💖کافه شعر💖
2.51K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
دیشب که یادت می چکید از سقف، یک مرد
در ذهن خود شعر جدیدی قاب می کرد

شعری که از نقش نگاهت وزن می یافت
رنگ لبانت را به هر مصراع می بافت

دل گفته ای در رقص از آهنگ خاموش
تک واژه هایی پخته از گرمای آغوش

سرشار از وصفت خیالم ناز می چید
افسوس جای خالی ات ، دل می خراشید

ای کاش می شد خاطرت هم کوچ می کرد
کلا ردیف زندگی را پوچ می کرد

هر بار یادت در اتاقم می نشیند
گم می شوم آیینه حالم را نبیند

آیینه تکرار نگاه خیس و سرد است
تصویری از آرایش پر رنگ درد است

آیینه استمرار حال اضطرار است
برگرد، شاعر هم چنان در انتظار است

#محمد_رضا_بداغی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نی هرکه کند رقص و جهد بالا او
در فقر بود گزیده و والا او

مسجود ملک تا نشود چون آدم
عالم نشود به عالم اسما او

#رباعی_مولانا
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
روزم را با درخشش چشمان تو آغاز می کنم
که طعنه بر تابناکی خورشید میزند بر پهنه ی آسمان
طرح لبخندت رنگین کمانی ست خیال انگیز
حک شده بر سَرسرای پنجره ی دلم
شنیدن صدایت
تکثیر عشق ست در تمام تار و پود هستی ام

هر روز من
به ترنم عاشقانه های شورانگیز برای تو می گذرد
دوستت دارم و حقیقت تمام لحظه های من اینست؛؛؛
زندگی می کنم با عشق تو
نفس می کشم با خیالت
و عمرم صدقه راه توست ....؛؛


اما نمی دانم
تو دل سپرده به کدام نگاهی
و خیره به کدام افق
که شیرینی لبخندی تلخی ِ انتظار را
از قهوه ی چشمانت بِزُداید.....!!!؟؟؟


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

ای وارث تمام احساس قلبم
ای سرا پا عشق و زیبایی ؛
چه شعری
برای تو بسرایم
که در خور ِ عظمت عشق تو باشد
چطور چیدمان واژه‌ها را
با نبض احساسم تنظیم و هماهنگ کنم
که قدرت
عشق خود را
در وجودم احساس کنی ...
جانان من
کاش می‌توانستم سینه‌ام را بشکافم
تا پر پر زدن ِ
قلبم را با چشمان خود نظاره کنی
و ببینی که چه بی پروا ست
در دوست‌داشتن تو و عشق تو ...!!




#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هرکس که چو من دلبر جانانه ندارد
شمعی ست که می سوزد و پروانه ندارد

هم طالع باد است دل در به در من
در هیچ کجا خانه و کاشانه ندارد

آرامش جانم شده امواج خیالت
چون موی پریشان که غم شانه ندارد

در سایه ی تاکت نفسی هر که نشسته
میلی به می و مستی و پیمانه ندارد

اکسیر شفابخش دو تا ساغر میگون
مانند شرابی است که میخانه ندارد

آشفته و حیران شدم از عشق کسی که
حتٌی گذر از این دل ویرانه ندارد

"دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید"
افسوس نگارم دلِ دیوانه ندارد

در شهرِ پُر از حسرت عشّاق زمانه
صد رازِ نهان مانده که افسانه ندارد


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺●اجرای آهنگِ «چرا عاشق نباشم؟»

🔺«اکبر گلپایگانی» معروف به گلپا، از خوانندگانِ سرشناسِ موسیقیِ ایرانی، امروز در سنِ هشتادونه سالگی درگذشت. ایشان از شاگردانِ ابوالحسن صبا بود.

               🌹نام و یادش گرامی باد🌹

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیگر دلم فریفته‌ی التفات کیست؟
بند زبان من، سخن بی‌ثبات کیست؟

شیرینی کلامِ که دل می‌برد مرا؟
کامِ تعلّقم مزه‌ناک از نبات کیست؟

هرگز ز روی آتش ما دود برنخاست
این نوع تاب، حوصله‌ی حدّ ذات کیست؟

چون سایه‌ات به خاک فتد، میرم از حسد
کآن ابرِ فیض بر سر کشتِ حیات ‌کیست؟!

از خرمن مراد، کَسم دانه‌ای نداد
تا قسمتم حواله به وجه زکات کیست

«شانی!» خلاصی‌ات چو محال است از این کمند
دیگر تضرّع تو برای نجات کیست...؟

#شانی_تکلو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حريق خزان بود
           همه برگ‌ها آتش سرخ
          همه شاخه‌ها شعله‌ی زرد
   درختان همه دود پيچان به تاراج باد
                   و برگی كه
    می‌سوخت    می‌ريخت    می‌مرد

     و جامی سزاوار چندين هزار آفرين
              كه بر سنگ می‌خورد
     من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم

    همه هستی‌ام جنگلی شعله‌ور بود
          كه توفان بی‌رحم اندوه
         به هر سو كه می‌خواست
       می‌تاخت   می‌كوفت   می‌زد
                 به تاراج می‌برد
            و جانی كه چون برگ
     می‌سوخت   می‌ريخت    می‌مرد


              #فریدون_مشیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست

خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست

چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل

کز سر بالین من آن سست پیمان زود خاست

دوش در مجلس به بوی زلف او آهی زدم

آتشی افتاد در مجمر که دود از عود خاست

از سرود درد من در بزم او افتاد شور

نی ز درد من بنالید و فغان از رود خاست

گر چه وحشی خاک شد بنشست همچون گردباد

از زمین دیگر به عزم کعبهٔ مقصود خاست

#وحشی_بافقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم
تنگ شده
برای لمس تماشایت
می شود ماه شوی
بر شب های تاریک پیش رویم
باران نور بباری
می شود
پای درون قلبم بگذاری؟؟
می شود بگویی دوستم داری؟؟
توووو
همانی که به درد بی درمان هجران
درمانی
همانی که تا همیشه
درون قلبم ماندگاری
می شود دریچه قلبت را
به رویم باز بگذاری
هوس کرده ام امشب
میهمان خوابت شوم
خیالت را در آغوش بکشم
تو هم همین عقیده را داری؟؟

#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


رنگ شعرهایم را
از چشمانت می دزدم
خاکستری ساده
یا قهوه ای روشن
یا سبز سبز
شعرهایم غزل واژه های
ساحل امن دریایی دلم اند
موج که برمی دارد
بیت بیتش را طوفان عاشقیت
به آشوب می کشاند
و من نیست شده
در دریای متلاطم نگاهت
هوس بوسه ای آرام را
از لبانت می خوانم
خیال
خیال
خواستنت مرا
تا ناکجاآباد می کشاند
دیوانه نیستم...!
هست و نیستم را
به سمت صدای قلبت
سوق می دهم
خوابهایم را روی
شعرهایت تنظیم می کنم
حروف به حروف نامت را با
می و ماه و ستاره و خورشید
با شعر
با ترانه
به فوبیای دفتر شعرم می آورم....


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
طره ات در دل ما ، بارِ ، دگر جولان کرد ،
چه کسی زلف تورا بیند و ، ویران نشود ؟

این چنین غمزه گری بر دل مااا ، چیست ؟ بگوو ،،،
چه کسی روی تورا ، بیند و ، حیران نشود ؟

غنچه است تنگ دهانت ؟ چه بگویم ، که چه است ؟
چه کسی آن دهنت بیند و ، دندان نشود ؟

راحم احوال تو را نیست دگر ، راه علاج ،
چه کسی حال تو را بیند و ، گریان نشود ؟

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
طعمِ طُرِّه‌اَت گرفتہ:
لغت،
درونِ سبزْمَردُمَڪانت:
تصویرِ بوسہ‌اے.
ڪاش مےتوانستم
بِپَرتابم
میانِ دو اَبروت:
گُلْواژه‌اے،
غزلے.
واحیرتا...!
خونِ تُو را شِنُفتَم
ڪہ سو‌بہ‌سو
مےرفت
تا اِنحناے روح؛
آنے شگفت،
درخشان
وَ بےشمار
در یاد...
اگر بِدانے یار!



#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قصد رفتن کرده است این دلبرت از کوی تو
در دلم هستی نمی‌دانم ولی با فاصله

از سفر گفتی و رفتی حالِ من حالا به هیچ
آخرین فریاد شاعر نقطه امضا فاصله



#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


منم آن شکارِ زخمی که فتاده ام به بندت
اگرم به خون کشانی، نکشم سر از کمندت

سرت ای سوار نازم بگه شکار دل ها
که به خون صید رنگین نشود سم سمندت

من و خاطر ِ پریشان تو و زلف عنبرافشان
نرسد به دست کوته بری از قد بلندت

چه شکار تیره بختم من ناتوان خدا را
که نه جا به دام دارم ، نه به حلقه کمندت

سر خواجه ای بنازم که تو را خرید،سلطان
که به ناز اگر فروشد، به دو کون میخرندت



#ناصرالدین_شاه           

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حق طعمه ی صیادی یک قوم لئیم است
حال جگر خون شده ی خلق، وخیم است

در سفره ی درویشی این مردم ساده
دزدی نچشیده عسلِ  زهر سهیم است

هر شب یکی از جمعیت قافله کم شد
در خانه ی ویرانه ی ما دزد مقیم است

آنکس که دم از بندگی حضرت حق زد
دیدیم فقط بنده ی جاه و زر و سیم است

ای قافله تشنه ی درمانده بدانید
این ابر که افکنده به سر، سایه عقیم است

این زخم که از خنجر زاهد به دل ماست
برده ست ز کف طاقتمان بسکه عظیم است

خواندیم و شنیدیم که از ماست که برماست
این در به دری حاصل آن خبط قدیم است
 
#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
معشوق من از همه نهانست بدان
بیرون ز کمان هر گمانست بدان

در سینهٔ من چو مه عیانست بدان
آمیخته با تنم چو جانست بدان

#رباعی_مولانا
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشمانت دروازه های بهشت
درخشان و با طراوت
که قلبم را گرم می کند به دوست داشتن تو
آنچنان باشکوه که می توان آسمان را لمس کرد
نگاهت انعکاس آفتاب ست بر آینه چشمانم
شعله ایی از عشق
که روشن می کند مسیری را که عاشقم کرد ،،
پر از شورِاشتیاق برای داشتنت
و باور زیبایِ بودنت ؛؛؛؛

من دلم را جایی حوالی
نبض دستانت
هرم نفسهایت
تلاقی چشمانمان جا گذاشته ام ....
از این رستاخیز که بگذرم
به بلندای عشق می رسم و دوباره به بهشت چشمان تو.....



#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀