💖کافه شعر💖
2.51K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
جمعه
روز قشنگی ست؛
دوست داشتنت را
مرور می کنم ..
گل واژه های عاشقانه ام
شکوفه می زند ..
شعری زاده می شود
در من
از عشق تو ...

#باران_قیصری


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ضربانم نه به دلخواه،... به هم می ریزد
نفسم بند و به یک آه،... به هم می ریزد

نشدی دور تو از منظر من،... هر لحظه
سر شب تا به سحرگاه،... به هم می ریزد

زده ای طعنه به مهتاب درخشان حتّی
با تواَم،... از تو دلِ ماه به هم می ریزد

نزدی سر به من امّا،... سر سودا دارم
بزنم سر به،... ولی راه به هم می ریزد

مثلاً ؛ شاهم و بانوی منی،... عاشق باش
که ببینی دل یک شاه،... به هم می ریزد!؟

به هر احوال دلم در تب عشقت افتاد
ضربانم، نفسم، گاه،.. به هم می ریزد...



جواد کریمی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دامنت کوتاه اگر آمد، پشیمانی چرا؟
خنده از روی ِتظاهر، اخم ِ پنهانی چرا؟

چشمهایت معرکه، چاقوی ِ ابرویت بلا
دخل ِمن آورده ای دیگر رجزخوانی چرا؟

لرزه ات کم بود تا درخود فرو ریزم شبی
این همه پس لرزه های ِ بعد ویرانی چرا؟

ماه ِکُردی! کشته ات دربیستون جا مانده است
دیگر این رقص ِ سنندج تا مریوانی چرا؟

نه سوالی نه جوابی، خود سر و بی پرس وجو
میبری باخنده ازمن دل به آسانی چرا؟

باغت آبادان! به محصولات ِمیهن قانعم
این تکان ِ شاخه های ِ سیب ِ لبنانی چرا؟

من خمار ِخمره ای ازبوسه ام بانو شراب
بالبان ِچون تویی، انگور ِ شاهانی چرا؟

دوست داری غرق در دریای ِ زیبایی شوم؟
بادبان ِ روسری برموی ِتوفانی چرا؟

نه اذان، ناقوس میخواهم،کلیسایت کجاست؟
تا تو هستی مریمم، دین ِ مسلمانی چرا؟

گفته بودی سعدی ِ شعر ِ معاصر میشوم
بردی ام از یادو شعرم رانمیخوانی چرا؟




شهراد میدری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#جمعه ، دلبرانه ترین روزِ خداست !
از همان اولش انگار پر است از خبرهای خوب ...
شبیه دخترکِ فال فروشی که توی کوله اش پر است از شعرهای زیبا و فال های خوش ،
هر کدام را که برداری ، فرقی ندارد ؛
همه اش خیر است ...
#جمعه ؛باید پنجره را باز کرد ، چشم ها را بست و نفس کشید ؛
باید نفس کشید فراغتِ پایانِ هفته را ...

#نرگس_صرافیان_طوفان


.❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"پایان شب سیه، سپید" آمده است
همراه شکوفه، برگ بید آمده است

برخیز و خوشآمدی بگو با لبخند
خورشید به دید و بازدید آمده است

#شهراد_میدری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک شب گذر از مسجد و درجام می خود راببین
از ذکرغافل شو شبی بی نای و نی خود را ببین

با خود شبی بیگانه شو در جمع سر مستان بیا
بشکن بت دین را به می یکدم ره بستان بیا

از پیله ات بیرون شو و ایمان خود را خار کن
آتش بزن بر خاطرت دین را ز دم انکار کن

فکرت پریشان میشود اما ز آن ترسان نشو
جامی بزن با عاشقان از عاشقی لرزان نشو

خود را خدا بینی اگر محراب و منبر بشکنی
صد توبه را آن دم به یک رخسار انور بشکنی

دیوانه شو دیوانه بین از عقل دوری کن دگر
با می وضو کن عاقبت از جهل دوری کن دگر


#جاوید‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بی‌قرارت چو شدم رفتی و یارم نشدی
شادی خاطر اندوه گزارم نشدی

تا ز دامان شبم صبح قیامت ندمید
"با که گویم که چراغ شب تارم نشدی"

صدفِ خالیِ افتاده به ساحل بودم
چون گهر زینتِ آغوش و کنارم نشدی

بوته‌ی خار کویرم همه تن دست نیاز
برقِ سوزان شو اگر ابرِ بهارم نشدی

از جنون بایدم امروز گشایش طلبید
که تو ای عقل به جز مشکل کارم نشدی

#شفیعی_کدکنی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تابشِ تیرگی‌ست، اینجا نیست
جز بلندی: بلندیِ پستی
جام هشیاری سرمستی
در کف مست هست و پیدا نیست

رهنمای بزرگ همراه است
کجیِ راستی‌ست راهِ درست
سرنوشت جهان ز روز نخست
بود فیروزی بزرگِ شکست

از ارسطو گرفته تا نیچه
ما چه بازیچه، ما چه بازیچه
جنبش شاخ، گردش ارّه
داد و فریادِ بیل و داس و تبر
کار چوپان و گرگ با برّه
همه بازی‌ست...کیست بازیگر؟


#گلچین_گیلانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
فعل و فاعل ، با هزاران رقم صرف و نحو

کی شود شعری سزاوار دلدار من

#کریم‌زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به نسیمی همه راه به هم می‌ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می‌ریزد

سنگ در برکه می‌اندازم و می‌‌پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می‌ریزد

#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بشم واشم ازین عالم بدر شم
بشم از چین و ما چین دورتر شم

بشم از حاجیان حج بپرسم
که این دوری بسه یا دورتر شم

#باباطاهر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"امشب به سیل اشک ره خواب می زنم"
نقشی ز روی تو جانا بر آب می زنم

من در خیال تو و تو در خواب غفلتی
دل در سراب، جان من در خواب می زنم

هستی بیا که هست من مست وجود توست
در خواب "بوسه بر رخ مهتاب می زنم"

شعرم همه به خواب و دل در پی شراب
این حرف هاچه سود که به ارباب می زنم

یارب کنار یار دلم آرام می گرفت
بشنو تو نغمه اش که به مضراب می زنم

مشفق غلام نرگس مستانه تو شد
ناجی بیا که جام در بر احباب می زنم

#حسین_اصغری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خرداد و تیر طی شد و مرداد می رود
عمر من است بی تو که بر باد می رود

گفتم ز یاد خود ببرم شعر و عشق را
اما مگر نگاه تو از یاد می رود؟

ای تکدرخت دشت وفا ، کودک دلم
هر سمت و سو که سایه ات افتاد می رود

دادیم داد عشق  و به ما هر چه کرده ای
هرگز نگفته ایم که بیداد می رود

خاکش به کوه اگرچه پراکنده شد ولی
شیرین مگر ز خاطر فرهاد می رود؟

ازچشم آهوانه ات آنقدر گفته ام
کم کم قساوت از دل صیاد می رود

عمر منی و می روی و هیچ چاره نیست...
عمر من است بی تو که بر باد می رود

#ناصر_عبدالمحمدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عاشق همیشه قصه ی زجر آوری دارد👌😔

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این منم که تو تموم لحظه هاش ،
واسه عاشقی ...
تو رو بهونه کرد !

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‌‌  ‌      ‌‌     ‌‌    ‌‌     
#جمعه دخترے است
با موهاے از جنس انتظار
خیالے است بِسان سرخے
گل شقایق
هواے است پُر
از بغض جا مانده در گلو
در به درے من و شعر
ته ڪوچه ے خواستنت
مے نویسم ، مے نویسم
چاره اے نیست
قانع ام به نوشتن از
خیال شیشه اے تو

#سیامڪ_جعفری
#براے انڪس ڪه خودش میداند
‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چنانم خسته از هجران واز بیداد دلگیرم
نیایی درمیان غم،یقینا بی تو می‌میرم.

تو دنیایی به تن داری که اندوهی در آنش نیست
مرا مهمان دنیایت کن ای جان تا کنی پیرم.

هر آن دلشوره از یادت امیدم برده چون فردا
که آذر رو به اتمام است وبا یلداش درگیرم.

صفای برگ ریزان وصدای باد پاییزی
قیامی در من افکنده که از فریادهاسیرم.

جهانم پرشدازاندوه چشمانت ،ولی چشم از نگاه تو
خدا داندکه تا هستم نمی سوزم ، نمی گیرم

بساط دیدگانت را نگیر از رویم ای دلبر
که دل درآتش و من در میان زخم شمشیرم.

#اسلام_صالحی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی زیبا از اهنگ شبنم👌❤️


❀═‎‌‌‌🌼
‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا داروی او درد مرا درمان شد

پستیم بلندی شد و کفر ایمان شد

جان و دل و تن، هر سه حجاب ره بود

تن دل شد و دل جان شد و جان جانان شد

 
#باباافضل_کاشانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نمی‌کند به منِ ناتوان نگه آن شوخ


ز بیم آنکه بگویند ناتوان‌بین است🤦🏻‍♂️

#غنی_کشمیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀