال از وضعیت کارخانهی فرش، به پلیس خبر داد. او دربارهی تمامی کودکانی که در کارخانه کار میکردند و دربارهی شرایط کاری وحشتناک آنجا گفت. اقبال تصور میکرد که پلیس به او کمک خواهد کرد اما سخت در اشتباه بود. پلیس دوست مالک همان کارخانه بود. او اقبال را به کارخانه بازگرداند و از مالک کارخانه خواست تا او را بند کند.
اقبال اعتمادی به پلیس نداشت، اما دست از تلاش نکشید. روزی او دربارهی جلسه و نشست "جبهه مبارزه با کار بدون مزد" (BLLF) شنید. BLLF سازمانی است در پاکستان، که به کودکان کار بیمزد و مواجب، کمک میکند. اقبال، دوباره، بهقصد رفتن به آن جلسه فرار کرد. رئیس "جبهه مبارزه با کار بدون مزد" (BLLF) وکیل بود. او به اقبال کمک کرد تا بتواند حکم قانونی برای آزادیاش بگیرد. اقبال تنها ده سال داشت اما بیش از نصف عمرش را اسیر کارخانهی فرش بود.
اقبال آزادی را فقط برای خودش نمیخواست. او خواستار آزادی تمامی کودکان کارخانهی فرش بود. او شروع بهسخنرانی در جلسات "جبهه مبارزه با کار بدون مزد" (BLLF) کرد. او تنها ده سال داشت اما از صحبتکردن در حضور افراد زیاد، هراسینداشت. او یک سخنران قدرتمند و با اعتماد به نفسی بود. او از تجربیاتش با دیگران سخن میگفت. حرفهای او، هزاران نفر را به جستجو و طلبآزادی، ترغیب کرد.
او فقط کودکان را ترغیب به طلبآزادی نمیکرد. اقبال به مردمان دیگر کشورها کمک کرد تا شرایط کودکانی که فرشهای پاکستانی میبافتند را بدانند. این مسئله برای صنعت فرش بسیار بد بود. فروش بینالمللی پایین آمد. و بسیاری از کارخانههای فرش متحمل نقصان مالی بسیاری شدند. اقبال و خانوادهاش بارها پیامهای تهدید به مرگ دریافت کردند. اقبال با اینکه هنوز یک پسربچه بود، اما بسیار شجاع بود. فقط حرف نمیزد، بلکه عمل میکرد. روزی به یک کارخانهی جدید فرش رفت و وانمود کرد که یکی از کودکان کارگر همیشگی آنجاست. دربارهی کودکانی که در آنجا کار میکردند اطلاعاتی را به دست آورد، این اطلاعات به آزادی هزاران کودک آن کارخانه کمک کرد.
در سال ۱۹۹۴، اقبال به سوئد و ایالاتمتحدهی آمریکا سفر کرد. او بهخاطر شجاعت و موفقیتش در آگاهسازی مردم نسبت به بردگی کودکان شناخته شد. در سفرش به آمریکا
🔺
🔻🔻
Forwarded from کولبرنیوز | Kolbarnews
🇧🔻
خواستار ملاقات با کودکان هم سن و سال خود شد، بنابراین به مدرسهی Meadows Middle رفت. او با دانشآموزان آنجا دربارهی تجربهاش بهعنوان یک کودک برده حرفزد.
او همچنین دربارهی همهی کودکان مانند خودش در سرتاسر جهان که هرگز شانس رفتن به مدرسه نداشتند حرف زد. دانشآموزان مدرسهی Meadows Middle تحت تأثیر سخنان اقبال قرار گرفتند. قبل از بازگشتش، آنها صدها نامه در حمایت از اقبال نوشتند. پس از ترک اقبال، آنها نامههایی به سیاستمداران آمریکا نوشتند و خواستار مبارزه با بیگاری کودکان شدند.
اقبال ،پس از بازگشتش، تعدادی از آن نامههای دریافتی از دانشآموزان ایالاتمتحده را به دیوار چسباند. در آنجا دوستان بسیاری پیدا کرده بود و نمیخواست آنها را فراموش کند. او تصمیم داشت پس از پایان تحصیلات دورهی متوسطه برای ادامهی تحصیلاتش به آمریکا بازگردد. یک دانشگاه آمریکایی کارهای اقبال را مبارزه علیه حقوق کودکان میشناخت و به او بورسیهی کامل اعطا کرد. اما اقبال هرگز شانس رفتن به آن مدرسه در آمریکا را نداشت. وی حتی نتوانست در کشور خودش ادامه تحصیل دهد. به هنگام بازگشت به پاکستان، به همراه پسرداییاش به خانهی داییاش رفت. در راه از پشت مورد شلیک گلوله قرار گرفت و قلب سرشار از آزادیخواهی و امیدش هدف بیش از ۱۲۰ گلوله ساچمهای شد.
هیچکس نداست که چهکسی اقبال را کشت، اما بسیاری از مردم فکر میکنند که کار صنعت فرشبافی باشد. مرگ اقبال یک تراژدی است ،اما زندگیاش الهامبخش بود. او فقط دوازده سال داشت اما یک قهرمان واقعی بود. در طی دو سال، به آزادی ۳۰۰۰ کودک کمک کرد. شجاعت پسربچهای در مبارزه علیه صنعت قدرتمند فرش، مردمان سراسر جهان را عمیقاً تحت تأثیر قرارداد. بچههای مدرسهی Broad Meadows اقبال و مبارزهی او برای حقوق کودکان را همیشه بهیاد دارند و هرگز فراموش نکردهاند.
آنها هر سال در شهر خودشان به تمامی فروشگاهها سر میزنند و از فروشندگان دربارهی محصولاتشان میپرسند که آیا ساختهی دست کودکان کار هستند یا خیر. آنها همچنین برای بازگشایی مدارسی در پاکستان و دیگر کشورها به یاد و خاطرهی اقبال پول جمع میکردند.
بیگاری کودکان هنوز هم یکی از مشکلات کشورهایی مانند هند و پاکستان و همچنین مشکل برخی از کشورهای اروپایی نیز هست. در سرتاسر جهان ۱۵۸ میلیون کارگر کودک با ردهی سنی ۵ تا ۱۴ سال وجود دارد. در بدترین شرایط، کودکان مجبور میشوند تا به سربازی بروند و یا به هرزگی کشیده شوند. حتی در کشورهای ثروتمند که مشکلات بیگاری کودکان نادر است، این مسئله با اقتصاد ارتباط دارد. چه کسی سازندهی محصولاتی است که میخرید؟ آیا سازندهی آنها دختربچه یا پسربچهای مانند اقبال است؟
منبع: سایت زبانشناسی
ترجمه متن روی عکس: "بچهها بایستی مداد در دستانشان باشد، نه ابزار" اقبال مسیح (۱۹۹۵-۱۹۸۳)
#کولبهرنیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
خواستار ملاقات با کودکان هم سن و سال خود شد، بنابراین به مدرسهی Meadows Middle رفت. او با دانشآموزان آنجا دربارهی تجربهاش بهعنوان یک کودک برده حرفزد.
او همچنین دربارهی همهی کودکان مانند خودش در سرتاسر جهان که هرگز شانس رفتن به مدرسه نداشتند حرف زد. دانشآموزان مدرسهی Meadows Middle تحت تأثیر سخنان اقبال قرار گرفتند. قبل از بازگشتش، آنها صدها نامه در حمایت از اقبال نوشتند. پس از ترک اقبال، آنها نامههایی به سیاستمداران آمریکا نوشتند و خواستار مبارزه با بیگاری کودکان شدند.
اقبال ،پس از بازگشتش، تعدادی از آن نامههای دریافتی از دانشآموزان ایالاتمتحده را به دیوار چسباند. در آنجا دوستان بسیاری پیدا کرده بود و نمیخواست آنها را فراموش کند. او تصمیم داشت پس از پایان تحصیلات دورهی متوسطه برای ادامهی تحصیلاتش به آمریکا بازگردد. یک دانشگاه آمریکایی کارهای اقبال را مبارزه علیه حقوق کودکان میشناخت و به او بورسیهی کامل اعطا کرد. اما اقبال هرگز شانس رفتن به آن مدرسه در آمریکا را نداشت. وی حتی نتوانست در کشور خودش ادامه تحصیل دهد. به هنگام بازگشت به پاکستان، به همراه پسرداییاش به خانهی داییاش رفت. در راه از پشت مورد شلیک گلوله قرار گرفت و قلب سرشار از آزادیخواهی و امیدش هدف بیش از ۱۲۰ گلوله ساچمهای شد.
هیچکس نداست که چهکسی اقبال را کشت، اما بسیاری از مردم فکر میکنند که کار صنعت فرشبافی باشد. مرگ اقبال یک تراژدی است ،اما زندگیاش الهامبخش بود. او فقط دوازده سال داشت اما یک قهرمان واقعی بود. در طی دو سال، به آزادی ۳۰۰۰ کودک کمک کرد. شجاعت پسربچهای در مبارزه علیه صنعت قدرتمند فرش، مردمان سراسر جهان را عمیقاً تحت تأثیر قرارداد. بچههای مدرسهی Broad Meadows اقبال و مبارزهی او برای حقوق کودکان را همیشه بهیاد دارند و هرگز فراموش نکردهاند.
آنها هر سال در شهر خودشان به تمامی فروشگاهها سر میزنند و از فروشندگان دربارهی محصولاتشان میپرسند که آیا ساختهی دست کودکان کار هستند یا خیر. آنها همچنین برای بازگشایی مدارسی در پاکستان و دیگر کشورها به یاد و خاطرهی اقبال پول جمع میکردند.
بیگاری کودکان هنوز هم یکی از مشکلات کشورهایی مانند هند و پاکستان و همچنین مشکل برخی از کشورهای اروپایی نیز هست. در سرتاسر جهان ۱۵۸ میلیون کارگر کودک با ردهی سنی ۵ تا ۱۴ سال وجود دارد. در بدترین شرایط، کودکان مجبور میشوند تا به سربازی بروند و یا به هرزگی کشیده شوند. حتی در کشورهای ثروتمند که مشکلات بیگاری کودکان نادر است، این مسئله با اقتصاد ارتباط دارد. چه کسی سازندهی محصولاتی است که میخرید؟ آیا سازندهی آنها دختربچه یا پسربچهای مانند اقبال است؟
منبع: سایت زبانشناسی
ترجمه متن روی عکس: "بچهها بایستی مداد در دستانشان باشد، نه ابزار" اقبال مسیح (۱۹۹۵-۱۹۸۳)
#کولبهرنیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
💢بازداشت جعفر عظیمزاده و چند فعال مدنی دیگر
◾️ جعفر عظیمزاده از فعالین سرشناس کارگری، نرگس محمدی از فعال مدنی، سعید محمدی، بهمراه مادران جانباختگان آبان ۹۸ خانم سکینه احمدی (مادر ابراهیم کتابدار)، خانم شیربیشه(مادر پویا بختیاری)، پوران ناظمی و نیز تعدادی از اعضا خانواده زنده یاد نوید افکاری توسط نیروهای امنیتی با ضرب و شتم بازداشت شدند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
◾️ جعفر عظیمزاده از فعالین سرشناس کارگری، نرگس محمدی از فعال مدنی، سعید محمدی، بهمراه مادران جانباختگان آبان ۹۸ خانم سکینه احمدی (مادر ابراهیم کتابدار)، خانم شیربیشه(مادر پویا بختیاری)، پوران ناظمی و نیز تعدادی از اعضا خانواده زنده یاد نوید افکاری توسط نیروهای امنیتی با ضرب و شتم بازداشت شدند.
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
کشته شدن بیش از 1500 غیرنظامی در بمباران های ترکیه در عراق و سوریه
بر اساس گزارش نشریه جنگ های هوایی، بمباران های هوایی ارتش ترکیه در عراق و سوریه، از سال 2015 تا 2021 جان بیش از 1500 غیرنظامی را گرفته است.
بر اساس این گزارش، ارتش ترکیه از سال 2015 تا 2021، در عراق و سوریه نزدیک به 500 عملیات نظامی هوایی انجام داده است که به کشته شدن بیش از 1500 غیرنظامی منجر شده است که بیشتر غیرنظامیانی که بر اثر حملات هوایی ترکیه، در عراق و سوریه جان باخته اند، ساکن مناطق کردنشین در این دو کشور بوده اند.
https://airwars.org/conflict/turkish-military-in-iraq-and-syria/
#کولبرنیوز
@kolbarnews
بر اساس گزارش نشریه جنگ های هوایی، بمباران های هوایی ارتش ترکیه در عراق و سوریه، از سال 2015 تا 2021 جان بیش از 1500 غیرنظامی را گرفته است.
بر اساس این گزارش، ارتش ترکیه از سال 2015 تا 2021، در عراق و سوریه نزدیک به 500 عملیات نظامی هوایی انجام داده است که به کشته شدن بیش از 1500 غیرنظامی منجر شده است که بیشتر غیرنظامیانی که بر اثر حملات هوایی ترکیه، در عراق و سوریه جان باخته اند، ساکن مناطق کردنشین در این دو کشور بوده اند.
https://airwars.org/conflict/turkish-military-in-iraq-and-syria/
#کولبرنیوز
@kolbarnews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شفیع محمد پور: کولبری که با شلیک نیروهای مرزی ایران قطع نخاع شد
«من اگر روزی ۵۰ هزار تومان درآمد داشتم، هرگز نمیرفتم برای کولبری. چون واقعا هیچ موقعیت کاری اینجا فراهم نشده است تا بتوانی وارد بازار کار شوی. من به کولبری پناه آوردم چون هیچ کارگاه تولیدی و کارخانهای در شهرم وجود نداشت تا بتوانم از طریق آن امرار معاش کنم.»
این صحبتهای «شفیع محمدپور» است که سه سال پیش بر اثر شلیک مزدوران مرزی قطع نخاع شد و حالا حتی توان اندکی راه رفتن ندارد. شفیع اهل روستای «کانی زرد» واقع در حومه شهرستان «سردشت»، از توابع استان آذربایجان غربی است. چهارمین سال کولبری او بود که با شلیک مستقیم مزدوران توان از دست داد و حالا باید تا لحظه مرگ روی ویلچر بنشیند. شفیع تنها یک نمونه از کولبرانی است که سرنوشتش چنین تغییر کرده است.
به سه سال پیش برمیگردیم تا چگونگی تیر خوردنش را روایت کند:
روایتی دردناک که حتی گوش کردن به آن سخت است
کانال رسمی کولبرنیوز در تلگرام
http://t.me/kolbarnews
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/kolbarnews
فیسبوک:
https://www.facebook.com/kolbarnews4
«من اگر روزی ۵۰ هزار تومان درآمد داشتم، هرگز نمیرفتم برای کولبری. چون واقعا هیچ موقعیت کاری اینجا فراهم نشده است تا بتوانی وارد بازار کار شوی. من به کولبری پناه آوردم چون هیچ کارگاه تولیدی و کارخانهای در شهرم وجود نداشت تا بتوانم از طریق آن امرار معاش کنم.»
این صحبتهای «شفیع محمدپور» است که سه سال پیش بر اثر شلیک مزدوران مرزی قطع نخاع شد و حالا حتی توان اندکی راه رفتن ندارد. شفیع اهل روستای «کانی زرد» واقع در حومه شهرستان «سردشت»، از توابع استان آذربایجان غربی است. چهارمین سال کولبری او بود که با شلیک مستقیم مزدوران توان از دست داد و حالا باید تا لحظه مرگ روی ویلچر بنشیند. شفیع تنها یک نمونه از کولبرانی است که سرنوشتش چنین تغییر کرده است.
به سه سال پیش برمیگردیم تا چگونگی تیر خوردنش را روایت کند:
روایتی دردناک که حتی گوش کردن به آن سخت است
کانال رسمی کولبرنیوز در تلگرام
http://t.me/kolbarnews
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/kolbarnews
فیسبوک:
https://www.facebook.com/kolbarnews4