💒 *ك ا ف ه* ش ع ر*
6.17K subscribers
5.32K photos
1.62K videos
1 file
59 links
🌿گفتی مرا به خنده
خوش باد روزگارت
کس بی‌تو خوش نباشد
رو قصه دگر کن ...

کانالی از جنس دل های بی ریا🌹

⚜️ @Kafeh_sher
Download Telegram
این هستِ نیست را بخدا ما نخواستیم
دنیا تمام مال شما، ما نخواستیم

تشویش تخت و تاج و تمنای آب و نان
باشد برای شاه و گدا، ما نخواستیم

دلخوش به اینکه فاتح قلبم شدی مباش
اینجا کسی نیامده تا ما نخواستیم

غم هم نشد نصیب دلِ تنگ‌دست من
قسمت نشد وگرنه کجا ما نخواستیم؟

زیبا و زشت، ظاهر و باطن، دروغ و راست
بازی بس است آینه‌ها... ما نخواستیم

#مجید_ترکابادی
📕از تو چه پنهان

این بار من یک‌بارگی در عاشقی پیچیده‌ام
این بار من یک‌بارگی از عافیت ببریده‌ام...

#مولانا
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را

سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم
کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را

چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را

حال نیازمندی در وصف می‌نیاید
آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را

یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را

نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان
وقعی‌ست ای برادر نه زهد پارسا را

ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی
تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را

#سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی
پس هرچه پیشت آید گردن بنه قضا را
💎 داستان

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای نیمه روشن و تاریک راه می رفت . مرد جلو رفت و از فرشته پرسید : « این مشعل و سطل آب را کجا می بری ؟ » فرشته جواب داد : « می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب ، آتش های جهنم را خاموش کنم . آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد؟! »
هیچ نمی‌دانم
عشق‌های دیگر چه سان اند ؟
من با نگاه ڪردن به تو
با عشق ورزیدن به تـو زنده‌ام  ...

عاشق تـو بودن
در ذات من است  ...

#پابلو_نرودا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقط یه دهه شصتی از این آهنگ خاطره داره
در گوشه قلب تمام آدمها
یک نفر هست که با همه‌ی
نشدنی‌های زندگی‌،
با تمام دغدغه‌ها
و نگرانی‌های روزمرگی‌،
باز هم دوست‌داشتنش را
به شکلی کاملا عاشقانه نفس می‌کشد !
هر چقدر هم دور....
هر چقدر هم دیر...‌‌ !
همه هیچ اند هرچه هست تویی

#هلالی_جغتایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرش چه قشنگ گفت
هیچ‌کس ارزش استرس بیش از حد رو نداره، ادامه بده
آدما رو پشت سرت رها کن


   
#طنزانه..

یک شرکت بزرگ،کارمندان خود را به همراه همسرانشان به تور بازدید از دریاچه‌ای می‌برد
در حین بازدید متوجه شدند که داخل دریاچه چندین تمساح هست

رئیس شرکت برای تفریح و سرگرمی گفت:
هر کس بتواند داخل آب پریده و خود را به ساحل دریاچه برساند یک میلیون دلار جایزه می‌گیرد و اگر هم خوراک تمساح ها شد،
آن یک میلیون دلار را به ورثه اش می‌دهم.
در حالی که چنین ریسکی حتی از ذهن هیچ یک از کارمندان نیز نمی گذشت، ناگهان یک نفر پرید و نفس زنان و با شتاب و سرعت و در حالی که تمساح‌ها در تعقیبش بودند سالم به ساحل دریاچه رسید!

آن کارمند بدبخت فلک زده سابق, به یکباره میلیونر و سرشناس شد.
در پایان، مردم از او سوال کردند؛ چطور این کار را کردی, نترسیدی خوراک تمساح‌ها شوی؟

پاسخ او فقط یک جمله بود:
*من نپریدم, زنم هولم داد...!!!!*

از آن روز به بعد بود این ضرب المثل بر سر زبانها افتاد که:
*پشت هر مرد موفقی، یک زن هست
.* 👌😂
📝

خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه در آسمان باشد!

#سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صد آرزو به گرد دلم در طواف بود
از حیرتِ جمال تو بی آرزو شدم...

صائب تبریزی
🌱
🧿 داستان

کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست…روباه گرسنه ای که از زیر درخت می گذشت، بوی پنیر شنید، به طمع افتاد و رو به کلاغ گفت:ای وای تو اونجایی!می دانم صدای معرکه ای داری!چه شانسی آوردم!اگر وقتش را داری کمی برای من بخوان …کلاغ پنیر را کنار خودش روی شاخه گذاشت و گفت: این حرفهای مسخره را رها کن! اما چون گرسنه نیستم حاضرم مقداری از پنیرم را به تو بدهم. روباه گفت: ممنونت می شوم ، بخصوص که خیلی گرسنه ام ، اما من واقعاً عاشق صدایت هم هستم.
کلاغ گفت: باز که شروع کردی! اگر گرسنه ای جای این حرفها دهانت را باز کن، از همین جا یک تکه می اندازم که صاف در دهانت بیفتند. روباه دهانش را باز باز کرد. کلاغ گفت : بهتر است چشم ببندی که نفهمی تکه بزرگی می خواهم برایت بیندازم یا تکه کوچکی.روباه گفت :بازیه ؟! خیلی خوبه ! بهش میگن بسکتبال .خلاصه … بعد روباه چشمهایش را بست و دهان را بازتر از پیش کرد و کلاغ فوری پشتش را کرد و فضله ای کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد.روباه عصبی بالا و پایین پرید و تف کرد :
بی شعور ، این چی بود ! کلاغ گفت :کسی که تفاوت صدای خوب و بد را نمی داند، تفاوت پنیر و فضله را هم نباید بفهمد.
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

گشته‌ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده‌ام که مپرس

آن چنان در هوای خاک درش
می‌رود آب دیده‌ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیده‌ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش
رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

همچو
#حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده‌ام که مپرس

#حافظ
📚 هزار و یک‌ حکایت

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.
استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.

شاگرد فکری به سرش رسید،
یک نقاشی فوق العاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد ،
مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است
و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .

استاد به او گفت:
آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند. استاد به شاگرد گفت:

  انتقاد آسان است اما اصلاح ....
پذیرفتن خیلی مهمه!
بپذیریم که یه چیزی تموم شده،
بپذیریم فلان جا اشتباه کردیم،
بپذیریم که فلان جا حق داشتیم،
بپذیریم یه سری چیزا همینه که هست، بپذیریم برای یه سری چیزا باید تلاش کرد و جنگید...
پذیرفتنِ موقعیت و طبق اون رفتار و احساس کردن خیلی مهمه
.
🧿 داستان

در آخرین روز اقامت پادشاه هند در ایران ، سیناتروک امپراتور ایران جشنی باشکوه برگزار نمود . در میانه جشن پادشاه هند گفت کشور من در برابر شادی و بزم مردم شما غمکده است . سیناتروک گفت کشوری که ماتمش زیاد باشد مانند گورستان هر روز خرابتر خواهد شد . پادشاه هند گفت سعی می کنم شادی را به بین مردم کشورم بکشانم . ارد بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانزمین می گوید : (اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست) . گفته می شود بیشتر روزهای هر سال، در دودمانهای باستانی ایرانزمین جشن و سرور همگانی برپا بوده است .

آتش عشق تو در جان خوشتر است
جان ز عشقت آتش‌افشان خوشتر است

#عطار
شکسپیر به قشنگ ترین نحو میگه:
دنیا هم که مال تو باشد، تا زمانی که درون قلب یک زن جایی نداشته باشی،
تا درون آوازهای عاشقانه زنی زندگی نکنی و سهمی از دلشوره‌هایش نداشته باشی،
فقیرترین مرد دنیایی...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ﺭﻭﺯﻡ ﺑﻪ ﻏﻢِ ﺟﻬﺎﻥ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﮔﺬﺷﺖ
ﺷﺐ ﺩﺭ ﻫﻮﺱ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩﻩ ﮔﺬﺷﺖ

ﻋﻤﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯﻭ ﺩﻣﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﺭﺯﺩ
ﺍﻟﻘﺼﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﮔﺬﺷﺖ

- ابوسعید ابوالخیر
زندگی آبتنی کردن
در حوضچه‌ی اکنون است...

آدینه بشادی


🍷join
🌈
@kafeh_sher