سریال خانه نینجا ، پزشک دربار ، جومونگ 9 فرمانروا ته جویونگ ، ، JK_DRAMAL
2.67K subscribers
736 photos
651 videos
10 files
203 links
ابتدای کانال
https://t.me/JK_dramal/6
سریالهای «ژاپنی» «کره ای» «چینی»
Download Telegram
سریال ایلجیمائه از شبکه تماشا
از 26 اردیبهشت ساعت 20:30


Iljimae 2008

با ایلجیما 2009 اشتباه نگیرید


این سریال در 20 قسمت 80 دقیقه ای از کره
و در 30 قسمت 40 دقیقه ای از شبکه تهران پخش شد
Channel name was changed to «سریال سوبک هیانگ دختر امپراطور ، ایلجیما ، بروسلی ، JK_DRAMAL»
پیشنهاد میکنم سریال ایلجیما را دانلود کنید ببینید چون از تلویزیون ببینید هیچی نمیفهمید اندازه 10 قسمت سانسور و تغییر دیالوگ داره

کل سریال حدود 1600 دقیقه است که تلویزیون 1200 دقیقه پخش کرده
یه نکته جالب درمورد تموم سریالای جومونگ



تو جومونگ 1 یوری گم شد بعدا پیدا شد و پادشاه شد
تو جومونگ 2 موهیول گم شد بعدا پیدا شد و پادشاه شد
تو جومونگ 3 جامیونگ گم شد بعدا پیدا شد
تو جومونگ 4 پسر گیون چوگو گم میشه بعدا پیدا میشه
سریال کره ای سرگردان
با نام اصلی Vagabond

نام ها :
سرگردان ، آواره ، بی خانمان ، Vagabond ، واگابند
배가본드
محصول سال 2019 کره جنوبی
تعداد قسمت : 16 قسمت 60 دقیقه ای
Channel name was changed to «سریال سرگردان ، سوبک هیانگ دختر امپراطور ، ایلجیما ، بروسلی ، JK_DRAMAL»
نام ها
iljimae
일지매
Il Ji-Mae: The Phantom Thief
ایلجیما ، ایلجیمائه ، ایلجیما دزد فانتوم

محصول سال 2008 شبکه SBS
تعداد قسمت : 20 قسمت 75 دقیقه ای
خلاصه قسمت اول ایلجیما
ایلجیما در قالب یخ فروش به یک مکان نفوذ میکند و چیزی از آنجا می‌دزدد و دستمالی که شکوفه سیب روی آن نقاشی شده را میگذارد
یی گوم پسر یی وون هو عاشق شکوفه سیب که نماد انسانهای نیکوکار است یک فرد ناشناس مرد کوری را بعلت داشتن چشم بصیرت میکشد یی گوم نقاشی زیبایی از شکوفه ها میکشد و بعنوان هدیه از پدرش میخواهد او را به هانیانگ ببرد فرد ناشناس به دهکده مرد نابینا حمله کرده و همه را میکشد همسر و دختر و پسر فرد نابینا در حال فرار هستند که همسر او خود را فدا میکند در بازار هانیانگ یی گوم دختر فرد نابینا را که از او گدایی میکرد هل میدهد و از کار خود پشیمان می‌شود مادر جادور سخت مشغول کار است جادول به دیدن نمایش بازاری میرود که در راه به یک ارباب زاده برخورد میکند آن ارباب‌زاده در غلغله نمایش از یی وون هو چیزی می‌دزدد و داخل کیف جادول میندازد ماموران جادول را میگیرند که یی گوم متوجه پودر سفیدی روی وسیله زینتی میشود و بواسطه آن جادول را تبرعه میکند همسر مادر جادول دزدی میکند مادر جادول متوجه بدردسر افتادن پسرش میشود بعد از تبرعه شدن جادول مادرش از راه می‌رسد و یی وون هو را میبیند و فورا دور میشود و منقلب میشود آن پسر ارباب زاده به نزد یی وون هو میرود و میگوید پسر بیون شیک است و شما سلسله مراتب را رعایت نمیکنید و یی گوم او را کتک می‌زند یی وون هو با فردی درباره اوضاع سیاسی حرف میزند بیون شیک مشغول بازی است پسرش میآید و ماجرای کتک خوردنش از پسر یی وون هو را بیان میکند بیون شیک بدلیل رابطه خاص یی وون هو با امپراطور با دخترش این چه بدیدار یی وون هو می رود تا از او بابت گستاخی پسرش عذر خواهد مادر جادول پای پسرش را میشوید و یاد زمانی میفتد که یی وون هو پای او را می شست و او را بوسید یی وون هو با خود میگوید که با اینکه ده سال گذشته تغییری نکردی و پسری شبیه خودت بدنیا آوردی این چه از یی وون هو معذرت خواهی میکند و بیون شیک بعنوان هدیه به او یک کهربا میدهد و یی وون هو از این کار او عصبانی میشود این چه در باغ هنگام بالا رفتن از درخت میفتد و یی گوم را میبیند و با کمک او از درخت با میرود یی وون هو با فردی بلند مرتبه درباره سیاست و شورش ده سال پیش صحبت میکنند و از او میخواهد پیمان ده سال پیش را حفظ کند آن فرد والامقام از بیون شیک میخواهد یی وون هو را بعنوان سردسته شورشیان بکشد بچه ها جادور را دور گرفته و پدر او را دزد خطاب میکنند همسر مادر جادور سئو دول از جادور میخواهد درس بخواند تا فرد مهمی شود او بیعرضه است و نمی‌تواند کار کند بیون شیک دنبال جنگجو میگردد جارو کش خانه او سئو دول را به پیش بیون شیک میبرد او از سئو دول میخواهد نامه ای که با جوهر قرمز نوشته شده را در زیر ستون خانه یی وون هو دفن کند وقتی شب هنگام میخواهد این کار را بکند جادور دنبالش میرود او آن کاغذ را دفن نمیکند و بیون شیک میگوید او دستور میدهد کتکش بزنند در پشت در جادور سئو دال را میبیند یکی جادور را میبیند و بیون شیک دستور حبس او را میدهد وقتی سئو دول قبول میکند دستش شکسته و نمی‌تواند این مار را انجام دهد بیون شیک دستور قتل آنها را میدهد اما جادور میگوید این کار را انجام می دهد دختر بی وون هو او را میبیند بیون شیک دستور قتل هردوی آنها را میدهد جاروکشی به مادر جادور میگوید که سئودول (سه دور) و جادور (جادول) بدردسر افتادند مادر جادول به بیون شیک میگوید او پسر شماست و بیون شیک ماجرای شبی که با او خوابید را بیاد میآورد در اصل جادول پسر یی وون هو است که مادرش از ترس با بیون شیک می‌خوابد او جادور را آماده میکند تا به منزل بیون شیک برود جادول ممانعت میکند او جادول را میزند و میگوید تو پسر ارباب بیون شیک هستی و خون اشراف داری و اگر مرا در کوچه دیدی مادر صدایم نکن دختر یی وون هو ماجرای دیدن پسری را گفت یی گوم از پدرش خواست شمشیر بازی را به او یاد دهد شب افرادی به خانه یی وون هو حمله میکنند با واق واق سگ یی وون هو متوجه آنها شده و یی گوم را در صندوق مخفی میکند و به مبارزه با آنها میرود .
خلاصه قسمت دوم ایلجیما
یی وون هو توسط همان مردی که در رودخانه ملاقات کرده بود کشته میشود و مرگش را خودکشی جلوه می‌دهند سئو دول که از آنجا می‌گذشت صندوقی را که یی گوم در آن مخفی شده بود به خانه میبرد ماموران میرسند یکی از مأموران به خودکشی کردن شک میکند نامه را پیدا میکنند فردا صبح دان یی (مادر جادول ) به پاسگاه رفته و متوجه هویت پسربچه درون صندوق میشود و میخواهد آن را به ماموران تحویل دهد تا از یی وون هو انتقام بگیرد اما سئودول جلویش را میگیرد و میگوید خون او و پسرت یکی است و او برادر کوچک جادول است ده سال قبل سئو دول به دستور شخصی دان یی را دزدیده در راه یی وون هو آن را میبیند و به او پول میدهد و میگوید خوشبختش کن اون زن ارزشمندی در زندگی من است سئو دول دان یی را به فردی که از او دستور گرفته بود میدهد او قصد دارد دان یی را بکشد اما سئودول جلویش را میگیرد و دان یی را با پول آزاد می‌کند و طبیب برایش میآورد و متوجه حاملگی او میشود سئو دول بعد از گذشت ده سال هنوز هم نمی‌تواند این حقیقت را به دان یی بگوید از جاروکش خبر جادول را میگیرد و متوجه میشود جادول باعث کشته شدن پدر واقعیش یی وون هو شده افراد جنگجو کار قصد پیدا کردن یی گوم را دارند او در خیابان ها پرسه می‌زند و میبیند که جنازه پدرش را به واسطه چهار اسب میکشند و تکه تکه میکنند او خودش را خیس میکند و به خانه شأن میرود و روی درخت علامتی میکشد ماموران او را دنبال میکنند وقتی جایی مخفی میشود پسر و دختر آن مرد کور را میبیند و به پسر یک نشان میدهد تا او را لو ندهد آنها او را به دهکده گدایان برده و نگهداری می‌کنند پسر بزرگ به شهر رفته و آن شب قیمتی را فروخته و دارو و شیرینی می‌خرد افراد جنگجو متوجه نشان آن پسر میشوند یی گوم بهوش آمده و با بونگ سون (دختر مرد نابینا) به دنبال پسر میروند آن پسر را میکشند ماموران متوجه یی گوم و بونگ سون میشوند و آن دو را تعقیب میکنند در بالای دره یی گوم به رودخانه میپرد ولی بونگ سون توسط یکی از افراد جنگجو اسیر میشود آن فرد گزارش مردن هر دوی آنها را میدهد یی گوم به بازار رفته یکی از مأموران حکومتی متوجه هویت او می شود و او را دستگیر میکند این چه زمانی که میفهمد پسر یی وون هو یی گوم کشته شده چای از دستش میریزد فردی که باعث فرار دو بچه شد از کارش استعفا می‌دهد شی وان (پسر بیون شیک) یک عتیقه را میشکند و به گردن شی هو(جادول ) میاندازد اما با کمک خونی که روی یکی از تکه ها بود خود را بی گناه میکند به بیون شیک خبر پیدا کردن یی گوم را میدهند یی گوم را به بازاری که مادرش را عبور می‌دهند میبرند شی هو  میگوید او یی گوم نیست و لطفی که در حقش کرده بود را جبران میکند از یی گوم میخواهند که اگر آن زن مادرش نیست او را با سنگ بزند و او این کار را میکند بعد چند قدمی راه میرود و بیهوش میشود دان یی او را به خانه میآورد یی گوم دچار شوک و فراموشی شده و سئودول و دان یی را پدر و مادر خطاب میکند و آن دو اسم او را یونگ می‌گزارند آن مرد بونگ سون را به یک خانواده داده اما آنها می‌خواهند آن را هم خوابه ی یک پیرمرد کنند وقتی مرد متوجه این موضوع میشود آن دختر را باخود میبرد
سیزده سال بعد
پسران جوان یونگ را کتک می‌زنند یک شکارچی آن را نجات میدهد و به کلبه خود میبرد در خواب یونگ گوم گوم میکند ولی وقتی بهوش آمد به شکارچی میگوید یونگ است

یونگ قصد رفتن به مدرسه را ندارد اما سئودول او را بزور بیرون میاندازد در راه راهبی میبیند او آن را به پیش دخترش میبرد و آن دختر دفتر نقاشی تصاویر تحریک کننده به او می‌فروشد وقتی یونگ آن را بدوستش نشان میدهد متوجه میشود آن نقاشی گل های بهاری است دختر بهمراه پدرش لوازم زناشویی میفروشند که یونگ میآید کاسبی شأن را بهم میریزد دختر درغوض نقاشی به یونگ داروی تحریک کننده قوای جنسی می‌فروشد که سئودول از راه می‌رسد و آن را به مدرسه میبرد افراد جنگجو متوجه زنده بودن گوم میشوند پسران نجیب زاده یونگ را به درون چاه آب می‌اندازند
شخصیت اصلی سریال سه تا اسم داره
تا 7 سالگی اسمش گئوم لی بود
بعد اسمش شد یونگ یی و لقبش هم ایلجیما بود

لی وون هو وقتی جوون بود میخاست با دان یی ازدواج کنه ولی خانوادش مخالفت کردند و به سیدول گفتند که بکشنش ولی سیدول دلش سوخت و دان یی را نکشت
بعد دان یی فهمید حامله است رفت صیغه بیون شیک شد وقتی سیهو یا همون جادول به دنیا اومد تا زمانی که اوضاع روبه راه بود با دان یی و سیدول بزرگ شد بعد یه اتفاقی ، دان یی به بیون شیک گفت که سیهو بچه توعه

بعد این برای لی وون هو پاپوش دوختند و زن و دخترش را به کنیزی بردند و پسرش گئوم لی را میخاستند بکشند که سیدول نجاتش میده و با دان یی بزرگش میکنه
در حقیقت دان یی بچه هوو اش را بزرگ میکنه

تمام این حقایق را دان یی میدونه

دان یی و سیدول هنوز باهم ازدواج نکردند آخرای فیلم باهم ازدواج میکنند که یه ساعت بعد ازدواج یکیشون میمیره
سیهو و ایلجیما با هم برادرند و فعلا نمیدونند ولی وقتی سیهو میفهمه به چپشم نمیگیره

یه نکته جالب بازیگر سیهو اسم اصلیشم سیهو است
سریال خانواده کیم چی با بازی سونگ ایل گوک یا همون جومونگ خودمون
از 9 خرداد شبکه تماشا
باز هم سریال آشپزی
جایگزین خانواده کیم چی مشخص شد

سریال جواهری در قصر ( یانگوم )
از 25 خرداد شبکه تماشا 20:30

این سریال پارسال از شبکه تماشا در 70 قسمت پخش شد
امسال احتمالا 35 قسمته پخش شه
عکس‌های جدید بازیگر نقش جومونگ.

چرا اینجوری شده 😳