💒 *ك ا ف ه* ش ع ر*
6.17K subscribers
5.32K photos
1.62K videos
1 file
61 links
🌿گفتی مرا به خنده
خوش باد روزگارت
کس بی‌تو خوش نباشد
رو قصه دگر کن ...

کانالی از جنس دل های بی ریا🌹

⚜️ @Kafeh_sher
Download Telegram
دلِ من هر چه کشید از تو کشید
هر چه از هر که شنید از تو شنید

گر سیاه است شب و روزِ دلم
باید از چشمِ تو ، از چشم تو دید

#قیصر_امین_پور
کاش زندگی از آخر به اول بود، پیر بدنیا می آمدیم، آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم...؛ سپس کودکی معصوم می شدیم و در نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…!!!
تو را بسيار دوست دارم
و می‌دانم که شيوه عشق من
کهنه شده است
شريانَ‌های قلبم
کهنه شده است
آمدن نامه بر من به پيش تو
و بردن گل هاي زيبا به خانه‌ات
همه آيين‌هايی کهنه شده  است...

#نزار_قبانی
هزار سختی اگر بر من آید آسان است
که دوستی و ارادت هزار چندان است

سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت گل‌ است و ریحان است

سعدی🌱
دلِ من هر چه کشید از تو کشید
هر چه از هر که شنید از تو شنید

گر سیاه است شب و روزِ دلم
باید از چشمِ تو ، از چشم تو دید

#قیصر_امین_پور

شب مهتابی🌙
▪️به جمال الدین اسد آبادی گفتند:

استعمارگران همانند گرگانند...!

جمال الدین گفت:

اگر شما گوسفند نباشید آنان نمیتوانند گرگ باشند...!!!
داستان

روزی من با یک تاکسی به فرودگاه مي رفتم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت.ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد!
راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. و منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.
بنابراین پرسیدم: ((چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می گویم:
((قانون کامیون حمل زباله.)) او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.
به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید.
آشغال های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها.
حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های آشغال روزشان را بگیرند و خراب کنند.
زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسفاز خواب برخیزید، از این رو..... ((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید و نود درصد نحوه برداشت شماست
.
آن یَـ‌ار طـ‌لـ‌بِ کـ‌ن کَـ‌ه تـ‌ورا بَـ‌اش‌د و بَـ‌س..
مَـعـ‌شـ‌وقـ‌ه ی صَـ‌د هَـ‌زار کـ‌س راَچـ‌ه
کِـ‌نـ‌ی
...
هیچ جای دنیا مثل اینجا شتر گاو پلنگ نیست: از یک طرف دسته انگشت شماری قصرهای آسمان خراش با آخرین وسایل آسایش دارند و حتی کاغذ استنجای خودشان را از نیویورک وارد میکنند - از طرف دیگر، اکثریت مردم بی چیز و ناخوش و گرسنه‌اند و با شرایط ماقبل تاریخی کار می‌کنند و می‌خزند.

👤 صادق هدایت
🧿حکایت
مرده‌ای در تابوت

یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:
دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت! شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می‌شود دعوت می‌کنیم!
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می‌شدند، اما پس از مدتی کنجکاو می‌شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره می‌شده که بوده است.
این کنجکاوی تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می‌شد، هیجان هم بالا رفت. همه پیش خود فکر می‌کردند این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هرحال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می‌کردند ناگهان خشک‌شان می‌زد و زبان‌شان بند می‌آمد.
آینه‌ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می‌کرد، تصویر خود را می‌دید. نوشته‌ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
تنها یک نفر وجود دارد که می‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می‌توانید زندگی‌تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید بر روی شادی‌ها، تصورات و موفقیت‌های‌تان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید به خودتان کمک کنید.
زندگی شما وقتی که رئیس‌تان، دوستان‌تان، والدین‌تان، شریک زندگی‌تان یا محل کارتان تغییر می‌کند، دستخوش تغییر نمی‌شود. زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می‌کند که شما تغییر کنید، باور‌های محدودکننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسئول زندگی خودتان هستید.
مهم‌ترین رابطه‌ای که در زندگی می‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیز‌های از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌های زندگی خودتان را بسازید. دنیا مثل آینه است
.
♦️در زمان بحران اقتصادی دههٔ سی ، من در یکی از این بانک‌ها دوازده دلار داشتم ..
خوشبختانه در همان روزهای اول ، این پول
را از بانک گرفتم تا دوچرخه ی کورسی یکی از رفقایم را بخرم ..

دوچرخه را برای اولین بار سوار شدم و به تماشای صف‌های طولانی جلوی بانک‌ها رفتم .. صف‌های مردمی که پول‌شان در بانک‌ها بود و خودشان به آن دسترسی  نداشتند .. من خوشحال بودم که زودتر گریبانم را از این معرکه بیرون کشیده‌ام ..
اما یک هفته بعد ، دوچرخه‌ام را دزدیدند ..

این درسی شد برای من که دانستم هیچکس نمی‌تواند از اثرات بسته شدن بانک‌ها و
بحران های اقتصادی در امان باشد ..

👤 آرتور_میلر
برای جلوگیری از فاجعه تلاش کنید تا هر کسی فقط به عنوان یک فرد محترم باشد و هرگز اجازه ندهید انسانی در حد یک بت پرستیده شود !!

آلبرت اینیشتین
خاموش بودن‌‍‍‍‌‌‍" نصف حکمت است.
" تعقیب نکردن دیگران " ، نصف آرامش است.
" مداخله نکردن درکار دیگران " ، نصف ادب است.

من از دنیا فقط اینو دریافتم که
اونیکه " قویتر بود "، کمتر زور میگفت...
اونیکه راحت تر میگفت " اشتباه کردم " اعتماد به نفسش بالاتر بود...

اونیکه " صداش " آرومتر بود ، حرفاش بانفوذتر بود...
اونیکه خودشو واقعأ " دوست داشت " ، بقیه رو واقعی تر دوست داشت...

اونیکه بیشتر " طنز " میگفت ،به زندگی جدی تر نگاه میکرد...
اونیکه به " تفاوت " بین انسانها واقف بود،بیشتر نقاط مشترک رو باهاشون پیدا میکرد..
.
توانگر می‌توان بود، پادشاه می‌توان بود، اما اگر دلشاد نباشی، عظمتِ تو به سايه‌ی دود ناچيزی نمی‌ارزد...

#سوفوكل
آنتیگونه
‍     آن چه در غیبتت
ای دوست به من می‌گذرد،
   نتوانم که حکایت کنم
         الا به حضور
...

-سعدی •
🟪داستان

یک روز صبح نقاش و طراح معروف انگلیسی، ویلیام والکوت می‌خواست مجموعه‌ای از نوشته‌ها و طراحی‌های خود را درباره آسمان‌خراش‌های نیویورک، بسته‌بندی کند. برای خرید کاغذ از خانه خارج شد. اما هیچ مغازه‌ای باز نبود. به ناچار به دفتر دوستش آقای کرام که یک معمار بود رفت. او فکر کرد در آنجا می‌تواند کمی کاغذ پیدا کند.... وقتی به آنجا رسید پسربچه‌ای را دید که در حال مرتب کردن وسایل و سروسامان دادن به کاغذهای طراحی و کاغذهای بسته‌بندی بود. آقای ویلیام از پسر پرسید: آن کاغذ چیست؟ پسرک جواب داد: چیز خاصی نیست. یک تکه کاغذ بسته‌بندی! آقای والکوت به پسر گفت: هیچ چیز معمولی نیست به شرطی که بدانی چه‌طور از آن استفاده کنی. حال کمی از آن کاغذها را به من بده تا به شما نشان دهم منظورم چیست. آقای والکوت با سرانگشتان توانمندش در عرض چند دقیقه نقشه اولیه دوآسمان‌خراش عظیم را روی کاغذها طراحی کرد که یکی از آنها بعدها به قیمت 1000دلار و دیگری به قیمت 5000 دلار به فروش رفت!

ترجمه از وحید حاج سعیدی
از ماست که برماست
اولین بار توسط ناصرخسرو  سروده شد !

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت:
«امروز همه روی زمین زیر پر ماست،
بر اوج فلک چون بپرم -از نظر تیز-
می‌بینم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشّه بجنبد
جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست.»
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست:
ناگه ز کمینگاه، یکی سخت کمانی،
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست،
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز
وز ابر مر او را بسوی خاک فرو کاست،
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست،
گفتا: «عجب است! این که ز چوب است و ز آهن!
این تیزی و تندیّ و پریدنش کجا خاست؟!»

چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: «ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»
ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن

          در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن

-صائب تبريزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زِندگی بَعداَز هَرفِنجان چای شکوفِه میدَهَد...

صبح بخیر

آدینه بخیر و شادی

🪷join🪷
🌈
@kafeh_sher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم،شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم
اما روزیبرای کامل کردن نقاشی هایماندنبال هم خواهیم گشت
به شرطی که همدیگر را تا حد نابودی نتراشیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیاستمداران را بگو:
گوش فرا دهند!
شاعری می‌خواهد سخن بگوید
تندبادها،
آرام باشند
نرگسی می‌خواهد جوانه زند!
تفنگ‌ها: ساکت
کودکی می‌خواهد بخوابد!

لطیف هملت

نغمه عشاق