نشریهٔ جهان اشراقی
932 subscribers
388 photos
283 videos
63 files
322 links
«و نصیب من از دنیا این سخن گفتن آمد...» عنصرالمعالی

مدیر مسئول: محمّد امین مرئی
سردبیر: سارا کسری‌نیا



صفحه‌ی اینستاگرام:
http://instagram.com/sharghulmelal

ارتباط با نشریه:
@Bastaami
Download Telegram
▪️حتّی دربان نیز امید حکومت ولایتی دارد


پادشاه مملکت تقویم ایران درپیش، ملاحظه می‌کند که برای عزیمت شکار کدام روزِ ساعت خوب است. همهٔ وزراء، امرا و رجال و مٲمورین در خیال اینکه لقب تازه‌ای برای خود پیدا کنند و از مقامی که دارند به‌هر وسیلهٔ نامشروع که دست دهد بالا بروند و هم‌چشمان خودشان را، به‌ هر افترا و بهتان که ممکن باشد، از منصبی که دارند پایین بیاورند. همه این خیال را دارند، حتّی دربان هم امید حکومت ولایتی را دارد، و امثالش هم بسیار است.

طبقهٔ تجار نیز اصلاً در خیال ترقّی تجارت و توسیع ادارهٔ آن نیستند و به‌همان طریق که از نیاکان خودشان دیده‌اند راه می‌روند، در تمام تهران یک کمپانی و شراکت برای ترویج امتعه و محصولات مملکت تشکیل نیافته، با اینکه چند تن صاحب سرمایهٔ کافی هم هستند ولی با همدیگر امنیّت ندارند. حتّی در معاملات نیز با همدیگر خیلی با احتیاط حرکت می‌کنند و همه در آن خیال است که به دیگری پای بزنند. مانند دولتین انگلیس و روس، چشم‌شان همیشه به حرکت و کردار همدیگر معطوف است.

اصناف و کسبه هم در قیل و قال پول سیاه، امروز هفتاد شاهی یک قران، فردا هشتاد شاهی. فقرا در فکر تدارک نان، امروز دو قران، فردا سه قران. سفرای دو دولت بزرگ در پی ترویج مقاصد پولتیکی خودشان. هیچ‌کس را پروای وطن، و از حب او اثری در ظاهر و باطن نیست. همگی «قاصر العقل و ناقص الایمان»، «مرده‌اند ولی زنده، زنده‌اند ولی مرده».


سیاحت‌نامهٔ ابراهیم‌بیک، اثر حاج زین‌العابدین مراغه‌ای، چاپ چهارم، نشر سپیده، ص ۱۵۲-۱۵۳.


@Jahan_Eshraghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ویدئو

▪️سخنرانی منتشرنشده از مجتبی مینوی

▪️در این سخنرانی، بخشی از نظرات ادبی مجتبی مینوی را در باب زبان فارسی و خاستگاه تاریخی‌‌ آن می‌شنویم.


@Jahan_Eshraghi
Novella
Jordan Critz
#موسیقی


▪️نام قطعه: نوولا
▪️اثر: #جردن_کریتز
▪️آلبوم: نوولا
▪️سال انتشار: ۲۰۲۱

▪️Name: Novella
▪️Artist: #Jordan_Critz
▪️Album: Novella
▪️Released On: 2021


@Jahan_Eshraghi
▪️فردوسی صریح‌ترین تصویربردار ما بود


جامعه‌ای که تصویری از خود ندارد اصلاً هویّت ندارد. و جامعه‌ای که تصویربردار ندارد آینه‌ای در برابر ندارد. کسانی که فردوسی را به این دلیل که هویّتِ ما را به ما بازگردانده، می‌ستایند در واقع نمی‌دانند که او را برای این می‌ستایند که صریح‌ترین تصویربردارِ ما بود. در موردِ او هم این کار با بازیابی و بازاندیشی و بازسازیِ زبان همراه بود؛ مسئله‌ای که امروز دست‌کم آگاهی به آن و کوشش‌هایی برای آن را می‌بینیم. او تصویر را می‌دهد؛ ما را از بیرون به درون و از درون به بیرون حرکت می‌دهد؛ و نظرِ خودش را هم می‌گوید. ما هم جز این نمی‌کنیم؛ هر چند او استاد بود و ما شاگرد. تأکید می‌کنم ما ناچار از شناختیم. ناچار از آموختنیم.


بهرام بیضایی، در جست‌وجوی سینمای ایران، گفت‌وگو با بهرام بیضایی، فصل‌نامهٔ گفتگو، تابستان ١٣٧٣، سینما پارادیزو.


@Jahan_Eshraghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مصاحبه
#ویدئو

▪️اورهان پاموک از فرهنگ ایران و تٲثیر شاهنامه بر آثارش می‌گوید:

من در سال ۲۰۰۳ به تهران رفته بودم...
و آن چیزی که هر روزنامه‌نگار و هر روشنفکر در سفر به ایران حس کرد و با دیگران در میان گذاشته بود را با خودم گفتم... که آاا ایرانیان چقدر به آداب و رسوم خود وابسته هستند، چقدر زیاد شاعران خود را می‌شناسند، متون قدیمی برای آن‌ها، متون غیر قابل فهم، دشوار، فراموش‌شده و بار سنگینی که باید آن را فراموش کرد نیست. همه‌ٔ آن‌ها حافظ را، نظامی را، فردوسی، عمر خیام، مولانا و شاعران دیگرشان را به‌خوبی از حفظ می‌گویند.

برای ما (متون قدیمی ترکیه) در وضعیّت دور‌شده‌ای است.

همان‌طور که می‌دانید به‌خصوص از زمان صفویان، از بالکان‌ و وین تا دهلی یک فرهنگ بزرگ اسلامی وجود داشته است که در مرکز روشنفکری و در مرکز سیاسی آن فرهنگ ایران قرار داشت.

ما به بهانه‌ٔ اینکه می‌خواهیم مدرن شویم فراموش کرده‌ایم.

من مخالف این فراموش کردن هستم. از دید من مدرن شدن این است که متون قدیمی را دوباره به‌شکل دیگری با یک سری تغییرات و یا فراموشی بخش اعظم آن و با انتخاب بخش‌هایی از آن ارائه داد.


@Jahan_Eshraghi
▪️تلگراف آزادی

من به‌عنوان یک جامعه‌شناس برای صحبت در مورد تنها فیلسوف بزرگ مدرن ایران که متأسفانه به‌صورتی جانکاه خیلی زود از میان ما رفت، شاید مفیدتر باشد که از منظر رشتهٔ خود به دنیای ژرف فلسفی استادم سیّد جواد طباطبایی ورود داشته باشم. از نظر بسیاری، جامعه‌شناسی با مفهوم «آزادی» سروکار دارد، و همواره در میان بسیاری از بنیان‌گذاران این رشته، این باور وجود دارد که «آزادی» تنها از طریق اندیشهٔ دقیق و تفکّر مهیا می‌گردد و این مسئله نیازمند نوعی شور و علاقه، و شنا کردن بر خلاف جریان آب است. یکی از بزرگان جامعه‌شناسی به‌نام پیتر برگر می‌گوید که برای جامعه‌شناس شدن باید نوعی «شور و علاقه» وجود داشته باشد، چون، این کار در واقع «خلاف جریان آب شنا کردن است»، تا از این طریق بتوان مشکلاتِ خود و جامعه را شناخت و راه‌حلّی برای آن‌ها پیدا کرد؛ تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کرد و به‌جای جنگ‌افروزی در پی صلح بود. یکی دیگر از بزرگان جامعه‌شناسی به‌نام ارل ببی، اساساً جامعه‌شناسی را علمی برای صلح می‌داند. جامعه‌شناس، با رجوع به تاریخ و درس‌آموزی از تراژدی‌های کوچک و بزرگی که رخ داده‌اند، و با مقایسهٔ افراد، گروه‌ها و کشورهای مختلف با یکدیگر، در طول تاریخ، نسبت به وقوع چنان تراژدی‌هایی هشدار می‌دهد.

باری، از نظر من برای ما ایرانیان، جواد طباطبایی کسی بود که چنین شور و شوقی را برای آزادانه اندیشیدن داشت و اتّفاقاً همواره در تمامی آثارش ضمن توجّه به این اصل، شرایط امکان تکوین اندیشهٔ اجتماعی را برای ما ایرانیان ساخته و پرداخته کرده است. از نظر وی، توجّه به امر تاریخی این نیست که ملغمه‌ای از داده‌های تاریخی را در کنار یکدیگر قرار داده تا موضوعی را بررسی کنیم، بلکه این است که در بررسی مسئلهٔ امروز یا مسائل امروز مفاهیم آن موضوع (subject) را به‌صورت تاریخمند فهم نماییم و از این منظر ایران را به مسئله (problem) تبدیل کنیم. از این جهت، همان‌گونه که خود همواره مطرح می‌کرد می‌توان گفت که پروژهٔ طباطبایی، مسئله‌مند کردن مفهوم «ایران» بوده است، به‌نوعی مشابه همان کاری که کسروی در تاریخ مشروطهٔ ایران با مفهوم «مشروطه» و «خودکامگی» کرده است.

نیما شجاعی
فصلنامهٔ #جهان_اشراقی
#شماره_دهم
بخش #کاهن_ایرانشهر

@Jahan_Eshraghi
آدمیان چنان‌که شاه فردیناند گفته است: مانند پرندگان کوچک شکاری رفتار می‌کنند؛ بدین معنی که طعمهٔ طبیعی خود را با چنان حرصی دنبال می‌کنند که پرندهٔ بزرگ‌تری را که بر بالای سرشان چرخ می‌زند تا خود آن‌ها را به چنگال بگیرد، نمی‌بینند.

نیکولو ماکیاولی، گفتارها، ص ۱۴۵


@Jahan_Eshraghi
▪️سلطان ملّت شیعه نیستم!

بی‌تردید عصبانیّت شاه بسی تشدید می‌شد که می‌دید مجبور است نه فقط در مورد عدم مداخله در ولایتِ دست‌نشانده‌ٔ خود در هرات بلکه درباره‌ٔ امور صرف داخلی مملکتش هم به نمایندگان خارجی تعهّد بسپارد. این تعهّدات آنجا که مربوط به کوتاهیِ زمانِ سفر او یا تسریع در مراجعتش به پایتخت می‌شد، به زبان بسیار حقارت‌باری روی کاغذ می‌آمد. در پسِ لحنِ آرامِ دست‌خطِ شاه خشمی سرکوفته وجود داشت، و این صدر اعظم بود که سنگینیِ غضبِ همایونی را بر دوش می‌کشید. در دست‌خطی خصوصی به نوری، شاه به تلخی از رفتار عثمانی شکایت کرد و سپس، ظاهراً عصبانی از اینکه اجازه داده‌اند برادر تبعیدی‌اش، عباس‌میرزا، به تحت‌الحمایگی انگلیس در آید، دامنه‌ٔ انتقاد خود را بسط می‌دهد:

«نه قول‌شان نه فعل‌شان نه عهدشان اعتبار دارد. این‌ها چه قسم مخلوقی هستند؟ لا اله‌ الا الله. این عجمِ پدرسوخته‌ٔ بی‌صاحب یهودی نمی‌دانم چه قدر باید در دنیا زجر بکشد. این‌ها کی آسوده می‌شوند؟ ده سال پیش از این [عثمانی‌ها] بالمره قتل و غارت کردند، به مرور بدعت گذاشتند، از هر راهی اذیّت کردند رنجاندند، تخفیف به شریعت دادند. حالا این نوع پول اعانت کفر می‌خواهند. والله صاحب شریعت در آخرت از شما و من مؤاخذه می‌کند، يقيناً مؤاخذه خواهد کرد. سی هزار مخلوق شیعه در آن ولایت (بغداد) این قدر رنجانده‌اند، خدا را خوش نمی‌آید. این زندگی چه مصرف دارد؟ بر پدر ِملاحظه لعنت! سلطان ملّت شیعه نیستم نیستم نیستم، والسلام.»

ناتوانی شاه در ایفایِ نقشِ «سلطانِ ملّتِ شیعه» و «حامیِ شریعت» در سرزمین‌های ماورای حوزه‌ٔ حاکمیتش مایه‌ٔ دل‌تنگی او بود. نه تنها دولت‌های مسیحی در قفقازیه‌ٔ منضم به روسیه و در افغانستان زیر نفوذ انگلستان بلکه سلطان سنی عثمانی و مأمورانِ ترک او در عراق نیز در صدد سلبِ حاکمیّتِ برون‌مرزی شاه بودند. این حسّ مسئولیّتِ مذهبی و ممانعت از انجامِ وظیفه‌ٔ سنّتی‌اش شاه را برمی‌آشفت. دردِ جانکاهِ خو گرفتن به شرایط جدید را می‌توان از خلالِ شکوه‌های ناصرالدّين شنید. توسعه‌طلبی اروپاییان در شمال و جنوب ایران و منازعاتِ شیعه و سنّی در شرق و غرب به مقابله با «سلطانِ شیعیان» برخاسته و حاکمیّتش را در حیطه‌ٔ ملکش موردِ پرسش قرار داده بودند.

قبله‌ٔ عالم، عبّاس امانت، ترجمه‌ٔ حسن کامشاد، تهران، نشر کارنامه، ۱۳۸۳، صص ۳۲۰-۳۲۱


@Jahan_Eshraghi
▪️درآمدی بر مفهوم روح در نظام هگل

از نگاه هگل، زیبایی امری انتِزاعی و مجرّد نیست، بلکه عینی و محسوس است. لذا عین زیبا خود را بر حواس عرضه می‌کند و در زیبایی چون موجود محسوس را با ایده نگاه می‌کنیم، زیبا می‌بینیم وگرنه وجود محسوس ذاتاً زیبا نیست؛ بلکه این ایده است که به آن زیبایی می‌دهد. از طرف دیگر، ایده، حقیقت مطلق است. در وهلهٔ نخست به نظر می‌رسد حقیقت و زیبایی یک امر واحدند زیرا هر دو ایده می‌باشند. ولی دقّت بیشتر روشن می‌کند که آن‌ها دو امر متمایزند. چون زیبایی ایده‌ای است که به‌صورت حسّی در طبیعت به ادراک حواس درمی‌آید ولی حقیقت، ایدهٔ فی‌نفسه محض است و لذا دست‌یابی به آن از طریق حواس ممکن نیست، بلکه از طریق عقل حاصل می‌شود که در فلسفه یعنی آخرین مرحلهٔ روح مطلق نمایان می‌شود.

صورت معقول یا مفهوم، امری کاملاً ذهنی است؛ چون هنوز به مرتبهٔ ایده نرسیده است. در حالی که ایده محصول وحدت صورت معقول و عین و یا به‌عبارتی وحدت ذهن و عین است. وقتی با یک عین یا کثیری از اعیان روبرو می‌شویم درمی‌یابیم که آن عین یا مجموعه‌ای از اعیان، کثرتی است که در وحدت یافت می‌شود؛ بنابراین جنبهٔ وحدت به ذهن یا صورت معقول و جنبهٔ کثرت به عین مربوط می‌شود.

از نظر هگل اوّلین صورت زیبایی یا اوّلین صورت محسوس، که ایدهٔ خود را در آن نمایان می‌کند، طبیعت است. طبیعت همان ایده در حال غیریّت خود است و در نتیجه چون ایده در طبیعت ایدهٔ محض نیست و در پس امری محسوس پنهان شده، طبیعت را زیبا نشان می‌دهد. در طبیعت همهٔ ویژگی‌های یک موجود توسط محیط زندگی آن تعیین می‌شود. حتّی انسان هم مجبور است بر اساس قوانین طبیعت عمل کند و بر اساس آن انطباق یابد، چون از طبیعت اطراف خود تأثیر می‌پذیرد.

اگر ذهن بخواهد زیبایی را دریابد، باید از طبیعت فراتر رود و زیبایی را خودش تولید کند. در این مرحله است که ضرورت هنر آشکار می‌شود زیرا هنر امری است که حقیقتاً زیباست؛ بنابراین زیبایی هنر از زیبایی طبیعت پایین‌تر است؛ چون هنر محصول روح انسان است.

از نظر هگل، هر اثر هنری دارای دو جنبهٔ محتوای ذهنی یا معنی و کالبد مادّی و صورت است. وحدت اثر هنری ماهیّتی ذهنی دارد و این خصیصهٔ وحدت همان محتوا و معنی اثر هنری است. از طرفی هم، این جنبهٔ وحدت همیشگی نیست، بلکه در کثرت نمایان می‌شود.

در این مرحله به جنبهٔ دوّم اثر هنری یعنی کثرت یا صورت یا کالبد مادّی آن می‌رسیم. در این جنبه، چون با بخش مادّی اثر هنری سرو کار داریم، آن صورت اثر هنری نامیده می‌شود؛ مثلاً در معماری یا پیکرتراشی، صورت یا مادّه‌ای که ایده، خود را در آن نشان می‌دهد می‌تواند سنگ یا چوب باشد که از نظر هگل این دو جنبهٔ اثر هنری از یکدیگر متمایز نیستند، بلکه داری وحدت کامل‌اند؛ یعنی در اثر هنری باید معنی و مادّه که دو جنبهٔ مختلف هستند با یکدیگر وحدت داشته باشند.

همچنین هگل معتقد است کار هنر تقلید صرف از طبعیت نیست، بلکه هنر باید خودش را از زوائد طبیعت و اموری که به روح آن مربوط نمی‌شود رها کند.

مثلاً در اثر نقّاشی از یک منظرهٔ طبیعی، نقّاش بسیاری از عناصری را که در طبعیت وجود دارند در نقّاشی خود ترسیم نمی‌کند، بلکه آنچه بیان‌کنندهٔ روح عین طبیعی است مدّنظر نقّاش است. علّت این امر آن است که اگر هنر تقلید صرف از طبیعت باشد در این صورت نامتناهی و آزاد نخواهد بود و به همین دلیل هنر دارای دو خصیصهٔ عدم تناهی و آزادی است.

محمّدرضا تات
فصلنامهٔ #جهان_اشراقی
#شماره_دهم
بخش #فرادهش

@Jahan_Eshraghi
بی‌ثمری سعی و تلاش طوایف اسلامیه مطلقاً ناشی از آن است که فی‌مابین ایشان ترقّی معنوی و خیالی به ترقّى صوری و فعلی سبقت و تقدّم نجسته است، یعنی ترقّی علمی که به اصطلاح فرنگیان ترقی théorie است، به ترقّی عملی، یعنی pratique سبقت نکرده است.


نامهٔ فتحعلی آخوندزاده به ملکم خان از قول شارل میسمر فرانسوی. الفبا، ص ۲۷۹.



@Jahan_Eshraghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#گفت_و_گو
#مصاحبه

▪️«منظور از #قدرت چیست؟» در گفت‌وگو با میشل فوکو



@Jahan_Eshraghi
▪️کارگاه آنلاین-آفلاین: منابع غیرایرانی مطالعات ساسانی

مدرس: بهرام روشن‌ضمیر



▪️سه‌شنبه‌ها ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰

تاریخ شروع:  ۱۲ تیرماه
تعداد جلسات:    ۱۰ نشست
شهریه:  ۷۰۰/۰۰۰ تومان


بهرام روشن‌ضمیر، دانشجوی دکتری در رشتۀ تاریخِ شرقِ نزدیک در دورۀ پسین‌باستان در مدرسۀ مطالعاتِ عالیِ پاریس، بخشِ مطالعاتِ دینی است. از سال ۲۰۲۱ او پژوهش‌هایش را در قالبِ پژوهشکدۀ مطالعاتِ یکتاپرستی وابسته به مرکز ملّیِ تحقیقاتِ علمیِ فرانسه آغاز کرده است. پایان‌نامۀ او بر موضوعِ انگارۀ دینِ زردشتی در دورۀ ساسانی بر پایۀ متون شهادت‌نامه‌های سریانیِ ایران تمرکز دارد. او مقالاتی چند دربارۀ انگارۀ ایران و ایرانیان در منابعِ یونانی-رومی-مسیحی نوشته است.



نام‌نویسی دوره و پشتیبانی:

واتساپ👇
wa.me/+989392272028

تلگرام👇
t.me/+989392272028

راهنمای نام‌نویسی 👇
https://t.me/associationofiranianlanguages/1038


@associationofiranianlanguages
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مصاحبه
#گفت‌_و_گو

▪️گفتگوی برایان مگی با آیزایا برلین

▪️موضوع: فلسفه چیست؟


@Jahan_Eshraghi
▪️نگاه فریدون آدمیّت به تاریخ و منابع تاریخی نخبه‎گرایانه بود



قضاوت‎های تاریخی آدمیّت از تعریف او از مورّخ برمی‌خاست. به اعتقاد او، مورّخ نمی‎توانست «شخصیّت خود را از سیر افکار به‌کلّی منتزع گرداند. مورّخ وقتی می‎تواند هنرمندانه به کارش بپردازد که خود صاحب اندیشه باشد تا قدر اندیشه شناسد. به یک معنا، تاریخ‌نگار واقعی معمار فکر است نه‌تنها مدرس افکار. تأثیر شخصیّت عقلی مورّخ در تصنیف خود تا درجه‎ای بی‎شباهت به تأثیر نویسنده در اثر هنری او نیست. و این همسانی از لحاظ معنی و جانی است که تاریخ‎نویس به تألیف خود می‎دهد.»

شاید بر مبنای همین تعریف از مورّخ بود که «معلّمین تاریخ» را دچار «ابتذال و کم‎مایگی» می‎دید که بیشتر «مدرس افکار» هستند تا «معمار فکر». البته نگاه انتقادی و گاه گزندة آدمیّت به تاریخ‌نگار ایرانی در جهت ستایش از تاریخ‌نگاران غربی نبود. او آثار مورّخان شرقی را در شرح و تحلیل «برخورد جامعه‎های کهن شرقی با مدنیّت نو مغرب‎زمین» از آثار همگنان غربی‎شان «معتبرتر و عمیق‎تر» می‎دید که به اعتقاد او، فرنگیان «بیشتر اهل تفنّن به نظر می‎آیند و تألیفاتشان کمتر اصالت دارند.»

بر این اساس آثار ایران‌شناسان زمانٔ خود را در «ابتذال و کم‎مایگی» می‎دید و آنان را «فاقد اصالت فکر» می‎دانست. او به تعریف گیب از «خاورشناس» دربارٔ «ایران‌شناسان» هم باور داشت که «خاورشناس معمولاً کسی است که در هیچ رشته‎ای تعلیمات اساسی تخصّصی و خبرگی علمی لازم را ندارد جز اینکه به‌زحمت یک یا چند زبان مشرقی آموخته – یعنی برخلاف مورّخ و جامعه‎شناس که اسلوب علمی فن خود را فرا گرفته، خاورشناس همین که پایش را از قلمرو زبان و ادبیّات بیرون می‎نهد، جای پای دیگران قدم برمی‎دارد.»

او بر مبنای همین نگاه، در پژوهش‎هایش بیشتر از اسناد شخصی و مکاتبات دولتی، خاطرات و منابع تاریخی زمان وقوع حادثه بهره می‏جست. بر این اساس نوشته‏ها و حکم‏هایش مختص به خودش بود و تصویری که از گذشته ارائه می‎داد، بر مبنای همان «معمار فکر» بود. آدمیّت دیپلماتی اندیشمند بود. تحصیلات خود را در انگلستان به پایان رسانده و در میان محقّقان ایرانی اوّلین پژوهشگری بود که از گزارش‌های دیپلمات‎های بریتانیایی در ایران در تحقیقاتش استفاده می‎کرد. او همچنین از فرصت حضور در وزارت امور خارجه برای دسترسی به قدیمی‎ترین آرشیو ایران بهره برد. بسیاری از کتاب‎های خاطرات و تاریخی در آن زمانی که آدمیّت می‎نوشت، هنوز تصحیح و به زیور طبع آراسته نشده بودند.

از همین رو، او با دقّت نظر از نسخ خطی برای تکمیل تحقیقاتش استفاده می‎کرد. کاری که امروزه با چاپ این نسخ تسهیل شده، امّا فهم و خوانش این متون برای بسیاری سخت است. اتّفاقی که به‌جهت انقطاع بسیاری از فارغ‏التحصیلان امروزی تاریخ و علوم سیاسی از متون کلاسیک رخ داده است. از آنجا که آدمیّت، تاریخ‌نگار را «معمار فکر» می‏دانست، در بازسازی گذشته به‌عنوان یک محقّق تأثیر بسزایی داشت. هرچند وظیفٔ یک محقّق تاریخ آن است که روایات گوناگون از راویان متفاوت را با نگاهی نقادانه گزینش کند و پس از آن با چینش روایات صحیح‎تر به بازسازی گذشته بپردازد، امّا آدمیّت به‌عنوان «معمار فکر» در گزینش و چینش روایات بیش از یک محقّق رفتار می‎کرد.


تاریخ‌نگاری به‌مثابهٔ معمار فکر
رضا مختاری اصفهانی


🔹متن کامل این مقاله را می‌توانید در شماره دوم و سوم سیاست‌نامه مطالعه کنید.    

@goftemaann


@Jahan_Eshraghi
▪️آشفتگی در فکر تاریخی

هر نهضت اجتماعی را الزاماً باید با توجّه به ماهیّت آن مورد سنجش قرار داد. مشروطیّت تجسّم حرکت مردم شهرنشین بود - شهرنشینانی شامل گروه‌ها، رده‌ها و طبقات اجتماعی مختلف، اصل انتخاباتِ طبقاتی منعکس‌کننده‌ٔ همان واقعیّت بود، گر چه تشکّل سیاسی مجلس، نماینده‌ٔ کامل‌ِ عیار طبقاتی‌اش نبود. زیرا انتخاب‌کنندگان مجبور نبودند حتماً از صنف و طبقه‌ٔ خودشان انتخاب کنند. همین تدبیر در ترکیب فرضی طبقاتی مجلس، تحولّی به وجود آورد و فرصت بیشتری را برای نمایندگان و ترقّی‌خواهان داد.

در آن انتخابات برخی از فهیم‌ترین تحصیل‌کردگانِ جدید به مجلس آمدند که بعضی از آن‌ها نمایندگیِ طبقه‌ٔ خویش را داشتند و پاره‌ای دیگر از جانب اصناف دیگر انتخاب شدند. قانون اساسی ما در درجه‌ٔ اوّل حاصل فکر همان گروه بود. طبقه‌ٔ تجّار نیز از هوشیاری طبقاتی و اجتماعی خیره‌کننده‌ای برخوردار بودند. کسبه و اصناف بازاری دستِ‌کم به این حد از فهم اجتماعی رسیده بودند که صنف حمّامیان و یخچالیان و میرابان، سراغ رمال و جن‌گیر نرفتند. بلکه معلّم مدرسه‌ٔ علوم سیاسی را به نمایندگی خویش برگزیدند. در مورد روحانیّت نیز باید گفت گر چه در آغاز، خواست سیاسی آنان از حد تأسیس عدالت‌خانه فراتر نمی‌رفت امّا انتخابات پارلمانی که برگزار شد، برخی عناصر درجه ‌اوّل فلسفی و مجتهدان روشن‌بین به مجلس راه یافتند که در پیشرفت تفکّر مشروطگی و تدوین قانون اساسی با روشنفکران مجلس همکاری صمیمی داشتند.

این نکته را نیز گذران بیفزاییم که کمیسیون خاصّ مجلس اوّل (که حکم مجلس مؤسس را داشت) دستورنامه‌ٔ مربوط به نمایندگی زارعین و ایلات را به‌طور مشخّص در دست تنظیم داشت که انتخابات به‌صورت مملکت‌شمول به اجرا در بیاید. پیش از آن نیز وکلای چند ناحیه را برای نمایندگی زارعین تشخیص داده بودند.

چنین بود کیفیّت انتخابات مجلس اوّل مشروطیت؛ مردمی که پس از یک تاریخ کهن نظام استبدادی نخستین‌بار به انتخابات پارلمانی برآمدند.

دروغ است سخن کسانی که گفته‌اند مجلس اوّل را نمایندگان فئودال‌ها می‌ساختند. همچنین بهتان است اینکه خیال کرده‌اند آزادی انتخابات در کار نبود، گر چه در چند مورد کمال مطلوب نبود. همین طور مردود است نظر آن نویسنده که مردم به رشد اجتماعی نرسیده بودند و تمیز نمی‌دادند. دستِ‌کم نیک و بد را تمیز می‌دادند که سراغ اهل دانش و فکر رفتند و به راهنمایی آنان مکانیسم مشروطیّت را به راه انداختند. همان اصناف بازاری کلاس درس بر پا داشتند و همان معلّمان مدرسه‌ٔ سیاسی در آن ‌جا درس مشروطگی می‌دادند. لاجرم، اهالی شهرنشین روی ‌هم رفته، خاصّه طبقه‌ٔ متوسط که ستون فقرات مشروطیّت را می‌ساخت از رشد اجتماعی نسبی برخوردار بود، رهبران فکری‌شان دانا بودند و به صداقت، نه به شیّادی، عمل کردند و اگر همان روال، امتداد و تکامل طبیعی می‌یافت، حدّ رشد اجتماعی ترقّی می‌کرد و کاستی‌های مشروطیّت نیز مرتفع می‌گشت. دموکراتیسم نمو می‌نمود، و بساط پادشاهی هم برمی‌افتاد.


آشفتگی در فکر تاریخی، فریدون آدمیّت، خرداد ۱۳۶۰، صص۱۴-۱۶


@Jahan_Eshraghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مستند

▪️نسخهٔ کامل مستند جزیرهٔ کیش ۱۳۴۸-۱۳۵۶ 

در سال ۱۳۴۸، در پی تصمیم محمّدرضا شاه پهلوی مبنی بر افزایش طرح‌های توسعهٔ ایران، نهادی تحت عنوان «سازمان توسعه‌ٔ جزیره کیش» تشکیل شد.

هدف از ایجاد این سازمان، تبدیل جزیرهٔ دورافتادهٔ کیش به یک قطب جهانی برای گردشگری بود.
پژوهشگاه ایران‌شناسی


@Jahan_Eshraghi
▪️سرمشق‌های شاهنشاهی ساسانی


نفوذ ایران نه آن‌چنان در مناصب یا تشریفات حکومتی و دیوانی نمودار شد، بلکه نظریّاتی مربوط به حکومت و دیوان جلوه‌گر گشت که بر پایه‌ٔ آن‌ها جزییات امور اجرا می‌شدند. هرگاه کسی آثار اوّلیه‌ای که در زمینه‌ٔ سیاست و حکومت به عربی نگاشته شده است بخواند از تکیّه‌ای که بر سرمشق‌های شاهنشاهی ساسانی شده است دچار شگفتی می‌شود ابن‌قتیبه... در عیون‌الٲخبار در‌باره‌ٔ پادشاهی همواره از زمان ساسانیان روایت می‌کند. همه‌جا گفتار فارسی دین و دولت قرین یکدیگرند و چنان‌که بی هم نمی‌توانند بمانند تعبیر و بیان شده است. حتّی در سرزمین دور دست اسپانیا ابن‌عبدربه... مؤلف دایرة‌المعارف ادبی عقدالفرید را که نخستین مجلّد آن به شیوه‌ٔ ملک‌رانی اختصاص داده شده است آن را تقریباً همانند سیرالملوک‌ها ساخته است.

نقل از: «عصر زرّین فرهنگ ایران»
نویسنده: ریچارد ن. فرای
مترجم: مسعود رجب‌نیا، انتشارات سروش، چاپ دوّم، سال ۱۳۶۳، ص۱۶۹.


@Jahan_Eshraghi
▪️مجموعه‌ای نادر از عکس‌های دوره‌ٔ قاجار از آرشیو کاخ گلستان در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده است.

در ۷۴ پوشه عکس‌های متنوّع و مختلفی از سفر ناصرالدّین‌شاه به مازندران، دولتخانه‌ٔ قاجاری در تهران، عمارت‌های تاریخی و کالبد شهرهای مختلف تهران، مازندران، گیلان، اصفهان، سمنان، خراسان، قم، خوزستان، لرستان، عراق، روسیه و فرانسه دیده می‌شود. همچنین تصاویری از شاهان قاجاری، درباریان، دولتمردان، خدمت‌کاران، زنان، رعایا و علما در میان عکس‌ها وجود دارد.

حجم کل مجموعه در حدود ۶ گیگابایت است و در پوشه‌هایی قرار دارد که قابل مشاهده و دانلود است:

https://drive.google.com/drive/folders/1XVE6EGD8kYnR2G8rR_Dc0JKYi9ykA0vg?usp=drive_link

@iranshenasi_ut


@Jahan_Eshraghi
▪️میراث ساسانیان

به گفته‌ٔ روبن لوی... شکل گرفتن شغل قاضی، یعنی فردی که در علوم دینی متبحّر باشد و محاکم را اداره کند و حتّی در امور عرفی رأی بدهد به نظر می‌رسد که از مٶبد زردشتی تقلید شده باشد. همچنین نظام چاپار باز یکی دیگر از عملکردهای ساسانیان است که تشکیلات اداری عبّاسیان، هم در ایران و هم در عراق آن را اخذ نمود.

امّا، مهم‌ترین نهاد اداری در خلافت عباسی که تقلیدی از روش ساسانیان بود، اقتباس دیوان بود، یعنی اداره‌ٔ وظایف خلافت در شعبه‌های مختلف با مسئولان معیّن. اگرچه این نهاد در دوران بنی‌امیه یا حتّی زودتر آغاز شده بود، در خلافت منصور عباسی این نظام توسعه یافت و در دوران وزارت برمکیان... صورت کمال پذیرفت.

امّا باید در نظر داشت تأکید بر حضور نیرومند عناصر ایرانی در دوران عباسی و سهمی که در توسعه‌ٔ اصول اداری و فرهنگی عباسیان داشتند به این معنی نیست که در دوران بنی‌امیه یا خلفای راشدین ایرانیان سهمی نداشتند. در حقیقت حضور ایرانیان در میان اعراب به دوران پیش از اسلام باز می‌گردد.

حضور ایران در جهان اسلام
احسان یارشاطر، آنماری شیمل و...
ترجمه‌ٔ فریدون مجلسی، نشر مروارید، ص ۲۶-۲۷.


@Jahan_Eshraghi
▪️اوج‌های درخشان هنر ایران

قبلاً به بقای روال نقاشی دیواری در دوره‌ٔ سامانیان و غزنویان اشاره کردیم. مدرک مهم‌تر درباره‌ٔ این روال را در خمسه نظامی می‌یابیم.

جای شگفتی نیست که نظامی با استفادهٔ دائم از انگاره‌سازیِ تصویری ، و با ارزشی که برای سنّتِ ادبیِ زمانش و زیباییِ جهانِ طبیعی و انسان بهره‌مند از آن قائل شد، به انگاره‌ٔ نقّاش و پیوند او با طبیعت نیز علاقه نشان داده باشد. نظامی، نقّاش را به چشم استادکاری ماهر می‌نگریست که قادر بود تصویری غیرقابل تمیز از اصل بکشد، بدان‌سان که شاپور تک‌چهره‌ٔ خسرو را نگاشت و یا نقّاش رومی در رقابت با نقّاش چینی صحنه‌ٔ شکار را بر دیوار تصویر کرد.

این توقع وجود داشت که کار نقّاش واقع‌نما باشد. امّا واقع‌نمایی در آن زمان دیگر یک مهارت بومی رایج نبود، بنابراین، برای کشف یک استاد بومی در معیارهای جهانی لازم بود به گذشته‌ها، به مانی و شائبه‌ٔ آیین‌شکنی‌اش، نظر افکنده شود.


«اوج‌های درخشان هنر ایران»
تٲلیف: ریچارد اتینگهاوزن و احسان یارشاطر
برگردان: هرمز عبداللّهی و رویین پاک‌باز، ص ۳۲۵


@Jahan_Eshraghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️تهران زیبای ما را بین سال‌های ۳۰ تا ۵۰ در این ویدئوی ارزشمند ببینید.

▪️تکّه‌فیلم‌های ارزشمند بارونس ماری-ترز اولنز د شخوتن از تهران

بارونس ماری د شخوتن در دورهٔ محمّدرضاشاه  عکاسی و فیلمبرداری گسترده‌ای در ایران انجام داده است. او از دوستان آندره گدار بوده و در سفرها همراه او بوده است. تصاویر بارونس در بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۱ گرفته شده است.

«ویدیو اصلی متعلّق به آرشیو دانشگاه هاروارد»

#مستند
#ویدئو



@Jahan_Eshraghi