مرا ز یاد تو برد و تو را ز دیده ی من زمانه بیشتر از این ستم چه خواهد کرد؟

غافل کند از کوتهی عمر شکایت شب در نظر مردم بیدار بلند است

ز روزگار جوانی خبر چه می‌ پرسی چو برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت

از جور روزگار ندارم شکایتی این گرگ را به قیمت یوسف خریده‌ ام

در کف بازار دنیا "عمر" خود را باختی
سکه ها را جمع کن! دعوای چار و پنج نیست

#فاضل_نظری

طاعت ما نیست غیر از شستن دست از جهان
گر نماز از ما نمی‌آید، وضویی می‌کنیم
Jamal . Sh

شرمنده نیستی که به این دستگاهِ حُسن
دل می‌بری ز مردم و انکار می‌کنی؟

- صائب_تبریزی

چه خوب می‌شد اگر در شریعتت بانو
جواب بوسه شبیه سلام، واجب بود!

رضا_احسان‌‌پور

حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز

زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست

#حافظ

هر بار شعر نابی اگر بر دلی نشست
باید دعا کنیم که بیچاره شاعــرش

کجا پناه بَرم از غمت؟ که حتی شعر
برای من، منِ بیچاره، چاره ساز نشد..

😔نشد😔

كششی كه عشق دارد، نگذاردت بدينسان
به جنازه گر نيايی به مزار خواهی آمد!...

فریب تربیت باغبان مخور ای گل
که آب می دهــد اما گـلاب میگیرد!
صائب تبریزی

بر سر گرفته‌ایم و سبکبار می‌رویم
کوه غمی که پشت فلک را شکسته است
صائب تبریزی

از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس
خاطر آسوده ای داری، چه آزارم تو را؟
بخدا !!!
صائب تبریزی