💖کافه شعر💖
2.51K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
دیگر دلی برای دلی خون نمی خورد
با چشم های یخ زده افسون نمی خورد

لیلای عشق مرده و در شهر غم زده
سیمای هیچ مرد به مجنون نمی خورد

شیرین فروخت عشق جوان را به سیم شاه
هرگز شکست کیسه ی قارون نمی خورد

آهنگ شادی از لب کارون نمی رسد
شادی به ساز خسته ی قانون نمی خورد

ماهی که در محاق نشسته ست، گند ناست
حتی به کار بستن مضمون نمی خورد

پنجاه سال یاد پدر یوسفش نکرد
هر کس عزیز شد غم محزون نمی خورد

از نان سرخ صبح و غروبست آشکار
گردون هم از زمانه به جز خون نمی خورد

هیچم خیال دشمنی دوستان نبود
اما کدام یار به مظنون نمی خورد

شمع از درون شیشه ی فانوس می کشند
این خانه موریانه ز بیرون نمی خورد

باید فرار کرد ز شهری که عالمش
غم می خورد ولی می گلگون نمی خورد

#رحمان_زارع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رابطه تان را احيا كنيد...
نگذاريد به راحتي از دست برود...
نبضش را بگيريد هر از گاهى
ببينيد ميزند؟!
هرچقدر هم كم جان،احيائَش كنيد...
بعضى رابطه ها
فقط يك شوك ميخواهند،
تا برگردند به روزِ اول...
يك تنفسِ دهان به دهان!

#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن!
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟

مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟

مثل من آواره شو از چار دیواری درآ!
در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می‌خواهی چه کار؟

#مهدی_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اجرای شاد رحیم شهریاری
#رحیم_شهریاری

آهنگ شاد ترکی 👌👌👌

   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💃😍


💃💃💃💃💃💃💃💃💃



💝💝💝💝💝💝💝


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼





🌸🌸🌸🌸🌸


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا با هم عکس بگیریم
یک عکس دو نفره 😍
من به دوربین نگاه کنم 🥰
تو به من 😍
نمی خواهم
چشمانت در تاریخ ثبت شوند...!



#سیده_فاطمه_شیخ_الاسلام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اجل با من و خانه ی من چه کردی
تو با شمع و پروانه ی من چه کردی

ببین با دل عاشق و بیقراره
خودآزار دیوانه ی من چه کردی

گرفتی تمام خوشیهای من را
تو با شهر ویرانه ی من چه کردی

بگو با همان سقف زیبای چوبی
به بالای کاشانه ی من چه کردی

منم شاه عشق و محبت بگو که
تو با تخت شاهانه ی من چه کردی

گرفتار چشمش شدم بی بهانه
تو با دام بی دانه ی من چه کردی



#شيدا_التيام

‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جمعی نشسته ایم به مکافات کار خود
شرمنده مانده ایم و همه بی قرار خود

عشق و محبت است که یکباره محو شد
هستیم مبتلا همه در کارِ زار خود

وای از چه ما چنین در خواب غفلتیم
دیریست گشته ایم همه شده سوگوار خود

دزدان اعتقاد رگ اسلام می زنند
سرگشته درآمد و دار و ندار خود

دل ها همه گرفته و جان ها غمین شدند
یارب نگه مدار بشر در حصار خود

دیو و ددان به زور و زر و تزویرِ جاه و مال
بر پا نموده خیمه دنیا مدار خود

این کاخ پر فریب زمان ما را به خود فریفت
یارب رهایمان کن از ابلیس هار خود

#حسین_اصغری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از تمام کافه ها بی زارم...

وقتی صندلی هایشان را
به دروغ کنار هم می چینند

ترانه هایشان را عاشقانه پلی می کنند
رنگ فنجانهایش را طبق سلیقه
سر میز می گذارند

طعم قهوه هایشان را خاص می کنند

اما هرگز یک تو
در منــوی خواسته هایم
نمی گذارند....!

#امید_آذر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نه لاک پشتم که صد سال زنده باشم
نه اینکه دارم پری چون پرنده باشم


خدای خوبم تو ای مهربانترین یار
تو دست من را بگیر که بنده باشم

#کریم‌زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دستم را بگیر
آشوبے ڪه شب بر #پیڪره تنم مے گستراند را #التیام بخش
من در #چشمانم عشق را #فریاد خواهم زد
#دلتنگے و سیاهے #شب را با
حضورت پاک ڪن
بگذار گرم گرم دوستت بدارم...

قیامتے به بپا میشود در دل شب.
تو را در #آغوش میگیرم
دستان نوازشگرت را بر شانه هاے ملتهب از احساسم برقصان
ومن به #باورے خواهم رسید
ڪه
#بهشت_آغوش_توست ......



#محمدذبیحے
#دلنوشته

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آتش
همایون شجریان ، هوشنگ ابتهاج
#همایون_شجریان

#هوشنگ_ابتهاج

#عشق شادی ست
#عشق آزادی ست
#عشق آغاز آدمی زادیست
#عشق آتش به سیته داشتن است



   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چراغی برایتان روشن می‌کنم.
در تاریکی قلب سیاہ شب.
آنگاہ از خدا می‌خواهم
اگر در تاریکی غم اسیر تنهایی شدید.
چراغ امیدتان روشن بماند!

#شبتون_بخیر_یاران_همراه 🌼


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸سه شنبه واولین روز
💗شهریور ماهتون بخیر

🌸انشاالله که مـاه جدید
💗براتون خوش یمن باشه
🌸پـر از موفقيت در كـار
💗و بـارش رحـمت الـــهــی
🌸هميشہ در زندگيتون جـارى باشـہ


🌸
💗🌸
🌸💗🌸
💗🌸💗🌸
🌸💗🌸💗🌸

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاهِ سحر است و غرق نور است زمین
با مهر و سرور ، روز تو  باد قرین

برخیز  که باز گشته هنگامه ی وصل
از باغ سپیده  خوشه ای نور بچین

#محسن_خانچی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح شد ساقی بیا بگشا در میخانه را
همچو خور بر دور افکن از کرم پیمانه را

خانه گل را زیارت تا بکی ای ژنده پوش
در حریم دل بباید جست صاحبخانه را

زنگ غیر اول ز مرآت دل خود پاک کن
وانگهی بنگر در آن عکس رخ جانانه را


#نورعلیشاه


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من عاشق نور و آفتابم
عاشق اینم که صبح، چای‌ام را
مقابل پنجره‌ای بنوشم که
آفتاب آن را تسخیر کرده.
عاشق اینم که گل‌های اتاقم،
سمت دیواری قد بکشند که
خورشید، تمام‌قد، آن را در آغوش گرفته.
دوست دارم حالم خوب باشد؛
با نور و رنگ و آفتاب...
دوست دارم خورشید را در
آغوشم بخوابانم،
سرم را روی نرمیِ ابرها بگذارم،
آسمان را به خانه‌ام دعوت کنم
و با ماه و با ستاره‌ها چای بنوشم.
دوست دارم باشم،
دوست دارم آرام باشم،
دوست دارم به باکیفیت‌ترین شکل ممکن،
زندگی کنم...!

#نرگس_صرافیان_طوفان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#سه‌شنبه را دوست دارم
وقتی بهار آغوشت،
میزبان عاشقانه‌_های من است
و بوسه‌_هایت ،
جامه‌ی لبانم را قبای سبز می‌پوشاند
تا در تو_جوانه_بزنم


#شهاب_شهابی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای صبا لطفی بکن حالم بجانان عرضه دار

قصه درد دلم بشنو بدان جان عرضه دار

دردمند عشقم ودرمان من دیدار اوست

تا شفا حاصل شود دردم بدرمان عرضه دار

#سیف_فرغانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه غم ز باد سحر شمع شعله‌ ور شده را
که مرگ راحت جان است جان ‌به ‌سر شده را

روان چو آب بخوان از نگاه غم ‌زده‌ام
حکایت شب با درد و غم سحر شده را

خیال آن مژه با جان رود ز سینه برون
ز دل چگونه کشم تیر کارگر شده را

مگیر پردلی خویش را به جای سلاح
به جنگ تیغ مبر سینه ‌ی سپر شده را

مبین به جلوه ‌ی ظاهر که زود برچینند
بساط سبزه‌ ی پامال رهگذر شده را

کنون که باد خزان برگ برد و بار فشاند
ز سنگ بیم مده نخل بی ‌ثمر شده را

مگر رسد خبر وصل ورنه هیچ پیام
به خود نیاورد از خویش بی‌ خبر شده را

دمید صبح بناگوش یار از خم زلف
ببین سپیده‌ ی در شام جلوه ‌گر شده را

فلک چو گوش گران کرد جای آن دارد
که در جگر شکنم آه بی ‌اثر شده را

زمانه ‌ای ‌ست که بر گریه عیب می‌ گیرند
نهان کنید از اغیار چشم تر شده را

نه گوش حق ‌شنو اینجا نه چشم حق ‌بینی
خدا سزا دهد این قوم کور و کر شده را

#محمد_قهرمان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀