این متن رو باید با طلا نوشت
دنیا دار مکافات است
وقتي پرنده اي زنده است..
مورچه ها را مي خورد!
وقتي ميميرد..
مورچه ها او را مي خورند!
زمانه و شرايط در هر
موقعي ميتواند تغيير کند..
در زندگي هيچ کسي
را تحقير يا آزار نکنيد.
شايد امروز قدرتمند باشيد..
اما يادتان باشد.
زمان از شما قدرتمندتر است!!!
يک درخت ميليونها
چوب کبريت را ميسازد..
اما وقتي زمانش برسد..
فقط يک چوب کبريت براي
سوزاندن ميليونها درخت کافيست..
پس خوب باشيد و خوبي کنيد🌹🍃
👤مرتضی خدام
Join👇
🍷@kafeh_sher
دنیا دار مکافات است
وقتي پرنده اي زنده است..
مورچه ها را مي خورد!
وقتي ميميرد..
مورچه ها او را مي خورند!
زمانه و شرايط در هر
موقعي ميتواند تغيير کند..
در زندگي هيچ کسي
را تحقير يا آزار نکنيد.
شايد امروز قدرتمند باشيد..
اما يادتان باشد.
زمان از شما قدرتمندتر است!!!
يک درخت ميليونها
چوب کبريت را ميسازد..
اما وقتي زمانش برسد..
فقط يک چوب کبريت براي
سوزاندن ميليونها درخت کافيست..
پس خوب باشيد و خوبي کنيد🌹🍃
👤مرتضی خدام
Join👇
🍷@kafeh_sher
می خوردن و شاد بودن آیین من است،
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛
گفتم به عروسِ دَهْر: کابین تو چیست؟
گفتا: - دلِ خرّمِ تو کابینِ من است.
#خیام_جان🍃
Join👇
🍷@kafeh_sher
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛
گفتم به عروسِ دَهْر: کابین تو چیست؟
گفتا: - دلِ خرّمِ تو کابینِ من است.
#خیام_جان🍃
Join👇
🍷@kafeh_sher
از كسى كه كتابخانه دارد و كتاب هاى زيادى ميخواند نترسيد!
از كسى بترسيد كه تنها يك كتاب دارد و آن را مقدس ميشمارد...
👤 نیچه
Join👇
🍷@kafeh_sher
از كسى بترسيد كه تنها يك كتاب دارد و آن را مقدس ميشمارد...
👤 نیچه
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من شفا میطلبم بهر وطنم ........
Join👇
🍷@kafeh_sher
Join👇
🍷@kafeh_sher
شخصی خرِ لاغر و ضعیفی داشت که به قصدِ فروش به بازار میبرد و از استثنایی بودن خرش میگفت و فریاد میکشید تا خریداری پیدا شود.
در همان موقع ، شاه با وزیر خود از محل رد میشد.
چون تعریف و توصیف های صاحبِ خر به گوشش رسید ، نزد او رفت و پرسید :
قیمت این خر چند؟
صاحبِ خر که متوجه شد با شاه و وزیر روبرو است ، گفت :
پنجاه هزار سکه
شاه متعجب شد و پرسید :
چرا این قدر زیاد؟
خر با این قیمتِ زیاد چه حسن خاصی دارد؟
صاحب خر گفت :
جناب ، این یک خرِ معمولی نیست.
وقتی سوارش می شوید مقابل خود مکه و مدینه را می بینیدو بسیاری مناظر زیبای دیگر
شاه که هم متعجب شده بود و هم باور نمیکرد ، به صاحبِ خر گفت :
ببین ، اگر بدانم با ما بازی کرده ای و ما را دست انداخته ای ، بد خواهی دید
پس شرطی می گذاریم.
اگر حرفِ تو درست بود ، من برای این خر یکصد هزار می پردازم.
اما اگر نادرست بود ، تو را سر می ُبرم.
آنگاه به وزیرِ خود اشاره کرد که روی خر سوار شود.
وقتی وزیر میخواست روی خر سوار شود ، صاحبِ خر گفت :
ببین جناب وزیر ، چون مکه و مدینه جاهای معمولی و عادی نیستند ، اگر آدم ناپاک و گناهکاری باشی هرگز نمیتوانی آنها را ببینی. مکان های پاک به آدم های گناهکار نشان داده نخواهد شد.
وزیر صاحبِ خر را کنار زد و روی خر سوار شد.
اما هیچ چیزی ندید.
با خود فکر کرد که اگر بگوید چیزی ندیده ، نتیجه این می شود که او ناپاک و گناهکار بوده است.
برای همین ، فریاد کشید : سبحان الله!
ماشاءالله!
چه منظره زیبایی!
شاه باورش نمی شد. وزیر را گفت :
فوری پائین بیاید تا خودش روی خر سوار شود.
وقتی شاه روی خر سوار شد ، همچنان چیزی ندید. گروه بزرگی از مردم هم جمع بودند تا دیده ها و واکنشِ شاه را ببینند. شاه با خود اندیشید اگر بگوید چیزی ندیده ، مردم خواهند گفت که شاه ناپاک و گناهکار بوده اما وزیر آدم پاک و درستکاری هست و ممکن است او را بردارند و وزیر را بجایش بنشانند وآنگاه کارِ شاه تمام است.
با همین تصور ، با گریه فریاد کشید :
وای خدای من!
سبحان الله!
عجب صحنه ای.
عجب مکانی!
عجب جایی!
آه بهشت...
شاه با صدای بلند اضافه کرد :
وزیر به اندازه من پاک و بی گناه نبوده است.
او فقط مکه و مدینه را دید.
اما من بهشت را نیز می بینم.
شاه هنوز از خر پائین نشده بود که مردم عوام به خر هجوم آوردند.
یک نفر خر را لمس می کرد ، یک نفر خر را می بوسید ، دیگری از موی خر چیزی می گرفت که تبرک است، آن یکی دُم خر را به زخم و بدنش می مالید. کار به جایی رسید که همانجا بنام خر عمارتی ساختند و ماجرا را به مردمان دیگر نیز جار زدند
مردم گروه ، گروه به دیدارِ الاغ میآمدند
نمیدانم به نیرنگ ملا و ریاکاری شاه و وزیر بخندم یا به ابلهی و خرافه پرستی مردم نادان گریه کنم.
چشم و عقلت را مپوشان!!!
Join👇
🍷@kafeh_sher
در همان موقع ، شاه با وزیر خود از محل رد میشد.
چون تعریف و توصیف های صاحبِ خر به گوشش رسید ، نزد او رفت و پرسید :
قیمت این خر چند؟
صاحبِ خر که متوجه شد با شاه و وزیر روبرو است ، گفت :
پنجاه هزار سکه
شاه متعجب شد و پرسید :
چرا این قدر زیاد؟
خر با این قیمتِ زیاد چه حسن خاصی دارد؟
صاحب خر گفت :
جناب ، این یک خرِ معمولی نیست.
وقتی سوارش می شوید مقابل خود مکه و مدینه را می بینیدو بسیاری مناظر زیبای دیگر
شاه که هم متعجب شده بود و هم باور نمیکرد ، به صاحبِ خر گفت :
ببین ، اگر بدانم با ما بازی کرده ای و ما را دست انداخته ای ، بد خواهی دید
پس شرطی می گذاریم.
اگر حرفِ تو درست بود ، من برای این خر یکصد هزار می پردازم.
اما اگر نادرست بود ، تو را سر می ُبرم.
آنگاه به وزیرِ خود اشاره کرد که روی خر سوار شود.
وقتی وزیر میخواست روی خر سوار شود ، صاحبِ خر گفت :
ببین جناب وزیر ، چون مکه و مدینه جاهای معمولی و عادی نیستند ، اگر آدم ناپاک و گناهکاری باشی هرگز نمیتوانی آنها را ببینی. مکان های پاک به آدم های گناهکار نشان داده نخواهد شد.
وزیر صاحبِ خر را کنار زد و روی خر سوار شد.
اما هیچ چیزی ندید.
با خود فکر کرد که اگر بگوید چیزی ندیده ، نتیجه این می شود که او ناپاک و گناهکار بوده است.
برای همین ، فریاد کشید : سبحان الله!
ماشاءالله!
چه منظره زیبایی!
شاه باورش نمی شد. وزیر را گفت :
فوری پائین بیاید تا خودش روی خر سوار شود.
وقتی شاه روی خر سوار شد ، همچنان چیزی ندید. گروه بزرگی از مردم هم جمع بودند تا دیده ها و واکنشِ شاه را ببینند. شاه با خود اندیشید اگر بگوید چیزی ندیده ، مردم خواهند گفت که شاه ناپاک و گناهکار بوده اما وزیر آدم پاک و درستکاری هست و ممکن است او را بردارند و وزیر را بجایش بنشانند وآنگاه کارِ شاه تمام است.
با همین تصور ، با گریه فریاد کشید :
وای خدای من!
سبحان الله!
عجب صحنه ای.
عجب مکانی!
عجب جایی!
آه بهشت...
شاه با صدای بلند اضافه کرد :
وزیر به اندازه من پاک و بی گناه نبوده است.
او فقط مکه و مدینه را دید.
اما من بهشت را نیز می بینم.
شاه هنوز از خر پائین نشده بود که مردم عوام به خر هجوم آوردند.
یک نفر خر را لمس می کرد ، یک نفر خر را می بوسید ، دیگری از موی خر چیزی می گرفت که تبرک است، آن یکی دُم خر را به زخم و بدنش می مالید. کار به جایی رسید که همانجا بنام خر عمارتی ساختند و ماجرا را به مردمان دیگر نیز جار زدند
مردم گروه ، گروه به دیدارِ الاغ میآمدند
نمیدانم به نیرنگ ملا و ریاکاری شاه و وزیر بخندم یا به ابلهی و خرافه پرستی مردم نادان گریه کنم.
چشم و عقلت را مپوشان!!!
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آبان ۱۴۰۲ شما به خیر و نیکی
امیدوارم روزهاش براتون پر از اتفاقهای قشنگ و به یاد ماندنی باشه
Join👇
🍷@kafeh_sher
امیدوارم روزهاش براتون پر از اتفاقهای قشنگ و به یاد ماندنی باشه
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#باران_نیکراه
بین ما «خطیست قرمز» پس تو با ما نیستی
یک قدم بردار، میبینی که تنها نیستی....
Join👇
🍷@kafeh_sher
بین ما «خطیست قرمز» پس تو با ما نیستی
یک قدم بردار، میبینی که تنها نیستی....
Join👇
🍷@kafeh_sher
ما که دعای “مرگ بر” گفتنمون برای بقیه میگیره چرا برای خودمون دعای خیر نمیکنیم؟!
شیخی بار گندم خویش به آسیاب برد.
آسیابان گفت: ۲ روز دیگر آردها آماده است، شیخ با لحنی آمرانه گفت: گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم خرت تبدیل به سنگ شود.
آسیابان در جواب گفت: اگر نفسی به این گیرایی داری، دعا کن گندم خودت آرد شود!
ای کاش ما هم بجای اینکه برای همه آرزوی
مرگ بکنیم برای خوشبختی
خودمون نیز دعائی بکنیم..!
Join👇
🍷@kafeh_sher
شیخی بار گندم خویش به آسیاب برد.
آسیابان گفت: ۲ روز دیگر آردها آماده است، شیخ با لحنی آمرانه گفت: گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم خرت تبدیل به سنگ شود.
آسیابان در جواب گفت: اگر نفسی به این گیرایی داری، دعا کن گندم خودت آرد شود!
ای کاش ما هم بجای اینکه برای همه آرزوی
مرگ بکنیم برای خوشبختی
خودمون نیز دعائی بکنیم..!
Join👇
🍷@kafeh_sher
▪️می دانی حارصه چیست؟
یک کلمه عربی است از خانواده حرص، حارص، احتراص.
می دانی که شتر آنقدر صبور و پر طاقت است که می تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند.
هر جا این خار را ببینند با دندان آن را می کَنند و شروع به جویدن می کنند. وقتی این خار با مزه شور خون آغشته می شود، شترها لذت بیشتری می برند. هر چه بیشتر می خورند، خون بیشتری می ریزد و هر چه خون بیشتر می شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد... این یعنی حارصه!
این رسم تمام خاورمیانه است پسرم... انسان هایش در طول تاریخ یکدیگر را کشته اند و کشته اند بی آنکه متوجه باشند که در حال ریختن خون خود هستند. از طعم خون خود مست می شوند.
Join👇
🍷@kafeh_sher
یک کلمه عربی است از خانواده حرص، حارص، احتراص.
می دانی که شتر آنقدر صبور و پر طاقت است که می تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند.
هر جا این خار را ببینند با دندان آن را می کَنند و شروع به جویدن می کنند. وقتی این خار با مزه شور خون آغشته می شود، شترها لذت بیشتری می برند. هر چه بیشتر می خورند، خون بیشتری می ریزد و هر چه خون بیشتر می شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد... این یعنی حارصه!
این رسم تمام خاورمیانه است پسرم... انسان هایش در طول تاریخ یکدیگر را کشته اند و کشته اند بی آنکه متوجه باشند که در حال ریختن خون خود هستند. از طعم خون خود مست می شوند.
Join👇
🍷@kafeh_sher
قاضی شهر خواست با بهلول شوخی کند از او پرسید می خواهم مسئله ای از تو بپرسم آیا حاضری جواب بدهی ؟
بهلول گفت : آنچه را می دانم جواب می دهم و هر چه را ندانم از شما خواهم پرسید
قاضی پرسید : اگر سگی از بامی به بام دیگر جست و بادی از او رها شد آن باد متعلق به کدام یک از صاحبان بامهاست
بهلول گفت : به هر بامی که نزدیکتر است متعلق به اوست .
قاضی گفت : اگر فاصله هر دو بام برابر باشد چطور ؟
بهلول گفت : نصف باد به صاحب اولی بام و نصف دیگر به دومی تعلق می گیرد .
قاضی گفت : چنانچه صاحبان خانه غایب باشند تکلیف چیست ؟
بهلول گفت : در این صورت جزو بیت المال است و به قاضی تعلق می گیرد😁
Join👇
🍷@kafeh_sher
بهلول گفت : آنچه را می دانم جواب می دهم و هر چه را ندانم از شما خواهم پرسید
قاضی پرسید : اگر سگی از بامی به بام دیگر جست و بادی از او رها شد آن باد متعلق به کدام یک از صاحبان بامهاست
بهلول گفت : به هر بامی که نزدیکتر است متعلق به اوست .
قاضی گفت : اگر فاصله هر دو بام برابر باشد چطور ؟
بهلول گفت : نصف باد به صاحب اولی بام و نصف دیگر به دومی تعلق می گیرد .
قاضی گفت : چنانچه صاحبان خانه غایب باشند تکلیف چیست ؟
بهلول گفت : در این صورت جزو بیت المال است و به قاضی تعلق می گیرد😁
Join👇
🍷@kafeh_sher
مثل کوهی که سر از آب نیاورد برون
دیر برخواستی از خواب خوش ای بخت نگون!
عقل من گرچه به جز چونوچرا هیچ نداشت
بعد انکار تو دیگر نه چرا داشت، نه چون
چون اناری سر راه تو به خاک افتادیم
تا بغلتیم در آغوش تو ای رود! به خون
دل بیحوصله صدبار فروریخته بود
زیر این سقف نمیزد اگر آن آه ستون
پاسخی در خور پیچیدگی موی تو نیست
میکشد کار من از فکر تو آخر به جنون
#فاضل_نظری
Join👇
🍷@kafeh_sher
دیر برخواستی از خواب خوش ای بخت نگون!
عقل من گرچه به جز چونوچرا هیچ نداشت
بعد انکار تو دیگر نه چرا داشت، نه چون
چون اناری سر راه تو به خاک افتادیم
تا بغلتیم در آغوش تو ای رود! به خون
دل بیحوصله صدبار فروریخته بود
زیر این سقف نمیزد اگر آن آه ستون
پاسخی در خور پیچیدگی موی تو نیست
میکشد کار من از فکر تو آخر به جنون
#فاضل_نظری
Join👇
🍷@kafeh_sher
بيا! كه بر سر كويت بساط چهرهی ماست
به جاى خاک كه در زير پايت افكندهست
#سعدی
Join👇
🍷@kafeh_sher
به جاى خاک كه در زير پايت افكندهست
#سعدی
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی چیزهایی نیست
که جمع میکنیم ،
زندگی قلبهایی است
که جذب میکنیم ..
#جین_وبستر
صبح پاییزیتون بخیر
Join👇
🍷@kafeh_sher
که جمع میکنیم ،
زندگی قلبهایی است
که جذب میکنیم ..
#جین_وبستر
صبح پاییزیتون بخیر
Join👇
🍷@kafeh_sher
آورده اند که آشپز دربار حاکم را به جرم دزدیدن چند عدد تخممرغ، در میدان شهر فلک همی نموده بودند و در محضر حاکم آنچنان بر کف پای او ترکه فرود می آوردند که از فغانش دل هر رهگذری به شفقت می فشرد.
بهلول چون چنین بدید فریاد زد: ای
حاکم، این بخت برگشته را به تعداد
تخممرغی که دزدیده مُتنبه کنید و نه بیشتر که نه خدای را خوش آید و نه خلقِ او را.
حاکم پاسخ بداد؛ بهلول! مگر نشنیدهای که تخممرغ دزد، روزی شتر دزد میشود؟! بیشتر میزنیم که کارش بدآنجا نرسد.
بهلول نیشخندی بزد و گفت؛
این تخممرغ دزد بیچاره را توان و امکان دزدی شتر نیست، مگر اینکه در بساط شما پُست بالاتری بگیرد!
Join👇
🍷@kafeh_sher
بهلول چون چنین بدید فریاد زد: ای
حاکم، این بخت برگشته را به تعداد
تخممرغی که دزدیده مُتنبه کنید و نه بیشتر که نه خدای را خوش آید و نه خلقِ او را.
حاکم پاسخ بداد؛ بهلول! مگر نشنیدهای که تخممرغ دزد، روزی شتر دزد میشود؟! بیشتر میزنیم که کارش بدآنجا نرسد.
بهلول نیشخندی بزد و گفت؛
این تخممرغ دزد بیچاره را توان و امکان دزدی شتر نیست، مگر اینکه در بساط شما پُست بالاتری بگیرد!
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام آدمهایی که ورود میکنن به زندگیمون
قرار هست ی رنجی رو به ما بدن
و این تویی که انتخاب میکنی
کی می ارزه که بخاطرش رنج بکشی
Join👇
🍷@kafeh_sher
قرار هست ی رنجی رو به ما بدن
و این تویی که انتخاب میکنی
کی می ارزه که بخاطرش رنج بکشی
Join👇
🍷@kafeh_sher
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنهای بر در این خانهی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت
بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت
دل خورشیدیاش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت
همنوای دل من بود به هنگام قفس
نالهای در غم مرغان هم آوا زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
Join👇
🍷@kafeh_sher
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنهای بر در این خانهی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت
بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت
دل خورشیدیاش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت
همنوای دل من بود به هنگام قفس
نالهای در غم مرغان هم آوا زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
Join👇
🍷@kafeh_sher
#اندکی_تامل
برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه
برایش روزه بگیری یا نه و ...
اما اینها برای من و تو فرق میکند...
و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم ،من گفتم من با ایمان ترم و تو گفتی من!
و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست فقط راه اتصالمان به او فرق دارد.
به راه های اتصالی یکدیگر به خدا دست نزنیم
اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما
خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت ...
👤استاد الهی قمشه ای
Join👇
🍷@kafeh_sher
برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه
برایش روزه بگیری یا نه و ...
اما اینها برای من و تو فرق میکند...
و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم ،من گفتم من با ایمان ترم و تو گفتی من!
و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست فقط راه اتصالمان به او فرق دارد.
به راه های اتصالی یکدیگر به خدا دست نزنیم
اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما
خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت ...
👤استاد الهی قمشه ای
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرامش؛ یعنی در میان صدها مشکل عین خیالت هم نباشه
Join👇
🍷@kafeh_sher
Join👇
🍷@kafeh_sher
من به آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست ...؟!
#سهراب_سپهری
Join👇
🍷@kafeh_sher
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست ...؟!
#سهراب_سپهری
Join👇
🍷@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💭
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث دلبر فتان و عاشق مفتون
جفای عشق تو چندان که میبرد سعدی
خیالِ وصل تو از سر نمیکند بیرون
#سعدی
Join👇
🍷@kafeh_sher
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث دلبر فتان و عاشق مفتون
جفای عشق تو چندان که میبرد سعدی
خیالِ وصل تو از سر نمیکند بیرون
#سعدی
Join👇
🍷@kafeh_sher
💭
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث دلبر فتان و عاشق مفتون
جفای عشق تو چندان که میبرد سعدی
خیالِ وصل تو از سر نمیکند بیرون
#سعدی
Join👇
🍷@kafeh_sher
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث دلبر فتان و عاشق مفتون
جفای عشق تو چندان که میبرد سعدی
خیالِ وصل تو از سر نمیکند بیرون
#سعدی
Join👇
🍷@kafeh_sher