💖کافه شعر💖
2.51K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
روز قیامت، هر کسی در دست گیرد نامه‌ای



من نیز حاضر می‌شوم تصویرِ جانان در بغل

#قدسی_مشهدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باخـودم گفتم درآغوشت بمیرم زندگیست
باخودت گفتی‌که آغوشت،شبِ درماندگیست

باخودم گفتم کنارت ساحلِ آرامش است
باخودت گفتی کنارم سیــل در بارندگیست!

پیشِ خودگفتم،صبودی،آخرین شایسته ای
باخودت گفتی که این هم آخـر دیوانگیست!

باخودت گفتم چگونه عاشقِ چشمت شدم
باخودم گفتی که عاشق، عاشق دلدادگیست!

با تو می گفتم که می میرد دلـــم با رفتنت
رفتیُ وگفتی که این،اقرارِ در شرمنـدگیست!

هرچه را گفتی و گفتم ، عاقبت تقدیر شــد
آخرین نکته، هــمیــن ها کار و بار زندگیست!

#سالار_زندی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمستان
یک
#تو می ‌خواهد
یک
#تو که دستانش را بشود
بی هیچ
#دلهره‌‌ای گرفت
یک
#تو که بشود
این خیابان‌های یخ زده را
گرم قدم زد …..😊

#مهدی_مجتبایی

❀═‎‌‌‌🌼
⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من آنچه با تو گفتم برای ابرها بود
آنچه با تو گفتم برای درخت و دریا بود
برای هر موج، برای پرندگان در میان برگ‌ها
برای سنگ‌ریزه‌های هیاهو
برای دست‌های آشنا
برای چشمی که چهره می‌شود
و خواب، آسمانی به آن می‌دهد هم‌رنگش
برای هر شبی که بیاشامی
برای شبکه‌ی راه‌ها
برای پنجره‌ی گشوده، برای پیشانی گشاده
من آنچه به با تو گفتم، برای اندیشه‌هایت بود...

هر نوازشی، هر اعتمادی
زنده می‌ماند.

#پل_الوار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ستم ز نرگسِ مستت ستمگری آموخت
جنون ز زلف سیاه تو داوری آموخت

تو را خدایی آموزد اَر اراده کنی
به یوسف آنکه طریق پیمبری آموخت

تو را به حُسن ستایش کنند و زآن غافل
که حُسن هم ز جمال تو دلبری آموخت

چه یوسفی تو که از ذوق نامه‌بردن ما
روانِ دلبرِ کنعان کبوتری آموخت

به گنج‌های قناعت فرونیارد سر
ز همّت آنکه فسونِ توانگری آموخت

شدیم بلبل و از بخت ما، در این گلشن
بهار همچو خزان کیمیاگری آموخت

هزار درسِ نِکواَختری -«فصیحی!»- بود
در آن دیار که بختم بداختری آموخت...

#فصیحی_هروی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درخت و برگ برآید ز خاک، این گوید
که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید

تو را اگر نفسی ماند، جز که عشق مکار
که چیست قیمت مردم؟ هر آن چه می جوید

#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با تو ام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی‌دانم!
هر چه هستی باش!

اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش ...!

#قیصر_امین_پور

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در دل #بهمن سرد
آسمان می بارد
این #زمین دامن خود را گسترد
رقص هر دانهٔ #برف
شور و احساسی را
به دل خسته دهد،
پشت این پنجره
رقصیدن آن
با محبت پیداست
با دلِ  برفی خود
می زند مهر
به دنیای پر از سنگی ما
سردیِ فاصله ها می شکند،
راستی
این زمستان
شاید
یک تو را کم دارد!

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Batel (Live)
Shadmehr Aghili
#پبشنهاد_دانلود
#شادمهر
#باطل

اون که با خود خواهی هاش
این عشق رو باطل کرد
بهم بگو تو بودی یا من؟؟؟ 😔😔

هرکاری کردم که چهار دیواری دلم بشه خونت نشد....

   ‌‌

   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💔


💕💕💕💕💕


💕💕💕💕💕💕


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر بار كه #استخاره كردم،
خوب نيامدى!
بهتر بگويم؛
اصلاً نيامدى...!
حالا تو را در تك تكِ دانه هاى تسبيح
جستجو ميكنم...
اين بار براى داشتنت،
پاى خدا را #وسط كشيده ام!


#علی_قاضی_نظام👌❤️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مرا به یک #عصر بی دغدغه
مرا به عمق صدایت،
وقت گفتن
"#دوستت_دارم "
میهمان کن !

مرا مخاطب خاص،
مرا میهمان ویژه ی دلت کن..!

#چیستا_یثربی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ز گرمی بی‌نصیب افتاده‌ام چون شمع خاموشی
ز دلها رفته‌ام چون یاد از خاطر فراموشی

منم با ناله دمسازی به مرغ شب هم‌آوازی
منم بی باده مدهوشی ز خون دل قدح نوشی

ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی
سیه‌روزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی

بدان حالم ز ناکامی که تسکین می‌دهم دل را
به داغی از گل رویی به نیشی از لب نوشی

به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را
به تار پرنیان مانم ز عشق پرنیان‌پوشی

به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی می‌توان خواند از نگاه سرد خاموشی

چه می‌پرسی رهی از داغ و درد سینه‌سوز من؟
که روز و شب هم آغوش تبم با یاد آغوشی


#رهی_معیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#مخاطبِ #خاصِ#من!!!
چشمانِ زیبایت
فقط مالِ من است...😊
آرام بغلم ڪن وبگودوستت دارم😍

بگذارشرابِ لبهایت
لابلاے قلبم پاشیده شود💋
وماهیِ قلبت...
به قلابِ عشقم
نظرڪند

#شهاب_شهابی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ماکه رقصیدیم به هر سازی زدی ای روزگار
دل به تو بستیم و آخر، دل شکستی روزگار

خوب بودم پس چرا کاتب برایم غم نوشت
کی روا باشد جوابم ،با بدی ای روزگار

فارغ التحصیل دانشگاه درد و غصه ام
بهر شاگردت عجب، سنگ تمامی روزگار

گر برای دیگران مثل بهاران سبز سبز
بهر من پاییزی و ،فصل خزانی روزگار

میکنم دل خوش به هرچیزی حسودی میکنی
مثل رهزن میزنی، بر خنده ام چنگ روزگار

چرخ گردون با دلم نامهربان باشد ولی
با همه درد و غمت بازم صبورم روزگار

#رضا_عابدی_تراب

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گل بهار ؛
اینجا خیالت
هر شب به من سر می زند
او گاهی با من خوب است
گاهی هم میان قدم زدن
دست هایم را رها می کند و
محو می شود
گاهگاهی هم قهر می‌کند‌ و تنهایم می‌گذارد
گل بهار،
من خیالت را دوست ندارم
#من_دلتنگ_روی_ماه_تـــو_هستم...

#محمد_بشیرے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم عاشق شوم
تا دنیا را تبدیل به پرتقال کنم
و آفتاب را بدل به
فانوسی برنجی
می خواهم عاشق شوم
تا پایان دهم
پلیس را
مرزها را
بیرق ها را
زبان ها را
رنگ ها را
نژادها را

محبوب من، می خواهم تنها برای یک روز
دنیا را بگردانم
تا جمهوری احساس را بنا کنم.

#نزار_قبانی
#برگردان_احمد_پوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

#شب ڪہ می‌شود
حس ناب #بودنت چنان شورے
در #وجودم بہ امانت می‌ڪَذارد ڪہ
واژه‌ها را بہ #حسادت می‌ڪشاند ؛
غزلِ زیباے #شعرم
ُ √ مانند ماه آسمانی
ڪہ براے #دیدنت نردبانے از
#عشق و محبت می‌ڪَذارم
و بہ دست #بوسی‌ات می‌آیم ؛
خیالت را باقلم #احساسم بر روے
#قلبم ترسیم می‌ڪنم
تا بیایے و بمانی
#براے_همیشہ ..!!

#دلنوشته

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دراین #شبها_دلم ازسوزشِ
سردِ زمستان بی جهت
بیمار می گردد
گمانم شکوه ایی دارد
نمی پرسد
کسی
#حال_دلم را!
پس چرا
این خیمه خاموش است!
تَنم ا ز این همه تاریکی و‌ وحشت
فقط یک لحظه می لرزد
خیالم
سخت درگیراست
#نگاهم
روی سقفی بازمبهوت است
تب
#فردا مرا با خود
میان شعله های دردمی سوزد
خطر نزدیکِ نزدیک است
وشاید آخرین فرصت
برایم نقطه ای دوراست
که هر آن در پِی اش
آهسته می گردم.

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاش
من هم یکروز
مهمان پشت پنجره ی چشمانت می شدم
تو پلک بگشایی به دیدنم
من رنگی از عشق بزنم بوم نگاهت را
خیالی شوم که در آن دور دست ها
به آن می اندیشی...
شعری شوم عاشقانه در شاعرانه هایت
و زیباترین بیت
که با انگشتان تو نوشته می شود
و من با هربار خواندنش
دنیایی می شوم لبریز از شوق
بارانی می شوم
که می بارد عاشقانه هایش را
در رگهای هستی....
ای جانِ دل روزهای من!!!
قسم به حرمتِ
لحظه لحظه های بی تکرار عاشقی ام
می نویسم
به نام تو
به نام عشق
که تو را عاشقانه در قلب آرزوهایم حفظ کنم
و با عشق بسرایمت.....

#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد

نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح

بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم می بینم


#فریدون_مشیری

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀