🔹وقتی آنتوان دوسنتاگزوپری ستارهها را اهلی میکند...
🔸 نامههای عاشقانهی خالق شازدهکوچولو در:
#از_آسمان_به_گل_سرخ
#کتاب_امروز
آنتوان و کنسوئلو اولبار در آرژانتین دیدار کردند. در دم عاشق هم شدند. آنتوان دعوتش کرد سوار هواپیما بر فراز آسمان پرواز کنند. در طی همین پرواز خطرناک و نمایشی بود که آنتوان از کنسوئلو که از ترس میلرزید خواستگاری کرد، و این آغاز قصهای شد عاشقانه و پر فراز و نشیب که لحظاتش در این کتاب ثبت است.
نامههای این کتاب روایت دو زندگی است؛ زندگی زنی که از پسِ پردههای زمان بهزیبایی پدیدار شده است، و زندگی نویسندهای خلبان که آنطور که خود میگفت تنها با مرگ به آرامش میرسید و وعده میداد که در ابدیت چشم انتظار گل سرخ زندگیاش بماند.
#چند_سطر_کتاب
همسر عزیزم، ما برای همچو شهری ساخته نشدهایم. تو را به سرزمینهای زیبایی میبرم که هنوز کمی رمز و راز در آنها پیدا میشود. جایی که شبهایش دقیقا مثل یک تخت خنک است و خستگی تک تک ماهیچههای جسم را رفع میکند. جایی که ما ستارهها را اهلی میکنیم. آن ستاره را یادت هست که چشمی افسونگر داشت و روش خاص خودش را در میخ کردن قلبها، ما اهلیاش نکردیم؟ دیگر به آنجا نمیرویم.
ص 69
🔹از آسمان به گل سرخ، آنتوان و کنسوئلو دو سنت اگزوپری، ابوالفضل الله دادی، #نشرنو
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
🔸 نامههای عاشقانهی خالق شازدهکوچولو در:
#از_آسمان_به_گل_سرخ
#کتاب_امروز
آنتوان و کنسوئلو اولبار در آرژانتین دیدار کردند. در دم عاشق هم شدند. آنتوان دعوتش کرد سوار هواپیما بر فراز آسمان پرواز کنند. در طی همین پرواز خطرناک و نمایشی بود که آنتوان از کنسوئلو که از ترس میلرزید خواستگاری کرد، و این آغاز قصهای شد عاشقانه و پر فراز و نشیب که لحظاتش در این کتاب ثبت است.
نامههای این کتاب روایت دو زندگی است؛ زندگی زنی که از پسِ پردههای زمان بهزیبایی پدیدار شده است، و زندگی نویسندهای خلبان که آنطور که خود میگفت تنها با مرگ به آرامش میرسید و وعده میداد که در ابدیت چشم انتظار گل سرخ زندگیاش بماند.
#چند_سطر_کتاب
همسر عزیزم، ما برای همچو شهری ساخته نشدهایم. تو را به سرزمینهای زیبایی میبرم که هنوز کمی رمز و راز در آنها پیدا میشود. جایی که شبهایش دقیقا مثل یک تخت خنک است و خستگی تک تک ماهیچههای جسم را رفع میکند. جایی که ما ستارهها را اهلی میکنیم. آن ستاره را یادت هست که چشمی افسونگر داشت و روش خاص خودش را در میخ کردن قلبها، ما اهلیاش نکردیم؟ دیگر به آنجا نمیرویم.
ص 69
🔹از آسمان به گل سرخ، آنتوان و کنسوئلو دو سنت اگزوپری، ابوالفضل الله دادی، #نشرنو
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
Telegram
klidarfiles
ناشرانی که «کتابخانه نیمهشب» را منتشر کردهاند!
ما همیشه کتاب «کتابخانه نیمهشب» را با ترجمه #محمدصالح_نورانیزاده از #نشر_کوله_پشتی برای مشتریان کلبه کتاب کلیدر میآوریم. این کتاب، تقریبا یک سالی هست که همیشه توی پرفروشهای کتابفروشیها بوده. امروز به سایت کتاب.آیآر و چند سایت فروش کتاب، نگاهی انداختیم تا ببینیم چند ناشر دیگر این کتاب را منتشر کردهاند که دیدیم عجب اوضاعیست! در زیر اسامی این ناشران را آوردیم. احتمالا باز هم چندین اسم جا افتاده که پیشاپیش از آنها عذرخواهی میکنیم.
آتیسا
آذرباد
آراستگان
آرشیو روز
آزرمیدخت
آسمانگون
آفرینه
آوای ماندگار
آوای منجی
احرام
اردیبهشت
امام عصر
امتیاز
ایهام
برات
برج
البرز
پارس اندیش
پورصائب
پیر امید
ترنگ
تمیشه
ثالث
چلچله
دانش آفرین
راز معاصر
روشنگران
ژکان
شاهدخت پاییز
شیرمحمدی
فانوس دانش
کتاب پارسه
کهکشان علم
مات
مبین اندیشه
میلکان
نارنگی
ندای معاصر
نگار تابان
نگاه آشنا
نیک فرجام
هم میهن
هوپا
ولی
یوبان
یوشیتا
ییلاق یاران
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
ما همیشه کتاب «کتابخانه نیمهشب» را با ترجمه #محمدصالح_نورانیزاده از #نشر_کوله_پشتی برای مشتریان کلبه کتاب کلیدر میآوریم. این کتاب، تقریبا یک سالی هست که همیشه توی پرفروشهای کتابفروشیها بوده. امروز به سایت کتاب.آیآر و چند سایت فروش کتاب، نگاهی انداختیم تا ببینیم چند ناشر دیگر این کتاب را منتشر کردهاند که دیدیم عجب اوضاعیست! در زیر اسامی این ناشران را آوردیم. احتمالا باز هم چندین اسم جا افتاده که پیشاپیش از آنها عذرخواهی میکنیم.
آتیسا
آذرباد
آراستگان
آرشیو روز
آزرمیدخت
آسمانگون
آفرینه
آوای ماندگار
آوای منجی
احرام
اردیبهشت
امام عصر
امتیاز
ایهام
برات
برج
البرز
پارس اندیش
پورصائب
پیر امید
ترنگ
تمیشه
ثالث
چلچله
دانش آفرین
راز معاصر
روشنگران
ژکان
شاهدخت پاییز
شیرمحمدی
فانوس دانش
کتاب پارسه
کهکشان علم
مات
مبین اندیشه
میلکان
نارنگی
ندای معاصر
نگار تابان
نگاه آشنا
نیک فرجام
هم میهن
هوپا
ولی
یوبان
یوشیتا
ییلاق یاران
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
Forwarded from اتچ بات
🔻کتاب نامه
🔴این دامنِ یله در باد، آن رقص بندری...
✍مهرنوش چمنی
هیچوقت فکر نمیکردم کتابی عاشقانه و عجیب با این ابعاد بخوانم. «ترانه کافه غمزده»، کتابی در صدوده صفحه با قطع جیبی است و خواندنش وقت زیادی نمیبرد، اما شما را با ماجرایی عجیب همراه میکند.
این کتاب روایت شهری دور افتاده و غمزده را تعریف میکند که زمانی کافهی آن پر رونق و مرکز اتفاقات مختلف بوده. خانم آملیا، زنی خودساخته و ورزشکار، فعالیتهای اقتصادی مختلفی را در دست دارد و سالهای دور، یک بار ازدواج میکند. ازدواجی که فقط چند روز بیشتر طول نمیکشد و داماد مجبور به ترک خانه میشود.
چندین سال بعد، با ورود مردی گوژپشت و ناشناس، زندگی خانم آملیا دچار تغییرات اساسی شده و به دنبال آن کافه نیز پر رونق میشود. اما در پایان خواننده از خود میپرسد که آیا گوژپشت، فرستادهای برای انتقام بود یا اینکه صرفا در مسیر زندگی او قرار گرفته بود؟ چند سطر از کتاب رو بخونیم:
مرلی به مرض مالاریای سه روزه مبتلا بود، یعنی هر سه روز یکبار تب میکرد. در نتیجه دو روز کسل و بدعنق بود، اما روز سوم سر دماغ میشد و گهگاه افاضاتی هم میکرد که اغلب ابلهانه بودند. در همان دورهای که تبش بالا زده بود، یکباره درآمد که: «من میدونم خانم آملیا چیکار کرده. طرف یه چیزی تو چمدونش داشته و خانم هم زده دخلش رو آورده.»
این مطلب را مثل واقعیتی مسلم با خونسردی تمام به زبان آورد و هنوز یک ساعت نشده بود که خبر در کل ولایت پیچید. ص21
*ترانه کافه غمزده، کارسن مک کالرز، امیرعباس علیزاده، نشر ماهی
🔹دروازه میراکل
✍مینا مژدکانلو:
«دروازهی میراکل» دفتر یادداشت معجزهشناس کوچک ما قراره درست زمانی که هیچ امیدی به معجزه نیست، بزرگترین معجزهی عمر «ووندر» رو ظاهر کنه.
مرگ، کلمهی به شدت سنگینی است و به باور تمام انسانها از جمله «ووندر الیس» پسرک پر از امید شهر با لبخند زیادی بزرگش، مرگ یه شکاف خیلی عمیق و بیانتها بین ما و انسانهایی است که دوستشون داریم. اما درست زمانی که ووندر، میلاگروس عزیزش، خواهر کوچیکش رو از دست میده و خانوادهی شادش به یک باره در غمی عجیب فرو میره در عین حال که ووندر کمکم داره امید به بزرگترین باور زندگیش یعنی وجود معجزه رو فراموش میکنه یک قبر، یک پیرزن و یک دختر با شنل سیاه اون رو با زیباترین معجزهی زندگیش آشنا میکنن.
در حالی که موضوع کلی داستان تلخ و غمانگیزه، امیدواری و عشق رو هم به خواننده انتقال میده. دروازه میراکل در عین حال که یک داستان نوجوانانه با چاشنی جادو و علاقه، میتونه مانند یک تلنگر برای بزرگسالان هم عمل کنه.
چند سطر از کتاب:
به چشمهایش خیره شد و گفت: «چون به اندازهی کافی میدونم که همه چی رو نمیدونم. ووندی، میدونم تو از گرما و نور و درخشش جادو خوشت میاد، از وقتهایی که اتفاق بدی نمیافته و زندگی همیشه بیعیب و نقصه. ولی گاهی اتفاق بد هم میافته. گاهی مردم ناراحتت میکنن، ناامیدت میکنن، میمیرن.» و کمی سکوت کرد. ووندر فکر کرد فای میخواهد کلاهش را بالا بزند، ولی او نفس عمیقی کشید و ادامه داد: «ولی گاهی روشنترین معجزهها زیر تاریکترین لحظهها قایم میشه. درسته، ولی باید دنبالشون بگردی. نباید از تاریکی بترسی.» ص93
*دروازه میراکل، جس رد، شهلا انتظاریان، نشر ایرانبان
🔹افسانهخوانی
«افسانهخوانی»، مجموعهای از غزلهای «افسانهسادات حسینی» است که به تازگی نشر ایهام در 74 صفحه و با قیمت 67هزارتومان منتشر کرده و به کلبه کتاب کلیدر هم رسیده است. شعری از این کتاب را با هم میخوانیم.
تبعید کرده به گنجه، پیراهن زریاش را
زیر گلو خفه کرده، هی بغض روسریاش را
با خندههای پُر از خش، سیلی به صورت سرخش
از یاد برده پریوش، دیریست دلبریاش را
از یاد برده شگفتا، آن شاهدُخت فریبا
با خود در آینه حتی، برخورد سرسریاش را
با بالِ بسته به بستر، در گوش بالشِ بیپر
تا صبح خوانده مکرر: شوق کبوتریاش را
سایه به سایه سپیده، تا پشت شیشه رسیده
خوابانده گوش و شنیده، «کرد شبستری»اش را
شد دفن، کودکی او، قصر عروسکی او
یک زن که کوچکی او، حفظ است مادریاش را
غرق شقایق و شمشاد، برده به ارث، چه دلشاد!
این دامنِ یله در باد، آن رقص بندریاش را
با جیغِ کتریِ بیتاب، برخاست کودکش از خواب
فرصت نکرد دوباره، تا شعر آخریاش را...
(چاپ شده در شماره ۵۳۷ خیام نامه)
با خیام نامه در اینستاگرام نیز همراه شوید:
https://instagram.com/khayyamnameh.ir
فیس بوک:
https://www.facebook.com/khayyamnameh.news
تلگرام:
🆔@khayyamnameh
🔴این دامنِ یله در باد، آن رقص بندری...
✍مهرنوش چمنی
هیچوقت فکر نمیکردم کتابی عاشقانه و عجیب با این ابعاد بخوانم. «ترانه کافه غمزده»، کتابی در صدوده صفحه با قطع جیبی است و خواندنش وقت زیادی نمیبرد، اما شما را با ماجرایی عجیب همراه میکند.
این کتاب روایت شهری دور افتاده و غمزده را تعریف میکند که زمانی کافهی آن پر رونق و مرکز اتفاقات مختلف بوده. خانم آملیا، زنی خودساخته و ورزشکار، فعالیتهای اقتصادی مختلفی را در دست دارد و سالهای دور، یک بار ازدواج میکند. ازدواجی که فقط چند روز بیشتر طول نمیکشد و داماد مجبور به ترک خانه میشود.
چندین سال بعد، با ورود مردی گوژپشت و ناشناس، زندگی خانم آملیا دچار تغییرات اساسی شده و به دنبال آن کافه نیز پر رونق میشود. اما در پایان خواننده از خود میپرسد که آیا گوژپشت، فرستادهای برای انتقام بود یا اینکه صرفا در مسیر زندگی او قرار گرفته بود؟ چند سطر از کتاب رو بخونیم:
مرلی به مرض مالاریای سه روزه مبتلا بود، یعنی هر سه روز یکبار تب میکرد. در نتیجه دو روز کسل و بدعنق بود، اما روز سوم سر دماغ میشد و گهگاه افاضاتی هم میکرد که اغلب ابلهانه بودند. در همان دورهای که تبش بالا زده بود، یکباره درآمد که: «من میدونم خانم آملیا چیکار کرده. طرف یه چیزی تو چمدونش داشته و خانم هم زده دخلش رو آورده.»
این مطلب را مثل واقعیتی مسلم با خونسردی تمام به زبان آورد و هنوز یک ساعت نشده بود که خبر در کل ولایت پیچید. ص21
*ترانه کافه غمزده، کارسن مک کالرز، امیرعباس علیزاده، نشر ماهی
🔹دروازه میراکل
✍مینا مژدکانلو:
«دروازهی میراکل» دفتر یادداشت معجزهشناس کوچک ما قراره درست زمانی که هیچ امیدی به معجزه نیست، بزرگترین معجزهی عمر «ووندر» رو ظاهر کنه.
مرگ، کلمهی به شدت سنگینی است و به باور تمام انسانها از جمله «ووندر الیس» پسرک پر از امید شهر با لبخند زیادی بزرگش، مرگ یه شکاف خیلی عمیق و بیانتها بین ما و انسانهایی است که دوستشون داریم. اما درست زمانی که ووندر، میلاگروس عزیزش، خواهر کوچیکش رو از دست میده و خانوادهی شادش به یک باره در غمی عجیب فرو میره در عین حال که ووندر کمکم داره امید به بزرگترین باور زندگیش یعنی وجود معجزه رو فراموش میکنه یک قبر، یک پیرزن و یک دختر با شنل سیاه اون رو با زیباترین معجزهی زندگیش آشنا میکنن.
در حالی که موضوع کلی داستان تلخ و غمانگیزه، امیدواری و عشق رو هم به خواننده انتقال میده. دروازه میراکل در عین حال که یک داستان نوجوانانه با چاشنی جادو و علاقه، میتونه مانند یک تلنگر برای بزرگسالان هم عمل کنه.
چند سطر از کتاب:
به چشمهایش خیره شد و گفت: «چون به اندازهی کافی میدونم که همه چی رو نمیدونم. ووندی، میدونم تو از گرما و نور و درخشش جادو خوشت میاد، از وقتهایی که اتفاق بدی نمیافته و زندگی همیشه بیعیب و نقصه. ولی گاهی اتفاق بد هم میافته. گاهی مردم ناراحتت میکنن، ناامیدت میکنن، میمیرن.» و کمی سکوت کرد. ووندر فکر کرد فای میخواهد کلاهش را بالا بزند، ولی او نفس عمیقی کشید و ادامه داد: «ولی گاهی روشنترین معجزهها زیر تاریکترین لحظهها قایم میشه. درسته، ولی باید دنبالشون بگردی. نباید از تاریکی بترسی.» ص93
*دروازه میراکل، جس رد، شهلا انتظاریان، نشر ایرانبان
🔹افسانهخوانی
«افسانهخوانی»، مجموعهای از غزلهای «افسانهسادات حسینی» است که به تازگی نشر ایهام در 74 صفحه و با قیمت 67هزارتومان منتشر کرده و به کلبه کتاب کلیدر هم رسیده است. شعری از این کتاب را با هم میخوانیم.
تبعید کرده به گنجه، پیراهن زریاش را
زیر گلو خفه کرده، هی بغض روسریاش را
با خندههای پُر از خش، سیلی به صورت سرخش
از یاد برده پریوش، دیریست دلبریاش را
از یاد برده شگفتا، آن شاهدُخت فریبا
با خود در آینه حتی، برخورد سرسریاش را
با بالِ بسته به بستر، در گوش بالشِ بیپر
تا صبح خوانده مکرر: شوق کبوتریاش را
سایه به سایه سپیده، تا پشت شیشه رسیده
خوابانده گوش و شنیده، «کرد شبستری»اش را
شد دفن، کودکی او، قصر عروسکی او
یک زن که کوچکی او، حفظ است مادریاش را
غرق شقایق و شمشاد، برده به ارث، چه دلشاد!
این دامنِ یله در باد، آن رقص بندریاش را
با جیغِ کتریِ بیتاب، برخاست کودکش از خواب
فرصت نکرد دوباره، تا شعر آخریاش را...
(چاپ شده در شماره ۵۳۷ خیام نامه)
با خیام نامه در اینستاگرام نیز همراه شوید:
https://instagram.com/khayyamnameh.ir
فیس بوک:
https://www.facebook.com/khayyamnameh.news
تلگرام:
🆔@khayyamnameh
Telegram
attach 📎
📕پرفروشهای هفته قبل در موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات📗
این موسسه، یک مرکز پخش برای کتابفروشیهاست.
هر کتابی که در این سایت موجود باشه اگه به ما سفارش بدین در کمتر از یک هفته میتونیم براتون بیاریم. بدون هزینه اضافی.
www.gbook.ir/shop
این موسسه، یک مرکز پخش برای کتابفروشیهاست.
هر کتابی که در این سایت موجود باشه اگه به ما سفارش بدین در کمتر از یک هفته میتونیم براتون بیاریم. بدون هزینه اضافی.
www.gbook.ir/shop
به دلیل گرایش بسیاری از ادیبان و دانشوران ایرانی به تصوف و عرفان، الزاما باید از اهل تصوف گفت. اصولا ساز و کارهای موثر در روند حیاتی سیستم تمدن ایران در دوران اسلامی به صورتی بود که گروههای طرفدار عرفان را به سمت سنن اشراقی و گفتمان رمزآمیز سوق میداد و دیوانیان فرهیخته را به گرایش به سنتهای ملی و کوشش برای تاثیر در عناصر نظارتی جامعه متمایل مینمود. لذا نهضتهای فکری ایران هدفی جز باز کردن سیستم تمدن به معارف محیطی و احیای معرفت سنتی نداشتند و نهضتهای ایدئولوژیکی نیز جو نظارتی و ایدوئولوژیک را به سوی جهان بینی سنتی سوق میدادند.
#تاریخ_تمدن_و_فرهنگ_ایران_زمین
#دکتر_محمدنبی_محسن_سلیم
#_نشر_جامی
#تاریخ_تمدن_و_فرهنگ_ایران_زمین
#دکتر_محمدنبی_محسن_سلیم
#_نشر_جامی
🌸#پیراهن_بهار به کلبه کتاب کلیدر رسید🌸
گم کردهاند مردم این شهر قبله را
در این دیار قبلهنمایی نمانده است
حرفی نمیزند کسی از آب و آسمان
در این دیار حال و هوایی نمانده است
باید به آسمان، به خدا، رو بیاوریم
هرچند گفتهاند خدایی نمانده است
اینجا برای شاعری از جنس آفتاب
جز در پناه آینه جایی نمانده است
#خدابخش_صفادل
گم کردهاند مردم این شهر قبله را
در این دیار قبلهنمایی نمانده است
حرفی نمیزند کسی از آب و آسمان
در این دیار حال و هوایی نمانده است
باید به آسمان، به خدا، رو بیاوریم
هرچند گفتهاند خدایی نمانده است
اینجا برای شاعری از جنس آفتاب
جز در پناه آینه جایی نمانده است
#خدابخش_صفادل
و برای هیچکس این جواز را صادر نکرده بود که افکار و شادکامی و آزادیاش را در پیشگاه جامعه قربانی کند...
#کتاب_امروز
📘 خرد و انقلاب
از مقدمهی مترجم:
مارکوزه بر آن است که در این اثر نخست با یک استدلال علمی و مطابق با روشهای پذیرفته شدۀ بحث فلسفی در جهان غرب، فلسفه و دیالکتیک هگل را به عنوان بنیاد فلسفی مارکسیسم برای خوانندگان تشریح کند و سپس با تجزیه و تحلیل مایههای اصلی مارکس، نشان دهد که مارکس از هر گونه جامعهپرستی بیزار بود و برای هیچکس این جواز را صادر نکرده بود که افکار و شادکامی و آزادیاش را در پیشگاه جامعه قربانی کند.
مارکوزه معتقـد است که به نظــر مارکــس، هــر نظامــی که در بــرابــر برخورداری و استقلال و آزادی افرادش کلیتی انتزاعی را قرار دهد و از آنان درخواست کند از جزئیت فردیشان در برابر کلیت صرف نظر کنند، مشروعیتی ندارد و افراد آن جامعه این حق را دارند که در صدد براندازی انقلابی آن نظام برآیند.
#چند_سطر_کتاب
اگر خرد و آزادی، ملاکهای هستی حقیقیاند و واقعیتی که اینها باید در آن تحقق یابند، دستخوش نامعقولی و بندگی است، پس خرد و آزادی را باید در «ایده» سراغ گرفت. بدینسان، شناخت، برتر از کنش میشود و شناخت فلسفی، از عمل اجتماعی و سیاسی به حقیقت نزدیکتر میگردد؛ گرچه هگل میگوید که آن مرحلهای از تحول تاریخی که زمانهاش به آن رسیده است، اثبات میکند که ایده واقعی شده است.
ص 179
📗 خرد و انقلاب، #هربرت_مارکوزه، #محسن_ثلاثی، #نشر_ثالث
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📘 خرد و انقلاب
از مقدمهی مترجم:
مارکوزه بر آن است که در این اثر نخست با یک استدلال علمی و مطابق با روشهای پذیرفته شدۀ بحث فلسفی در جهان غرب، فلسفه و دیالکتیک هگل را به عنوان بنیاد فلسفی مارکسیسم برای خوانندگان تشریح کند و سپس با تجزیه و تحلیل مایههای اصلی مارکس، نشان دهد که مارکس از هر گونه جامعهپرستی بیزار بود و برای هیچکس این جواز را صادر نکرده بود که افکار و شادکامی و آزادیاش را در پیشگاه جامعه قربانی کند.
مارکوزه معتقـد است که به نظــر مارکــس، هــر نظامــی که در بــرابــر برخورداری و استقلال و آزادی افرادش کلیتی انتزاعی را قرار دهد و از آنان درخواست کند از جزئیت فردیشان در برابر کلیت صرف نظر کنند، مشروعیتی ندارد و افراد آن جامعه این حق را دارند که در صدد براندازی انقلابی آن نظام برآیند.
#چند_سطر_کتاب
اگر خرد و آزادی، ملاکهای هستی حقیقیاند و واقعیتی که اینها باید در آن تحقق یابند، دستخوش نامعقولی و بندگی است، پس خرد و آزادی را باید در «ایده» سراغ گرفت. بدینسان، شناخت، برتر از کنش میشود و شناخت فلسفی، از عمل اجتماعی و سیاسی به حقیقت نزدیکتر میگردد؛ گرچه هگل میگوید که آن مرحلهای از تحول تاریخی که زمانهاش به آن رسیده است، اثبات میکند که ایده واقعی شده است.
ص 179
📗 خرد و انقلاب، #هربرت_مارکوزه، #محسن_ثلاثی، #نشر_ثالث
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
Telegram
klidarfiles
هفتاد و هفت سال پیش یعنی در تیرماه ۱۳۲۵، انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی حدود ۸۰ نفر از نویسندگان، شاعران و ادیبان کشور را در باغ «خانه فرهنگ» گردهم آورد تا نخستین کنگره نویسندگان ایران را تشکیل دهند.
به گزارش ایسنا، حدود پنج سال بعد از حکومت رضاخانی و آزادی نسبی که در فضای کشور به وجود آمده بود، نویسندگان و شاعران با هدف یافتن راهکارهایی برای رهایی از سانسور و دفاع از حقوق صنفی خود، به تبادلنظر و رایزنی پرداختند. تقریبا بعد از برگزاری کنگره بزرگداشت فردوسی در سال ۱۳۱۳ که گروه زیادی از شرقشناسان و پژوهشگران از سراسر جهان در آن شرکت کرده بودند، نخستین کنگره نویسندگان ایران مهمترین رویداد فرهنگی در سه دهه نخست قرن ۱۴ هجری شمسی بود.
در این تشکل ادبی- هنری برای اولین بار نویسندگان و شاعران ایران با طرز تفکر و دیدگاههای گوناگون و حتی مخالف و متضاد، در کنار هم نشستند و به بحث و تبادل نظر پرداختند؛ در این کنگره که به ریاست ملکالشعرا بهار، وزیر فرهنگ وقت اداره میشد، چهرههایی حضور داشتند که ضمن احترام به یکدیگر دیدگاههای خود را عرضه و دیگران را نقد میکردند. در هیأت رئیسه آن هم نوگرایانی چون هدایت و نیما شرکت داشتند و هم کهناندیشانی مثل حکمت و فروزانفر.
در این کنگره که با تمامی حواشی آن از ۴ تا ۱۲ تیر ۱۳۲۵ به طول انجامید، این افراد به عنوان سخنران و مهمان دعوت شدند: آذراغلی، اعتمادزاده، افراشته، عباس اقبال، جلال آلاحمد، امینی، دانش بزرگنیا، علی بزرگنیا، ملکالشعرا بهار، ذبیحالله بهروز، بهمنیار، پژمان بختیاری، ابراهیم پورداوود، تقوی، فریدون توللی، دکتر جرجانی، جلی، جواهری، صادق چوبک، ابوالقاسم حالت، حبیباللهی، مطیعالدوله حجازی، حشمتزاده، علیاصغر حکمت، فروغ حکمت، حمیدی شیرازی، دکتر پرویز ناتل خانلری، زهرا خانلری، دکتر خطیبی، علیاکبر دهخدا، رعدی آذرخشی، ژاله، حسین سمیعی ادیبالسلطنه، فاطمه سیاح، دکتر شایگان، شکوهی، شمس، شهاب فردوسی، شهریار، منوچهر شیبانی، صبحی، صدارت، دکتر صورتگر، طاعتی، طباطبایی، احسان طبری، بزرگ علوی، پرتو علوی، دکتر علیآبادی، فرات، فروزانفر، فلسفی، فیاض، میرزا عبدالعظیمخان قریب، قهرمان، میرزا محمدخان قزوینی، کریم کشاورز، کمالی، کیا، گرگانی، گلچین، گنابادی، مهکامه محصص، مدرس رضوی، مژده، دکتر محمد معین، معینیان، رهی معیری، موید ثابتی، میلانی، علی ناصحی، سعید نفیسی، نواب صفا، عبدالحسین نوشین، نیما یوشیج، صادق هدایت، جلالالدین همایی و حبیب یغمایی.
توضیحات بیشتر در ایسنا: isna.ir/xdP6GM
به گزارش ایسنا، حدود پنج سال بعد از حکومت رضاخانی و آزادی نسبی که در فضای کشور به وجود آمده بود، نویسندگان و شاعران با هدف یافتن راهکارهایی برای رهایی از سانسور و دفاع از حقوق صنفی خود، به تبادلنظر و رایزنی پرداختند. تقریبا بعد از برگزاری کنگره بزرگداشت فردوسی در سال ۱۳۱۳ که گروه زیادی از شرقشناسان و پژوهشگران از سراسر جهان در آن شرکت کرده بودند، نخستین کنگره نویسندگان ایران مهمترین رویداد فرهنگی در سه دهه نخست قرن ۱۴ هجری شمسی بود.
در این تشکل ادبی- هنری برای اولین بار نویسندگان و شاعران ایران با طرز تفکر و دیدگاههای گوناگون و حتی مخالف و متضاد، در کنار هم نشستند و به بحث و تبادل نظر پرداختند؛ در این کنگره که به ریاست ملکالشعرا بهار، وزیر فرهنگ وقت اداره میشد، چهرههایی حضور داشتند که ضمن احترام به یکدیگر دیدگاههای خود را عرضه و دیگران را نقد میکردند. در هیأت رئیسه آن هم نوگرایانی چون هدایت و نیما شرکت داشتند و هم کهناندیشانی مثل حکمت و فروزانفر.
در این کنگره که با تمامی حواشی آن از ۴ تا ۱۲ تیر ۱۳۲۵ به طول انجامید، این افراد به عنوان سخنران و مهمان دعوت شدند: آذراغلی، اعتمادزاده، افراشته، عباس اقبال، جلال آلاحمد، امینی، دانش بزرگنیا، علی بزرگنیا، ملکالشعرا بهار، ذبیحالله بهروز، بهمنیار، پژمان بختیاری، ابراهیم پورداوود، تقوی، فریدون توللی، دکتر جرجانی، جلی، جواهری، صادق چوبک، ابوالقاسم حالت، حبیباللهی، مطیعالدوله حجازی، حشمتزاده، علیاصغر حکمت، فروغ حکمت، حمیدی شیرازی، دکتر پرویز ناتل خانلری، زهرا خانلری، دکتر خطیبی، علیاکبر دهخدا، رعدی آذرخشی، ژاله، حسین سمیعی ادیبالسلطنه، فاطمه سیاح، دکتر شایگان، شکوهی، شمس، شهاب فردوسی، شهریار، منوچهر شیبانی، صبحی، صدارت، دکتر صورتگر، طاعتی، طباطبایی، احسان طبری، بزرگ علوی، پرتو علوی، دکتر علیآبادی، فرات، فروزانفر، فلسفی، فیاض، میرزا عبدالعظیمخان قریب، قهرمان، میرزا محمدخان قزوینی، کریم کشاورز، کمالی، کیا، گرگانی، گلچین، گنابادی، مهکامه محصص، مدرس رضوی، مژده، دکتر محمد معین، معینیان، رهی معیری، موید ثابتی، میلانی، علی ناصحی، سعید نفیسی، نواب صفا، عبدالحسین نوشین، نیما یوشیج، صادق هدایت، جلالالدین همایی و حبیب یغمایی.
توضیحات بیشتر در ایسنا: isna.ir/xdP6GM
ایسنا
مروری بر نخستین کنگره نویسندگان ایران
هفتاد و هفت سال پیش یعنی در تیرماه ۱۳۲۵، انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی حدود ۸۰ نفر از نویسندگان، شاعران و ادیبان کشور را در باغ «خانه فرهنگ» گردهم آورد تا نخستین کنگره نویسندگان ایران را تشکیل دهند.