💖کافه شعر💖
2.52K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#عصر و گریه شعرم
لبخند انتظار به جانِ
احساسم
بغض قلم‌
لکنت واژها
در به دری قافیه
به هوای چشمان تو
شعرم دیگر شعر نیست
آوای جان من است
به مضرابِ موهای تو

#سیامک_جعفری
#برای_انکس_که_خودش_میداند

‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم
همسفر باد شوم
سمت و سوی تو کجاست؟
می خواهم
دخیل دوست داشتنت را
به حَرم چشمانت گره بزنم
می خواهم
گردن آویزی از
شعر سپید بر گردن
قامت احساست بیاویزم
"اصلا"
می خواهم
جانم را سنجاق کنم
گوشه ی دنج قلبت

#سیامک_جعفری
#برای_انکس_که_خودش_میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفتند که دیدن موهای پریشان تو حرام است
لیکن رشتهء موهای تو به چشم دلم تسبیح است

به‌ذکرشدم تابه سحر شُمردم دانه به دانه موهای تو را
که همه دین و قبلهء من پُر زِ چشمان تو است

کار من است در این جهان ای دوستان عشق بازی
که ای زیبا روی همه جان و جهان من جانِ تو است

او که ویرانهء دلم را بَسی آباد کرد
قسم به نام نامیش که آبادی من است

#سیامک_جعفری

#برای انکس که خودش میداند
‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر و رقص دلتنگی
ریختن واژه ها از بطنِ شعرم
دوگانگی داشتن تو و نداشتنت
زخمی کهنه
در امتداد جان بی جانم
دویدن و نرسیدن
فریاد زدن و نشنیدن
من و ی آسمون بغض
تو و خیال بی خیالی
نوشتن من و خندیدن تو
شکستنِ مردِ من
زیر این عصرِ چوبی

#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند
#عصرتون_پرامید

‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر #صبح
صدای خیالت
چشمان احساسم را نوازش می دهد
دوست داشتنت را بغل می گیرم
ذکر نام تو ورد زبانم می شود
خیال خورشید بودنت
نوید #صبحی فرح بخش را می دهد
با ی فنجان بوسه از لب های خیالت
#صبحم به خیر می شود

#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر و رقص دلتنگی
ریختن واژه ها از بطنِ شعرم
دوگانگی داشتن تو و نداشتنت
زخمی کهنه
در امتداد جان بی جانم
دویدن و نرسیدن
فریاد زدن و نشنیدن
من و ی آسمون بغض
تو و خیال بی خیالی
نوشتن من و خندیدن تو
شکستنِ مردِ من
زیر این عصرِ چوبی

#سیامک
#برای انکس که خودش میداند
#عصرتون_پرامید

‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بودنت ....
نفس هایم را تمدید میکند
دوست داشتنت را
بایگانی میکنم
کنج قفس احساس
#پاییزیم🍁
هر روز غرق
خواستنت میشوم
حسودی میکنم
به #پاییز 🍁
که مهمان خانه تو شده
حسودی می کنم‌

به پیراهن تنت
که هم آغوش توست
ای افسونگر ای ویرانگر
شیدایی تو شدم
در این فصل برگ ریز
هزار رنگ
دامن کشان به هر سو


ای امید جان
کی از غم رهانیم
اینجا بی تو
در امتداد بی کسی
چه آشفته بازاریست
ساز تویی نوا تویی
قبله و نماز و محراب
تویی ..‌‌.
بیا ، بیا تا
اقامه کنم نمازی
به محراب چشمانت
قنوتش را پُر کنم از
عاشقانه های #پاییزی🍁
چشمانت

#سیامک‌_جعفری
#برای_انکس_که_خودش_میداند
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر #صبح
صدای پای خیالِ تو
شعرم را بیدار می کند
واژه‌ های دَم کرده
با چاشنی چشمانِ خیالِ تو
روی ایوان #صبح
یک استکان عشق خوش رنگ
در بی کران لبهای یاسی تو
شُرشُر باران بودنت
خیس شدن احساسم و بخیرِ
شدن #صبح من

#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#پنجشنبه ها
نقاش می شوم
طرحی از چشمان تو
بر بوم احساسم می کشم
قلم موی شعرم را آغشته میکنم
به رنگ سرخ لبانت
واژه ها را ردیف میکنم
دفترم را می تکانم

#پنجشنبه را هوایی می کنم

اَمان از "تو"
شاعر شدم
نقاش شدم
بیا دوست داشتنت را خیرات
جانِ من کن

#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر #صبح
صدای پای خیالِ تو
شعرم را بیدار می کند
واژه‌ های دَم کرده
با چاشنی چشمانِ خیالِ تو
روی ایوان #صبح
یک استکان عشق خوش رنگ
در بی کران لبهای یاسی تو
شُرشُر باران بودنت
خیس شدن احساسم و بخیرِ
شدن #صبح من

#سیامک_جعفری
#برای_انکس_که_خودش_میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تیغِ چشمانت زخم می زند
بر شبِ جانم‌
ساعت دلتنگیم را کوک میکنم
ایوان آغوشم را محیای خیالِ
سبز تو می کنم
صدای پای خیالت
شعرم را بیدار می کند
سر برگ تقویم خواستنت را
بر دیوار قلبم سنجاق میکنم
هر شب برای شُر شُر باران آمدنت
دعا میکنم
ماه چشمانت طلوع می کند
بر شبِ تار من
تبعید می شوم به ابدیت دستهای
لطیف زنانه ات
معتکف صحن و سرای شانه های
اطلسی تو می شوم
پیچک عطرِ تلخ نبودنت
پشت پنجره ی شب
چنان بی تابم می کند
که گُم می شوم در خود
بیا
تو مرا پیدا کن
حجم خیالِ آبی تو
پُر می کند عاشقانه های
شبم را
در هیاهوی گریه ی احساسم
تو مرا آرامم کن

#سیامک_جعفری
#برای_انکس_که_خودش_میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر و گُم شدن من
میان جنگل دوست داشتنت
کلبه ی آغوشت کجاست؟

شعرم 🍁 #پاییز می شود
واژه های رنگ پریده
زیر پای دلتنگی له می شوند
شلاق نبودنت مدام بر جانم
میزند

می شود بیایی؟
جنگل چشمانت را به
منِ خسته بسپاری

#بیا
تا شعر و واژه را
بایگانی کنیم
تهِ قفسه ی 🍁#پاییز

#بیا
تا 🍁#پاییز را بهار کنیم

#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀