Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
Photo
در طی حمله ی اسکورج به لایت هوپ چپل، دث نایت ها از کنترل لیچ کینگ خارج شدند و در مقابل او قرار گرفتند. داریون اشبرینگر را به تیریون داد، که بعد از تطهیر آن، لیچ کینگ را مجبور به عقب نشینی به نرثرند کرد. این دث نایت ها تحت رهبری داریون موگرین گروه ابون بلید را تاسیس کردند و با تیریون که رهبری آرجنت کروسید را به عهده داشت پیمان اتحاد بستند.تیریون قسم خورد تا لیچ کینگ و اسکورج را نابود سازد و در پی تلاش هایش قلب یخ زده ی او را پیدا کرد، اما خیلی زود متوجه شد که تلاش هایش ثمری ندارد و قلب آرتاس را به یک ضربه ی اشبرینگر از بین برد. تیریون رهبران هورد و الاینس را گرد هم آورد و بهترین قهرمانان را برای حمله ی نهایی به آیس کرون سیتادل انتخاب کرد. سر انجام با تاسیس اشن وردیکت که اتحادی از ابون بلید و آرجنت کروسید بود آنان توانستند به دیوارهای آیس کرون سیتادل نفوذ کنند و در نبرد پایانی، تیریون و نیروهای مشترک هورد و الاینس، فراستمورن را شکستند و پایان لیچ کینگ را رقم زدند. لرد بولوار فوردراگون مسئولیت تبدیل شدن به لیچ کینگ جدید را پذیرفت تا نیروهای اسکورج را در نورثرند نگاه دارد.
کمی بعد، ارباب کابوس-خاویوس از کابوس زمردین حمله اش را علیه ازراث انجام داد. او با اجبار مردم ازراث را در درون کابوس هایشان به دام انداخت و از این قربانی ها برای حمله به افرادی که تحت تاثیر حمله ی کابوس نبودند استفاده کرد و اینگونه، جنگ علیه کابوس آغاز شد. مردم ازراث به رهبری ملفاریون استورم ریج توانستند به طور متقابل بجنگند. آنها با استفاده از پیکرهای رویایی شان نبرد را به کابوس زمردین بردند و در آنجا ایسرا را آزاد کرده و با خاویوس و ارتشش مواجه شدند. ملفاریون با کمک دروییدها که روی بیداری دنیا کار می کردند سرانجام توانست منبع قدرت ارباب کابوس را هم در رویای زمردین و هم روی ازراث نابود کند. مردم از کابوس هایشان بیدار شدند و اوضاع به حالت عادی بازگشت. هورد و اتحاد یک بار دیگر سعی کردند پیمان ببندند، بیشتر به خاطر اینکه هر دو گروه نیاز به بازیابی از جنگ های اخیرشان داشتند. اما قرار نبود پیمان دوام یابد.
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
https://instagram.com/kalimdor_ir
کمی بعد، ارباب کابوس-خاویوس از کابوس زمردین حمله اش را علیه ازراث انجام داد. او با اجبار مردم ازراث را در درون کابوس هایشان به دام انداخت و از این قربانی ها برای حمله به افرادی که تحت تاثیر حمله ی کابوس نبودند استفاده کرد و اینگونه، جنگ علیه کابوس آغاز شد. مردم ازراث به رهبری ملفاریون استورم ریج توانستند به طور متقابل بجنگند. آنها با استفاده از پیکرهای رویایی شان نبرد را به کابوس زمردین بردند و در آنجا ایسرا را آزاد کرده و با خاویوس و ارتشش مواجه شدند. ملفاریون با کمک دروییدها که روی بیداری دنیا کار می کردند سرانجام توانست منبع قدرت ارباب کابوس را هم در رویای زمردین و هم روی ازراث نابود کند. مردم از کابوس هایشان بیدار شدند و اوضاع به حالت عادی بازگشت. هورد و اتحاد یک بار دیگر سعی کردند پیمان ببندند، بیشتر به خاطر اینکه هر دو گروه نیاز به بازیابی از جنگ های اخیرشان داشتند. اما قرار نبود پیمان دوام یابد.
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
https://instagram.com/kalimdor_ir
Forwarded from Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo (بهداد احمدی)
چطور به خود اجازهی اعتراض میدهید! چطور جرئت میکنید خود را از پیروزی محروم کنید! از دیرباز اهریمنان بزرگ بر ما سروری کردهاند. از دیرباز خود را بالاتر از ما دانستهاند...
#دیابلو
@Kalimdor_ir
#دیابلو
@Kalimdor_ir
Forwarded from Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo (بهداد احمدی)
چطور به خود اجازهی اعتراض میدهید! چطور جرئت میکنید خود را از پیروزی محروم کنید! از دیرباز اهریمنان بزرگ بر ما سروری کردهاند. از دیرباز خود را بالاتر از ما دانستهاند. دیابلو… دیابلو هم مانند دیگران به زیر کشیده خواهد شد. نگذارید بر شما چیره شود یا ترس در دلتان بیاندازد. نه، نگذارید، چون هرکدام از شما حکومت خواهید کرد. هرکدام از شما، از قدرتی که به چنگ میآوریم سهم خواهید برد.
− بلیال، خطاب به دوریل و آنداریل
از میان چهار اهریمن کوچک، دوریل و آنداریل از سه جهت به یکدیگر شباهت دارند و نزدیکند.
نخستین وجه نزدیکی آنها، در خواهر و برادر بودن آنهاست. آنداریل تنها بزرگاهریمن جهنم است که جنسیت مونث دارد و دوریل را برادر دوقلوی او میدانند. هرچند که زاده شدن تمام بزرگاهریمنان از تاثامت بوده است و رابطهی خواهر و برادری میان دوتن از آنان چندان معنادار نیست، اما حقیقت این است که رابطهی خواهر و برادری آنداریل و دوریل، بیشتر از نظر حوزهی سلطهی آنها در جهنم است و افکار نزدیکشان به یکدیگر، نه یک رابطهی خانوادگی.
دومین شباهت این است که دوریل و آنداریل هردو شیفتهی دردند، اما به دو شیوهی متفاوت، و به همین روست که دوریل را ارباب درد مینامند و آنداریل را دوشیزهی اندوه. آنچه دوریل به آن عشق میورزد، درد جسمانی و فیزیکی است، به حدی که بسیاری از اهریمنشناسان ادعا کردهاند زمانهایی که او اهریمنان دونپایه را برای شکنجه کردن نزد خود ندارد، به خودش آزار میرساند و از این درد لذت میبرد. از قلمرو او – قلمرو درد – کمترین اطلاعی در دسترس نیست، اما به این وجود بیشترین نقاشیها توسط نقاشان قدیمی از قلمرو او کشیده شده است. زیرا تصور قلمرو دوریل، با توجه به سیاهچالهای شکنجهی پادشاهان، چندان دشوار نیست. سرتاسر قلمرو دوریل در دوزخ پر است از ابزارها و آلات شکنجهی کوچک و بزرگ، و فریادهایی دردناک که همیشه از این قلمرو بلند است و تا قلمروهای مجاور میرود و سایر اهریمنان نیز از شنیدن این فریادهای دردآلود لذت میبرند، هرچند که همه، حتا آنداریل، خواهر او نیز تا جای ممکن از قلمرو او دوری میجویند.
از طرف دیگر، آنداریل وابستهی غصه و درد روحی است. او قربانیانش را فریب میدهد و سناریوهایی برایشان میسازد که در آن باور کنند به عزیزانشان خیانت کردهاند، یا گناهی بزرگ مرتکب شدهاند و سپس از اندوه و شرم آنها تغذیه میکند. برای همین است که تنهایی را دوست ندارد و همیشه در تکاپوی یافتن انسانها و اهریمنان افسرده و زجردیده است تا بتواند خود را از ناراحتی و اندوه آنها سیراب کند. میگویند بسیاری از کسانی که آنداریل آنها را بازیچهی خود میکند، در انتها چنان دچار غم و اندوه و نفرت از خود میشوند که با پای خود، قدم به قلمرو برادرش دوریل میگذارند…
و سومین شباهت دوریل و آنداریل مربوط به جایگاه آنها در یک واقعهی تاریخی، یعنی تبعید تاریک است. پس از شورش چهار اهریمن کوچکتر و تبعید سه اهریمن بزرگ به زمین، پس از مدتی دوریل و آنداریل دوباره به اهریمنان بزرگ روی آوردند و به آنها کمک کردند تا قدرت خود را بازیابند. آنداریل به دیابلو کمک کرد و دوریل نگهبان سنگروان بایل بود، تا آنکه در نهایت هردو به دست قهرمانانی که برای نابود کردن دیابلو برای دومین بار بسیج شده بودند، کشته شدند...
#دیابلو
#اهریمنان_بزرگ
#قسمت_پنجم
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
− بلیال، خطاب به دوریل و آنداریل
از میان چهار اهریمن کوچک، دوریل و آنداریل از سه جهت به یکدیگر شباهت دارند و نزدیکند.
نخستین وجه نزدیکی آنها، در خواهر و برادر بودن آنهاست. آنداریل تنها بزرگاهریمن جهنم است که جنسیت مونث دارد و دوریل را برادر دوقلوی او میدانند. هرچند که زاده شدن تمام بزرگاهریمنان از تاثامت بوده است و رابطهی خواهر و برادری میان دوتن از آنان چندان معنادار نیست، اما حقیقت این است که رابطهی خواهر و برادری آنداریل و دوریل، بیشتر از نظر حوزهی سلطهی آنها در جهنم است و افکار نزدیکشان به یکدیگر، نه یک رابطهی خانوادگی.
دومین شباهت این است که دوریل و آنداریل هردو شیفتهی دردند، اما به دو شیوهی متفاوت، و به همین روست که دوریل را ارباب درد مینامند و آنداریل را دوشیزهی اندوه. آنچه دوریل به آن عشق میورزد، درد جسمانی و فیزیکی است، به حدی که بسیاری از اهریمنشناسان ادعا کردهاند زمانهایی که او اهریمنان دونپایه را برای شکنجه کردن نزد خود ندارد، به خودش آزار میرساند و از این درد لذت میبرد. از قلمرو او – قلمرو درد – کمترین اطلاعی در دسترس نیست، اما به این وجود بیشترین نقاشیها توسط نقاشان قدیمی از قلمرو او کشیده شده است. زیرا تصور قلمرو دوریل، با توجه به سیاهچالهای شکنجهی پادشاهان، چندان دشوار نیست. سرتاسر قلمرو دوریل در دوزخ پر است از ابزارها و آلات شکنجهی کوچک و بزرگ، و فریادهایی دردناک که همیشه از این قلمرو بلند است و تا قلمروهای مجاور میرود و سایر اهریمنان نیز از شنیدن این فریادهای دردآلود لذت میبرند، هرچند که همه، حتا آنداریل، خواهر او نیز تا جای ممکن از قلمرو او دوری میجویند.
از طرف دیگر، آنداریل وابستهی غصه و درد روحی است. او قربانیانش را فریب میدهد و سناریوهایی برایشان میسازد که در آن باور کنند به عزیزانشان خیانت کردهاند، یا گناهی بزرگ مرتکب شدهاند و سپس از اندوه و شرم آنها تغذیه میکند. برای همین است که تنهایی را دوست ندارد و همیشه در تکاپوی یافتن انسانها و اهریمنان افسرده و زجردیده است تا بتواند خود را از ناراحتی و اندوه آنها سیراب کند. میگویند بسیاری از کسانی که آنداریل آنها را بازیچهی خود میکند، در انتها چنان دچار غم و اندوه و نفرت از خود میشوند که با پای خود، قدم به قلمرو برادرش دوریل میگذارند…
و سومین شباهت دوریل و آنداریل مربوط به جایگاه آنها در یک واقعهی تاریخی، یعنی تبعید تاریک است. پس از شورش چهار اهریمن کوچکتر و تبعید سه اهریمن بزرگ به زمین، پس از مدتی دوریل و آنداریل دوباره به اهریمنان بزرگ روی آوردند و به آنها کمک کردند تا قدرت خود را بازیابند. آنداریل به دیابلو کمک کرد و دوریل نگهبان سنگروان بایل بود، تا آنکه در نهایت هردو به دست قهرمانانی که برای نابود کردن دیابلو برای دومین بار بسیج شده بودند، کشته شدند...
#دیابلو
#اهریمنان_بزرگ
#قسمت_پنجم
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#Warbringers : #Jaina
کلیپ کوتاه جدید بلیزارد از جینا پرادمور، مربوط به اکپسنشن نبرد برای آزراث
با کیفیت بالا
متن آهنگ :👈 t.me/Kalimdor_IR/8057
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
https://instagram.com/kalimdor_ir
کلیپ کوتاه جدید بلیزارد از جینا پرادمور، مربوط به اکپسنشن نبرد برای آزراث
با کیفیت بالا
متن آهنگ :👈 t.me/Kalimdor_IR/8057
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
https://instagram.com/kalimdor_ir
Forwarded from توییتر فانتزی (wolfheart)
کم کم کلیپ های اکسپنشن جدید #وارکرفت داره میاد بیرون و این روزها فریاد "پشماااااام!😍" از دیار کالیمدور زیاد به گوش خواهد رسید...😁
@Twitter_fantasy
@Twitter_fantasy
Forwarded from توییتر فانتزی (wolfheart)
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#Warbringers : #Jaina کلیپ کوتاه جدید بلیزارد از جینا پرادمور، مربوط به اکپسنشن نبرد برای آزراث با کیفیت بالا متن آهنگ :👈 t.me/Kalimdor_IR/8057 @kalimdor_ir ✨💫www.kalimdor.ir ✨💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
Beware, beware the Daughter of the Sea.
بترس، بترس، از دختر دریا
Beware, I heard him cry.
بترس، که من گریستن مردی را شنیدم
His words carried upon the ocean breeze,
As he sank beneath the tide.
که درحالی که بزیر موج غرق میشد، نسیم آخرین کلماتش را روی اقیانوس با خود میبرد.
Those blood-soaked shores of Kalimdor,
Where sailors fought and died.
آن سواحل خونآلود کالیمدور، آنجا که ملوانان جنگیدند و مردند.
The admiral fell at Theramore,
because she left his side.
دریاسالار در ترامور سقوط کرد، زیرا دخترش به او پشت کرد.
Why this? Why this oh Daughter of the Sea?
آخر چرا؟ آخر چرا؟ ای دختر دریا
Why this? Did you forget your seaside days?
آخر چرا؟ آیا روزهای دریایی ات را از یاد بردی؟
Always the pride of our nation's eyes,
How could she go astray?
کسی که همواره نور چشمی تمدن ما بود،
چگونه توانست اینطور گمراه شود!؟
When she did flee across the ocean deep,
the admiral followed west.
وقتی که او از راه اقیانوس بزرگ گریخت، دریاسلار به دنبالش به غرب رفت
What else but sail to save a daughter's life,
and pray she still drew breath?
چه کار دیگری میتوانست بکند، جز آنکه به نجات جان دخترش بشتابد!؟
چه کاری بجز آنکه دعا کند او هنوز زنده باشد؟
But there he found on the Western shores,
Enemies 'on the rise!
اما او در ساحل غربی، دشمنانی را یافت که برمیخیزیدند
But when he faced those savage foes
His daughter stood aside.
اما وقتی با آن دشمنان رودررو شد، دخترش کنار ایستاد
Buried deep beneath the waves,
Betrayed by family.
در عمق موج های اقیانوس غرق شده، و از خودی خنجر خورده.
To his nation, with his last breath, cried,
Beware the Daughter of the Sea.
خطاب به مردمش، با آخرین نفس فریاد زد:
از دختر دریا بترسید!
* im listening now, father*
پدر، حالا دارم گوش میدهم
I heard, i heard
شنیدم، شنیدم
across the wounded sea
بروی دریای زخم خورده
the old voice warning me
صدای قدیمی را که هشدارم میداد
Beware, beware, the daughter of the sea
بترسید، بترسید از دختر دریا
beware, beware, of me.
بترسید، بترسید از... من!
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
https://instagram.com/kalimdor_ir
بترس، بترس، از دختر دریا
Beware, I heard him cry.
بترس، که من گریستن مردی را شنیدم
His words carried upon the ocean breeze,
As he sank beneath the tide.
که درحالی که بزیر موج غرق میشد، نسیم آخرین کلماتش را روی اقیانوس با خود میبرد.
Those blood-soaked shores of Kalimdor,
Where sailors fought and died.
آن سواحل خونآلود کالیمدور، آنجا که ملوانان جنگیدند و مردند.
The admiral fell at Theramore,
because she left his side.
دریاسالار در ترامور سقوط کرد، زیرا دخترش به او پشت کرد.
Why this? Why this oh Daughter of the Sea?
آخر چرا؟ آخر چرا؟ ای دختر دریا
Why this? Did you forget your seaside days?
آخر چرا؟ آیا روزهای دریایی ات را از یاد بردی؟
Always the pride of our nation's eyes,
How could she go astray?
کسی که همواره نور چشمی تمدن ما بود،
چگونه توانست اینطور گمراه شود!؟
When she did flee across the ocean deep,
the admiral followed west.
وقتی که او از راه اقیانوس بزرگ گریخت، دریاسلار به دنبالش به غرب رفت
What else but sail to save a daughter's life,
and pray she still drew breath?
چه کار دیگری میتوانست بکند، جز آنکه به نجات جان دخترش بشتابد!؟
چه کاری بجز آنکه دعا کند او هنوز زنده باشد؟
But there he found on the Western shores,
Enemies 'on the rise!
اما او در ساحل غربی، دشمنانی را یافت که برمیخیزیدند
But when he faced those savage foes
His daughter stood aside.
اما وقتی با آن دشمنان رودررو شد، دخترش کنار ایستاد
Buried deep beneath the waves,
Betrayed by family.
در عمق موج های اقیانوس غرق شده، و از خودی خنجر خورده.
To his nation, with his last breath, cried,
Beware the Daughter of the Sea.
خطاب به مردمش، با آخرین نفس فریاد زد:
از دختر دریا بترسید!
* im listening now, father*
پدر، حالا دارم گوش میدهم
I heard, i heard
شنیدم، شنیدم
across the wounded sea
بروی دریای زخم خورده
the old voice warning me
صدای قدیمی را که هشدارم میداد
Beware, beware, the daughter of the sea
بترسید، بترسید از دختر دریا
beware, beware, of me.
بترسید، بترسید از... من!
@kalimdor_ir
✨💫www.kalimdor.ir ✨💫
https://instagram.com/kalimdor_ir