بعدها تاریخ میگوید که چشمانت چه کرد
با من تنهاتر از ستارخان بی سپاه
موی من مانند یال اسب مغرورم ، سپید
روزگار من شبیه کتری چوپان ، سیاه !
#حامد_عسکری
با من تنهاتر از ستارخان بی سپاه
موی من مانند یال اسب مغرورم ، سپید
روزگار من شبیه کتری چوپان ، سیاه !
#حامد_عسکری
هر بار که تبخیر شد از ذهن ، خیالت
آن سوی دگر خاطرهات در میعان است !
رویای من این بود که همراه تو باشم
افسوس که در دست تو ، دست چمدان است ...
#مجید_آژ
آن سوی دگر خاطرهات در میعان است !
رویای من این بود که همراه تو باشم
افسوس که در دست تو ، دست چمدان است ...
#مجید_آژ
با اینکه خلق ، بر سر دل مینهند پا
شرمندگی نمیکشد این فرش نخنما
بهلولوار ، فارغ از اندوه روزگار
خندیدهایم ! ما به جهان یا جهان به ما
کاری به کار عقل ندارم ؛ به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه ! احتیاط کجا ؟ عاشقی کجا ؟
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همهی سنگریزهها ...
#فاضل_نظری
شرمندگی نمیکشد این فرش نخنما
بهلولوار ، فارغ از اندوه روزگار
خندیدهایم ! ما به جهان یا جهان به ما
کاری به کار عقل ندارم ؛ به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه ! احتیاط کجا ؟ عاشقی کجا ؟
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همهی سنگریزهها ...
#فاضل_نظری
#فروغفرخزاد
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشید یخ بسته،،
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام، از عشق هم خسته ؛
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشید یخ بسته،،
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام، از عشق هم خسته ؛
#حضرت_مولانا
چون نمایی آن رخ گلرنگ را
از طرب در چرخ آری سنگ را
باردیگر سر برون کن ازحجاب
از برای عاشقان دنگ را
چون نمایی آن رخ گلرنگ را
از طرب در چرخ آری سنگ را
باردیگر سر برون کن ازحجاب
از برای عاشقان دنگ را
قسم به قطرهی اشکم ، درون آیینه
که مبتلای توام ، ای رفیق دیرینه !
به خون نشستهی عشقم ، اسیر "شعر و غمم"
که از تو مانده برایم ، همین دو گنجینه !
کنار من که نباشی ، تمام هفته یکیست ...
چه صبح شنبهی تلخم ، چه عصر آدینه
تو آهِ سرد منی ، روی شیشهی عمرم !
که سهمم از تو فقط " آه " بود ، در سینه
مسیر زندگیام ، ماجرای عاشقیام
چه بود ماحصلش ، جز دلی پر از کینه ؟
خطای رُستم اگر سرنوشت سهراب است
بگو به شانه نبندد نشانه ، تهمینه !
#محسن_نظری
که مبتلای توام ، ای رفیق دیرینه !
به خون نشستهی عشقم ، اسیر "شعر و غمم"
که از تو مانده برایم ، همین دو گنجینه !
کنار من که نباشی ، تمام هفته یکیست ...
چه صبح شنبهی تلخم ، چه عصر آدینه
تو آهِ سرد منی ، روی شیشهی عمرم !
که سهمم از تو فقط " آه " بود ، در سینه
مسیر زندگیام ، ماجرای عاشقیام
چه بود ماحصلش ، جز دلی پر از کینه ؟
خطای رُستم اگر سرنوشت سهراب است
بگو به شانه نبندد نشانه ، تهمینه !
#محسن_نظری
🍂
سحر با باد میگفتم حدیثِ آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آهِ شب کلیدِ گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
👤 حافظ
سحر با باد میگفتم حدیثِ آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آهِ شب کلیدِ گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
👤 حافظ
#مولانا
ای مونس روزگار چـونی بی من
ای همدم غمگسار چـونی بی من
من بارخ چون خزان خرابم بیتو
تو با رخ چـون بهار چونی بی من
ای مونس روزگار چـونی بی من
ای همدم غمگسار چـونی بی من
من بارخ چون خزان خرابم بیتو
تو با رخ چـون بهار چونی بی من
چند ز دوران چرخ ، چند ز هجران یار
سینه شود شعلهخیز ، دیده شود اشکبار ؟
آنچه کشیدم از او ، من به یکی جرعه مِی
میکدهها بایدم از پی دفع خمار
من همه صحرای عشق ، او همه دریای حُسن
من همه شور و جنون ، او همه باد بهار ...
#رضیالدین_آرتیمانی
سینه شود شعلهخیز ، دیده شود اشکبار ؟
آنچه کشیدم از او ، من به یکی جرعه مِی
میکدهها بایدم از پی دفع خمار
من همه صحرای عشق ، او همه دریای حُسن
من همه شور و جنون ، او همه باد بهار ...
#رضیالدین_آرتیمانی
در کاسه ی من شرنگ باید باشد
دل ، هر شب و روز تنگ باید باشد
اینگونه که یاران به تماشای من اند
تنهاییِ من قشنگ باید باشد ... !
#جواد_شیخ_الاسلامی
دل ، هر شب و روز تنگ باید باشد
اینگونه که یاران به تماشای من اند
تنهاییِ من قشنگ باید باشد ... !
#جواد_شیخ_الاسلامی
ابری ام چندان که باران هم سبکبارم نکرد
غرق در خواب تو بودم ، مرگ بیدارم نکرد!
ناله هایم بر دل سنگ تو تاثیری نداشت
آنقدر مغرور بود این کوه ، تکرارم نکرد!
#علی_مقیمی
غرق در خواب تو بودم ، مرگ بیدارم نکرد!
ناله هایم بر دل سنگ تو تاثیری نداشت
آنقدر مغرور بود این کوه ، تکرارم نکرد!
#علی_مقیمی