🫰🏻شاه بیت🫰🏻
260 subscribers
1.18K photos
100 videos
14 links
ناخدا در کشتی ما گر نمیباشی مباش...🍂
ما خدا داریم و ما را ناخدا در کار نیست!

•|ᴡʟᴄ ᴛᴏ ᴄʜɴʟ シ🙏🏽♥️

Sʜᴀᴇʀ ᴄʜᴀɴɴᴇʟ...🔗


https://t.me/+fSeYVrOKmS9kM2I9
Download Telegram
همزبانی
نیست ؛ تا برگویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش...



#فروغ_فرخزاد
من همانم که شبی عشق، به تاراجش برد
همچو حلّاج به خاکسترِ تشویش نشست
در سرش سوره ی تکویر مُجَسَم میشد
قبلِ هر زلزله ای در خودش آرام شکست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حیف شد...🥀
محبوب منی دارو ندارم شده ای تو
آشوب منم صبر و قرارم شده ای تو

دل در قفس عشق تـو آزادتـرین است
دلخواه ترین بند و حصارم شده ای تو

لبـخنـد تــو نقـاشی زیبــای خـداوند
سرسبز ترین فصل بهارم شده ای تو

با بودن تو هیچ نیازم به کسی نیست
غمخوار منی وکس و کارم شده ای تو

غیر از تو دگر من به کسی دل نسپارم
مهتابِ شبِ تیره و تارم شده ای تو

آغوش تو هست امن ترین نقطه ی دنیا
ازغصه و غــم راه فــرارم شده ای تــو

صد شکر خدا را تو شدی سنگ صبورم
همدردم و همصحبت و یارم شده ای تو
🥀🥹
تسلیت به کل جامعه ادبی... 😔🖤

هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه درگذشت... 🖤🖤🖤
امشب به قصه دل من گوش می‌کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی

این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی

دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی

در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی

می جوش می‌زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی

گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می‌کنی

جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی

سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش می‌کنی...

🖋 #سایه
دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست

از تهی کردن دل می‌شود افزون، چه کنم...؟

🖋 #صائب


به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سر به تایید تکان دادی و گفتی آری !

ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من
بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده
زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری

روی دیوار دلم سایه‌ای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری ...

#سیده_تکتم_حسینی
🍃
دیـدمت لـرزید دستـم، چادر اُفتاد از سرم
یک نفر پرسید:خوبے؟ گفتم: اڪنون بهترم

زیـر لب با اخم گفتے: چادرت را جمع ڪن
خنـده رو، آهسته تر گفتم: اطاعت سرورم

عاشق ایـن غیـرت و مردانگے هایت شدم
عشق پاڪت مردِ با احساسِ من! شد باورم

عشقِ تو رنگین ڪمان پاشیده بر دنیایِ من
هم تـو عشقِ اولم هستے، هم عشقِ آخرم

هرچه در انڪار ڪوشیدم نشد ناممڪن است
آخرش هـم عشقِ مـن! فهمید گویا مادرم

ڪرده شـاعر دخترے مغرور را چشمت عزیز
تا نگاهـم بـاز ڪـردے، چـادر افتاد از سرم
زیبا و زشت در نظر ما یکی شده است

تا خویش را چو آینه هموار کرده‌ایم...

🖋 #صائب
ابرى كه مى گذشت به آهنگ گريه گفت

دنيا مكان ماندن ما نيست بگذريم
1🥀
یک مرتبه خنجر بخور از عشق ببینم

آیا شود از سوزش این زخم ننالی

وحشی
2🌹😍
خون یک شهر رعیت همه بر گردن توست

ملتی از تو به فریاد و فغان ای قـــاتــل

وحشی
3😔🥀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یا گرمی یک بوسه به پیشانی من باش
یا علت یک عمر پریشانی من باش
با فاصله ای امن که آسیب نبینی
بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش...
ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

#حافظ
گرگ امروزه زیاد است نظر ڪن یعقوب

ڪه جگر گوشه ی تو دست کدام افتاده

وحشی
صائب چه اعتبار بر اخوان روزگار
يوسف به ريسمان برادر به چاه شد
🙌
نیست در میخانه ای قسمت کسی را اختیار
هر چه ساقی مے دهد ناچار می باید کشید

وحشی
ما را به جز خيالت فكري دگر نباشد
در هيچ سر خيالي زين خوبتر نباشد

#سلمان_ساوجي
به کویت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل

ز کویت می‌رویم اینک، هزاران آرزو با ما

#هلالی_جغتایی
رفتم که رفتم 🥀
با هیچ‌کس به غیر خودت درد دل نکن

ناگفته‌‌ها بزرگ‌ترین گنج ِ عالم‌اند
وحشی