فیلم #ده
ساخته‌ی عباس کیارستمی، محصول ۲۰۰۲
KiarostamiAbbas
فیلم کوتاه «قضیه، شکل اول، شکل دوم»، ساخته‌ی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۵۸ @KiarostamiAbbas
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نسخه‌ی با حجم بالاتر
(320 x 240)

فیلم «قضیه، شکل اول، شکل دوم»،
ساخته‌ی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۵۸

@KiarostamiAbbas
دست‌نیافتنی.pdf
1.6 MB
گفت‌وگوی آرش خوش‌خو با امیر پوریا درباره‌ی ویژگی‌های کم‌تر دیده‌شده‌ی سینمای کیارستمی

روزنامه‌ی هفت صبح، دوم آبان ۹۸
شجریان رو فقط یک‌بار دیدم، سال ۸۸ که مستندی درباره‌ی خیام می‌ساختیم و با او مصاحبه‌‌‌ کردیم. همایون رو هم چندبار بیشتر ندیدم و اون‌قدر باهاش ندار نیستم که ازش بپرسم چرا باباش رو برده بیمارستان جم. اما دکتر مهرداد بهلولی، پزشک معالج شجریان در بیمارستان جم رو در چند هفته‌ای که کیارستمی اون‌جا بستری بود بارها دیدم؛ اساسا پزشک‌ها عادت ندارن خودش رو به بیمار یا همراهش معرفی کنن و برای همین اسمش رو دیرتر فهمیدیم ولی ظاهرش با بقیه متمایز بود، خوش‌تیپ بود و کلاه جراحی طرح‌دار یا باندانا به سرش می‌بست و بین ما ساکنین راه‌پله‌ی بیمارستان جم به دکتر باندانا مشهور بود.

در تعطیلات نوروز ۹۵ وقتی کیارستمی در جم بستری بود و احمد میر، پزشک معالج او در تعطیلات بود و مسئولیت تیم پزشکی بر عهده‌ی دکتر ناصریِ جوان بود، دکتر مهرداد بهلولی پزشک سایه بود. یعنی به طور مرتب ابوی ما رو ویزیت می‌کرد و کاملا در جریان روند درمان بود اما طبعا چون "پزشک معالج" نبود کلمه‌‌ای در شرح احوال بیمار نمی‌گفت. هفته‌ی دوم فروردین که شرایط بحرانی شد و قرار شد در غیاب دکتر میر جراحی سوم انجام بشه، دکتر بهلولی یکی از جراح‌ها بود. جراحی بعد از نزدیک چهار ساعت بالاخره تموم شد و وقتی جراحان خسته و کوفته از اتاق عمل اومدن بیرون، دکتر ناصری که یک لیوان استیل حاوی یک کیسه‌ی صفرای سیاه دستش بود پیروزمندانه گفت مشکل همین بود، صفرا عفونی شده بود و خدا رو شکر با تشخیص به‌هنگام از بدن بیمار خارج شد و همه چیز درست شد و از این حرف‌ها... بعدا فهمیدیم در همون عمل جراحی، خطای دکتر میر یعنی پارگی لوله‌ی حالب در عمل دوم تشخیص داده شده و ترمیم هم انجام شده اما تیم پزشکی که میدونه بدن آدمی‌زاد جعبه‌ی سیاه نداره که اسرار مگوی نقص‌های فنی و خطاهای انسانی رو هویدا کنه تصمیم گرفت حرفی دراین‌باره نزنه. دکتر ناصری جوان ولی هنوز ناشی‌تر و شاید صادق‌تر از اون بود که بتونه راحت لوله‌ی حالب رو زیر کیسه‌ی صفرا پنهان کنه و وقتی صفرا رو توی لیوان استیل پیچ و تاب می‌داد معلوم بود یه‌چیزی هست که نمی‌گه. من هم ملتمسانه به دکتر بهلولی خیره شده بودم که ای حاذقِ خوش‌تیپ، ای پزشک سایه، اگه وضع خرابه تو بگو. اما طبق معمول دکتر بهلولی درحال شمردن موزاییک‌های کف راه‌روی بیمارستان بود و لام تا کام حرف نمی‌زد.

دیشب اگر من هم جای همایون بودم و می‌دیدم دکتر خوشتیپِ بابام نصف‌شب میاد دم در بیمارستان کنارم می‌ایسته و به همه توضیح میده، در راهروی بیمارستان با خبرگزاری‌ها مصاحبه می‌کنه و فقط درباره‌ی اسرار پزشکی حرف نمی‌زنه، جواب تلفنش رو میده و متخصص بیهوشی رو که فقط میشه روی پیام‌گیرش پیغام گذاشت مسئول اطلاع‌رسانی نکرده، بابام رو با خیال راحت تا آخر توی بیمارستان جم نگه می‌داشتم. شاید الان دیگه بیمارستان جم جای بدی نباشه.
KiarostamiAbbas pinned «🔸قسمت اول مستند "یک هفته با کیارستمی" (فیلم پشت صحنه‌های فیلم "باد ما را خواهد برد") بقیه‌ی قسمت‌ها نیز در بالای همین فایل قرار دارد. @kiarostamiabbas»
KiarostamiAbbas
A Week with Kiarostami.mkv
«یک هفته با کیارستمی» مستند بلندی‌ست، ساخته‌ی یوجی مُهارا، کارگردان ژاپنی‌. او در سال ۱۳۷۷ با گروهش به روستایی در استان کرمانشاه می‌رود، جایی که فیلم «باد ما را خواهد برد» - از برجسته‌ترین آثار عباس کیارستمی - در حال فیلم‌برداری است. این مستند با به تصویر کشیدن گوشه‌هایی از پشت‌صحنه‌های باد ما را خواهد برد، بیننده را با شیوه‌ی کار کیارستمیِ کارگردان آشنا می‌کند.
The Wind Will Carry Us.mkv
850.1 MB
فیلم «باد ما را خواهد برد»،
ساخته‌ی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۷۸/ ۱۹۹۹
فیلم #باد_ما_را_خواهد_برد،
ساخته‌ی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۷۸
مرور آثار عباس کیارستمی را ادامه می‌دهیم با فیلم «باد ما را خواهد برد»، به مناسبت بیست‌سالگی این فیلم
#فیلم باد ما را خواهد برد _ سال ۱۳۷۸

عباس کیارستمی دو سال بعد از ساخت «طعم گیلاس» و موفقیت این فیلم در فستیوال کن، «باد ما را خواهد برد‌» را می‌سازد، فیلمی که خیام‌وار به تامل درباره‌ی زندگی و مرگ می‌پردازد و نام آن برگرفته از شعری از فروغ فرخزاد است و در روستاهای دورافتاده‌ی استان کرمانشاه فیلم‌برداری شده. فیلم‌نامه‌ی باد ما را خواهد برد را کیارستمی بر اساس طرحی از محمود آیدن نوشته و نام ابتدایی آن نیز «مراسم ویژه» بود.
فیلم قصه‌ی یک مستندساز به نام بهزاد (با بازی بهزاد دورانی) است که همراه با گروه خود برای فیلم‌برداری مراسم عزاداری یک پیرزن رو به موت، به روستایی در کردستان می‌روند. اما برنامه آن‌طور که گروه می‌خواهد پیش نمی‌رود، چراکه پیرزن خیال مردن ندارد...
باد ما را خواهد برد پس از حضور در فستیوال ونیز و کسب جایزه‌ی بزرگ هیات داوران این فستیوال، در جشنواره‌ی فجر همان سال تحت عنوان برنامه‌ی مرور آثار عباس کیارستمی روی پرده رفت، اما نمایش عمومی آن در ایران در میان اما و اگرها به شکل کلافی پیچیده درآمد و آخرش هم به سرانجام نرسید. ابتدا کیارستمی با چند مانع سانسوری مواجه شد (از جمله‌ی اصلاحیه‌هایی که باید در فیلم صورت می‌گرفت، حذف خواندن شعر خیام در سکانس موتورسواری بود) وقتی این مشکل ظاهرا رفع یا نادیده گرفته شد، باد ما را خواهد برد در پیچ‌وخم بوروکراسی اکران آن زمان گرفتار شد و هنوز هم دقیقا مشخص نشده که چرا این فیلم به نمایش عمومی درنیامد.
کیارستمی_چطور_با_خیام_زندگی_ما_را_دگرگون_کرد.pdf
755.3 KB
یادداشتی از محسن آزرم درباره‌ی
نگاه خیامی کیارستمی در فیلم «باد ما را خواهد برد»،
منتشر شده در دی ۹۸ در وب‌سایت نامه به سینما
اردیبهشت ۷۹ که مهرناز سعیدوفا و جاناتان رُزِنبام تازه‌ترین ساخته‌ی فیلم‌ساز محبوب‌شان را دیدند و به شوق آمدند، گفت‌وگویی‌ با کیارستمی کردند و کیارستمی در توضیح این‌که چه تجربه‌هایی باعث شد به سرودن شعر روی بیاوری، گفت: «آن شعرِ فروغ که در همین فیلم خوانده می‌شود، موقعِ فیلم‌برداری خیلی بیش‌تر از قبل رویم تاثیر گذاشت. به نظرم رسید فلسفه و مضامینش به فلسفه‌ی عمر خیام درباره‌ی زندگی و مرگ نزدیک است. هر دو نگاهِ ویژه‌ای به مرگ دارند و زندگی از نگاه‌شان موقتی است؛ زندگی‌ای که باید، تا جایی که می‌شود، از آن لذت برد.»
اشاره‌ی کیارستمی بعید نیست به بندهای دوم و سومِ شعرِ فروغ فرخزاد باشد که با گذر از نومیدی می‌رسد به جان بخشیدن به عشقی که باید غنیمت شمردش؛ چرا که دست‌آخر «باد ما را خواهد برد». ایده‌ی «باد ما را خواهد برد»ِ کیارستمی هم قاعدتا گذر از نومیدی و رسیدن به چیزی است که نامش را گذاشته‌اند زندگی و مگر آن‌چه خیام در رباعیاتش می‌گوید چیزی جز این است؟
سال‌ها پیش داریوش شایگان درباره‌ی خیام می‌گفت شعرهایش به ماسه‌ای نرم شبیه است که از بین انگشتان بیرون می‌ریزد. هر چه بیش‌تر سعی کنید نگه‌اش دارید، بیش‌تر بیرون می‌ریزد. و همین بیرون ریختن ماسه از بین انگشتان، شایگان را به این نتیجه رسانده بود که پیام خیام روشن است: هیچ‌چیز نمی‌پاید و همه‌چیز گذرا است. همین است که «طعم گیلاس» را، هرچند ظاهرا درباره‌ی خودکشی است، به فیلمی در ستایش زندگی بدل می‌کند؛ فیلمی که، از نگاه کیارستمی، می‌شود از ابتدا تا انتها چیزی جز مرگ را به زبان نیاورد و در عین حال ایده‌ی خودکشی، دلیل خودکشی و سیر شدن از زندگی را حذف کرد. «باد ما را خواهد برد» هم به نیتِ مرگ شروع می‌شود اما به زندگی می‌رسد؛ «زندگی و دیگر هیچ»ِ تازه‌ای که این بار به جای گیلان در کردستان اتفاق می‌افتد.

از یادداشت محسن آزرم درباره‌ی
نگاه خیامی کیارستمی در فیلم «باد ما را خواهد برد»،
منتشر شده در دی ۹۸، در وب‌سایت «نامه به سینما»
مستند درسی از سینما،
کاری از مژده فامیلی، محصول ۲۰۰۲

در این مستند نیمه‌بلند، عباس کیارستمی از فیلم «باد ما را خواهد برد» می‌گوید.