https://t.me/KiarostamiAbbas/157
تصور خام و اولیه از رویارویی با «کپی برابر اصل» میتواند این باشد که این فیلمی است جدا از مسیر آشنای سبک کیارستمی. ظاهرا به نظر میرسد که حضور بازیگری با ابعاد بینالمللی مانند ژولیت بینوش در کنار خط داستانی مشخصی که یک پیچ (twist) غافلگیرکننده در تغییر یا تلفیق هویت قبلی دو شخصیت اصلی با هویت بعدیشان به عنوان زن و شوهر دارد، از مَنش ِ «حذفی» معمول سینمای کیارستمی دور است. از روشی که هم جلوهگریهای سینمایی رایج با حضور بازیگران و هم فراز و فرودهای داستانی و دراماتیک متعارف را حذف میکرد، جداست. فیلم را به یک درام زن و شوهری با بازیهای پر از مکث و تأکید نزدیک میکند و نگرش ظاهربین منتقدانه را به صدور این حکم وامیدارد که دغدغهی ساخت محصولی چندزبانی و بینالمللی با زمینهای ملودراماتیک، فیلمساز ما را به این تغییر رویهها واداشته است.
اما منهای خود فیلم که به قدر کافی در این مورد جواب دارد و در نوشتهی مفصلی در ماهنامهی سینمایی «فیلم» به آن پرداختهام، اینجا و حالا میخواهم در آغاز از بیرون دنیای فیلم و از دل شیوهی اجرایی کارگردانی به این بحث بپردازم. تماشای دو – سه مستند مختلفی که از پشت صحنهی فیلم «کپی برابر اصل» ساخته شده، میتواند راهگشا باشد: کیارستمی بازیگرانش بینوش و ویلیام شیمل (خوانندهی اپرای اهل انگلستان که هرگز تجربهی بازی نداشته) را به این سمت سوق میدهد که خودشان از تجربهها و مشاهدات خود، نقشها و حس و حال هر کدام در موقعیت جاری داستان را بشناسند و حتی از این تجربهها برای درک درونیات دو نقش، به آنها وام بدهند. این روشی است میان مسیر مألوف هدایت بازیگر و روش انتخاب نابازیگر به عنوان نمونهی عینی آنچه در نظر کارگردان است و باید خود خودش باشد. یعنی عملا فیلم دارد از بینوش به عنوان نوعی مدل انسانی زنانه برای نمایندگی کردن آن احساسهایی که شخصیت اِله درگیرشان است، استفاده میکند. شاید به جهت همین تفاوت با معنای مرسوم بازیگری است که بینوش با قطعیت میگوید این یکی از سختترین نقشهایش در تمام طول فعالیت حرفه ایاش بوده؛ و تأکید میکند به لحاظ «شیوهی» کار، قطعا سختترین.
واقعیت این است که اگر بخواهیم معادلات دراماتیک را در نظر بگیریم، اِله چندان زن پیچیدهای نیست. ابتدا یک هوادار یک نویسنده است و بعد، زنی با گلایههای بسیار آشنا و مکرر هر زنی بعد از سالها زندگی زناشویی. در هیچکدام از دو مقطع، «فردیّت» ویژهاش شکلدهنده موقعیتهای جزئی یا حتی موقعیت کلی نیست. اما به عنوان «نقش» و در روند روایی فیلم که عمدا ابهامی در هویت شخصیتها به همراه دارد، «نقش» بس پیچیدهای است: در ابتدا برای دیدار با نویسندهای که در موردش کنجکاوی دارد، به مراسم رونمایی کتاب او در توسکانی میرود و بعد که در دگردیسی روایی تدریجی و کلیدی فیلم با دربرداشتن خود مفهوم «کپیِ بسیار نزدیک به اصل/ the original copy» تبدیل به زن و شوهر میشوند، در حالی که بیشترین ابراز شکایت را از سوی او میبینیم، از سوی دیگر پیوسته اصرار دارد نیاز خود به توجه و ابراز علاقه و حمایت همسرش را یادآوری کند. حتی در پایان میخواهد هر طور شده، حافظهی رمانتیک او را به فعالیت وادارد و در حالی که حضور کمرنگ او در زندگی درونی و عاطفی، زن را به شدت آزار داده، از او میخواهد که «بماند».
حالا دیگر میتوان نکتهی اصلی را دربارهی نقش بینوش مطرح کرد: او فقط یک زن واحد و مشخص با خصوصیات فردی تعریف شده نیست. بلکه دارد سرچشمههای ازلی – ابدی زنانگی در دل مناسبات خانوادگی و زناشویی را با تمام احساس خسران و هجرانهایش نمایندگی میکند. در نتیجه، انتخاب بازیگر در اینجا اهمیتی از همان دست مییابد که عموما در انتخاب نابازیگران سینمای کیارستمی مطرح است: باید به خود آنچه نقش میطلبد یعنی ذات زنانگی در جریان رخوتها و تکرارهای زندگی زناشویی، نزدیک باشد.
در آن سوی ماجرا، مرد هم در ابتدا جیمز میلر، نویسندهی مشخصی است که شغل و خصوصیات فردی و حرفهای کاملا روشن دارد، اما به تدریج و بعد از آن تغییر هویت ابهامآمیز و هوشمندانه، به شوهری با تمام همان توجیهها و بیحوصلگیهای متعارف از پسِ سالها رابطهی زناشویی بدل میشود. ولی نکتهی پیچیدهتر این است که همچنان همان زمینهی هویتیِ نویسندهی انگلیسی را حفظ میکند و از اشاره به این که باید با قطار سر ساعت مشخص بازگردد، تا یادآوری میزان بستگیاش به کار و کتابهایش، نشانههای بسیاری در این مورد یافت میشود. پس باید همچنان و در کنار ساختن آن کلیت نمونهای مردی که به همسرش کمتوجه شده، شخصیت معین و منفرد را هم بازی کند. شیمل از شباهت بین کارش در این نقش با شکل بهشدت کنترل شدهی کار خواندن در محیط سالن اجرای اپرا میگوید و همین نشان میدهد که بار دیگر به ودیعه گذاشتن پارههایی از خویشتنِ بازیگر
تصور خام و اولیه از رویارویی با «کپی برابر اصل» میتواند این باشد که این فیلمی است جدا از مسیر آشنای سبک کیارستمی. ظاهرا به نظر میرسد که حضور بازیگری با ابعاد بینالمللی مانند ژولیت بینوش در کنار خط داستانی مشخصی که یک پیچ (twist) غافلگیرکننده در تغییر یا تلفیق هویت قبلی دو شخصیت اصلی با هویت بعدیشان به عنوان زن و شوهر دارد، از مَنش ِ «حذفی» معمول سینمای کیارستمی دور است. از روشی که هم جلوهگریهای سینمایی رایج با حضور بازیگران و هم فراز و فرودهای داستانی و دراماتیک متعارف را حذف میکرد، جداست. فیلم را به یک درام زن و شوهری با بازیهای پر از مکث و تأکید نزدیک میکند و نگرش ظاهربین منتقدانه را به صدور این حکم وامیدارد که دغدغهی ساخت محصولی چندزبانی و بینالمللی با زمینهای ملودراماتیک، فیلمساز ما را به این تغییر رویهها واداشته است.
اما منهای خود فیلم که به قدر کافی در این مورد جواب دارد و در نوشتهی مفصلی در ماهنامهی سینمایی «فیلم» به آن پرداختهام، اینجا و حالا میخواهم در آغاز از بیرون دنیای فیلم و از دل شیوهی اجرایی کارگردانی به این بحث بپردازم. تماشای دو – سه مستند مختلفی که از پشت صحنهی فیلم «کپی برابر اصل» ساخته شده، میتواند راهگشا باشد: کیارستمی بازیگرانش بینوش و ویلیام شیمل (خوانندهی اپرای اهل انگلستان که هرگز تجربهی بازی نداشته) را به این سمت سوق میدهد که خودشان از تجربهها و مشاهدات خود، نقشها و حس و حال هر کدام در موقعیت جاری داستان را بشناسند و حتی از این تجربهها برای درک درونیات دو نقش، به آنها وام بدهند. این روشی است میان مسیر مألوف هدایت بازیگر و روش انتخاب نابازیگر به عنوان نمونهی عینی آنچه در نظر کارگردان است و باید خود خودش باشد. یعنی عملا فیلم دارد از بینوش به عنوان نوعی مدل انسانی زنانه برای نمایندگی کردن آن احساسهایی که شخصیت اِله درگیرشان است، استفاده میکند. شاید به جهت همین تفاوت با معنای مرسوم بازیگری است که بینوش با قطعیت میگوید این یکی از سختترین نقشهایش در تمام طول فعالیت حرفه ایاش بوده؛ و تأکید میکند به لحاظ «شیوهی» کار، قطعا سختترین.
واقعیت این است که اگر بخواهیم معادلات دراماتیک را در نظر بگیریم، اِله چندان زن پیچیدهای نیست. ابتدا یک هوادار یک نویسنده است و بعد، زنی با گلایههای بسیار آشنا و مکرر هر زنی بعد از سالها زندگی زناشویی. در هیچکدام از دو مقطع، «فردیّت» ویژهاش شکلدهنده موقعیتهای جزئی یا حتی موقعیت کلی نیست. اما به عنوان «نقش» و در روند روایی فیلم که عمدا ابهامی در هویت شخصیتها به همراه دارد، «نقش» بس پیچیدهای است: در ابتدا برای دیدار با نویسندهای که در موردش کنجکاوی دارد، به مراسم رونمایی کتاب او در توسکانی میرود و بعد که در دگردیسی روایی تدریجی و کلیدی فیلم با دربرداشتن خود مفهوم «کپیِ بسیار نزدیک به اصل/ the original copy» تبدیل به زن و شوهر میشوند، در حالی که بیشترین ابراز شکایت را از سوی او میبینیم، از سوی دیگر پیوسته اصرار دارد نیاز خود به توجه و ابراز علاقه و حمایت همسرش را یادآوری کند. حتی در پایان میخواهد هر طور شده، حافظهی رمانتیک او را به فعالیت وادارد و در حالی که حضور کمرنگ او در زندگی درونی و عاطفی، زن را به شدت آزار داده، از او میخواهد که «بماند».
حالا دیگر میتوان نکتهی اصلی را دربارهی نقش بینوش مطرح کرد: او فقط یک زن واحد و مشخص با خصوصیات فردی تعریف شده نیست. بلکه دارد سرچشمههای ازلی – ابدی زنانگی در دل مناسبات خانوادگی و زناشویی را با تمام احساس خسران و هجرانهایش نمایندگی میکند. در نتیجه، انتخاب بازیگر در اینجا اهمیتی از همان دست مییابد که عموما در انتخاب نابازیگران سینمای کیارستمی مطرح است: باید به خود آنچه نقش میطلبد یعنی ذات زنانگی در جریان رخوتها و تکرارهای زندگی زناشویی، نزدیک باشد.
در آن سوی ماجرا، مرد هم در ابتدا جیمز میلر، نویسندهی مشخصی است که شغل و خصوصیات فردی و حرفهای کاملا روشن دارد، اما به تدریج و بعد از آن تغییر هویت ابهامآمیز و هوشمندانه، به شوهری با تمام همان توجیهها و بیحوصلگیهای متعارف از پسِ سالها رابطهی زناشویی بدل میشود. ولی نکتهی پیچیدهتر این است که همچنان همان زمینهی هویتیِ نویسندهی انگلیسی را حفظ میکند و از اشاره به این که باید با قطار سر ساعت مشخص بازگردد، تا یادآوری میزان بستگیاش به کار و کتابهایش، نشانههای بسیاری در این مورد یافت میشود. پس باید همچنان و در کنار ساختن آن کلیت نمونهای مردی که به همسرش کمتوجه شده، شخصیت معین و منفرد را هم بازی کند. شیمل از شباهت بین کارش در این نقش با شکل بهشدت کنترل شدهی کار خواندن در محیط سالن اجرای اپرا میگوید و همین نشان میدهد که بار دیگر به ودیعه گذاشتن پارههایی از خویشتنِ بازیگر
Telegram
KiarostamiAbbas
نقد امیر پوریا، منتقد و مدرس سینما بر فیلم "کپی برابر اصل"
چاپشده در ماهنامهی "هنر و تجربه"، خرداد ۱۳۹۴
#کپی_برابر_اصل
#نقد_فیلم
#امیر_پوریا
@amiropouria
@KiarostamiAbbas ⬇️⬇️⬇️
چاپشده در ماهنامهی "هنر و تجربه"، خرداد ۱۳۹۴
#کپی_برابر_اصل
#نقد_فیلم
#امیر_پوریا
@amiropouria
@KiarostamiAbbas ⬇️⬇️⬇️
(که شاید در این مورد بتوانیم باز عبارت نابازیگر را البته به شکلی متفاوت با هنجار آشنای آن در قالبهای بومی و بدوی به کار ببریم) به همان سیاق کار با نابازیگر، در «کپی برابر اصل» هم مانند «کلوزآپ»، «زیر درختان زیتون» یا «باد ما را خواهد برد» به چشم میخورد و جایگاهی محوری هم دارد.
در بُعدی دیگر، باید به رفتار کیارستمی با لوکیشن پرداخت که همیشه بخشی از ارکان مهم سینمای دور از روند عادی سینمای روایتگر به شیوهی آمریکایی را شکل داده است. در «کپی برابر اصل» به نظر میآید که لوکیشن، یعنی ده / بخش کوچک لوجینیانو در منطقهی توسکانی ایتالیا، با تمام ویژگیهای فضایش، به عنوان بستر مناسب برای تصویرسازیهای فیلم برگزیده و در تصاویر فیلم ثبت شده است. در حالی که با وجود آن ویژگیها و فضای هم صمیمانه و هم آیینی و باستانیاش برای رسیدن به ایدهی اصل و کپی در کتاب جیمز، در خود فیلم و در نگرش مربوط به روابط انسانی که طرح میکند، تنها جغرافیای کلیاش مد نظر کیارستمی بوده و باقی اجزا، به شدت بازسازی شدهاند.
از برگهای گیاهان پیچکی روی دیوارهای مسیر حرکت زن و مرد بعد از سکانس کافه – رستوران محل شروع دگردیسی هویت تا کفپوشهایی به شکل سنگفرش که گروه بر رویشان خاک کهنگی میپاشند تا مانند کف خیابان و کوچهها به نظر برسد تا حتی دیوارهای سنگی و شبهکهن بناها، همه و همه دستکاری شدهاند تا زیبایی بصری و فضاییِ مطلوب کارگردان را بیافرینند، اما به هیچ روی به چشم نیایند؛ تا حدی که بیشک همین حالا هم خواندن این بخش میتواند مایهی تعجب بسیاری از آنها شود که فیلم را دیدهاند. چون جوری در دل باقی محیط جاافتادهاند که هیچ نمیتوان تصنعی در آن حس کرد.
این هم بار دیگر همان امتداد یافتن شیوههای کیارستمی را در «کپی برابر اصل» ثابت میکند: دستیابی به عینیت لحظهها جلوی دوربین، اینجا هم با نهان کردن هر دستکاری در زمینهی تصویر، حاصل شده است. یعنی همچنان با همان حذف دخالتهای متداول دکوپاژی و چیدمانی مواجه هستیم و کیارستمی، کیارستمی است. شاید همان تعبیر قدیمیام در وصف کار کسانی که به ظاهر قابل تقلید یا حتی سهلالوصول به چشم میآیند، در تشریح این جادوی رمزآلود کار کیارستمی به کار بیاید: او به «سادگی بعد از پیچیدگی» رسیده است. و همین رفتارهای دکوپاژی و لوکیشنی فیلم، این را به وضوح نشانمان میدهد.
خطر سادهانگاری بر اثر تکرار و تقلید کار او، به طور جدی وجود داشته و هنوز دارد؛ سادهانگاریهایی که بارها موجب شدهاند سادگی آماتوری، ناتوانی در ایدهیابی و ایدهپردازی و فقدان جهانبینی، تقلیدهای مقوایی از کیارستمی به مخاطب سینمای ایران تحمیل کند. به یادآوردن ایدهی مرکزی «کپی برابر اصل» که در نامش هم آشکار است و در تبدیل زن و مرد آغاز فیلم به زن و شوهری با چالشهای پایانناپذیر و البته جهانبینی نوینی که در این امتداد به دست میآید، میتواند نتیجهای عبرتآموز و بازدارنده برای این سادگیهای صرف و دور از پیچیدگی منجر به سادگی ظاهری فیلمهای کیارستمی به بار بیاورد.
@KiarostamiAbbas
در بُعدی دیگر، باید به رفتار کیارستمی با لوکیشن پرداخت که همیشه بخشی از ارکان مهم سینمای دور از روند عادی سینمای روایتگر به شیوهی آمریکایی را شکل داده است. در «کپی برابر اصل» به نظر میآید که لوکیشن، یعنی ده / بخش کوچک لوجینیانو در منطقهی توسکانی ایتالیا، با تمام ویژگیهای فضایش، به عنوان بستر مناسب برای تصویرسازیهای فیلم برگزیده و در تصاویر فیلم ثبت شده است. در حالی که با وجود آن ویژگیها و فضای هم صمیمانه و هم آیینی و باستانیاش برای رسیدن به ایدهی اصل و کپی در کتاب جیمز، در خود فیلم و در نگرش مربوط به روابط انسانی که طرح میکند، تنها جغرافیای کلیاش مد نظر کیارستمی بوده و باقی اجزا، به شدت بازسازی شدهاند.
از برگهای گیاهان پیچکی روی دیوارهای مسیر حرکت زن و مرد بعد از سکانس کافه – رستوران محل شروع دگردیسی هویت تا کفپوشهایی به شکل سنگفرش که گروه بر رویشان خاک کهنگی میپاشند تا مانند کف خیابان و کوچهها به نظر برسد تا حتی دیوارهای سنگی و شبهکهن بناها، همه و همه دستکاری شدهاند تا زیبایی بصری و فضاییِ مطلوب کارگردان را بیافرینند، اما به هیچ روی به چشم نیایند؛ تا حدی که بیشک همین حالا هم خواندن این بخش میتواند مایهی تعجب بسیاری از آنها شود که فیلم را دیدهاند. چون جوری در دل باقی محیط جاافتادهاند که هیچ نمیتوان تصنعی در آن حس کرد.
این هم بار دیگر همان امتداد یافتن شیوههای کیارستمی را در «کپی برابر اصل» ثابت میکند: دستیابی به عینیت لحظهها جلوی دوربین، اینجا هم با نهان کردن هر دستکاری در زمینهی تصویر، حاصل شده است. یعنی همچنان با همان حذف دخالتهای متداول دکوپاژی و چیدمانی مواجه هستیم و کیارستمی، کیارستمی است. شاید همان تعبیر قدیمیام در وصف کار کسانی که به ظاهر قابل تقلید یا حتی سهلالوصول به چشم میآیند، در تشریح این جادوی رمزآلود کار کیارستمی به کار بیاید: او به «سادگی بعد از پیچیدگی» رسیده است. و همین رفتارهای دکوپاژی و لوکیشنی فیلم، این را به وضوح نشانمان میدهد.
خطر سادهانگاری بر اثر تکرار و تقلید کار او، به طور جدی وجود داشته و هنوز دارد؛ سادهانگاریهایی که بارها موجب شدهاند سادگی آماتوری، ناتوانی در ایدهیابی و ایدهپردازی و فقدان جهانبینی، تقلیدهای مقوایی از کیارستمی به مخاطب سینمای ایران تحمیل کند. به یادآوردن ایدهی مرکزی «کپی برابر اصل» که در نامش هم آشکار است و در تبدیل زن و مرد آغاز فیلم به زن و شوهری با چالشهای پایانناپذیر و البته جهانبینی نوینی که در این امتداد به دست میآید، میتواند نتیجهای عبرتآموز و بازدارنده برای این سادگیهای صرف و دور از پیچیدگی منجر به سادگی ظاهری فیلمهای کیارستمی به بار بیاورد.
@KiarostamiAbbas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد عباس کیارستمی
فیلم کوتاهی ساختهی آرزو ارزانش، محصول ۱۳۹۵
• خانم ارزانش از شاگردان کیارستمی در کارگاههای فیلمسازی موسسهی «کارنامه» است.
@KiarostamiAbbas
فیلم کوتاهی ساختهی آرزو ارزانش، محصول ۱۳۹۵
• خانم ارزانش از شاگردان کیارستمی در کارگاههای فیلمسازی موسسهی «کارنامه» است.
@KiarostamiAbbas
«درخت زندگی» عنوان مستندیست ساختهی هومن نوروزی که با نگاه به بحران دوگانگی نابازیگران کودک در بزرگسالی، به تحولات زندگی برادران احمدپور، بازیگران خردسال فیلم #خانه_دوست_کجاست میپردازد.
.
«درخت زندگی» عنوان مستندیست به کارگردانی هومن نوروزی با موضوع بحران دوگانگی نابازیگران کودک در بزرگسالی و با این نگاه به تحولات زندگی برادران احمدپور، بازیگران خردسال فیلم #خانه_دوست_کجاست میپردازد.
بابک و احمد احمدپور در یک مقطع زمانی هفت ساله در دو فیلم («خانه دوست کجاست» و «زیر درختان زیتون») از سهگانهی موسوم به کوکر، ساختهی عباس کیارستمی بازی کردند و در فیلم سوم («زندگی و دیگر هیچ») نیز با اینکه حضور ندارند، سوژهی داستان هستند.
تصویربرداری این فیلم که هماکنون مراحل فنی خود را پشت سر میگذارد در تهران و همچنین در منطقهی رستمآباد و روستای کوکر، لوکیشنهای سهگانهی کیارستمی صورت گرفته است. اولین نمایش #درخت_زندگی در یازدهمین جشنوارهی فیلم «سینما حقیقت»، در اوخر آذر ماه خواهد بود.
#بابک_احمدپور
#احمد_احمدپور
#محمدرضا_نعمتزاده
#سه_گانه_کوکر
@KiarostamiAbbas
«درخت زندگی» عنوان مستندیست به کارگردانی هومن نوروزی با موضوع بحران دوگانگی نابازیگران کودک در بزرگسالی و با این نگاه به تحولات زندگی برادران احمدپور، بازیگران خردسال فیلم #خانه_دوست_کجاست میپردازد.
بابک و احمد احمدپور در یک مقطع زمانی هفت ساله در دو فیلم («خانه دوست کجاست» و «زیر درختان زیتون») از سهگانهی موسوم به کوکر، ساختهی عباس کیارستمی بازی کردند و در فیلم سوم («زندگی و دیگر هیچ») نیز با اینکه حضور ندارند، سوژهی داستان هستند.
تصویربرداری این فیلم که هماکنون مراحل فنی خود را پشت سر میگذارد در تهران و همچنین در منطقهی رستمآباد و روستای کوکر، لوکیشنهای سهگانهی کیارستمی صورت گرفته است. اولین نمایش #درخت_زندگی در یازدهمین جشنوارهی فیلم «سینما حقیقت»، در اوخر آذر ماه خواهد بود.
#بابک_احمدپور
#احمد_احمدپور
#محمدرضا_نعمتزاده
#سه_گانه_کوکر
@KiarostamiAbbas
Telegram
KiarostamiAbbas
«درخت زندگی» عنوان مستندیست ساختهی هومن نوروزی که با نگاه به بحران دوگانگی نابازیگران کودک در بزرگسالی، به تحولات زندگی برادران احمدپور، بازیگران خردسال فیلم #خانه_دوست_کجاست میپردازد.
کیارستمیومفهومعشق-محسن آزرم.pdf
202.4 KB
«کیارستمی و مفهوم عشق» در یادداشتی از محسن آزرم، منتقد سینما با عنوان «مثل یک عاشق»
ماهنامهی «هنر و تجربه»، شمارهی ۲۸
#مقاله
#محسن_آزرم
@KiarostamiAbbas
ماهنامهی «هنر و تجربه»، شمارهی ۲۸
#مقاله
#محسن_آزرم
@KiarostamiAbbas
https://telegram.me/kiarostamiabbas/164
🔺فیلم «گزارش» ساختهی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۵۶
بازیگران: کوروش افشارپناه، شهره آغداشلو و...
#گزارش به زندگی محمد فیروزکوهی، یک کارمند ادارهی دارایی میپردازد. در اوایل فیلم او به اتهام دریافت رشوه از کارش معلق میشود و از همانجا مشکلات وی با همسرش آغاز میگردد...
آخرین فیلم عباس کیارستمی در سالهای پیش از انقلاب یعنی «گزارش» نه فقط در کارنامهی خود او، بلکه به طور کلی در تاریخ سینمای ایران یک سرفصل بسیار اساسی است. میراث این فیلم تا دهههای بعد و بخشی از ملودرامهای مربوط به اختلافهای زناشویی حتی در دل سینمای تجاری و دور از منش فیلمسازی کیارستمی امتداد مییابد و تا بعدتر نیز، جلوههایش در نمونههای اصیل چون «چهارشنبه سوری» (۱۳۸۴) و «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) نیز به چشم میخورد. #امیر_پوریا
@KiarostamiAbbas
🔺فیلم «گزارش» ساختهی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۵۶
بازیگران: کوروش افشارپناه، شهره آغداشلو و...
#گزارش به زندگی محمد فیروزکوهی، یک کارمند ادارهی دارایی میپردازد. در اوایل فیلم او به اتهام دریافت رشوه از کارش معلق میشود و از همانجا مشکلات وی با همسرش آغاز میگردد...
آخرین فیلم عباس کیارستمی در سالهای پیش از انقلاب یعنی «گزارش» نه فقط در کارنامهی خود او، بلکه به طور کلی در تاریخ سینمای ایران یک سرفصل بسیار اساسی است. میراث این فیلم تا دهههای بعد و بخشی از ملودرامهای مربوط به اختلافهای زناشویی حتی در دل سینمای تجاری و دور از منش فیلمسازی کیارستمی امتداد مییابد و تا بعدتر نیز، جلوههایش در نمونههای اصیل چون «چهارشنبه سوری» (۱۳۸۴) و «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) نیز به چشم میخورد. #امیر_پوریا
@KiarostamiAbbas
Telegram
KiarostamiAbbas
🔹فیلم "گزارش" ساختهی عباس کیارستمی، محصول ۱۳۵۶
@KiarostamiAbbas
@KiarostamiAbbas
ٰ
🔸صفحات رسمی کمپین «شما تنها نیستید»، به منظور اطلاعرسانی دربارهی جزئیات و روند پیگیری پروندهی پزشکی عباس کیارستمی
• تلگرام: t.me/tanhanistid
• توییتر: twitter.com/tanhanistid
• اینستاگرام: instagram.com/tanhanistid
«تا رسیدن به نتیجه، از پیگیری و حمایت دست نمیکشیم.»
⋅#کاه_کوه
⋅#قصورپزشکی
⋅#عباس_کیارستمی
⋅#شما_تنها_نیستید
http://t.me/tanhanistid
🔸صفحات رسمی کمپین «شما تنها نیستید»، به منظور اطلاعرسانی دربارهی جزئیات و روند پیگیری پروندهی پزشکی عباس کیارستمی
• تلگرام: t.me/tanhanistid
• توییتر: twitter.com/tanhanistid
• اینستاگرام: instagram.com/tanhanistid
«تا رسیدن به نتیجه، از پیگیری و حمایت دست نمیکشیم.»
⋅#کاه_کوه
⋅#قصورپزشکی
⋅#عباس_کیارستمی
⋅#شما_تنها_نیستید
http://t.me/tanhanistid
https://telegram.me/kiarostamiabbas/168
«کلوزآپ» (برداشت نهایی)، محصول ۱۳۹۵
''Close-Up'' (Final Take) - 2017
صحبتهای عباس کیارستمی دربارهی فیلم #کلوزآپ که از سه مصاحبهی مختلف او استخراج شده است.
▫️با تشکر از کانال @unseencinema
@KiarostamiAbbas
«کلوزآپ» (برداشت نهایی)، محصول ۱۳۹۵
''Close-Up'' (Final Take) - 2017
صحبتهای عباس کیارستمی دربارهی فیلم #کلوزآپ که از سه مصاحبهی مختلف او استخراج شده است.
▫️با تشکر از کانال @unseencinema
@KiarostamiAbbas
Telegram
KiarostamiAbbas
«کلوزآپ» (برداشت نهایی)، محصول ۱۳۹۵
کاری از کانال unseencinema@
@KiarostamiAbbas
کاری از کانال unseencinema@
@KiarostamiAbbas
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای عباس کیارستمی دربارهی حسین سبزیان و «کلوز آپ» به علاوهی فیلم مستند «کلوزآپ، نمای دور»، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی
@KiarostamiAbbas
@KiarostamiAbbas
https://telegram.me/kiarostamiabbas/170
دربارهی حسین سبزیان؛ یک مصاحبه از عباس کیارستمی و همچنین یک مستند (کلوزآپ، نمای دور)
صحبتهای کیارستمی دربارهی حسین سبزیان و «کلوز آپ» به علاوهی فیلم مستند «کلوزآپ، نمای دور» (محصول ۱۹۹۶)، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی دربارهی سبزیان
@KiarostamiAbbas
دربارهی حسین سبزیان؛ یک مصاحبه از عباس کیارستمی و همچنین یک مستند (کلوزآپ، نمای دور)
صحبتهای کیارستمی دربارهی حسین سبزیان و «کلوز آپ» به علاوهی فیلم مستند «کلوزآپ، نمای دور» (محصول ۱۹۹۶)، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی دربارهی سبزیان
@KiarostamiAbbas
Telegram
KiarostamiAbbas
صحبتهای عباس کیارستمی دربارهی حسین سبزیان و «کلوز آپ» به علاوهی فیلم مستند «کلوزآپ، نمای دور»، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی
@KiarostamiAbbas
@KiarostamiAbbas
🔸همراه با ویدئوی صحبتهای عباس کیارستمی دربارهی حسین سبزیان و #کلوزآپ که دو سه روز قبل خدمتتان ارائه شد، فیلم مستندی نیز بود به نام "کلوز آپ، نمای دور"، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی. حالا این مستند که دربارهی حسین سبزیان است را بهصورت مجزا تقدیم میکنیم.
@KiarostamiAbbas ⬇️⬇️⬇️
@KiarostamiAbbas ⬇️⬇️⬇️
https://telegram.me/kiarostamiabbas/176
مستند «کلوزآپ، نمای دور»، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی، محصول ۱۹۹۶
▫️مستندی دربارهی حسین سبزیان و عشق بیپایانش به سینما
مستند «کلوزآپ، نمای دور»، ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی، محصول ۱۹۹۶
▫️مستندی دربارهی حسین سبزیان و عشق بیپایانش به سینما
Telegram
KiarostamiAbbas
مستند «کلوزآپ، نمای دور»،
ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی، محصول ۱۹۹۶
@KiarostamiAbbas
ساختهی مسلم منصوری و محمود شکراللهی، محصول ۱۹۹۶
@KiarostamiAbbas
🔹"عباس کیارستمی" نوشتهی جاناتان رُزِنبام و مهرناز سعيدوفا
از جامعترین کتاب ها دربارهی «سینمای کیارستمی» همراه با یک گفتوگوی بلند که پس از مدتها انتظار، راهی بازار شده است.
@KiarostamiAbbas
از جامعترین کتاب ها دربارهی «سینمای کیارستمی» همراه با یک گفتوگوی بلند که پس از مدتها انتظار، راهی بازار شده است.
@KiarostamiAbbas