💒 *ك ا ف ه* ش ع ر*
6.17K subscribers
5.32K photos
1.62K videos
1 file
61 links
🌿گفتی مرا به خنده
خوش باد روزگارت
کس بی‌تو خوش نباشد
رو قصه دگر کن ...

کانالی از جنس دل های بی ریا🌹

⚜️ @Kafeh_sher
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر چیزی رو تغییر ندی یعنی باز انتخابش کردی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک کلیپ و یک صدای زیرخاکی از اسطوره آواز ایران برای شما بارگذاری می کنم که تاکنون هرگز در هیچ کجا و هیچ دوره از زندگیتان ندیده و نشنیده اید! در واقع این اولین آهنگ خوانده شده از بانو هایده در سن ۱۶ سالگی است که به صورت اتفاقی از انبار منزلش در آمریکا پیدا و منتشر شده است! برای تمامی طرفداران هایده ارسال کنید!
عبرت تاریخ...

مورخین می نویسند که خبرنگاری از چرچیل پرسید چگونه بدون مقاومت مردم ، ایران را اشغال کردی؟؟

گفت تاریخ ایران را خوانده بودم، سفیر انگلستان در ایران را خواستم و از او پرسیدم
ایران چگونه مردمی دارد گفت صبر کنید آشپز احمد شاه قاجار در انگلستان اقامت دارد از او بپرسیم!!!

آشپز احمد شاه را احضار کردیم و پرسیدیم راه رفتن به ایران چگونه سهل میشود ؟
اوگفت ظهر عاشورا که نهار میدادید اگر 1000 نفر میرفتند سفارت انگلستان سفارت برای 4000 نفر غذا میپخت ایرانی ها یک پرس میخوردند 3 پرس میبردند.!!
ایران مردمی دارد که اگر برای نهار دعوتشان کنند نمیپرسند صاحبخانه کیست؟!!
اگر به آنان وعده شکمی بدهید طالب چیز دیگری نیستند .
وقتی میخواستیم ایران را اشغال کنیم به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیواعلام کنید متفقین برای شما میخواهند کیسه های آرد بیاورند .
وقتی تانکهای ما وارد ایران شدند مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد ...!!!

این مردم اگر به مال مفت برسند
سیر هم باشند
باز احساس گرسنگی میکنند...
کاریکاتوری از صدسال پیش:
مار و عقرب هاى عمامه به سر كه به جان مشروطه "در قالب يك فرشته" افتادند ! 

این کاریکاتور از فکاهی نامه ملا نصرالدین است كه از تاثيرگذارترين مجله هاى زمان مشروطه بود.
حکایت در باب چهار هندو است که در مسجد به نماز می ایستند وقتی صدای موذن برمی آید یکی از آنها با آن که خود در نماز است می گوید: ای موذن بانگ کردی وقت هست.
هندوی دیگر در همان حال به وی می گوید: سخن گفتی و نمازت باطل است
سومی به دومی می گوید: به او طعن نزن که نماز تو هم باطل است.
سپس هندوی چهارم می گوید: خدا را شکر که من مثل شما سه تن سخن نگفتم.
بدین گونه بالاخره نماز هر چهار تن تباه می شود.
دراین حکایت هر کدام از این چهار هندو نمادی هستند از انسانهایی که به عیب خود کور می باشند و به عیب دیگران بینا و آگاه...

چار هندو در یکی مسجد شدند
بهر طاعت راکع و ساجد شدند

مثنوی معنوی
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند

داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز

یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات

گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی.
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی

آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
گفت چرا چشمش را بستی؟
گفت: برای اینکه خیال کند در مسیر راست حرکت می‌کند.
چرا زنگوله بستی؟ گفت برای اینکه اگر ایستاد متوجه شوم.
گفت اگر ایستاد و سرش را تکان داد که صدای زنگوله بیاید چه؟ گفت بیا برو گمشو خر ما از این کلک‌ها بلد نیست. یادش نده
!
سرزمين آريايی از دو قوم بوجود آمده:

1- مادها
2-پارت ها

به همين دليل، مشکلات اين سرزمين یا از طريق مادی حل ميشود و يا از طريق پارتی...!

بعد از ان نیز مردم سه گروه شدند:

1-اشکانيان: آنانکه درمراسم عزادارى شرکت ميکنند و اشک ميريزند!

2. سامانيان: آنانکه ميلياردى بردند، خوردند و سر و سامان گرفتند !

3. صفویان : که هميشه درصف مرغ ، تخم مرغ ، بنزین، گاز و غیره هستند !!!

تا تحلیل تاریخی بعدی بدرود!!!
😐😐😐
▪️وقتی دنیا به فکر تسخیر فضا بود، ما به
این میاندیشیدیم که انگشتر عقیق در کدام
انگشت، ثواب بیشتری دارد.

این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین میکند، آدمها هستند که آن را میسازند...


فروغ فرخزاد
🏛حکیم نظامی گنجوی شاعر معروف  ۸۰۰ سال قبل  درباره ی چینی‌ها و روس‌ها این شعرها را سروده است.

ز چینی به جز چینِ ابرو مخواه
ندارند پیمان مردم نگاه
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان

كه فرياد شاها ز بيداد روس
كه از مهد ابخاز بستند عروس
ز روسی نجويد كسی مردمی
كه جز گوهری نيستش زآدمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این هم تقدیم به مادران وپدران دهه ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ ❤️
حاصل عُمرم سه سخن بیش نیست
خام بُدم، پخته شدم، سوختم

سوختم و سوختم و سوختم
تا روشِ عشقِ تو آموختم . . .

#مولانا
با مردم به اندازه عقل هایشان سخن بگویید!

روزی پادشاهی دانا به شهری وارد می‌شود و می‌خواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد. مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد چوپان می‌برند. آندو روبروی هم می‌نشینند و مردم هم گرد آنها حلقه می‌زنند. پادشاه دایره‌ای روی زمین می‌کشد. چوپان با خطی آن را دو نیم می‌کند. پادشاه تخم مرغی از جیب درمی‌آورد و کنار دایره می‌گذارد. چوپان هم پیازی را در کنار آن قرار می‌دهد. پادشاه پنجه دستش را باز می‌کند و به سوی چوپان حواله می‌دهد. چوپان هم با دو انگشت سبابه و میانی به سوی او نشانه می‌رود. پادشاه برمی‌خیزد، از چوپان تشکر می‌کند و به شهر خود بازمی‌گردد. مردم شهرش از او درباره ی گفتگویش می‌پرسند و او پاسخ می‌دهد که: چوپان دانشمند بزرگی است. من در ابتدا دایره‌ای روی زمین کشیدم که یعنی زمین گرد است. او خطی میانش کشید که یعنی خط استوا هم دارد. من تخم مرغی نشان او دادم که یعنی به عقیده ی بعضیها زمین به شکل تخم مرغ صاف و مسطح است. و او پیازی نشان داد که به شکل پیاز لایه لایه است. من پنجه دستم را باز کردم که یعنی اگر پنج تن مثل ما بودند کار دنیا درست می‌شد و او دو انگشتش را نشان دادکه یعنی فعلاً ما دو نفریم.

مردم شهر چوپان هم از او پرسیدند که گفتگو در مورد چه بود و او پاسخ داد: آن پادشاه دایره‌ای روی زمین کشید که یعنی من یک قرص نان می‌خورم. من هم خطی میانش کشیدم که یعنی من نصف نان می‌خورم. او تخم مرغی نشان داد که یعنی من نان و تخم مرغ می‌خورم. و من هم پیازی نشانش دادم که یعنی من نان و پیاز می‌خورم. او پنجه دستش را به سوی من نشانه رفت که یعنی خاکبر سرت. من هم دو انگشتم را به سوی او نشانه رفتم که یعنی دو تا چشمت کور شود.😳😆
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برایت آروز میکنم سبز باشی
درود و صبح همه بخیر و شادکام
ی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای قاضی
دلمون زیادگرفته
ولی مجبوریم بخندیم
پایان تلخ و مرگ در اثر گرسنگی، میلیاردر بریتانیایی که در اثر ثروت زیاد، حتی به دولت هم وام داده بود!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۵۰ سال پیش فریدون فرخزاد رفتار امروزِ مارو سرزنش کرد🚶‍♂