Forwarded from جبهه ملی ایران
75.pdf
3.1 MB
تحلیل و نقدی بر لایحه قصاص
راهپیمایی 25خرداد 1360
#روزنامه_پیام_جبهه_ملی
#شماره75
#خرداد
#1360
@JMI_official
راهپیمایی 25خرداد 1360
#روزنامه_پیام_جبهه_ملی
#شماره75
#خرداد
#1360
@JMI_official
Forwarded from هواداران جبهه ملی ایران
گفتوگو با دکتر حسین موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران؛ روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ بر جبهه ملی ایران چه گذشت؟
۲۵ خرداد ۶۰ نقطه عطفی برای ایستادگی در راه استقلال، آزادی و حاکمیت ملی توسط جبهه ملی ایران است.
۲۵ خرداد ۶۰ جبهه ملی ایران را بهواسطه اعتراض به انحراف انقلاب از استقلال و آزادی و حاکمیت ملی سرکوب کردند.
✅ انقلاب با هدف استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی، برچیده شدن فساد و اختناق صورت گرفت، ولی پس از پیروزی انقلاب کسانی قدرتمدار انقلاب شده و شروع کردند به اقتدارگرایی و انحصارطلبی، موجب دور شدن از اهداف انقلاب شدند. در واقع اینان اهداف و اصول انقلاب را به انحراف بردند. بهراهی که ملت ایران مقصودش از انقلاب آن نبود. بنابراین جبهه ملی ایران از همان روزهای پیروزی انقلاب با رفتارهایی انحصارگرایی به مخالفت و انتقاد برخاست. بیانیهها و مطالب نشریه پیام جبهه ملی، میتنگها همه مبیّن اعتراضات جبهه ملی ایران در آن مقطع است.
✅یک از نقاط عطف تاریخ حیات سیاسی جبهه ملی ایران و همچنین اعتراضات جبهه ملی ایران به انحصارگرایی حاکمیت، روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ است. در این روز جبهه ملی ایران از مردم دعوت کرد، برای اعتراض به مسائلی که در کشور میگذرد، در یک گردهمایی در میدان فردوسی حضور پیدا کنند و پشت سر آن یک راهپیمایی تا دانشگاه تهران انجام دهند. برای مقابله با این فراخوان هیأت حاکمه حکم ارتداد را برای جبهه ملی ایران صادر کرد که البته این حکم را مربوط به اعتراض به لایحه قصاص وانمود کردند در حالی که جبهه ملی ایران خواستار تجمع و راهپیمایی نه برای لایحه قصاص، بلکه چند مسئله مهم دیگر بود که لایحه قصاص یک جزئی از آن بود و البته آن را بزرگ کردند. برای اینکه با حربه ارتداد جبهه ملی ایران را از صحنه خارج کنند.
✅در آن روزها آنچنانکه در اعلامیههای مربوط به آن روز نیز وجود دارد. اعتراض اول جبهه ملی ایران به نبود آزادیها بود. جبهه ملی ایران مطرح میکرد که هدف از انقلاب برقراری آزادی و حاکمیت ملّی بوده است. اکنون با شرایطی روبرو هستیم (سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ ) که باز دوباره زندان اوین که قرار بود به موزه جنایت رژیم سابق تبدیل شود، دوباره پر از زندانی شده است. و معترضین، گروههای سیاسی و کسانی که انتقاد دارند دسته دسته به این زندان میروند. مطبوعات مجدداُ محدود شدند. از آزادی مطبوعات و آزادی انتخابات خبری نیست. اعتراضهایی که نسبت به مجلس خبرگان که به جای مجلس مؤسسان قانون اساسی تشکیل شد و در حقیقت آن قانون اساسی مصوب که تضمین کننده حاکمیت ملّی و ساختار دموکراتیک نبود. یکی دیگر از مسائلی که ما بدان معترض بودیم؛ موضوع اشغال سفارت آمریکا بود که بر این باور بودیم که سیاست خارجی مستقل را تحت شعاع قرار داده است. تبعاتی که این بحران گروگانگیری ایجاد کرده بود، مهمترینش حمله عراق به ایران بود.
✅در پیش از ۲۵ خرداد از مهمترین اعترضهای جبهه ملی ایران ضمن اعتراض به نبود آزادیهای اساسی، اعتراض به تعطیلی دانشگاه بود. مسئله مهمی که جبهه ملی ایران بارها مطرح میکرد این بود که چرا بهعنوان انقلاب فرهنگی دانشگاهها باید تعطیل شود. این تعطیلی به زیان کشور و به زیان نسلی است که باید علم و دانش فرا بگیرند و باید برای ساختن کشورشان باید از این علم و دانش بهره بگیرند. سومین مسئلهای که جبهه ملی مطرح میکرد به تورم، گرانی، بیکاری بود بر این باور بودیم که این بحرانها ملت ایران را زیر فشار خود از بین میبرد.
✅اعتراض دیگر ما به لوایحی بود که دولت رجایی به مجلس داده بود. در این لوایح تنها لایحه قصاص نبود. یک لایحه بود لایحه بازسازی نیروی انسانی اسمش بود. براساس این لایحه قرار بود که بیشتر کارمندان عادی دولت که قبل از انقلاب در ادارات مشغول به کار بودند، از ادارات بیرون نماید و جای آنان افراد مورد نظر حاکمیت را سرکار بیاورند. لایحه دیگر احزاب بود. طبق این لایحه محدودیت برای احزاب و تشکیلات سیاسی (به عنوان رکن اصلی دموکراسی) ایجاد میکردند. لایحه دیگر لایحه بودجه بود. که با ردیفبندیهای بودجه و با تقسیم بودجه کشور مخالف بودیم.
برای مطالعه بیشتر مشروح گفتوگو و همچنین اسناد مربوط به 25 خرداد 1360 به لینک زیر رجوع فرمایید👇👇
http://yon.ir/GYMZ9
@NFIfans
۲۵ خرداد ۶۰ نقطه عطفی برای ایستادگی در راه استقلال، آزادی و حاکمیت ملی توسط جبهه ملی ایران است.
۲۵ خرداد ۶۰ جبهه ملی ایران را بهواسطه اعتراض به انحراف انقلاب از استقلال و آزادی و حاکمیت ملی سرکوب کردند.
✅ انقلاب با هدف استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی، برچیده شدن فساد و اختناق صورت گرفت، ولی پس از پیروزی انقلاب کسانی قدرتمدار انقلاب شده و شروع کردند به اقتدارگرایی و انحصارطلبی، موجب دور شدن از اهداف انقلاب شدند. در واقع اینان اهداف و اصول انقلاب را به انحراف بردند. بهراهی که ملت ایران مقصودش از انقلاب آن نبود. بنابراین جبهه ملی ایران از همان روزهای پیروزی انقلاب با رفتارهایی انحصارگرایی به مخالفت و انتقاد برخاست. بیانیهها و مطالب نشریه پیام جبهه ملی، میتنگها همه مبیّن اعتراضات جبهه ملی ایران در آن مقطع است.
✅یک از نقاط عطف تاریخ حیات سیاسی جبهه ملی ایران و همچنین اعتراضات جبهه ملی ایران به انحصارگرایی حاکمیت، روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ است. در این روز جبهه ملی ایران از مردم دعوت کرد، برای اعتراض به مسائلی که در کشور میگذرد، در یک گردهمایی در میدان فردوسی حضور پیدا کنند و پشت سر آن یک راهپیمایی تا دانشگاه تهران انجام دهند. برای مقابله با این فراخوان هیأت حاکمه حکم ارتداد را برای جبهه ملی ایران صادر کرد که البته این حکم را مربوط به اعتراض به لایحه قصاص وانمود کردند در حالی که جبهه ملی ایران خواستار تجمع و راهپیمایی نه برای لایحه قصاص، بلکه چند مسئله مهم دیگر بود که لایحه قصاص یک جزئی از آن بود و البته آن را بزرگ کردند. برای اینکه با حربه ارتداد جبهه ملی ایران را از صحنه خارج کنند.
✅در آن روزها آنچنانکه در اعلامیههای مربوط به آن روز نیز وجود دارد. اعتراض اول جبهه ملی ایران به نبود آزادیها بود. جبهه ملی ایران مطرح میکرد که هدف از انقلاب برقراری آزادی و حاکمیت ملّی بوده است. اکنون با شرایطی روبرو هستیم (سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ ) که باز دوباره زندان اوین که قرار بود به موزه جنایت رژیم سابق تبدیل شود، دوباره پر از زندانی شده است. و معترضین، گروههای سیاسی و کسانی که انتقاد دارند دسته دسته به این زندان میروند. مطبوعات مجدداُ محدود شدند. از آزادی مطبوعات و آزادی انتخابات خبری نیست. اعتراضهایی که نسبت به مجلس خبرگان که به جای مجلس مؤسسان قانون اساسی تشکیل شد و در حقیقت آن قانون اساسی مصوب که تضمین کننده حاکمیت ملّی و ساختار دموکراتیک نبود. یکی دیگر از مسائلی که ما بدان معترض بودیم؛ موضوع اشغال سفارت آمریکا بود که بر این باور بودیم که سیاست خارجی مستقل را تحت شعاع قرار داده است. تبعاتی که این بحران گروگانگیری ایجاد کرده بود، مهمترینش حمله عراق به ایران بود.
✅در پیش از ۲۵ خرداد از مهمترین اعترضهای جبهه ملی ایران ضمن اعتراض به نبود آزادیهای اساسی، اعتراض به تعطیلی دانشگاه بود. مسئله مهمی که جبهه ملی ایران بارها مطرح میکرد این بود که چرا بهعنوان انقلاب فرهنگی دانشگاهها باید تعطیل شود. این تعطیلی به زیان کشور و به زیان نسلی است که باید علم و دانش فرا بگیرند و باید برای ساختن کشورشان باید از این علم و دانش بهره بگیرند. سومین مسئلهای که جبهه ملی مطرح میکرد به تورم، گرانی، بیکاری بود بر این باور بودیم که این بحرانها ملت ایران را زیر فشار خود از بین میبرد.
✅اعتراض دیگر ما به لوایحی بود که دولت رجایی به مجلس داده بود. در این لوایح تنها لایحه قصاص نبود. یک لایحه بود لایحه بازسازی نیروی انسانی اسمش بود. براساس این لایحه قرار بود که بیشتر کارمندان عادی دولت که قبل از انقلاب در ادارات مشغول به کار بودند، از ادارات بیرون نماید و جای آنان افراد مورد نظر حاکمیت را سرکار بیاورند. لایحه دیگر احزاب بود. طبق این لایحه محدودیت برای احزاب و تشکیلات سیاسی (به عنوان رکن اصلی دموکراسی) ایجاد میکردند. لایحه دیگر لایحه بودجه بود. که با ردیفبندیهای بودجه و با تقسیم بودجه کشور مخالف بودیم.
برای مطالعه بیشتر مشروح گفتوگو و همچنین اسناد مربوط به 25 خرداد 1360 به لینک زیر رجوع فرمایید👇👇
http://yon.ir/GYMZ9
@NFIfans
Telegraph
گفتوگو با دکتر حسین موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران؛ روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ بر جبهه ملی ایران چه گذشت؟
۲۵ خرداد ۶۰ نقطه عطفی برای ایستادگی در راه استقلال، آزادی و حاکمیت ملی توسط جبهه ملی ایران است. ۲۵ خرداد ۶۰ جبهه ملی ایران را بهواسطه اعتراض به انحراف انقلاب از استقلال و آزادی و حاکمیت ملی سرکوب کردند. برگزیده گفتوگو با دکتر حسین موسویان رئیس شورای مرکزی…
Audio
گفتوگو با دکتر حسین موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران؛ روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ بر جبهه ملی ایران چه گذشت؟
✅ ۲۵ خرداد ۶۰ نقطه عطفی برای ایستادگی در راه استقلال، آزادی و حاکمیت ملی توسط جبهه ملی ایران است.
✅ ۲۵ خرداد ۶۰ جبهه ملی ایران را بهواسطه اعتراض به انحراف انقلاب از استقلال و آزادی و حاکمیت ملی سرکوب کردند.
@JMI_official
✅ ۲۵ خرداد ۶۰ نقطه عطفی برای ایستادگی در راه استقلال، آزادی و حاکمیت ملی توسط جبهه ملی ایران است.
✅ ۲۵ خرداد ۶۰ جبهه ملی ایران را بهواسطه اعتراض به انحراف انقلاب از استقلال و آزادی و حاکمیت ملی سرکوب کردند.
@JMI_official
Forwarded from جبهه ملی ایران
در دهه شصت چه گذشت.pdf
773.9 KB
http://jebhemeliiran.org/?p=1996
انتشار جلد دوم خاطرات #اصغر_پارسا به مناسبت سالگرد ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
اصغر اصغرزاده پارسا (۱۲۹۴ - ۱۳۸۵) از جمله رجال و دیپلماتهای پیش از نَهضَت ملّی ایران بود، که پس از نَهضَت ملّی نه تنها از کار خود در وزارت خارجه کناره گرفت بلکه با آغاز نَهضَت ملّی دکتر مصدق در راه این نَهضَت قرار گرفت و خود از پیشگامان این نَهضَت شد .ایشان در آغاز دولت دکتر مصدق از مدافعان حقوقی حقّ ایران در دادگاه لاهه بود. با توجه به باورش به این نهضت دموکراتیک، از وزارت خارجه استعفاء داد و از شهرستان خوی کاندیدا و به مجلس هفدهم راه یافت. در سنگر مجلس شورای ملّی از یاران و مشاوران جوان دکتر مصدق بود. او سخنگوی فراکسیون جبهه ملّی ایران در مجلس هفدهم بود که در تیرماه ۱۳۳۲ از مجلس استعفاء داد. فردای کودتای ننگین ۲۸ مرداد مدتی در خوی مخفی و سپس دستگیر شد. پس از رهایی پیکار خود را با نظام مستبد پهلوی در سنگر نَهضَت مقاومت ملّی ادامه داد و نشریه مخفیانه راه مصدق به همراهی یارانش منتشر کرد.
پارسا در سال ۱۳۳۹ از بنیادگذاران جبهه ملّی دوم ایران و از اعضای منتخب کنگره در هیأت اجرایی بود.
@JMI_official
انتشار جلد دوم خاطرات #اصغر_پارسا به مناسبت سالگرد ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
اصغر اصغرزاده پارسا (۱۲۹۴ - ۱۳۸۵) از جمله رجال و دیپلماتهای پیش از نَهضَت ملّی ایران بود، که پس از نَهضَت ملّی نه تنها از کار خود در وزارت خارجه کناره گرفت بلکه با آغاز نَهضَت ملّی دکتر مصدق در راه این نَهضَت قرار گرفت و خود از پیشگامان این نَهضَت شد .ایشان در آغاز دولت دکتر مصدق از مدافعان حقوقی حقّ ایران در دادگاه لاهه بود. با توجه به باورش به این نهضت دموکراتیک، از وزارت خارجه استعفاء داد و از شهرستان خوی کاندیدا و به مجلس هفدهم راه یافت. در سنگر مجلس شورای ملّی از یاران و مشاوران جوان دکتر مصدق بود. او سخنگوی فراکسیون جبهه ملّی ایران در مجلس هفدهم بود که در تیرماه ۱۳۳۲ از مجلس استعفاء داد. فردای کودتای ننگین ۲۸ مرداد مدتی در خوی مخفی و سپس دستگیر شد. پس از رهایی پیکار خود را با نظام مستبد پهلوی در سنگر نَهضَت مقاومت ملّی ادامه داد و نشریه مخفیانه راه مصدق به همراهی یارانش منتشر کرد.
پارسا در سال ۱۳۳۹ از بنیادگذاران جبهه ملّی دوم ایران و از اعضای منتخب کنگره در هیأت اجرایی بود.
@JMI_official
او یکی از بنیادهای نهضت ملّی دکتر مصدق را جدایی دین از حکومت میدانست. ایشان در اریبهشت ۱۳۵۸ پس از استعفای دکتر کریم سنجابی به عنوان سخنگو به جبهه ملّی ایران پیوست. وی همچنین مدیر مسئول نشریه پیام جبهه ملّی بود. نشریه ای که در تاریخ روزنامهنگاری یکی از نقاط عطف بود.
در این ایام جبهه ملی ایران بیش از هر جریانی خطر استقرار استبداد را با جان و دل حس کرد و بطور بنیادین با آن پیکار کرد و پارسا در سن بالای شصت سال مانند ایام جوانی خود در نهضت ملّی، یکی از اعضای راست قامت بود.
مقالات و سرمقالات محکم او در همان زمان مؤثر ودر حال حاضر حائز اهمیت است. همین نگاه روشنگرانه وی در راه استقلال و آزادی و حاکمیت ملّت و جدایی دین از دولت بود که پس از ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در تیررس دستگاه سرکوب بود، پس از ۲۵ خرداد شصت نزدیک به ۲۰ ماه در اختفاء و در نهایت دستگیر و در شرایط دشواری بیش از دو سال در حبس بود. بهرغم فشار سنگین هیچگاه تن به مصاحبه و اعتراف نداد. کتاب خاطرات او به نام «فرزند خصال خویشتن» حاوی زندگی تیتروار وی است.
@JMI_official
در این ایام جبهه ملی ایران بیش از هر جریانی خطر استقرار استبداد را با جان و دل حس کرد و بطور بنیادین با آن پیکار کرد و پارسا در سن بالای شصت سال مانند ایام جوانی خود در نهضت ملّی، یکی از اعضای راست قامت بود.
مقالات و سرمقالات محکم او در همان زمان مؤثر ودر حال حاضر حائز اهمیت است. همین نگاه روشنگرانه وی در راه استقلال و آزادی و حاکمیت ملّت و جدایی دین از دولت بود که پس از ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در تیررس دستگاه سرکوب بود، پس از ۲۵ خرداد شصت نزدیک به ۲۰ ماه در اختفاء و در نهایت دستگیر و در شرایط دشواری بیش از دو سال در حبس بود. بهرغم فشار سنگین هیچگاه تن به مصاحبه و اعتراف نداد. کتاب خاطرات او به نام «فرزند خصال خویشتن» حاوی زندگی تیتروار وی است.
@JMI_official
انتشار جلد دوم خاطرات #اصغر_پارسا به مناسبت سالگرد ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
اصغر اصغرزاده پارسا (۱۲۹۴ - ۱۳۸۵) از جمله رجال و دیپلماتهای پیش از نَهضَت ملّی ایران بود، که پس از نَهضَت ملّی نه تنها از کار خود در وزارت خارجه کناره گرفت بلکه با آغاز نَهضَت ملّی دکتر مصدق در راه این نَهضَت قرار گرفت و خود از پیشگامان این نَهضَت شد .ایشان در آغاز دولت دکتر مصدق از مدافعان حقوقی حقّ ایران در دادگاه لاهه بود. با توجه به باورش به این نهضت دموکراتیک، از وزارت خارجه استعفاء داد و از شهرستان خوی کاندیدا و به مجلس هفدهم راه یافت. در سنگر مجلس شورای ملّی از یاران و مشاوران جوان #دکتر_مصدق بود. او سخنگوی فراکسیون #جبهه_ملی_ایران در مجلس هفدهم بود که در تیرماه ۱۳۳۲ از مجلس استعفاء داد. فردای کودتای ننگین ۲۸ مرداد مدتی در خوی مخفی و سپس دستگیر شد. پس از رهایی پیکار خود را با نظام مستبد پهلوی در سنگر نَهضَت مقاومت ملّی ادامه داد و نشریه مخفیانه راه مصدق به همراهی یارانش منتشر کرد.
پارسا در سال ۱۳۳۹ از بنیادگذاران دوره دوم #جبهه_ملی_ایران و از اعضای منتخب کنگره در هیأت اجرایی بود. او یکی از بنیادهای نهضت ملّی دکتر مصدق را جدایی دین از حکومت میدانست. ایشان در اریبهشت ۱۳۵۸ پس از استعفای #دکتر_کریم_سنجابی (رهبر فقید #جبهه_ملی_ایران ) به عنوان سخنگو به #جبهه_ملی_ایران پیوست. وی همچنین مدیر مسئول نشریه #پیام_جبهه_ملی بود. نشریه ای که در تاریخ روزنامهنگاری یکی از نقاط عطف بود.
در این ایام #جبهه_ملی_ایران بیش از هر جریانی خطر استقرار استبداد را با جان و دل حس کرد و بطور بنیادین با آن پیکار کرد و پارسا در سن بالای شصت سال مانند ایام جوانی خود در نهضت ملّی، یکی از اعضای راست قامت بود.
مقالات و سرمقالات محکم او در همان زمان مؤثر ودر حال حاضر حائز اهمیت است. همین نگاه روشنگرانه وی در راه استقلال و آزادی و حاکمیت ملّت و جدایی دین از دولت بود که پس از ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در تیررس دستگاه سرکوب بود، پس از ۲۵ خرداد شصت نزدیک به ۲۰ ماه در اختفاء و در نهایت دستگیر و در شرایط دشواری بیش از دو سال در حبس بود. بهرغم فشار سنگین هیچگاه تن به مصاحبه و اعتراف نداد. کتاب خاطرات او به نام «فرزند خصال خویشتن» حاوی زندگی تیتروار وی است. بخش پایانی زندگی وی که از خرداد شصت و زندانی آن رادمرد ملَی و مصدقی است، امکان نشر نیافت و اکنون همراه یادنامهای توسط کمیته انتشارات جبهه ملّی ایران به شکل محدودی منتشر میشود.
کمیته انتشارات جبهه ملی ایران
خرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
دانلود کتاب از سایت جبهه ملی ایران :
http://jebhemeliiran.org/?p=1996
@JMI_official
اصغر اصغرزاده پارسا (۱۲۹۴ - ۱۳۸۵) از جمله رجال و دیپلماتهای پیش از نَهضَت ملّی ایران بود، که پس از نَهضَت ملّی نه تنها از کار خود در وزارت خارجه کناره گرفت بلکه با آغاز نَهضَت ملّی دکتر مصدق در راه این نَهضَت قرار گرفت و خود از پیشگامان این نَهضَت شد .ایشان در آغاز دولت دکتر مصدق از مدافعان حقوقی حقّ ایران در دادگاه لاهه بود. با توجه به باورش به این نهضت دموکراتیک، از وزارت خارجه استعفاء داد و از شهرستان خوی کاندیدا و به مجلس هفدهم راه یافت. در سنگر مجلس شورای ملّی از یاران و مشاوران جوان #دکتر_مصدق بود. او سخنگوی فراکسیون #جبهه_ملی_ایران در مجلس هفدهم بود که در تیرماه ۱۳۳۲ از مجلس استعفاء داد. فردای کودتای ننگین ۲۸ مرداد مدتی در خوی مخفی و سپس دستگیر شد. پس از رهایی پیکار خود را با نظام مستبد پهلوی در سنگر نَهضَت مقاومت ملّی ادامه داد و نشریه مخفیانه راه مصدق به همراهی یارانش منتشر کرد.
پارسا در سال ۱۳۳۹ از بنیادگذاران دوره دوم #جبهه_ملی_ایران و از اعضای منتخب کنگره در هیأت اجرایی بود. او یکی از بنیادهای نهضت ملّی دکتر مصدق را جدایی دین از حکومت میدانست. ایشان در اریبهشت ۱۳۵۸ پس از استعفای #دکتر_کریم_سنجابی (رهبر فقید #جبهه_ملی_ایران ) به عنوان سخنگو به #جبهه_ملی_ایران پیوست. وی همچنین مدیر مسئول نشریه #پیام_جبهه_ملی بود. نشریه ای که در تاریخ روزنامهنگاری یکی از نقاط عطف بود.
در این ایام #جبهه_ملی_ایران بیش از هر جریانی خطر استقرار استبداد را با جان و دل حس کرد و بطور بنیادین با آن پیکار کرد و پارسا در سن بالای شصت سال مانند ایام جوانی خود در نهضت ملّی، یکی از اعضای راست قامت بود.
مقالات و سرمقالات محکم او در همان زمان مؤثر ودر حال حاضر حائز اهمیت است. همین نگاه روشنگرانه وی در راه استقلال و آزادی و حاکمیت ملّت و جدایی دین از دولت بود که پس از ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در تیررس دستگاه سرکوب بود، پس از ۲۵ خرداد شصت نزدیک به ۲۰ ماه در اختفاء و در نهایت دستگیر و در شرایط دشواری بیش از دو سال در حبس بود. بهرغم فشار سنگین هیچگاه تن به مصاحبه و اعتراف نداد. کتاب خاطرات او به نام «فرزند خصال خویشتن» حاوی زندگی تیتروار وی است. بخش پایانی زندگی وی که از خرداد شصت و زندانی آن رادمرد ملَی و مصدقی است، امکان نشر نیافت و اکنون همراه یادنامهای توسط کمیته انتشارات جبهه ملّی ایران به شکل محدودی منتشر میشود.
کمیته انتشارات جبهه ملی ایران
خرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
دانلود کتاب از سایت جبهه ملی ایران :
http://jebhemeliiran.org/?p=1996
@JMI_official
تارنماي رسمي جبهه ملي ايران- تهران
فرزند دلاور نهضت ملی ایران – جلد دوم خاطرات اصغر پارسا
انتشار جلد دوم خاطرات اصغر پارسا به مناسبت سالگرد ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
اصغر اصغرزاده پارسا (۱۲۹۴ - ...
اصغر اصغرزاده پارسا (۱۲۹۴ - ...
Forwarded from هواداران جبهه ملی ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی منحصر به فرد از زندهیادان #مهندس_مهدی_بازرگان (رئیس هیأت خلع ید از شرکت نفت انگلیس) و #مهندس_کاظم_حسیبی (رئیس اعضای هیات مختلط خلع ید).
گزارشی از شبکه تلویزیونی انگلیسی بریتیش پته British Pathe از مراحل خلع (پایان خرداد 1330 خورشیدی).
در این فیلم شادمانی و پیروزی مردم از #خلع_ید در طهران و آبادان دیده میشود. همچنین احزابی مانند حزب ایران، زحمتکشان ملت ایران، مجمع مسلمانان مجاهد و افرادی چون شمس قناتآبادی، سرلشکر زاهدی (وزیر کشور)، مرتضی قلی بیات، دکتر احمد متین دفتری، محمدعلی وارسته، دکتر حسن ادهم حضر دارند.
در بخشی از فیلم صحنههایی از اتمام کار کارکنان شرکت نفت سابق و آماده باش ارتش بریتانیا وجود دارد.
@NFIfans
گزارشی از شبکه تلویزیونی انگلیسی بریتیش پته British Pathe از مراحل خلع (پایان خرداد 1330 خورشیدی).
در این فیلم شادمانی و پیروزی مردم از #خلع_ید در طهران و آبادان دیده میشود. همچنین احزابی مانند حزب ایران، زحمتکشان ملت ایران، مجمع مسلمانان مجاهد و افرادی چون شمس قناتآبادی، سرلشکر زاهدی (وزیر کشور)، مرتضی قلی بیات، دکتر احمد متین دفتری، محمدعلی وارسته، دکتر حسن ادهم حضر دارند.
در بخشی از فیلم صحنههایی از اتمام کار کارکنان شرکت نفت سابق و آماده باش ارتش بریتانیا وجود دارد.
@NFIfans
Forwarded from ادیب برومند | Adib Boroumand
«سوگنامهی ایرانمردان»
یک شب از شبهای سردِ روزگار
قصهانگیز و درازآهنگ و تار
بودم اندر خانه تنها بیرفیق
با غمِ بیهمزبانی همکنار
ناگهم زنگِ در آمد در خروش
زی من آمد همدمی فرزانهوار
وارهانیدم زِ تنهایی و شُست
از دلِ آیینهپیوندم غبار
رفت از هر در سخن وآنگه زِ شعر
خوانده شد ابیاتِ نغزِ آبدار
بعد از آن هم ذکری از تاریخ رفت
وآنچه بر ایران برفت از روزگار
یاد کردیم از فراوان سرگذشت
تلخ و شیرین در خزان و در بهار
از بسی رخدادِ تاریخ و فِتَن،
مویه سر دادیم و آهِ بیشمار
***
یاد ایرج رفت و جانِ پاک او
کز نخست از بهرِ ایران شد نثار
بر سیاوش مویه شایستی که ریخت
خونِ پاکش ترکخویی نابکار
وانگهی خونخواهیاش را سالیان
کرد با تورانی، ایران کارزار
***
همچنان در ماتمِ سهرابِ یل
گریه بایستی چو رستم زار زار
کز برای پاس ایران شد پدر
بر تهیگاه پسر، خنجرگذار
***
دل غمین باید زِ جنگی کاندر آن
کشته شد رویینهتن اسفندیار
نیز بر رستم که با اکراهِ سخت
در نبردی ناستود آمد دچار
***
آه آه از حملهی اسکندری
بر سوادِ مرز ایران مرگبار
وآن به خون غلتیدن دارا که کرد
ناله از جانوسیار و ماهیار
***
وای وای از ترکتازِ تازیان
بر در و دیوار این رویین حصار
وآنچه رفت از آسیابان لعین
ناروا بر یزدگردِ شهریار
***
ای دریغ از قتلِ بومسلم که بود
کاوهی دوران به فرّ و اقتدار
خونِ پاکش ریخت منصورِ دغل
آن بتر، صد ره زِ مروانِ حمار
***
وه که شد با دستِ هارونالرّشید
هر یکی از آلِ برمک تار و مار
از پیِ عزّت به صد خواری قرین
دانشی مردانِ ایرانی تبار
***
حسرتا بر حالتِ فضلبنسهل
کشتهی مأمون ولی نی آشکار
حیف از آن دستورِ دانای دلیر
کز عناد تازیان شد جانسپار
***
آه از بیماریِ یعقوبِ لیث
کآمدش بر سر اجل، بربسته بار
مهلتش نآمد به کف کز تازیان
وز خلافتشان برون آرد دمار
***
ای دریغ از دولتِ سامانیان
گشته وارون، بعد چندان اعتبار
کوس محمودی خروشیدن گرفت
در خراسان از هری تا سبزوار
***
شد به فردوسی بسی نامهربان
شاه محمود آن شهِ ناحقگزار
ای دریغا کان بزرگ استادِ طوس
آمد از بس ناسپاسی، دلفگار
***
کافِ تعظیمش(۱) بباید آن حسن
کو وزیرِ زبده بود اندر شمار
دل به درد آید چو بیند در حدیث
خلق، گریان و برندش پایِ دار
***
آه و درد از آن به ناکامی قرین
قهرمان مردی به نامِ مازیار
خواستارِ مجدِ ایرانِ بزرگ
از درِ استخر تا مرزِ طخار
***
ای دوصد فریاد از افشین که گشت
بابکِ پیروز را زنهارخوار (۲)
قهرمانِ میهنِ خود را سپرد
در کفِ جلّادِ تازی خوار و زار
***
بر عمیدالملک صدرِ کندُری
آتشِ اندوهِ من دارد شرار
کز رهِ خودکامی الب ارسلان
شد شهید آن خواجهی کامل عیار
***
حیف از سلطان جلالالدّین که بود
پیش سیلِ خصم، سدی استوار
چون به ناگه کشته شد آن شیرمرد
بر مغول بگشوده شد راهِ گذار
***
بر وزیرانِ جوینی صد فسوس
آن دو گوهر شبچراغِ شاهوار
کز کنارِ حوضخان سروری
خون شمسالدّین بشد زی جویبار
***
بر رشیدالدّین فضلالله درود
کز وجودش نخلِ فضل آمد به بار
حسرتا کآخر فتاد اندر کمند
شد شکارِ تیرهخویی دامیار (۳)
***
وه که شد میرِ مبارز را اسیر
شیخ ابواسحاق شاهِ کامگار
وآنگهش گردن زد آن میرِ خبیث
پیشِ چشمِ مویهگر چندین هزار
***
آه از آن سوءالمزاج و آن جنون
گشته دامنگیر نادر همچو خار
وآنچه شد انگیزهی قتلش که بود
بهرِ ایران وقعهای محنتگمار
***
خاطرم پژمرد چون یاد آمدم
نام والای دلیری شهسوار
لطفعلیخان شهریاری کز قضا
شد اسیرِ خواجهای بی ننگ و عار
***
آه کامد بهر ایران بس گران
کشتن قائم مقامِ نامدار
آنکه با تدبیر و علم و معرفت
بود کشور را بهین خدمتگزار
***
صدهزار افسوس بر میرِ کبیر
آن تقیخان سرورِ ایرانمدار
کز پسِ قتلش تهی شد بوم و بر
از گران نخلی فراوان برگ و بار
***
بر سقوطِ نهضت ملی دریغ
وقعهای تلخ و کریه و ناگوار
رفت واپس قربِ صدسال این وطن
چون مصدق شد زِ مسند برکنار
***
زین مصیبتهای تاریخی فزون
یاد دارد این دیارِ پایدار
رحمتِ حق بر جوانمردان وی
توشهاندوزان عزّ و افتخار
لعنت جاوید بر آن خائنان
کز میان بردند مردانِ کبار
«نام نیکو گر بماند زآدمی
به کزو ماند سرای زنگار»
زنده باد ایران و ایرانی ادیب
عزتش پایا و فرّش برقرار
ادیب برومند
حاصل هستی، قصیدهسرا، تهران ۱۳۸۰، صص ۷۱-۷۵
(۱) مقصود حسنک وزیر است.
(۲) زنهارخوار: عهدشکن
(۳) دامیار: صیاد
یک شب از شبهای سردِ روزگار
قصهانگیز و درازآهنگ و تار
بودم اندر خانه تنها بیرفیق
با غمِ بیهمزبانی همکنار
ناگهم زنگِ در آمد در خروش
زی من آمد همدمی فرزانهوار
وارهانیدم زِ تنهایی و شُست
از دلِ آیینهپیوندم غبار
رفت از هر در سخن وآنگه زِ شعر
خوانده شد ابیاتِ نغزِ آبدار
بعد از آن هم ذکری از تاریخ رفت
وآنچه بر ایران برفت از روزگار
یاد کردیم از فراوان سرگذشت
تلخ و شیرین در خزان و در بهار
از بسی رخدادِ تاریخ و فِتَن،
مویه سر دادیم و آهِ بیشمار
***
یاد ایرج رفت و جانِ پاک او
کز نخست از بهرِ ایران شد نثار
بر سیاوش مویه شایستی که ریخت
خونِ پاکش ترکخویی نابکار
وانگهی خونخواهیاش را سالیان
کرد با تورانی، ایران کارزار
***
همچنان در ماتمِ سهرابِ یل
گریه بایستی چو رستم زار زار
کز برای پاس ایران شد پدر
بر تهیگاه پسر، خنجرگذار
***
دل غمین باید زِ جنگی کاندر آن
کشته شد رویینهتن اسفندیار
نیز بر رستم که با اکراهِ سخت
در نبردی ناستود آمد دچار
***
آه آه از حملهی اسکندری
بر سوادِ مرز ایران مرگبار
وآن به خون غلتیدن دارا که کرد
ناله از جانوسیار و ماهیار
***
وای وای از ترکتازِ تازیان
بر در و دیوار این رویین حصار
وآنچه رفت از آسیابان لعین
ناروا بر یزدگردِ شهریار
***
ای دریغ از قتلِ بومسلم که بود
کاوهی دوران به فرّ و اقتدار
خونِ پاکش ریخت منصورِ دغل
آن بتر، صد ره زِ مروانِ حمار
***
وه که شد با دستِ هارونالرّشید
هر یکی از آلِ برمک تار و مار
از پیِ عزّت به صد خواری قرین
دانشی مردانِ ایرانی تبار
***
حسرتا بر حالتِ فضلبنسهل
کشتهی مأمون ولی نی آشکار
حیف از آن دستورِ دانای دلیر
کز عناد تازیان شد جانسپار
***
آه از بیماریِ یعقوبِ لیث
کآمدش بر سر اجل، بربسته بار
مهلتش نآمد به کف کز تازیان
وز خلافتشان برون آرد دمار
***
ای دریغ از دولتِ سامانیان
گشته وارون، بعد چندان اعتبار
کوس محمودی خروشیدن گرفت
در خراسان از هری تا سبزوار
***
شد به فردوسی بسی نامهربان
شاه محمود آن شهِ ناحقگزار
ای دریغا کان بزرگ استادِ طوس
آمد از بس ناسپاسی، دلفگار
***
کافِ تعظیمش(۱) بباید آن حسن
کو وزیرِ زبده بود اندر شمار
دل به درد آید چو بیند در حدیث
خلق، گریان و برندش پایِ دار
***
آه و درد از آن به ناکامی قرین
قهرمان مردی به نامِ مازیار
خواستارِ مجدِ ایرانِ بزرگ
از درِ استخر تا مرزِ طخار
***
ای دوصد فریاد از افشین که گشت
بابکِ پیروز را زنهارخوار (۲)
قهرمانِ میهنِ خود را سپرد
در کفِ جلّادِ تازی خوار و زار
***
بر عمیدالملک صدرِ کندُری
آتشِ اندوهِ من دارد شرار
کز رهِ خودکامی الب ارسلان
شد شهید آن خواجهی کامل عیار
***
حیف از سلطان جلالالدّین که بود
پیش سیلِ خصم، سدی استوار
چون به ناگه کشته شد آن شیرمرد
بر مغول بگشوده شد راهِ گذار
***
بر وزیرانِ جوینی صد فسوس
آن دو گوهر شبچراغِ شاهوار
کز کنارِ حوضخان سروری
خون شمسالدّین بشد زی جویبار
***
بر رشیدالدّین فضلالله درود
کز وجودش نخلِ فضل آمد به بار
حسرتا کآخر فتاد اندر کمند
شد شکارِ تیرهخویی دامیار (۳)
***
وه که شد میرِ مبارز را اسیر
شیخ ابواسحاق شاهِ کامگار
وآنگهش گردن زد آن میرِ خبیث
پیشِ چشمِ مویهگر چندین هزار
***
آه از آن سوءالمزاج و آن جنون
گشته دامنگیر نادر همچو خار
وآنچه شد انگیزهی قتلش که بود
بهرِ ایران وقعهای محنتگمار
***
خاطرم پژمرد چون یاد آمدم
نام والای دلیری شهسوار
لطفعلیخان شهریاری کز قضا
شد اسیرِ خواجهای بی ننگ و عار
***
آه کامد بهر ایران بس گران
کشتن قائم مقامِ نامدار
آنکه با تدبیر و علم و معرفت
بود کشور را بهین خدمتگزار
***
صدهزار افسوس بر میرِ کبیر
آن تقیخان سرورِ ایرانمدار
کز پسِ قتلش تهی شد بوم و بر
از گران نخلی فراوان برگ و بار
***
بر سقوطِ نهضت ملی دریغ
وقعهای تلخ و کریه و ناگوار
رفت واپس قربِ صدسال این وطن
چون مصدق شد زِ مسند برکنار
***
زین مصیبتهای تاریخی فزون
یاد دارد این دیارِ پایدار
رحمتِ حق بر جوانمردان وی
توشهاندوزان عزّ و افتخار
لعنت جاوید بر آن خائنان
کز میان بردند مردانِ کبار
«نام نیکو گر بماند زآدمی
به کزو ماند سرای زنگار»
زنده باد ایران و ایرانی ادیب
عزتش پایا و فرّش برقرار
ادیب برومند
حاصل هستی، قصیدهسرا، تهران ۱۳۸۰، صص ۷۱-۷۵
(۱) مقصود حسنک وزیر است.
(۲) زنهارخوار: عهدشکن
(۳) دامیار: صیاد
اشعار اديب برومند - شعر ، غزل و قصيده
سوگ نامه ايرانمردان - اشعار اديب برومند - شعر ، غزل و قصيده
يك شب از شبهاي سرد روزگار قصه انگيز و دراز آهنگ و تار بودم اندر خانه تنها بي رفيق با غم بي همزباني همكنار ناگهم زنگِ در آمد در خروش زي من آمد همدمي فرزانه وار و
https://www.instagram.com/p/CBp30Xxpm2P/?igshid=yxyz5yast02i
@JMI_official
http://jebhemeliiran.org/?p=2033
@JMI_official
http://jebhemeliiran.org/?p=2033
Instagram
صفحه رسمی جبهه ملی ایران
نشریه پیام #جبهه_ملی_ایران شماره ۲۰۲ منتشر شد. https://t.me/JMI_official/370 سرمقاله: منافع ملی ما چیست و در کجاست؟ سرمقاله نشریه شماره ۲۰۲ بدیهی و طبیعی است که مسیر سیاست خارجی هر کشور باید در راستای حفظ منافع و مصالح مردمی که در آن سرزمین زیست می کنند ترسیم…
سرمقاله نشریه شماره ۲۰۲
منافع ملی ما چیست و در کجاست؟
بدیهی و طبیعی است که مسیر سیاست خارجی هر کشور باید در راستای حفظ منافع و مصالح مردمی که در آن سرزمین زیست می کنند ترسیم گردد. یعنی سیاست خارجی باید منطبق بر منافع ملی تبلور یافته و تعریف شود و نه بر اساس سلیقه و رأی و منافع قدرتهای حاکم . یک دولت ملی و مردمی باید در همزیستی با همسایگان و روابط بینالمللی و تعامل با جامعه جهانی در جادهای حرکت کند که در مقصد و انتهای آن پیشبردن کشور از نظر اقتصادی ، علمی و صنعتی و کسب شأن و حیثیت سیاسی و فرهنگی در سطح جهان در نظر گرفته شده باشد .
ایران سرزمینی است با سابقهی تاریخی کهن و صاحب فرهنگی درخشان و موقعیت جغرافیایی راهبردی و منابع زیرزمینی گسترده و امکانات مالی قابل توجه و مردمی هوشمند و دانشپرور که بیش از هرکشوری در منطقه، استحقاق داشتن وضعیتی استوار و احترامآمیز در جهان و مردمی مرفه و سعادتمند را دارد. اما متاسفانه حکومت جمهوری اسلامی و قدرتمداران برخاسته از انقلاب 57 ، از ابتدای استیلای خود نه تنها از این امتیازات ویژهی ایران در جهت احراز یک موقعیت استوار و احترامآمیز بهره نگرفتند، بلکه به اعمالی در جهت مخالف این اهداف مبادرت نمودند .
اولین حرکت نادرست جمهوری اسلامی در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب، اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنان آن در تارخ 13 آبان 1358 بود. در سایهی این حرکت ناشایست، هم حیثیت و اعتبار فرهنگی ایران مخدوش و هم میلیاردها دلار از اموال ملت ایران مسدود شد و از آن زمان تا کنون کشور ما را از بهرهگیری از فرصتهای مهم سیاسی و اقتصادی برای رسیدن به پیشرفت و توسعه محروم ساخت. و موجب خصومت بیهودهای بین دو کشور شد که تاکنون ادامه دارد و تحریمهای کمرشکن کنونی که نفس اقتصاد ما را به شماره انداخته، نیز ریشه در همان ماجرای نادرست دارد. جنگ 8 ساله عراق علیه ایران هم که صدام حسین دیکتاتور عراق آغازگر آن بود، نمیتواند با همان قضیهی اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری بیارتباط باشد. البته اگر حفظ منافع و مصالح ملی مدّنظر بود، در همان شرایط هم، با اتخاذ سیاستی درست و با دادن پاسخ مثبت به دست دوستی که عراق در آن برهه به سوی ایران دراز کرده بود، میشد از آن جنگ ویرانگر پیشگیری کرد و یا حداقل پس از کمتر از دو سال که از آغاز مناقشه گذشته بود، به آن پایان داد. زیرا در آن برهه، هم امکان خاتمه دادن به جنگ وجود داشت و هم دریافت خسارتهای وارده تا آن زمان را از کشورهایی که خود داوطلب پرداخت خسارتها بودند مقدور و میسر بود. که هر دو امکان به علت سوء سیاست و عدم شناخت و درک سیاسی منتفی گردید و سرانجام، جنگ پس از 8 سال تداوم با دادن صدها هزار شهید و معلول و به گفتهی رئیس جمهور وقت با هزار میلیارد دلار خسارت، با پذیرفته شدن قطع نامه 598 شورای امنیت، از طرف جمهوری اسلامی و یا به بیان رهبر انقلاب اسلامی با نوشیدن جام زهر خاتمه یافت و اکنون که 32 سال از پایان جنگ سپری شده، آیا منافع ملی ایران ایجاب نمی کرده و نمیکند که ما هزار میلیارد دلار غرامت جنگ را از دولت عراق که از نظر سازمان ملل متحد آغاز کننده جنگ شناخته شده و قانوناً موظف به پرداخت غرامت است، از آن دولت مطالبه و دریافت کنیم؟ همانگونه که دولت کویت عمل کرد و خسارتهای خود ناشی از تهاجم صدام حسین به کویت را از عراق دریافت نمود. به ویژه در این روزهایی که برای سامان دادن به اوضاع فراگیری کرونا متقاضی وام 5 میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول شده و با جواب منفی روبرو شدهایم ؟
@JMI_official
منافع ملی ما چیست و در کجاست؟
بدیهی و طبیعی است که مسیر سیاست خارجی هر کشور باید در راستای حفظ منافع و مصالح مردمی که در آن سرزمین زیست می کنند ترسیم گردد. یعنی سیاست خارجی باید منطبق بر منافع ملی تبلور یافته و تعریف شود و نه بر اساس سلیقه و رأی و منافع قدرتهای حاکم . یک دولت ملی و مردمی باید در همزیستی با همسایگان و روابط بینالمللی و تعامل با جامعه جهانی در جادهای حرکت کند که در مقصد و انتهای آن پیشبردن کشور از نظر اقتصادی ، علمی و صنعتی و کسب شأن و حیثیت سیاسی و فرهنگی در سطح جهان در نظر گرفته شده باشد .
ایران سرزمینی است با سابقهی تاریخی کهن و صاحب فرهنگی درخشان و موقعیت جغرافیایی راهبردی و منابع زیرزمینی گسترده و امکانات مالی قابل توجه و مردمی هوشمند و دانشپرور که بیش از هرکشوری در منطقه، استحقاق داشتن وضعیتی استوار و احترامآمیز در جهان و مردمی مرفه و سعادتمند را دارد. اما متاسفانه حکومت جمهوری اسلامی و قدرتمداران برخاسته از انقلاب 57 ، از ابتدای استیلای خود نه تنها از این امتیازات ویژهی ایران در جهت احراز یک موقعیت استوار و احترامآمیز بهره نگرفتند، بلکه به اعمالی در جهت مخالف این اهداف مبادرت نمودند .
اولین حرکت نادرست جمهوری اسلامی در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب، اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنان آن در تارخ 13 آبان 1358 بود. در سایهی این حرکت ناشایست، هم حیثیت و اعتبار فرهنگی ایران مخدوش و هم میلیاردها دلار از اموال ملت ایران مسدود شد و از آن زمان تا کنون کشور ما را از بهرهگیری از فرصتهای مهم سیاسی و اقتصادی برای رسیدن به پیشرفت و توسعه محروم ساخت. و موجب خصومت بیهودهای بین دو کشور شد که تاکنون ادامه دارد و تحریمهای کمرشکن کنونی که نفس اقتصاد ما را به شماره انداخته، نیز ریشه در همان ماجرای نادرست دارد. جنگ 8 ساله عراق علیه ایران هم که صدام حسین دیکتاتور عراق آغازگر آن بود، نمیتواند با همان قضیهی اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری بیارتباط باشد. البته اگر حفظ منافع و مصالح ملی مدّنظر بود، در همان شرایط هم، با اتخاذ سیاستی درست و با دادن پاسخ مثبت به دست دوستی که عراق در آن برهه به سوی ایران دراز کرده بود، میشد از آن جنگ ویرانگر پیشگیری کرد و یا حداقل پس از کمتر از دو سال که از آغاز مناقشه گذشته بود، به آن پایان داد. زیرا در آن برهه، هم امکان خاتمه دادن به جنگ وجود داشت و هم دریافت خسارتهای وارده تا آن زمان را از کشورهایی که خود داوطلب پرداخت خسارتها بودند مقدور و میسر بود. که هر دو امکان به علت سوء سیاست و عدم شناخت و درک سیاسی منتفی گردید و سرانجام، جنگ پس از 8 سال تداوم با دادن صدها هزار شهید و معلول و به گفتهی رئیس جمهور وقت با هزار میلیارد دلار خسارت، با پذیرفته شدن قطع نامه 598 شورای امنیت، از طرف جمهوری اسلامی و یا به بیان رهبر انقلاب اسلامی با نوشیدن جام زهر خاتمه یافت و اکنون که 32 سال از پایان جنگ سپری شده، آیا منافع ملی ایران ایجاب نمی کرده و نمیکند که ما هزار میلیارد دلار غرامت جنگ را از دولت عراق که از نظر سازمان ملل متحد آغاز کننده جنگ شناخته شده و قانوناً موظف به پرداخت غرامت است، از آن دولت مطالبه و دریافت کنیم؟ همانگونه که دولت کویت عمل کرد و خسارتهای خود ناشی از تهاجم صدام حسین به کویت را از عراق دریافت نمود. به ویژه در این روزهایی که برای سامان دادن به اوضاع فراگیری کرونا متقاضی وام 5 میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول شده و با جواب منفی روبرو شدهایم ؟
@JMI_official
در انقلابات زنجیرهوار در منطقه که تحت نام "بهار عربی" از سال 2010 با خودسوزی یک جوان دستفروش از تونس آغاز گشت و سپس به مصر و لیبی و سوریه و یمن و به شکل محدودتری در سایر کشورهای منطقه تسری یافت، نارضایتی عمومی شهروندان این کشورها از استبداد و دیکتاتوری از یک طرف و از فقر و فساد و عقبماندگی که خود معلول استبداد و دیکتاتوری هستند از طرف دیگر، عامل اصلی این قیامها بود . صرفنظر از نارضایتی گسترده مردم، نباید ردپای رقابتها و کشمکشهای قدرتهای خارجی و فرا منطقهای را نیز در آن حوادث نادیده گرفت. زیرا که از زمان موافقتنامه سری سایکس و پیکو ، نمایندگان دولتهای انگلیس و فرانسه در سال 1916و تقسیم کردن کشورهای منطقه به عنوان حوزه نفوذی خودشان ، تاکنون قدرتهای استعماری در منطقه مشغول نبرد آشکار و پنهان بر سر منافع خود بوده و هستند . با این دادهها کدام منافع و مصالح ملی ایران ورود در این مناقشات منطقه ای را ایجاب می کرد؟ اما حکومت جمهوری اسلامی، ظاهراً با ایدهی صدور انقلاب، در این باتلاق بیانتهای درگیریها گام نهاد. واضح است که انقلاب صادرکردنی نیست، بلکه اگر جذابیت و موفقیتی در کانون خود داشته باشد، ملتهای دیگر خود به دنبال آن میآیند و نیازی به قشونکشی و نظامیگری ندارد . که متاسفانه سردمداران انقلاب اسلامی با عملکرد خویش ، هیچ جذابیت و موفقیتی برای انقلاب ایران فراهم نکردند .
قیام مردم سوریه در تاریخ 26 ژانویه 2011 به دنبال ضرب و شتم یک مرد سوری توسط یک افسر پلیس آغاز شد. وتا مدتها به صورت تظاهرات صدها هزار نفری علیه حکومت دیکتاتوری بشار اسد در شهرهای مختلف سوریه ادامه یافت . این تظاهرات در روزهای مختلف به خصوص در روزهای جمعه که به نامهای جمعه آزادی ، جمعه عزت، جمعه مقاومت ، جمعه شهدا , جمعه مبارزه و دیگر اسامی نام گذاری شده بود ، درشهر های دمشق ، درعا ، حمص ، لاذقیه و دیگر شهرها بر گزار میشد . در روز 18 مارس 2011 در شهر درعا ، تظاهرات مردم برای اولین بار توسط نیروهای نظامی بشار اسد به خون کشیده شد و چهار نفر کشته شدند . این چهار تن ، اولین قربانیان قیامی بودند که تا کنون 9 سال طول کشیده و صدها هزار نفر کشته و میلیونها نفر آواره به جای گذاشته و سوریه را ویران و به تلی از خاک تبدیل کرده است .
در روزهای اخیر تحولاتی در سپهر سیاسی و نظامی سوریه و کل منطقه به چشم می خورد. جدا از آن چه که مبنی بر مصلحت دانستن خروج از سوریه از طرف دبیر شورای امنیت ملی بیان شده باشد یا خیر، و جدا از گفتهی نمایندهی مجلس که هزینهی جمهوری اسلامی در سوریه را از 20 تا 30 میلیارد دلار ذکر کرده است. سئوال این است که چه کسی پاسخگوی دخالت ایران در منازعات سوریه با آن همه هزینههای هنگفت و آن تعداد جانهایی که در آن جا از دست رفت و این بغض و کینهی ملت سوریه نسبت به ایران و ایرانی خواهد بود ؟ .
مصالح و منافع ملی ایران با دخالت در درگیری های منطقه و خصومت ورزیدن با برخی از قدرتهای جهانی و اتحاد با بعضی از قدرت های دیگر ، همخوان و سازگار نیست . منافع ملی ایران را باید در روابط دوستانه توأم با احترام متقابل با تمام کشورهای جهان و تمرکز روی جنبش غیر متعهدها جستجو کرد.
@JMI_official
http://jebhemeliiran.org/?p=2033
قیام مردم سوریه در تاریخ 26 ژانویه 2011 به دنبال ضرب و شتم یک مرد سوری توسط یک افسر پلیس آغاز شد. وتا مدتها به صورت تظاهرات صدها هزار نفری علیه حکومت دیکتاتوری بشار اسد در شهرهای مختلف سوریه ادامه یافت . این تظاهرات در روزهای مختلف به خصوص در روزهای جمعه که به نامهای جمعه آزادی ، جمعه عزت، جمعه مقاومت ، جمعه شهدا , جمعه مبارزه و دیگر اسامی نام گذاری شده بود ، درشهر های دمشق ، درعا ، حمص ، لاذقیه و دیگر شهرها بر گزار میشد . در روز 18 مارس 2011 در شهر درعا ، تظاهرات مردم برای اولین بار توسط نیروهای نظامی بشار اسد به خون کشیده شد و چهار نفر کشته شدند . این چهار تن ، اولین قربانیان قیامی بودند که تا کنون 9 سال طول کشیده و صدها هزار نفر کشته و میلیونها نفر آواره به جای گذاشته و سوریه را ویران و به تلی از خاک تبدیل کرده است .
در روزهای اخیر تحولاتی در سپهر سیاسی و نظامی سوریه و کل منطقه به چشم می خورد. جدا از آن چه که مبنی بر مصلحت دانستن خروج از سوریه از طرف دبیر شورای امنیت ملی بیان شده باشد یا خیر، و جدا از گفتهی نمایندهی مجلس که هزینهی جمهوری اسلامی در سوریه را از 20 تا 30 میلیارد دلار ذکر کرده است. سئوال این است که چه کسی پاسخگوی دخالت ایران در منازعات سوریه با آن همه هزینههای هنگفت و آن تعداد جانهایی که در آن جا از دست رفت و این بغض و کینهی ملت سوریه نسبت به ایران و ایرانی خواهد بود ؟ .
مصالح و منافع ملی ایران با دخالت در درگیری های منطقه و خصومت ورزیدن با برخی از قدرتهای جهانی و اتحاد با بعضی از قدرت های دیگر ، همخوان و سازگار نیست . منافع ملی ایران را باید در روابط دوستانه توأم با احترام متقابل با تمام کشورهای جهان و تمرکز روی جنبش غیر متعهدها جستجو کرد.
@JMI_official
http://jebhemeliiran.org/?p=2033
تارنماي رسمي جبهه ملي ايران- تهران
منافع ملی ما چیست و در کجاست؟
سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۰۲
بدیهی و طبیعی است
که مسیر سیاست خارجی ه...
بدیهی و طبیعی است
که مسیر سیاست خارجی ه...