🌧🌧🌧
دوستان،کمتر کسی از ما داستان دوازده برادر و ننه سرما و چله بزرگ و چله کوچیکه رو برای بچه‌ها و نوه هایش تعریف می‌کنه.
🌧🌧🌧
تا قبل از سال ۱۳۵۷ این داستان ها در کتاب فارسی دوران ابتدایی وجود داشت.
🌧🌧🌧
متن زیر را بخوانید و به اشتراک بگذارید، تا نسل امروز هم اینا رو یاد بگیرند
🌧🌧🌧
چله‌ی بزرگ ...
چله‌ی کوچک ...
چارچار ...
سده ...
اَهمن‌وبهمن ...
سیاه‌بهار ...
و سرماپیرزن ..
🌧🌧🌧
زمستان به دو بخش تقسیم میشه :
چله بزرگ(چله کلان )
چله کوچک (چله خرد )
🌧🌧🌧
_ چله بزرگ از
( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه)
وچهل روز کامل میباشد .
🌧🌧🌧
چله کوچک از(یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه) و 20روز کامل
🌧🌧🌧
👌🏼 وبه همین دلیل چون 20 روز کمتر است ؛چله کوچک نامیده شده است .
🌧🌧🌧
غروب آخرین روز چله بزرگ ( جشن سده) برگزار می شده
و مردم دور هم جمع می شدند واز این جشن لذت می بردند ودر نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند.
🌧🌧🌧
این دو برادر
( چله بزرگ وچله کوچک )
در هشت روزی که در کنار همدیگر هستند آن 8 روز را ( چار چار)
می نامند،
👌🏼به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک« چار چار» می گویند.
🌧🌧🌧
پس از چار چار نوبت به
« اهمن و بهمن» پسران پیرزن
(ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند.
🌧🌧🌧
10 روز اول اسفند را (اهمن )
10روز دوم اسفند را ( بهمن)
می گویند
🌧🌧🌧
واین 20 روز ممکن است
آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند .
🌧🌧🌧
👇با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند::
(اهمن وبهمن ،
آرد كن صدمن ،
روغن بیار ده من ،
هیزم بکن خرمن،
عهده همه بامن )
🌧🌧🌧
تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده اند .
🌧🌧🙏
می ماند 10 روز آخر اسفند ماه که :
5 روز اول( سیاه بهار ) نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها میخوانند :
🌧🌧🌧
سیاه بهار شب ببار و روز بکار
از این شعر هم مشخص می شود
در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ،
🌧🌧
#محمدعلی_پورشفیعی
🌧🌧🌧
5 روز آخر هم (سرماپیرزن کُش) نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد ؛
که قدیمی های دل پاک، براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده ومُهره‌های آن به زمین میريزد.
🌧🌧🌧
🤔حیف است بچه های ما اینها را نشنوند و این قصه ها از صفحه روزگار محو بشه
#یلدا
#شب_یلدا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دوستان،کمتر کسی از ما داستان دوازده برادر و ننه سرما و چله بزرگ و چله کوچیکه رو برای بچه‌ها و نوه هایش تعریف می‌کنه.
🌧🌧🌧
تا قبل از سال ۱۳۵۷ این داستان ها در کتاب فارسی دوران ابتدایی وجود داشت.
🌧🌧🌧
متن زیر را بخوانید و به اشتراک بگذارید، تا نسل امروز هم اینا رو یاد بگیرند
🌧🌧🌧
چله‌ی بزرگ ...
چله‌ی کوچک ...
چارچار ...
سده ...
اَهمن‌وبهمن ...
سیاه‌بهار ...
و سرماپیرزن ..
🌧🌧🌧
زمستان به دو بخش تقسیم میشه :
چله بزرگ(چله کلان )
چله کوچک (چله خرد )
🌧🌧🌧
_ چله بزرگ از
( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه)
وچهل روز کامل میباشد .
🌧🌧🌧
چله کوچک از(یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه) و 20روز کامل
🌧🌧🌧
👌🏼 وبه همین دلیل چون 20 روز کمتر است ؛چله کوچک نامیده شده است .
🌧🌧🌧
غروب آخرین روز چله بزرگ ( جشن سده) برگزار می شده
و مردم دور هم جمع می شدند واز این جشن لذت می بردند ودر نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند.
🌧🌧🌧
این دو برادر
( چله بزرگ وچله کوچک )
در هشت روزی که در کنار همدیگر هستند آن 8 روز را ( چار چار)
می نامند،
👌🏼به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک« چار چار» می گویند.
🌧🌧🌧
پس از چار چار نوبت به
« اهمن و بهمن» پسران پیرزن
(ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند.
🌧🌧🌧
10 روز اول اسفند را (اهمن )
10روز دوم اسفند را ( بهمن)
می گویند
🌧🌧🌧
واین 20 روز ممکن است
آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند .
🌧🌧🌧
👇با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند::
(اهمن وبهمن ،
آرد كن صدمن ،
روغن بیار ده من ،
هیزم بکن خرمن،
عهده همه بامن )
🌧🌧🌧
تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده اند .
🌧🌧🙏
می ماند 10 روز آخر اسفند ماه که :
5 روز اول( سیاه بهار ) نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها میخوانند :
🌧🌧🌧
سیاه بهار شب ببار و روز بکار
از این شعر هم مشخص می شود
در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ،
🌧🌧
#محمدعلی_پورشفیعی
🌧🌧🌧
5 روز آخر هم (سرماپیرزن کُش) نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد ؛
که قدیمی های دل پاک، براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده ومُهره‌های آن به زمین میريزد.
🌧🌧🌧
🤔حیف است بچه های ما اینها را نشنوند و این قصه ها از صفحه روزگار محو بشه
#یلدا
#شب_یلدا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
حڪ شده نام ٺو بر دروازه ے احساس من
تا بدانند این سراے ڪهنه معمارش ٺویے ....
#یلدا_ڪولیوند🌹
#ح
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
حڪ شده نام ٺو بر دروازه ے احساس من
تا بدانند این سراے ڪهنه معمارش ٺویے ....
#یلدا_ڪولیوند🌹
#ح
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تو که کوتاه و طلایی بکنی موها را
منِ شاعر به چه تشبیه کنم #یلدا را؟
مثل یک کودک مبهوت که مجبور شود
تا به نقاشی اش آبی نکشد دریا را
حرف را می شود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ نا پیدا را
عطر تو شعر بلندی است رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را
تو همانی که شبی پر هیجان می آیی
تا فراری دهی از پنجره ها سرما را
فال می گیرم و می خوانی و من می خندم
بنشین چای بخور خسته نباشی یارا!
#مهدی_فرجی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
منِ شاعر به چه تشبیه کنم #یلدا را؟
مثل یک کودک مبهوت که مجبور شود
تا به نقاشی اش آبی نکشد دریا را
حرف را می شود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ نا پیدا را
عطر تو شعر بلندی است رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را
تو همانی که شبی پر هیجان می آیی
تا فراری دهی از پنجره ها سرما را
فال می گیرم و می خوانی و من می خندم
بنشین چای بخور خسته نباشی یارا!
#مهدی_فرجی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دم نوش دلم قند تورا کم دارد
شیرینیِ لبخند تو را کـم دارد
برخیز هوای ابریِ بهمن ماه
خورشید دماوند تو را کم دارد
#یلدا_ڪولیوند
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شیرینیِ لبخند تو را کـم دارد
برخیز هوای ابریِ بهمن ماه
خورشید دماوند تو را کم دارد
#یلدا_ڪولیوند
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
باخیالت هم تبانےمیڪنم اے بے وفا
عشق نابم مال تُ شب ڪَریہ هایت مالِ من.
#یلدا_ڪولیوند
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عشق نابم مال تُ شب ڪَریہ هایت مالِ من.
#یلدا_ڪولیوند
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عصر شد ؛
فنجان قهوه‌ام را ڪنار عصرانه ي آغوش تــــــــو
هدیه میڪنم
به لب های تو!
بگذار با
حرارت لبانت ذوب شود
موم جانسخت لبانم !
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فنجان قهوه‌ام را ڪنار عصرانه ي آغوش تــــــــو
هدیه میڪنم
به لب های تو!
بگذار با
حرارت لبانت ذوب شود
موم جانسخت لبانم !
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عالیجنابِ یواشکی ام ...!
امشب از آن شبهاست
ڪه دل قرار ندارد برایت...
امشب"ستاره های "
آسمان هم بیقرارند...
کاش می آمدی و
روشن میکردی شب
این فراموش شده را...
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب از آن شبهاست
ڪه دل قرار ندارد برایت...
امشب"ستاره های "
آسمان هم بیقرارند...
کاش می آمدی و
روشن میکردی شب
این فراموش شده را...
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فڪر ڪردن بہ تـو
قهـوه‌ے عصـرانہ هـرروز مـن اسـت
تلـخ اسـت
اما سـرحالم میڪند
براے بہ تحـریر درآوردن
عاشـقانہ‌هایی نـاب
ڪہ وامـدارِ خیـالِ خـوش...
خاطـرات تـوس‍ـت.
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قهـوه‌ے عصـرانہ هـرروز مـن اسـت
تلـخ اسـت
اما سـرحالم میڪند
براے بہ تحـریر درآوردن
عاشـقانہ‌هایی نـاب
ڪہ وامـدارِ خیـالِ خـوش...
خاطـرات تـوس‍ـت.
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرصبح ڪه باخندہ ے نابت شودآغاز
از شوق ڪنم تا دلِ آغوش تو پرواز
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از شوق ڪنم تا دلِ آغوش تو پرواز
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رسم چندین و چند ساله ام
هرروز #عصر
میچینم بساطِ #عصرانه را روی ایوانِ خیالم
برای کسی ڪه نیست
اما عجیب دوستش دارم...
برای کسی که نیست
اما عجیب جای خالیش بیداد میکند در عصرهایم....
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرروز #عصر
میچینم بساطِ #عصرانه را روی ایوانِ خیالم
برای کسی ڪه نیست
اما عجیب دوستش دارم...
برای کسی که نیست
اما عجیب جای خالیش بیداد میکند در عصرهایم....
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چایِ باران
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است
#پاییز_شال_نارنجی_اش_را
بسته است
کوله اش را از لای پرچین ها
برداشته و
نگاه سردش را
به زمستان دوخته است!
نگاهی ابری!
ردّپایی خیس!
و کوله بارش لبریز
از این همه برگی
که از درختان تکانده است
تا غافلگیر کند #یلدا را!
می خواهد
تنورِ دلش را با آتشی از برگها
از جنس عاشقانه
شعله‌ور کند
در قراری طولانیِ برگ و برف
به بلندای یک شب!
#پاییز_جان!
هرشب با یاد تو
زیر باران نگاهت
خواهم سرود
#سفرت_بخیر!
من چشـم‌انتـظار
چتـر نگاهت مى‌مانـم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است
#پاییز_شال_نارنجی_اش_را
بسته است
کوله اش را از لای پرچین ها
برداشته و
نگاه سردش را
به زمستان دوخته است!
نگاهی ابری!
ردّپایی خیس!
و کوله بارش لبریز
از این همه برگی
که از درختان تکانده است
تا غافلگیر کند #یلدا را!
می خواهد
تنورِ دلش را با آتشی از برگها
از جنس عاشقانه
شعله‌ور کند
در قراری طولانیِ برگ و برف
به بلندای یک شب!
#پاییز_جان!
هرشب با یاد تو
زیر باران نگاهت
خواهم سرود
#سفرت_بخیر!
من چشـم‌انتـظار
چتـر نگاهت مى‌مانـم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میشود ترمه بپوشی و دلم را ببری
کل احساس مرا یکسره یغما ببری
میشود خنده کنی عشق کنم گل بانو
با تبسم تو مرا حالت اغما ببری....
میشود لیلی من باشی و مجنون بشوم
ثانیه ثانیه من را تو به رؤيا ببری....
صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است....
دارد امکان که مرا زود به #یلدا ببری....
مژه ات ساحل و آن آبی چشمت دریا ....
میشود قایق من را تو به دریا ببری؟؟؟؟!!!
جاده ی خط لبت ختم به شهر عشق است
میشود بوسه ی من را تو به آنجا ببری؟!
میشود وقت صدا کردن اسمم بانو!
آخرش بیست و شش حرف الفبا ببري؟!
کردی دیوانه ام و رو به جنون آوردم ....
باید امروز مرا وادی صحرا ببری.!!!!
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کل احساس مرا یکسره یغما ببری
میشود خنده کنی عشق کنم گل بانو
با تبسم تو مرا حالت اغما ببری....
میشود لیلی من باشی و مجنون بشوم
ثانیه ثانیه من را تو به رؤيا ببری....
صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است....
دارد امکان که مرا زود به #یلدا ببری....
مژه ات ساحل و آن آبی چشمت دریا ....
میشود قایق من را تو به دریا ببری؟؟؟؟!!!
جاده ی خط لبت ختم به شهر عشق است
میشود بوسه ی من را تو به آنجا ببری؟!
میشود وقت صدا کردن اسمم بانو!
آخرش بیست و شش حرف الفبا ببري؟!
کردی دیوانه ام و رو به جنون آوردم ....
باید امروز مرا وادی صحرا ببری.!!!!
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دم نوش دلم قند تورا کم دارد
شیرینیِ لبخند تو را کـم دارد
برخیز هوای ابریِ بهمن ماه
خورشید دماوند تو را کم دارد
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شیرینیِ لبخند تو را کـم دارد
برخیز هوای ابریِ بهمن ماه
خورشید دماوند تو را کم دارد
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
" صبح "
بخیر هاے تو
زیباتریݩ انقلابی‌ست
ڪہ هر صبح
در زندڪَی ام رخ میدهد و
وجودم را به ڪودتاے دوست
داشتنت وا میدارد.
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
" صبح "
بخیر هاے تو
زیباتریݩ انقلابی‌ست
ڪہ هر صبح
در زندڪَی ام رخ میدهد و
وجودم را به ڪودتاے دوست
داشتنت وا میدارد.
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر صبح كه با خنده ی ناب تو شد آغاز
آن روز همه صرفِ
تماشای تو ڪردم ...
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن روز همه صرفِ
تماشای تو ڪردم ...
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به جـان خواهم خرید...
لذت نوشیدن یک چای دبش را
در ایوان عـاشقـانه هایم
خیره به چشـمان یـار
در "عصــری" گــرم از حضور بهاري
که خنـک میکنـد جـانـت را
خنده های یخ دربهشت دلدار.
#یلدا_کولیوند👌❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لذت نوشیدن یک چای دبش را
در ایوان عـاشقـانه هایم
خیره به چشـمان یـار
در "عصــری" گــرم از حضور بهاري
که خنـک میکنـد جـانـت را
خنده های یخ دربهشت دلدار.
#یلدا_کولیوند👌❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#جمعہ ؛
دروغڪَو ترین
روز دنیاست ..!!
از یڪ طرف حال آدم را
با حال و هوایش خوب میڪند
و از طرفی دیگر جاے خالیت را بہ رخ آدم میڪشد ؛
اصلا یڪ جور عجیب دلڪَیر است ؛
با دست پس میزند و با پا پیش میڪشد
و این دل لامذهب ما هم ڪہ از خدا خواستہ ، همیشه غصه دار است !!
#یلدا_ڪولیوند👌💔
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دروغڪَو ترین
روز دنیاست ..!!
از یڪ طرف حال آدم را
با حال و هوایش خوب میڪند
و از طرفی دیگر جاے خالیت را بہ رخ آدم میڪشد ؛
اصلا یڪ جور عجیب دلڪَیر است ؛
با دست پس میزند و با پا پیش میڪشد
و این دل لامذهب ما هم ڪہ از خدا خواستہ ، همیشه غصه دار است !!
#یلدا_ڪولیوند👌💔
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و جایت در غزلهایم چه خالی میشود گاهی
سرایم مأمن آشفته حالی میشود گاهی
پس از عمری قرار عاشقانه تازه فهمیدم
شِکر با قهوه ی یادت چه عالی میشود گاهی
جدا از سرزمین طور چشمانت نفس هایم
به سان دوره گردی لاٱبالی میشود گاهی
اگر چه شادم از عطر حضورت در دلم اما
هوای شرجی چشمم شمالی میشود گاهی
گل احساس این غمدیده دور از عطر آغوشت
به سان غنچه ای بر دار قالی میشود گاهی
شبی گفتی به خلوت بی نهایت عاشقم هستی
از آن ساعت دلم حالی به حالی میشود گاهی
تو گفتی با منی اما نگفتی در غیاب من
دلت دلتنگ خوبان اهالی میشود گاهی
زمین بایر دلدادگی هایم پس از کوچت
دچار ضربه های خشکسالی میشود گاهی
و سقف آرزوهایم ، سُفالی میشود گاهی
و شعر از واژه ی احساس خالی میشود گاهی
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرایم مأمن آشفته حالی میشود گاهی
پس از عمری قرار عاشقانه تازه فهمیدم
شِکر با قهوه ی یادت چه عالی میشود گاهی
جدا از سرزمین طور چشمانت نفس هایم
به سان دوره گردی لاٱبالی میشود گاهی
اگر چه شادم از عطر حضورت در دلم اما
هوای شرجی چشمم شمالی میشود گاهی
گل احساس این غمدیده دور از عطر آغوشت
به سان غنچه ای بر دار قالی میشود گاهی
شبی گفتی به خلوت بی نهایت عاشقم هستی
از آن ساعت دلم حالی به حالی میشود گاهی
تو گفتی با منی اما نگفتی در غیاب من
دلت دلتنگ خوبان اهالی میشود گاهی
زمین بایر دلدادگی هایم پس از کوچت
دچار ضربه های خشکسالی میشود گاهی
و سقف آرزوهایم ، سُفالی میشود گاهی
و شعر از واژه ی احساس خالی میشود گاهی
#یلدا_کولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را اندازہ ے ذرات جانم، دوستت دارم
بہ پهنا و بزرگے جهانم ، دوستت دارم
بہ قدرے رخنہ ڪردے در هواے شعر هاے من
ڪہ حتے خارج از حدّ توانم، دوستت دارم
شدم جلدت بہ سان ڪفترے اما نمیدانی
تو را من بیشتر از آب و دانم، دوستت دارم
میان ابرے پس ڪوچہ هاے تار احوالم
تو دائم حاضرے آرامِ جانم،دوستت دارم
دخیل خواهشم،مجنون عشقت باورش با تو
فراتر از ضریحِ واژگانم، دوستت دارم
اگر چہ در هجوم وحشے قدّارہ ها اڪنون
شڪستہ چهرہ ام، اما همانم ، دوستت دارم
درون حلقہ هاے اشڪِ شوقم آہ، میبینی؟
تو را با بند بند استخوانم دوستت دارم
گمانم از ردیف این غزل فهمیدہ اے دیگر
ڪہ من همپاے سویِ دیدگانم ،دوستت دارم"
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بہ پهنا و بزرگے جهانم ، دوستت دارم
بہ قدرے رخنہ ڪردے در هواے شعر هاے من
ڪہ حتے خارج از حدّ توانم، دوستت دارم
شدم جلدت بہ سان ڪفترے اما نمیدانی
تو را من بیشتر از آب و دانم، دوستت دارم
میان ابرے پس ڪوچہ هاے تار احوالم
تو دائم حاضرے آرامِ جانم،دوستت دارم
دخیل خواهشم،مجنون عشقت باورش با تو
فراتر از ضریحِ واژگانم، دوستت دارم
اگر چہ در هجوم وحشے قدّارہ ها اڪنون
شڪستہ چهرہ ام، اما همانم ، دوستت دارم
درون حلقہ هاے اشڪِ شوقم آہ، میبینی؟
تو را با بند بند استخوانم دوستت دارم
گمانم از ردیف این غزل فهمیدہ اے دیگر
ڪہ من همپاے سویِ دیدگانم ،دوستت دارم"
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و جایت در غزلهایم چہ خالے میشود گاهی
سرایم مأمن آشفتہ حالے میشود گاهی
پس از عمرے قرار عاشقانہ تازہ فهمیدم
شِڪر با قهوہ ے یادت چہ عالے میشود گاهی
جدا از سرزمین طور چشمانت نفس هایم
بہ سان دورہ گردے لاٱبالے میشود گاهی
اگر چہ شادم از عطر حضورت در دلم اما
هواے شرجے چشمم شمالے میشود گاهی
گل احساس این غمدیدہ دور از عطر آغوشت
بہ سان غنچہ اے بر دار قالے میشود گاهی
شبے گفتے بہ خلوت بے نهایت عاشقم هستی
از آن ساعت دلم حالے بہ حالے میشود گاهی
تو گفتے با منے اما نگفتے در غیاب من
دلت دلتنگ خوبان اهالے میشود گاهی
زمین بایر دلدادگے هایم پس از ڪوچت
دچار ضربہ هاے خشڪسالے میشود گاهی
و سقف آرزوهایم ، سُفالے میشود گاهی
و شعر از واژہ ے احساس خالے میشود گاهی
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرایم مأمن آشفتہ حالے میشود گاهی
پس از عمرے قرار عاشقانہ تازہ فهمیدم
شِڪر با قهوہ ے یادت چہ عالے میشود گاهی
جدا از سرزمین طور چشمانت نفس هایم
بہ سان دورہ گردے لاٱبالے میشود گاهی
اگر چہ شادم از عطر حضورت در دلم اما
هواے شرجے چشمم شمالے میشود گاهی
گل احساس این غمدیدہ دور از عطر آغوشت
بہ سان غنچہ اے بر دار قالے میشود گاهی
شبے گفتے بہ خلوت بے نهایت عاشقم هستی
از آن ساعت دلم حالے بہ حالے میشود گاهی
تو گفتے با منے اما نگفتے در غیاب من
دلت دلتنگ خوبان اهالے میشود گاهی
زمین بایر دلدادگے هایم پس از ڪوچت
دچار ضربہ هاے خشڪسالے میشود گاهی
و سقف آرزوهایم ، سُفالے میشود گاهی
و شعر از واژہ ے احساس خالے میشود گاهی
#یلدا_ڪولیوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀