💒 *ك ا ف ه* ش ع ر*
6.17K subscribers
5.32K photos
1.62K videos
1 file
61 links
🌿گفتی مرا به خنده
خوش باد روزگارت
کس بی‌تو خوش نباشد
رو قصه دگر کن ...

کانالی از جنس دل های بی ریا🌹

⚜️ @Kafeh_sher
Download Telegram
▪️من کوشش میکنم خدا را از طریق خدمت به مردم ببینم.

چون می‌دانم خدا نه در بهشت است و نه در جهنم!

بلکه درون همه‌ی انسان‌هاست...

👤 گاندی
‍   ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم
دوست

-سعدی
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
♦️ای کاش
مردم
از عقربه‌های ساعت
می آموختند که وقتی
از کنار هم رد میشوند
به همدیگر تنه نزنند

👤 مارک تواین
داستان

مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت: آیا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت:اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!
#حکایت!

نجس‌ترین چیزها !

گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می‌آید که نجس‌ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برای همین کار وزیرش را مأمور می‌کند که برود و این نجس‌ترین نجس‌ها را پیدا کند. پادشاه می‌گوید تمام تاج و تخت خود را به کسی که جواب را بداند می‌بخشد. وزیر هم عازم سفر می‌شود و پس از یک سال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که نجس‌ترین چیز مدفوع آدمیزاد اشرف است. عازم دیار خود می‌شود. در نزدیکی‌های شهر چوپانی را می‌بیند و به خود می گوید از او هم سؤال کند شاید جواب تازه‌ای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید: «من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.»
وزیر نشنیده شرط را می‌پذیرد. چوپان هم می گوید: «تو باید مدفوع خودت را بخوری.»
وزیر آنچنان عصبانی می‌شود که می‌خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید: «تو می‌توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده‌ای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده‌ای نشنیدی من را بکش.»
خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می‌کند و آن کار را انجام می‌دهد. سپس چوپان به او می گوید: «کثیف‌ترین و نجس‌ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می‌کردی نجس‌ترین است بخوری!»
در ﻣﻴﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎی ﺳﻴﺎسی،
ﺁن که ﺍﺩﻋﺎی ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﮐﺮﺩﻥ
ﺟﺎﻣﻌﻪ بشری ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺧﻄﺮﻧﺎک‌ تر ﺍﺳﺖ!
ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍی ﺑﺮﭘﺎیی بهشت ﺑﺮ زمین
همیشه جهنم به بار آورده ...

👤 کارل پوپر
می شود به
جای خواب
به ریل ها و کفش ها
و چشم ها فکر کرد...

و از نو نتیجه گرفت
که با وفاترین
جفت های عالم
کفش های آدمی اند !
داستان

روزي بهلول در قبرستان بغداد كله هاي
مرده ها را تكان مي داد ، گاهي پر از خاك
مي كرد و سپس خالي مي نمود.
شخصي از او پرسي:
بهلول ! با اين " سر هاي مردگان " چه مي كني؟
گفت: مي خواهم ثروتمندان را از فقيران و
حاكمان را از زير دستان جدا كنم، لكن مي بينم
همه يكسان هستند.

به گورستان گذر كردم صباحي
شنيدم ناله و افغان و آهي
شنيدم كله اي با خاك مي گفت
كه اين دنيا، نمي ارزد به كاهي
به قبرستان گذر كردم كم و بيش
بديدم قبر دولتمند و درويش
نه درويش بي كفن در خاك خفته
نه دولتمند ، برد از يك كفن بيش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبـــح ڪه مے شود
سایه ات را
بر دلم پهن ڪن
آفتاب رویت شگون دارد
در این هنگامه ے صبح .
..

صبحتون بخیر

🪷join🪷
🌈
@kafeh_sher
در روش مناظره ی سقراط که خودش آن را تلنخوس می‌نامید، وی با رفتن به موضع طرف مقابل ابتدا موافقت و همراهی او را جلب، سپس تناقضات او را آشکار و با استفاده از موضع خود شخص مدعایش را رد می‌نمود.


🪷join🪷
🌈
@kafeh_sher
من بگردم گرد آن یاری که می‌گردد پی‌ام •••

#مولانا


🪷join🪷
🌈
@kafeh_sher
دِلْ به دِلَْبر دادم و دلدار، دلْ را دلْ ندید
دلْ به دلبر دلْ سپرد، دلْدار پا از دلْ کشید

دلْ به دنبال دِلَشْ، دلْ‌دلْ‌کنان دلْخونِ دل
دلْ ز دلبر خواستم، دلبر دلْ از این دلْ برید

دلْ شکست و تیره روزی شد، نصیب دلْ، دِلا
دلْ در آتش سوخت، دلبر بی‌مهابا شد، پرید

حالْ، دِلْ ماند و غم دِلْدار و اینْ دِلْداده، آهْ
داده دِلْ، این دِلْ، دِلِ دلْدار، مُفتْ این دِلْ خرید

دل شکست، دلبر بریدْ و دِلْ ز دلبر سوخت، دلْ
دِلْ بماند و یاد دِلدار و دلِ بی‌دلْ، شهید

#فیض_کاشانی

🪷join🪷
🌈
@kafeh_sher
📝

به حق این دل ویران و حُسن معمورت
خوش است گنج خیالت در این خرابه‌ی ما

#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حرف زدن هم آسونه هم
هر کسی از پسش بر میاد

اگه تونستی یه کاری بکنی
به خودت افتخار کن

سعي نكن انسان موفق باشی
بلكه سعی كن انسان ارزشمندی باشی.


👤 آلبرت اینشتین
از خرافات مردم میتوان بیشترین استفاده را برد‌؛

این انسانها تقریبا شبیه همدیگر هستند نه خوبند نه بد، فقط سبک مغزند...

آگاتا کریستی
#ضرب_المثل

#هرگزازکف_دست_مویی_نمیروید

در سال 56 قبل از میلاد مسیح زمانی که "ارد اشک سیزدهم" پادشاه اشکانی بر تخت سلطنت رسید،اولین رویارویی ایران و امپراتوری روم شکل گرفت.

امپراتوری مقتدر روم در آن روزگار تقریبا تمام نواحی دنیای شناخته شده را فتح کرده بود، تا اینکه به پشت مرزهای ایران که در زمان اشکانی در سوریه فعلی قرار داشت رسید، در آن زمان فرمانده ی سپاه روم بر عهده ی" کراسوس "سردار بزرگ بود که تا قبل از این در جنگ های بسیاری پیروز شده بود، در نتیجه گمان می کرد که این همسایه ی شرقی چندان مهم و پر دردسر نخواهد بود.

پیش از حمله رومیان چند فرستاده از طرف ارد به نزد کراسوس می روند تا پیغام شاه را به خدمت کراسوس تسلیم کنند، که در حقیقت این پیغام امان نامه ای از جانب ارد بود که به رومیان اجازه می داد، بدون جنگ و خونریزی خاک سوریه را ترک کرده و به مرزهای خود باز گردند.

کراسوس پس  از خواندن نامه با فرستادگان ایرانی با تحقیر برخورد کرد و گفت :"پاسخ پادشاه شما را شخصاً در سلوکیه خواهم داد"، که منظور کراسوس این بود که تا قلب امپراتوری شما خواهم تاخت. "

سرپرست فرستادگان از این حرف سخت آشفته می شود و کف دستش را به کراسوس نشان می دهد و با پوزخند می گوید :ای سردار هرگاه در کف دست من مویی بروید تو هم سلوکیه را خواهی دید. "

همانگونه که در تاریخ آمده است حق با فرستاده بود ، چون نه تنها سپاه روم در این جنگ شکست خورد، بلکه کراسوس و همینطور پسرش نیز در این جنگ کشته شدند.

اصطلاح "هرگز از کف دست مویی نمی روید" همانطور که در واقعه ی تاریخی آن آماده است، به عنوان یک جواب دندان شکن، در مقابل تهدید کسی به کار می رود.


البته در بعضی مواقع به عنوان کنایه از نداری و بی چیزی هم استفاده می شود
مثلا میگویند همانطور که کف دست مویی ندارد طرف هم چیزی در دست و بالش نیست و فقیر و نداراست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ" ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ" ﻣﻐﺰ "ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ""ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ"" ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ """ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ """ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ""ﻣﻐﺰ"" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ. 
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ
""ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان "" ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ.......


 
♦️خيلى چيزها به اختيار آدم نيست،
زندگى،خواب هاى گذشته است كه
تعبير می شود. زندگى تاب خوردن خيال
در روزهايى است كه هرگز عمرمان
به آن نمی رسد
زندگى، آغاز ماجراست

👤عباس معروفی

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است...

#حافظ
📖 داستان

روزی مردی که موهایی مشکی و ریشی سفید داشت وارد مجلسی شد که اتفاقا” ملانصرالدین در آن حضور داشت. از ملانصرالدین درباره اختلاف رنگ میان ریش و موهای آن مرد سوال کردند. ملا جواب داد: سیاهی موی سر و سفیدی ریش او نشان می دهد که مغزش کمتر از چانه اش کار کرده است.
چنگیزخان نتوانست بخارا  را تسخیر کند نامه ای نوشت که هرکس با ما باشد ، در امان است !

اهل بخارا دو گروه شدند ، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدند.

چنگیزخان به آن ها نوشت: باهمشهریان مخالف بجنگید ،  و هر چه غنیمت به‌دست آوردید، از آن شما باشد و حاکمیت شهر را نیز  به شما می‌دهیم !

ایشان پذیرفتند و آتش جنگ بین این دو گروه شعله‌ور شد...
و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدند

اما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!

چنگیز گفته‌ی مشهورش را گفت: اگر اینان وفا می‌داشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادرانشان خیانت نمی‌کردند!

این عاقبت خود فروشان است
...