Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#پریزاد ❤️
وقتی به تو رسیدم در کوچه باغ تبریز
باخنده گریه کردم هم رنگ اشک پاییز
با رقص گیسوانم مجنون تر از همیشه
شعری ز تو سرودم با اذن تو غم انگیز
همزاد آدمی زاد می خوانمت پری زاد
دیوانه ی تو گشتم تا سر کشان لبریز
سرخی گونه هایم شرمینِ از تو میشد
لب تشنه ی لباتم با بوسه های تب خیز
با عشق و جان نوشتم تا باورت بگردد
من عاشق تو هستم از عشق من نپرهیز
#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی به تو رسیدم در کوچه باغ تبریز
باخنده گریه کردم هم رنگ اشک پاییز
با رقص گیسوانم مجنون تر از همیشه
شعری ز تو سرودم با اذن تو غم انگیز
همزاد آدمی زاد می خوانمت پری زاد
دیوانه ی تو گشتم تا سر کشان لبریز
سرخی گونه هایم شرمینِ از تو میشد
لب تشنه ی لباتم با بوسه های تب خیز
با عشق و جان نوشتم تا باورت بگردد
من عاشق تو هستم از عشق من نپرهیز
#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Forwarded from نوای مستانه .... موزیک ،شعر ،خوانش ومطالب عرفانی (REZA MAAD)
@navayemastaneh
ســـن یاریمین قاصدی سـن؛ ایلن ســنه چــــای دئمیشم
خـــیالینی گــــوندریب دیــــر؛بسکی من آخ ، وای دئمیشم
آخ گئجه لَـــر یاتمـــــامیشام؛مــن سنه لای ، لای دئمیشم
ســـن یاتالــی ، مـن گوزومه؛اولـــدوزلاری ســـای دئمیشم
هــر کـــس سنه اولدوز دییه؛اوزوم ســــــــــنه آی دئمیشم
سننن ســـورا ، حــــیاته من؛شـیرین دئسه ، زای دئمیشم
هــر گوزلدن بیــر گـــول آلیب؛ســن گـــوزه له پای دئمیشم
سنین گـــون تــک باتماغیوی؛آی بـــاتـــانـــا تــــای دئمیشم
اینــدی یــایــا قــــیش دئییرم؛ســـابق قیشا ، یای دئمیشم
گــاه تــوییوی یاده ســــالیب؛من ده لی ، نای نای دئمیشم
ســونــــرا گئنه یاســه باتیب؛آغــــلاری های های دئمیشم
عمـــره ســورن من قره گون؛آخ دئــمــیشم ، وای دئمیشم
💠#قاصد_یار
✍💠#استاد_شهریار
🎙💠#رضا_ماد
ســـن یاریمین قاصدی سـن؛ ایلن ســنه چــــای دئمیشم
خـــیالینی گــــوندریب دیــــر؛بسکی من آخ ، وای دئمیشم
آخ گئجه لَـــر یاتمـــــامیشام؛مــن سنه لای ، لای دئمیشم
ســـن یاتالــی ، مـن گوزومه؛اولـــدوزلاری ســـای دئمیشم
هــر کـــس سنه اولدوز دییه؛اوزوم ســــــــــنه آی دئمیشم
سننن ســـورا ، حــــیاته من؛شـیرین دئسه ، زای دئمیشم
هــر گوزلدن بیــر گـــول آلیب؛ســن گـــوزه له پای دئمیشم
سنین گـــون تــک باتماغیوی؛آی بـــاتـــانـــا تــــای دئمیشم
اینــدی یــایــا قــــیش دئییرم؛ســـابق قیشا ، یای دئمیشم
گــاه تــوییوی یاده ســــالیب؛من ده لی ، نای نای دئمیشم
ســونــــرا گئنه یاســه باتیب؛آغــــلاری های های دئمیشم
عمـــره ســورن من قره گون؛آخ دئــمــیشم ، وای دئمیشم
💠#قاصد_یار
✍💠#استاد_شهریار
🎙💠#رضا_ماد
ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
همراز عشق و همنفس جام بادهایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند
تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم
کار از تو میرود مددی ای دلیل راه
کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهادهایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح سادهایم
#حضرت_حافظ
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همراز عشق و همنفس جام بادهایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند
تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم
کار از تو میرود مددی ای دلیل راه
کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهادهایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح سادهایم
#حضرت_حافظ
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
چند خط شعر
یک فنجان قهوه تلخ
و آرشه ی از ویلون که می نوازد
غم بر جان نشسته را
و خاطرات دوران سبز
که تداعی می شود
در افکار مخدوشم
می نویسم
من فراموش شده ی جهان بزرگم
که شعر سروده شده از
اتاق تنهایی من است
قهوه ام را تلخ تلخ می نوشم
پناه می برم به آغوش کلمات
نحیفی انگشتانم را به نوازش
کلمات می کشم
یک من
یک دفتر
یک عالمه غم
و جرعه ای از عشق
برای من از دور درون فنجان
به حوصله می نشیند...
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چند خط شعر
یک فنجان قهوه تلخ
و آرشه ی از ویلون که می نوازد
غم بر جان نشسته را
و خاطرات دوران سبز
که تداعی می شود
در افکار مخدوشم
می نویسم
من فراموش شده ی جهان بزرگم
که شعر سروده شده از
اتاق تنهایی من است
قهوه ام را تلخ تلخ می نوشم
پناه می برم به آغوش کلمات
نحیفی انگشتانم را به نوازش
کلمات می کشم
یک من
یک دفتر
یک عالمه غم
و جرعه ای از عشق
برای من از دور درون فنجان
به حوصله می نشیند...
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
در این میخانه مستی میکنند از فرطِ هشیاری
نمیبینند غیر از دوست را در خواب و بیداری
چو عطر از شیشه روح از جسم شوق پر زدن دارد
نمیگنجند جانها در بدنها از سبکباری
کمندِ عشق را پیچیدگی این بس که در دامش
گرفتاریست آزادی و آزادی گرفتاری
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن
چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری
بیابان داغ و مقصد دور، لبها خشک و دلها خون
مبار ای ابر دیگر! گر بر این صحرا نمیباری
#فاضل_نظری
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیبینند غیر از دوست را در خواب و بیداری
چو عطر از شیشه روح از جسم شوق پر زدن دارد
نمیگنجند جانها در بدنها از سبکباری
کمندِ عشق را پیچیدگی این بس که در دامش
گرفتاریست آزادی و آزادی گرفتاری
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن
چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری
بیابان داغ و مقصد دور، لبها خشک و دلها خون
مبار ای ابر دیگر! گر بر این صحرا نمیباری
#فاضل_نظری
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
گرچه #ابریست هوا
از تماشای غم انگیز جهان
به خدا دلگیر است!
گاهی از درد به خود میپیچد
آری آری
دلِ دنیایِ زمین غمگین است!
کاش
آسمان میبارید
بر دلِ خشک زمین
#برف تعارف میکرد..
بی خیالِ همۀ آنچه گذشت
به تنِ خستۀ خاک
#برف_احساس ببار
زندگی
در پسِ بیمهریِ تو میمیرد!
دل سرگشتۀ من مانده به راه
به گل روی #سپید تو #قسم
این زمین #منتظرِ توست
ببار.
#فریبا_قربان_کریمی
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تماشای غم انگیز جهان
به خدا دلگیر است!
گاهی از درد به خود میپیچد
آری آری
دلِ دنیایِ زمین غمگین است!
کاش
آسمان میبارید
بر دلِ خشک زمین
#برف تعارف میکرد..
بی خیالِ همۀ آنچه گذشت
به تنِ خستۀ خاک
#برف_احساس ببار
زندگی
در پسِ بیمهریِ تو میمیرد!
دل سرگشتۀ من مانده به راه
به گل روی #سپید تو #قسم
این زمین #منتظرِ توست
ببار.
#فریبا_قربان_کریمی
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
#اجرای_خاص ✨
سرد ِ سردم امشب
چونکه از شعلهی خورشید نگاهت دورم
بی تو مقیاس ندارد غم تنهایی و دلتنگی و بیحوصلگی
زیر مهتاب شبانگاهی این شهر غریب
به کدامین کوچه
بروم تا که نشان از تو و یادت باشد ؟
کوله بارم که پر از دلتنگیست
آنقَدَر پرشده ، سنگینی او
طاقتم را بردهست
هر دو پایم سست است
چشمهایم بیخاب
دستهایم خسته
سرد ِ سردم امشب . . .
دلم اما گرم است !
گرم ِ آن لحظهی موعود
که تو را خواهم دید
و در آن لحظهی موعود به آتشگه تاریخ
میسپارم همه غمهایم را
و در آغاز همان لحظهی موعود
مینویسم بر در
بر در ِ خانهی دل
که تو را یافتهام
قیمت یافتنات
عمر ِ کوتاه ِ پر از حادثه بود
تو کجا میدانی آرزوهایم چیست؟!
آرزوهایم نه !
آرزویم یک چیز
وانکه در گرمی ِ آغوش تو بسپارم جان
با نگاه تو و با عطر ِ تنات
بشوَم مست و به دنیا گویم :
با تو اکنون بدرود
با تو دنیا "بدرود"
✍#هخا_هاشمی
🎙#سحر
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#اجرای_خاص ✨
سرد ِ سردم امشب
چونکه از شعلهی خورشید نگاهت دورم
بی تو مقیاس ندارد غم تنهایی و دلتنگی و بیحوصلگی
زیر مهتاب شبانگاهی این شهر غریب
به کدامین کوچه
بروم تا که نشان از تو و یادت باشد ؟
کوله بارم که پر از دلتنگیست
آنقَدَر پرشده ، سنگینی او
طاقتم را بردهست
هر دو پایم سست است
چشمهایم بیخاب
دستهایم خسته
سرد ِ سردم امشب . . .
دلم اما گرم است !
گرم ِ آن لحظهی موعود
که تو را خواهم دید
و در آن لحظهی موعود به آتشگه تاریخ
میسپارم همه غمهایم را
و در آغاز همان لحظهی موعود
مینویسم بر در
بر در ِ خانهی دل
که تو را یافتهام
قیمت یافتنات
عمر ِ کوتاه ِ پر از حادثه بود
تو کجا میدانی آرزوهایم چیست؟!
آرزوهایم نه !
آرزویم یک چیز
وانکه در گرمی ِ آغوش تو بسپارم جان
با نگاه تو و با عطر ِ تنات
بشوَم مست و به دنیا گویم :
با تو اکنون بدرود
با تو دنیا "بدرود"
✍#هخا_هاشمی
🎙#سحر
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
حضرت عشق ❤️
آن شب که نگاه غمگینم
به ماه طعنه می زد
با ترنم نگاهت باران عشق را
به کویری دلم پاشیدی
و من ، چون گل اقاقیا
در چشم پر غزل تو
در بوستان دلت عطر افشانی کردم
تا پشت پرده ماه و شب و گناه
از ابتدای بوسه تا نهایت عشق
در شبی بلند
نور چشمهایمان را
در سایه سار دوست داشتن
ردایی از نور بگیریم
تا لطیف و آرام
هوای دستانمان را
زیبایی نگاهمان را
بوی تنمان را
در اعماق وجود هم جاری سازیم...
#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حضرت عشق ❤️
آن شب که نگاه غمگینم
به ماه طعنه می زد
با ترنم نگاهت باران عشق را
به کویری دلم پاشیدی
و من ، چون گل اقاقیا
در چشم پر غزل تو
در بوستان دلت عطر افشانی کردم
تا پشت پرده ماه و شب و گناه
از ابتدای بوسه تا نهایت عشق
در شبی بلند
نور چشمهایمان را
در سایه سار دوست داشتن
ردایی از نور بگیریم
تا لطیف و آرام
هوای دستانمان را
زیبایی نگاهمان را
بوی تنمان را
در اعماق وجود هم جاری سازیم...
#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
ماهور
هر وقت تو از خالق خود دور بمانی
در خانه بی پنجره محصور بمانی
مهتاب اگر رُخ ننماید ؛ به شب تار
در ظلمت شب؛ سایه کم نور بمانی
شعرت که سراید به غزل نام خداوند
با یاد خدا عاشق و محشور بمانی
آن که به سر سجده؛ ستوده رُخ دلدار
در نزد خدا همچو ؛ پری حور بمانی
آن کس زازل ؛ خاک زقلبش نزدوده
از خاک دمیدت که تو و مغرور بمانی!
سازی که فقط حرف دلت را بنوازد
در قهر و غصب ؛ پرده ماهور بمانی!
دلمرده دنیای هوس می شود آن دل
گر غافل از آن؛ نور خدا کور بمانی!
آن پند بیادت ؛ ســخن حاتم طایی
بخشندگی آموز ؛ نه در زور بمانی!
یارب غزل شعر ثریا همه از توست
برحال دلم محرمی و ؛ دور بمانی!
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر وقت تو از خالق خود دور بمانی
در خانه بی پنجره محصور بمانی
مهتاب اگر رُخ ننماید ؛ به شب تار
در ظلمت شب؛ سایه کم نور بمانی
شعرت که سراید به غزل نام خداوند
با یاد خدا عاشق و محشور بمانی
آن که به سر سجده؛ ستوده رُخ دلدار
در نزد خدا همچو ؛ پری حور بمانی
آن کس زازل ؛ خاک زقلبش نزدوده
از خاک دمیدت که تو و مغرور بمانی!
سازی که فقط حرف دلت را بنوازد
در قهر و غصب ؛ پرده ماهور بمانی!
دلمرده دنیای هوس می شود آن دل
گر غافل از آن؛ نور خدا کور بمانی!
آن پند بیادت ؛ ســخن حاتم طایی
بخشندگی آموز ؛ نه در زور بمانی!
یارب غزل شعر ثریا همه از توست
برحال دلم محرمی و ؛ دور بمانی!
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
#جرعه_آگاهی ✨
#دلنویس
تو کیستی ،
با من چه کرده ای
که در بطن پرده های حجاب
در عین سکوت فقط نگاهت می کنم
نمی دانم این چه حس غریبیست
که در اوج دلارامی
آشوبی از داغ مذاب ،
فواره های خون عاشقان بی تاب را
به درونم طغیان می دهند
انگار بارها و بارها
این لحظه را تجربه کرده بودم
ندایی در گوشه گوشه ذهنم
نام اعظمت را
به حی القیوم زمزمه می کرد
و کرمهای شب تاب رقص کنان
با همراهی قاصدکهایی
از جانب حضرت عشق
خوشه خوشه بذر نور
درون وجودم می پاشیدند
و عاشقتر و عاشقترم می کردند
کاش زمان در آن لحظات شیرین و نورانی
یخ می زد و عقربه ها
با تیک تاک آخر متوقف می شدند
من رهایی را درون قطرات دریا
با سرخوردن در امواج حس کردم
و معنای عشق را در نگاه زلال
دخترکان سر چشمه
با پیچش افسون ذرات باد
لابلای گیسوانشان فهمیدم
من ذات آزادی را در بندگی او یافتم
من با غرور عاشقانه ام
افتاده افتاده و کشان کشان آمدم
من با سبدی پر از بذر عشق
به بزم رنگین کمانت آمدم
همانهایی که خودت
به من هدیه داده بودی
من برای خلق وحدتی آمدم
که تو در عدم آموختی ام
من دویی را و تاریکیهای وجودم را
یافتم و سوزاندم و سوختم
به هرچه غیر تو بود
و آن لحظه دیگر من نبودم
همه تو بودو تو بود
بسم الله العشق ❤️
یا حی القیوم ✨
✍🎙#رضا_ماد
✨🎙#پروانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دلنویس
تو کیستی ،
با من چه کرده ای
که در بطن پرده های حجاب
در عین سکوت فقط نگاهت می کنم
نمی دانم این چه حس غریبیست
که در اوج دلارامی
آشوبی از داغ مذاب ،
فواره های خون عاشقان بی تاب را
به درونم طغیان می دهند
انگار بارها و بارها
این لحظه را تجربه کرده بودم
ندایی در گوشه گوشه ذهنم
نام اعظمت را
به حی القیوم زمزمه می کرد
و کرمهای شب تاب رقص کنان
با همراهی قاصدکهایی
از جانب حضرت عشق
خوشه خوشه بذر نور
درون وجودم می پاشیدند
و عاشقتر و عاشقترم می کردند
کاش زمان در آن لحظات شیرین و نورانی
یخ می زد و عقربه ها
با تیک تاک آخر متوقف می شدند
من رهایی را درون قطرات دریا
با سرخوردن در امواج حس کردم
و معنای عشق را در نگاه زلال
دخترکان سر چشمه
با پیچش افسون ذرات باد
لابلای گیسوانشان فهمیدم
من ذات آزادی را در بندگی او یافتم
من با غرور عاشقانه ام
افتاده افتاده و کشان کشان آمدم
من با سبدی پر از بذر عشق
به بزم رنگین کمانت آمدم
همانهایی که خودت
به من هدیه داده بودی
من برای خلق وحدتی آمدم
که تو در عدم آموختی ام
من دویی را و تاریکیهای وجودم را
یافتم و سوزاندم و سوختم
به هرچه غیر تو بود
و آن لحظه دیگر من نبودم
همه تو بودو تو بود
بسم الله العشق ❤️
یا حی القیوم ✨
✍🎙#رضا_ماد
✨🎙#پروانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎