احمد خاکیان
590 subscribers
301 photos
301 videos
37 files
1.61K links
Download Telegram
Forwarded from Radio Zamaneh
چرا نیچه از سوسیالیسم متنفر است

نقدی بر چپ‌های نیچه‌ای - گفت‌وگوی مجله ژاکوبن با دنیل تات نویسنده کتابی درباره چپ و نیچه

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/817569/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
Forwarded from Radio Zamaneh
«تاریک‌تر از اندوه» نوشته کیوان باژن: واقعیتِ برساخته در آینهٔ موروثی

رضیه انصاری - تکثر و تعدد دیدگاه‌ها، چندمعنایی، عدم ثبات و قطعیت، و تنوع زیست‌های انسانی در «تاریک‌تر از اندوه» نوشته کیوان باژن، وجوه همه‌جانبهٔ کلان‌روایت‌ها و کلی‌گویی‌ها را نقض کرده و مخاطب را به مدارا و پذیرش دعوت می‌کند.

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/818850/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

ما بافندگان خاطره!

حافظه و خاطرات ما
- خاطره‌سازی یا confabulation
- سندروم ورنیکه-کورساکوف
- سوءمصرف الکل و کمبود ویتامین B1
- اجسام ممه‌ای در هیپوتالاموس
- آنوریسم
- خاطره‌ی نادرست یا false memory و
- مفهوم metamemory



.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from Aasoo - آسو
«ماجرای عشق پرنوسانِ هانا آرنت و هایدگر، هر چه بود، با وجود جنگی جهانسوز و یهودستیزیِ هولناک آلمان نازی، به‌مدت نیم‌سده دوام آورد و نشان داد که عشق در بلندایی فراتر از مذهب، نژاد و رویدادهای سهمگینِ تاریخ ایستاده است. شاید جایی در خودِ هستی و، به‌تعبیر هایدگر، در خودِ دازاین.»

aasoo.org/fa/articles/4785
@NashrAasoo 🔻
پرسش های ایمان
🔈 سخنرانی مصطفی ملکیان در رونمایی از کتاب پرسش‌های ایمان | ۱ خرداد ١۴٠۳|شهرکتاب فرهنگان پاسداران

@mostafamalekian
Forwarded from Radio Zamaneh
رواقی‌گری در پلتفرم سرمایه‌داری

فرشید سلیمی - نظام سرمایه‌داری به تعالیمی نیاز دارد تا بازندگان را سربه‌راه نگه دارد. در اینجا دو گونه تعلیم کاملاً متضاد به‌کار می‌آید. یکی که تقصیر شکست را متوجه خود فرد می‌کند. دیگری تقصیر را متوجه سرنوشت می‌کند. رواقی‌گری از گونهٔ دوم است.

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/818990/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

راز ماندگاری ایران -

حسن انوری

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ محمدامین ریاحی

🖊 خودکامگی موجب تباهی‌ست


▪️از نظر فردوسی قدرت مطلقه به ظلم و تباهی می‌انجامد.
چارهٔ دفع بلای خودکامگی تقسیم قدرت است. این را در سراسر شاهنامه می‌توان دید. از دورهٔ اساطیری پیشدادیان، که پادشاه خود پهلوان و رهبر قوم بود چون بگذریم، در ادوار بعدی قدرت مطلق به دست پادشاه نیست. در دورهٔ کیانی تا پایانِ عصرِ کیخسرو، پهلوانان شریکِ قدرتِ پادشاه‌اند و از گشتاسب تا یزدگرد، موبدان.
@sokhanranihaa
پادشاهان آسایش این جهانی ایرانیان را تأمین می‌کردند و موبدان راهِ رستگاری آن‌جهانی را به مردم نشان می‌دادند و هردو نیرو در خدمت بهروزی و نیک‌سرانجامی ایرانیان بود.

در شاهنامه پادشاه مظهر استقلال کشور و حافظ ایران در برابر هجوم خارجی است. اعلام جنگ و صلح با اوست. پهلوانان در جنگ با دشمن فرمانبردار او هستند، اما نوکر چشم و گوش بستهٔ او نیستند. پهلوانان در عین وفاداری به شاه وجدان بیدار ملت و مظهر آزادگی و گردن‌فرازی هستند و اگر پادشاه از اصول صحیح شهریاری و دادگری پای فراتر گذارد در برابر او مردانه می‌ایستند.

نمونه‌های ایستادگی پهلوانان مخصوصاً رستم را در برابر شاهانی چون کاوس و گشتاسب و سخنان تند پهلوانان را خطاب به آن شاهان می‌بینیم.

وقتی کیکاوس با سبکسری و به فریب ابلیس چهار عقاب را به تخت بست و به نیروی آنها به آسمان رفت و در بیشه‌ای در آمل به زمین افتاد، گودرز او را چنین سرزنش کرد:

بدو گفت گودرز بیمارْسْتان
تو را جای زیباتر از شارْسْتان
به دشمن دهی هر زمان جای خویش
نگویی به کس، بیهده رای خویش
سه بارت چنین رنج و سختی فتاد
سرت ز آزمایش نگشت اوستاد
کشیدی سپه را به مازندران
نگر تا چه سختی رسید اندر آن
دگرباره مهمان دشمن شدی
صنم بودی، اکنون برهمن شدی!
به جنگ زمین سربه‌سر تاختی
کنون بآسمان نیز پرداختی!
خالقی، ۲، ص ۹۸

کاوس جوابی ندارد. شرمسار می‌شود و از کاخ بیرون می‌رود.

یک بار دیگر هنگامی که رستم خبر کشته شدن دست‌پرورده‌اش سیاوش شاهزادهٔ بی‌گناه را می‌شنود، به آهنگ کین‌خواهی از تورانیان از نیمروز حرکت می‌کند. ابتدا به درگاه کاوس می‌رود و با خشم و خروش او را خوار می‌سازد:

چو آمد برِ تختِ کاوسِ کی
سرش بود پرخاک و پرخاک پی
بدو گفت خوی بد، ای شهریار
پراگندی و‌ تخمت آمد به بار
تو را مهرِ سودابه و بدخُوی
ز سر برگرفت افسر خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی

کاوس با شرمساری در برابر سخنان جهان‌پهلوان خشمگین جز اشک ریختن چاره‌ای ندارد. رستم از آنجا به سراغ سودابه می‌رود و او را می‌کشد و‌ کاوس از جای خود نمی‌جنبد:

به خنجر به دو نیمه کردش به راه
نجنبید بر تخت کاوس‌شاه
خالقی، ۲، ص ۳۸۲

با این نمونه‌ها می‌بینید که شاهنامه ستایش شاهان نیست، ستایش ایران و ایرانیان و پهلوانان ایران است. هیچ پادشاهی در شاهنامه از رستم که نماد یک ایرانی آرمانی است بزرگتر نیست و این نکته در همان عصر فردوسی هم بر همگان روشن بوده است. از اینجاست که در حکایت تاریخ سیستان می‌خوانیم که محمود به فردوسی می‌گوید: «همهٔ شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم». و نیز افسانه‌ای از همان روزگاران بر سر زبان‌ها بوده و در منابع متعدد قدیمی نقل شده که رستم به خواب فردوسی آمد و گفت در فلان‌جا من گنجی نهفته‌ام، برو، بردار و منتِ محمود را مکش. فردوسی آن گنج را برداشت و میان شاعران قسمت کرد و خود دیناری برنداشت.

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️محمدباقر تاج الدین

🖊 تورّم و گرانی و رابطۀ آن با اخلاقی زیستن



اخلاقی زیستن یکی از مهم ترین وجه انسان بودن در هر جامعه ای است و تمامی جوامع بنابر اصول و قواعد اخلاقی ای که دارند به شهروندان می آموزند که بدون اخلاق نمی توان جامعه ای سالم و مطلوب داشت. در این میان برخی افراد و حتی برخی از به اصطلاح اخلاقیون که خود را به نوعی مربی و معلم اخلاق هم می پندارند در حقیقت نوعی اخلاق انتزاعی و بریده از شرایط و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به دیگران توصیه می کنند. این دسته از افراد گمان می کنند که با توصیه ها و نصیحت های اخلاقی به دیگران می توانند انسان های اخلاقی و به تَبَعِ آن جامعه ای اخلاقی داشته باشند اما غافل از این موضوع بنیادین هستند که امر اخلاقی وابستگی های زیادی به شرایط و زمینه های اجتماعی در معنای تامّ آن دارد. برای مثال از یک انسان فقیر و گرسنه که نیازهای ضروری و اولیه اش نیز تأمین نمی شود نمی توان انتظار اخلاقی بودن را داشت چرا که برای بقا و حیات خودش ممکن است هر لحظه از قواعد و اصول اخلاقی عبور کند تا به یک زندگی و زیست حداقلی دست یابد!!
@sokhanranihaa
✳️این گونه به نظر می رسد که علاوه بر تأثیرات شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر روی اخلاق و امر اخلاقی وضعیت اقتصادی یک جامعه نیز تأثیرات انکار ناپذیری بر اخلاقی زیستن انسان های آن جامعه دارد. براین اساس می توان گفت که رابطۀ بین اقتصاد و اخلاق رابطه ای مستقیم است و این موضوعی است که مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان نیز قرار گرفته است. به دیگر سخن در شرایطی که جامعه ای با وضعیت تورمی هولناک از یک سو و گرانی های لجام گسیخته از سوی دیگر مواجه است و یک زیست حداقلی یا یک زندگی معمولی برای بسیاری از شهروندان با دشواری های فراوانی روبرو است به راستی چگونه می توان از آنان درخواست نمود که قواعد و اصول اخلاقی را مراعات کنند و اخلاقی باشند؟!! این موضوع به ویژه برای فقرا و محرومین جامعه بیش از همه مورد بحث است به گونه ای که هرگونه سخن گفتن از اخلاق دربارۀ آنان به نظر می رسد که سخنی بی معنا و بی فایده باشد!! تأسف بارتر این که این دسته از فقرا و محرومین به چشم خود شکاف های طبقاتی وحشتناکی را هم در جامعه می بینند که چگونه عده ای اندک با ثروت های بادآورده به زندگی های به اصطلاح لاکچری دست یافته اند و آنان باید در فقر و محرومیتی جانکاه و دردناک دست و پا بزنند!!

❇️تورم و گرانی های افسار گسیخته ای که هر روز و بلکه هر ساعت هزینه های زیست معمولی را افزایش می دهد و بسیاری از فقرا و محرومین توان تأمین این هزینه ها را هم ندارند بدون تردید بر اخلاق آنان تأثیرات انکار ناپذیری می گذارد!! برای نمونه مستأجری که برای اجارۀ یک واحد کوچک در جنوب تهران باید از این بنگاه به آن بنگاه برود و نزد بنگاه دار و مالکان انواع حقارت ها و سرخوردگی ها را ببیند و تحمل کند چگونه می تواند انسانی اخلاقی باشد؟!! یا بیمار فقیری که برای درمان بیماری خودش در بیمارستان ها سرگردان بماند و توان تأمین هزینه های درمانی خودش را نداشته باشد چگونه می توان از او انتظار اخلاقی بودن را داشت؟!! معلم و کارگر و کارمندی که با حقوق ناچیز قرار است هزینه های سنگین زندگی خودش را تأمین کند چگونه میتواند اخلاق حرفه ای را در شغل خودش رعایت کند؟!! پس می توان نتیجه گرفت که هر چقدر میزان تورم و گرانی افزایش یابد از میزان اخلاقی بودن شهروندان جامعه نیز کاسته می شود! این گونه است که در می یابیم اخلاق امری انتزاعی نیست که در خلاء شکل بگیرد بلکه به طور تام ریشه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه دارد!! لذا در شرایط وخیم اقتصادی نمی توان انتظار اخلاقی بودن افراد را نیز داشت!! البته که عوامل دیگری هم بر روی اخلاق اثرگذاری دارند اما در این نوشته سخن بر سر رابطۀ تورم وگرانی با اخلاق است!!

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from دیپلماسی
🔵🔴 سایه سنگین خشونت


🔹بزرگترین چالش ایران در سال‌های پیش رو نه آب خواهد بود،نه فقر، نه بیکاری و نه هیچ‌کدام از ابرچالش‌هایی که زیاد گفته می‌شوند؛ چالش ایران آینده(حداقل تا ۲۰ سال دیگر)خشونت خواهد بود. خشونت پیامد تمامی ابرچالش‌ها است، فردی که احساس تبعیض می‌کند یا درآمد ندارد یا ارزش‌های آموخته‌شده‌اش با واقعیت زیسته‌اش در تعارض است؛خشمگین می‌شود و این خشم، می‌تواند به خشونت عمومی و فراگیر ختم شود.

🔹نشانه نخستین
خشونت گفتاری در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان هشداری جدی است به ما.هیچ رویدادی نیست که تبدیل به روزنه‌ای برای پرتاب خشونت بخشی از مردم بر بخشی دیگر نشود. از جایزه کن بردن اصغر فرهادی تا مدال طلای تیراندازی، تا رویارویی دو ایرانی در المپیک،یکی با پرچم ایران و دیگری با ۳رنگ پرچم ایران بر لباس(هرچند در قالب تیم پناهجویان) تا انتشار نام و عکس کارمندان روبیکا تا … زمینه‌ای بوده است برای برون‌ریزی خشم و ناامیدی در قالب کلمات.فضای مجازی نگاشت دنیای واقعی ماست و این همه خشونت مجازی، یعنی چالش اصلی در حال بروز در جامعه واقعی ماست.

🔹واورنه‌خوانی تاریخ
ترسناک‌ترین جنبه بروز خشونت در جامعه ایران پررنگ شدن جمله‌ی وارون‌شده ماندلا است.ماندلا در زمان انقلاب در آفریقای جنوبی و پایان آپارتاید، تنها از طریق کاهش خشونت،توانست انسجام اجتماعی جامعه‌اش را حفظ کند و هزینه‌های تغییرات ساختار سیاسی را کاهش دهد.او با سیاست معروف «می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم» توانست خشونت را در جامعه‌اش کنترل کند.ماندلا خوب می‌دانست که تجربه سال‌های آپارتاید می‌تواند تبدیل به ابزار انتقام‌جویی‌ها شود؛ و می‌تواند چرخه خشونت را در کشور به مرحله غیرقابل بازگشت برساند. به همین دلیل بود که او سیاست دوران گذار را در یک جمله خلاصه کرد:«می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم».نه آن‌که ماندلا یا سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی کم درد کشیده باشند، یا کم کشته داده باشند؛ بلکه رهبران آفریقای جنوبی خوب می‌دانستند بازکردن مساله انتقام‌گیری جامعه را به سمت یک خشونت کامل می‌برد.در درگیری‌های سال‌ها مبارزه میان دو طرف، خون‌های بسیاری ریخته شده بود؛ پس خشونت تنها ابرچالش پیش روی ماندلا بود؛ پیش از توسعه،پیش از احقاق حقوق مردم سیاه‌پوست.

🔹بر اساس این سیاست،هر شهروند می‌توانست به رفتارهای غیراخلاقی دوره آپارتایدش صراحتا اعتراف کند؛ بنویسد و انتشار عمومی هم یابد؛اما به دلیل آن‌که بخشی از این اشتباهات، یک اشتباه دسته‌جمعی بوده است؛ بخشی از آن حاصل تبلیغات حکومتی و بخش عمده‌ای از آن‌ها فاقد انگیزه‌های شخصی و حتی امتناع از آن همراه با کیفر بوده است؛ باید بخشیده شوند. اما فراموش نمی‌کنیم چرا که تاریخ باید عبرت آیندگان شود.در سیاست ماندلا اگر کسی به رفتار نادرست‌اش اعتراف نمی‌کرد و بعدترها مستنداتی علیه او یافته می‌شد، امکان دادگاهی‌شدن و مجرم شناخته‌شدن را داشت.از این طریق افراد انگیزه می‌یافتند تا اشتباهات خود را تا حد ممکن افشا کنند.ماندلا از جامعه‌اش خواست تا همدیگر را ببخشند.او رهبر بزرگی بود، چون آینده جامعه‌اش را قربانی گذشته نکرد. انتقام‌گیری لذت فردی برای بسیاری از مردم عامه داشت؛ اما آینده جامعه را از بین می‌برد.شعار «می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم» برای دنیا مهم بود:

فراموش نمی‌کند تا تاریخ به عنوان آموزگار جامعه بیش از گذشته مانع از تکرار اشتباهات شود.

می‌بخشد تا جامعه درگیر خشونت‌های بی‌حاصلی نشود که روز به روز آینده را ترسناک‌تر کند.

🔹حالا پس از ۳دهه از یک تجربه جهانی موفق، در ایران و در کمال حیرت جمله «نه می‌بخشم و نه فراموش می‌کنم»در روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به وفور دیده می‌شود! جمله‌ای که از سر تاریخ‌ناخوانی باشد یا از سر شرارت، فرقی ندارد؛ نتیجه‌اش تزریق هر روزه خشونت است به جامعه‌ای است که در آستانه تحریک عمومی قرار دارد.خشونت افسارگسیخته در قالب درگیری‌های کلامی آغاز می‌شود؛ مانند پرخاش‌گری در شبکه‌های اجتماعی. در گام دوم منازعات خیابانی (و حتی خانوادگی) گسترش می‌یابد؛ که نشانه‌های آن در لابه‌لای آمارها پنهان شده است.

🔹در گام سوم این خشونت مهارنشده می‌تواند تبدیل به خشونت‌های گسترده به اتکاء ایدئولوژی، سیاست یا حتی منافع اقتصادی شود.خشونت‌هایی که بر اساس آموزه‌های تاریخی امکان زمینه‌سازی برای یک مشت آهنین را هم فراهم می‌کند. فراموش نکنید چگونه بی‌محابا زمینه‌های خشونت توسط چه کسانی در حال تزریق به جامعه است؛ و حداقل نگذاریم ما بخشی از این چالش تاریخی شویم.نگذاریم ما چرخ‌دهنده‌های دستگاه خشونت عمومی شویم؛ هر چیز را بهانه پرتاب ناامیدی‌ها و رنج‌های خود بر سر دیگرانی نکنیم که اتفاقا شدیدا شبیه خود ما هستند. دیگرانی که مشابه ما با همان اندازه از کمبود اطلاعات و قضاوت‌های اشتباه در سوی دیگر میدان بر ما خشم گرفته‌اند.

امیر ناظمی

T.me/bestdiplomacy
https://youtu.be/U27qfzwtl2s?si=NVQL8NCMXtrMRv6dدوستان گرانمایه بجد تقاضاداریم لایک وسابسکرایب فرمایید جان وجهانتان پرزمهر ودانایی
Forwarded from Radio Zamaneh
ماکوندوی مارکز، نت‌فلیکس و تاریخچه بهره‌کشی و کشتار

فیروزه زمانی - مارکز در صد سال تنهایی می‌نویسد برای نامیدن هر مکان فقرزده‌ای کافی است آن را ماکوندو بنامیم. هر جایی که می‌تواند خوراک دیو استثمار شود. سریال نت‌فلیکس جنب و جوشی در آراکاتاکا یا همان ماکوندو مارکز درانداخته. این موضوع را با توجه به بهره‌کشی از کارگران مزارع موز بررسی کرده‌ایم.

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/819231/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
مدتی پیش، حکمتی از مصطفی ملکیان خواندم با این مضمون که هنری بیاموزید تا به پر کردن تنهایی‌ای که پس از چهل‌سالگی با آن مواجه خواهید شد، کمک کند.

تازه در سی‌وشش‌سالگی، یادگیری موسیقی و سنتور را آغاز کردم. از قضای روزگار، پیش از چهل‌سالگی، تنهایی عمیق و سهمگینی بر من هجوم آورد. در تمام سه سالی که با حسی غریب از ابهام، ترس، یاس، خشم و غم دست‌وپنجه نرم می‌کردم، سنتور یار و همدمم بود. ‌مصطفی ملکیان راست می‌گوید؛ اگر سنتور نبود، چه بسا این تنهایی صاعقه‌وار خردم می‌کرد.

اگرچه نوازنده ماهری نیستم، اما آنچه باید رخ می‌دهد: بیانی روان، بهجت‌انگیز و شادکامانه از احساس‌هایم به هنگام بداهه‌نوازی.

اکنون که حس‌های ناخوشایند سه سال گذشته رفته‌اند، منم و این یار قدیمی که صدایش شفاف‌تر شده و نواختتش سرمست‌کننده‌تر.

مدیون استادم جناب غلامرضا مشایخی‌ام که رهایی در نواختن را به من آموخت. هر جلسه درسش ترکیبی است از تکنیک، تشریح حس و حال قطعه، تاریخ و تبار گوشه‌ها و یادی از بزرگان ازدست‌رفته. اگرچه شاگرد منظمی نیستم، اما هر بار من را با اشتیاق می‌پذیرد و فرصت تجربه کردن را در اختیارم می‌گذارد. زندگانی‌اش دراز باد.
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

احسان شریعتی

ما به رویکرد فلسفی به‌معنای اندیشیدن بنیادین و ترازتاریخی، از منظر هستی‌شناختی، نیازمندیم تا برای پرسش‌ها و مسئله‌های مبتلا به اینجایی و اکنونی پاسخ‌ها و راه‌حل‌های بلندمدت، پایدار، و موزون‌تری بیابیم.


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Dr_ehsanshariati
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from Aasoo - آسو
در دفاع از همدلی 🔺

همدلی، شریک احساسات شخص دیگری شدن و در نتیجه به فکر او بودن و غم او را خوردن، در جامعه‌ی ما معمولاً نوعی فضیلت به شمار می‌رود. حس غم‌خواری و نگرانی برای راحتی و آسایش دیگران را با گفتن «بگو، گوشم با توست» و «درد تو را می‌فهمم» بیان می‌کنیم. «قانون طلایی» را می‌پذیریم که می‌گوید: با دیگران همان‌گونه رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند.

aasoo.org/fa/articles/2084
@NashrAasoo 💭
Forwarded from Aasoo - آسو
فرانتس کافکا که بود و چرا امروز بیش از هر زمان دیگری محبوبیت دارد؟🔻

🔸 فرانتس کافکا در سال ۱۸۸۳ در پراگ متولد شد. او از اقلیت یهودیانِ آلمانی‌زبان بود، و به همین دلیل از همان ابتدا به نوعی غریبه محسوب می‌شد. کافکا همچنین آن‌قدرها مورد پذیرش خانواده‌اش نبود و به‌ویژه تمام عمر از رفتار پدرش که ترجیح می‌داد پسرش به‌جای نویسنده تاجر باشد رنج کشید. او که نمی‌توانست تنها از طریق نویسندگی امرار معاش کند از صبح تا ظهر به‌عنوان کارمند بیمه کار می‌کرد و پس از آن خودش را وقف فعالیت‌هایی می‌کرد که از آن‌ها لذت می‌برد. موتورسواری می‌کرد، سینما می‌رفت و به روسپی‌خانه‌ها سر می‌زد. اهل ورزش بود. به پاریس و برلین سفر می‌کرد و از معاشرت با آدم‌‌ها لذت می‌برد. اما با زنان نمی‌توانست ارتباط چندان خوبی برقرار کند، موضوعی که دلیلش تا حدی انتظارات اجتماعی بود. او مطمئن نبود که اگر فردی به دنبال رابطه‌ای جدی با دیگری باشد چه حدی از صمیمیت میانشان قابل‌قبول است.

🔸 کافکا عصرها و شب‌ها می‌نوشت: خاطرات، داستان‌های کوتاه، رمان. ماکس برود بهترین دوستِ کافکا، که در دوران تحصیل در رشته‌ی حقوق با وی آشنا شده بود، متوجه استعداد ادبیِ کافکا شد و او را به انتشار آثارش تشویق کرد. اما کافکا نسبت به توانایی‌اش در نویسندگی شک داشت. او در سال ۱۹۲۴ تنها چند هفته قبل از چهل‌ویکمین سالگرد تولدش بر اثر بیماری سل درگذشت. او از دوستش خواسته بود که پس از مرگش تمامی نوشته‌‌هایش را بسوزاند. ‌اما بخت با آیندگان یار بود که ماکس برود خواسته‌ی کافکا را برآورده نکرد. در غیر این صورت، آثاری همچون محاکمه هرگز منتشر نمی‌شدند. امروز این رمانِ ناتمام یکی از شناخته‌شده‌ترین آثار کافکا است. داستان درباره‌ی مردی است که بی‌آنکه بداند چه کرده است متهم شناخته می‌شود. طبق روال معمول آثار کافکا این داستان پایانِ خوشی ندارد.
 
🔸 کافکا در شبکه‌های اجتماعی به میم تبدیل شده است. این موضوع به‌ویژه درباره‌ی حشره‌ای که گرگور سامسا، قهرمان مسخ، به آن تبدیل شد صدق می‌کند. جوانان در تیک‌تاک و اینستاگرام نقل‌قول‌هایی از کافکا را رد و بدل می‌کنند، نقل‌قول‌هایی که هر چند شاید همیشه دقیق نباشد اما چیزی از رفتارهای پرستش‌گونه نسبت به او کم نمی‌کند. نقطه‌ی اوج پرستشِ کافکا را می‌توان در کیک‌های تولدی به شکلِ او دید که تصاویرشان در اینترنت دست به دست می‌شود. کافکا اغلب به این دلیل برای جوان‌ترها جذاب است که آن‌ها نیز با مرجعیت رابطه‌ای پُرتنِش‌ دارند و گاهی به اندازه‌ی شخصیت‌های داستانیِ کافکا احساس سرگشتگی می‌کنند. موضوعاتی همچون بیگانگی، طردشدگی و مسائل مربوط به هویت، امروز ــ یک قرن پس از مرگ کافکا ــ به همان اندازه‌ی زمانِ حیاتِ او اهمیت دارند.

@NashrAasoo 💭
Forwarded from مصطفی ملکیان
🔴تبعیت از "هیچ کس" و زندگی عاریتی

مصطفی ملکیان

🔹یک فیلسوف و عارف و روانشناس اروپای شرقی به نام آقای جاروس است، که فعلاً‌استادی در کانادا و استاد فلسفه در دانشگاههای امریکاست. ایشان معتقد است که زندگی عاریتی سخن‏شنوی از فرد نامرئی است، کسی که او را نمی‏بینیم و اصلاً نمی‏توان او را دید.

🔹آزمایشهای روانشناسی نشان داده است که اگر شخصی تنها، در یک اتاق ساختمانی مشغول کار باشد و ببیند که از زیر در دودی به درون اتاق می‏آید، به محض رؤیت دود، به طرف درمی‏رود تا علت آن را کشف کند یا از دیگر افراد ساختمان بپرسد. اما اگر سه نفر در یک اتاق باشند و همین دود را ببینند، خیلی که زود دست به کار شوند ۶ دقیقه بعد از ورود دود است، و گاهی تا رؤیتشان از آنها گرفته نشود هیچ تکان نمی‏خورند. چرا؟ چون نفر اول می‏گوید: اگر این دود چیز خطرناکی بود، آن دو نفر واکنش نشان می‏دادند و چون آن دو نشسته‏اند لابد چیز خطرناکی نیست، غافل از اینکه آن دو نفر هم به دوتای دیگر نگاه می‏کنند و همین توجیه را می‏آورند. یعنی من به دلیل چیزی که در آن دو می‏بینم تشخیص خودم را تعطیل می‏کنم. غافل از اینکه دوتای دیگر هم همین فکر را می‏کنند. خوب، در این فرآیند ما از چه کسی تبعیت می‏کنیم؟ من از شما دو تا، دومی از ما دو تا، و سومی هم از دو تای اول، پس در واقع داریم از «هیچ کس» تبعیت می‏کنیم!

مصطفی ملکیان،زندگی اصیل و مطالبه دلیل

@mostafamalekian